چرا عربستان اینگونه است... (نگاه)
محمدرضا مرادی
عربستان بزرگترین صادرکننده نفت خام و دومین تولیدکننده نفت در جهان است. شرکت نفتی آرامکوی عربستان 2 تریلیون دلار میارزد. میزان سهام عربستان در شرکتهای آمریکایی که ابتدای سال 2020 حدود 2 میلیارد دلار بود اکنون به حدود 10 میلیارد دلار افزایش یافته است. گزارشهای کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا نشان میدهد که صندوق سرمایهگذاری عربستان، در ماههای گذشته سهام شرکتهای والتدیزنی، فیسبوک، استارباکس و سایر شرکتهای بزرگ آمریکا را خریداری کرده است. صندوق سرمایهگذاری عربستان بیش از دو میلیارد دلار در سال 2018 در یک شرکت آمریکایی تولید خودروهای برقی «تسلا» و 3/5 میلیارد دلار در شرکت «اوبر» در سال 2016 سرمایهگذاری کرد. عربستان همچنین در سال 2016، 45 میلیارد دلار به «سافت بانک»، بزرگترین شرکت تامین سرمایه فناوری جهان، اختصاص داد. عربستان قصد دارد تا بزرگترین هتل در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا را در مکه بسازد و به همین منظور قراردادی با شرکت ماریوت امضا کرده است. شرکت هتلداری «حیات» نیز پیشبینی میکرد که قبل از شیوع ویروس کرونا، تعداد هتلهای خود را در سال 2023 افزایش دهد. سرمایهگذاریهای ریاض در اوایل سال 2020 تنها به شرکتهای آمریکایی منحصر نشد بلکه در شرکتهای نفتی «بریتیش پترولیوم»، «رویال هلند»، «کارناول»، شرکت «رویال داچ شل» و شرکت منابع طبیعی و مواد طبیعی کانادا نیز بود.
همچنین محمد بنسلمان ولیعهد عربستان در تلاش است تا سند چشمانداز 2030 را که به اصلاحات اجتماعی و اقتصادی میپردازد اجرا کند. به همین منظور شهر 500 میلیارد دلاری نئوم قرار است در عربستان ساخته شود و کنسرتها و برنامههای تفریحی زیادی با حضور هنرپیشههای غربی در این کشور برگزار شده است.
علاوه بر این عربستان با کمکهای هنگفت به سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل توانسته است تا لابیهای بزرگی در جهان ایجاد کند. دیپلماسی دلار عربستان در مواقع بحرانی به کمک عربستان آمده است. بهعنوان مثال در سال 95 زمانی که سازمان ملل عربستان را در لیست سیاه ناقضان حقوق کودکان وارد کرد عربستان با تهدید به قطع کمکهای مالی خود به سازمان ملل باعث شد که نام این کشور از این لیست حذف شود. این مسئله توسط بان کیمون دبیرکل سابق سازمان ملل قبلاً اعلام شده است.
در موضوع ورزش و بهویژه فوتبال لابیگریهای عربستان نیز بسیار روشن است. در چند سال گذشته عربستان با تحت فشار قرار دادن کنفدراسیون فوتبال آسیا باعث شده که تیمهای عربستانی با تیمهای ایرانی در کشور بیطرف بازی کنند و میزبانی از ایران گرفته شود. جدیدترین مورد نیز محرومیت 6 ماهه عیسی آلکثیر بازیکن پرسپولیس چند ساعت مانده به بازی مقابل تیم النصر عربستان بود که یکی از سیاسیترین تصمیمهای کنفدراسیون فوتبال آسیا لقب گرفته است.
در واقع عربستان هم پول دارد و هم با لابیهای گسترده خود حمایت بینالمللی را پشتسر خود دارد. اما چرا این کشور موفق نمیشود و حتی در برابر یک گروه در یمن نیز شکست میخورد؟
شاهزادههای سعودی سعی دارند نقاط ضعف خود را با دلارهای نفتی بپوشانند. در بسیاری از بخشها این سیاست موفقیتآمیز بوده و عربستان با کمک سرمایهگذاریهای خود توانسته موفق شود. اما بهصورت کلی عربستان نتوانسته متناسب با هزینهها و سرمایهگذاریهای خود موفق شود. دلیل اصلی این مسئله به رانتیر بودن عربستان برمیگردد. در واقع آلسعود بهدلیل بهرهمندی از بزرگترین میادین نفتی جهان، سرمایهگذاریهای زیادی در بخش تولید و صنعت انجام نداده است. این مسئله در روحیه ملی و سلامت اقتصادی تأثیر بهسزایی دارد. اقتصادهای رانتیر نمیتوانند شهروندانی مسئول با روحیه ملی بالا پرورش دهند. به همین دلیل در مسائل بحرانی مانند جنگ و چالشهای امنیتی، عربستان با وجود خریدهای تسلیحاتی زیاد توان پیروزی در جنگ را ندارد. ضعف عربستان در سرمایه انسانی باعث شده تا ارتش این کشور تنها با کمک مستشاران و نظامیان غربی بتواند در جنگ یمن به فرماندهی و کنترل جنگ بپردازد. در زمینه ورزش نیز تیمهای باشگاهی کشورهای عربی معمولا به تیمهای منتخب جهان شبیه هستند که بازیکنانی از قارههای مختلف را جمع کردهاند. اما این تیمها معمولا متناسب با هزینهها موفق نمیشوند. شکست النصر در برابر پرسپولیس این مسئله را ثابت کرد.
عربستان برخی از مهمترین مولفههای قدرت یعنی ثروت را دارد. اما در زمینه عناصر اصلی قدرت یعنی جمعیت و خصائص ملی شرایط مناسبی ندارد. در واقع کشورهایی در عرصه بینالملل در بخشهای مختلف موفق میشوند که ثروتهای خود را در راه تولید شهروندانی مسئول و اقتصادی «تولیدمحور» قرار میدهند. در حالی که عربستان از ثروتهای نفتی خود به جنگافروزی در منطقه میپردازد و فعالان مدنی و سیاسی خود را نیز سرکوب میکند. عاقبت این رژیم موفقیت نخواهد بود.