برگی از زندگی شهید جهانگرد حیاتی در گفتوگوی کیهان با برادر شهید
ورزشکار نامآور کرمانشاه شهید دفاع از وطن شد
صفحه «فرهنگ مقاومت» سالهای سال است که با نام و به نشانی قهرمانان واقعی ملی مزین شده است. در این مجال حتی اگر بسیار کوتاه، سری میزنیم به مزار شهداء، یادی میکنیم از آنها که بین بودن و ایثار گزینه دوم را برگزیده و عشق در قلب و روحشان برای سرزمین مادری بیبدیل بود، آنها نه فقط حافظان مرزهای جغرافیایی که نگاهبانان همیشه تاریخاند، برگی زرین از سلسله رشادت و مقاومت. شهید جهانگرد حیاتی به معنای واقعی کلمه همچون دیگر غیورمردان، حیات طیبه را تجربه کرد و با شهادت، آسمانی و جاودان شد، او شهیدی است از خطه
کرمانشاه.
سید محمد نورایی
مروری بر کرمانشاه و دفاع مقدس تصاویری از حماسه را تداعی میکند. آری کرمانشاه و یادمان شهدای عملیات مرصاد در منطقه چهارزبر است که به تنگه مرصاد معروف است. تنگهای که منافقان کوردل در عملیات به اصطلاح خودشان فروغ جاویدان با ۲۵ تیپ و حدود چهار تا پنج هزار نفر به ایران حمله کردند. منافقان و ارتش عراق عملیات مشترک خود را با هجوم زمینی از طریق سرپلذهاب از جنوب گردنه پاتلاق از نزدیک سرپلذهاب آغاز و به طرف شهر کرنه غرب پیشروی کردند. نخستینتانکهای عراقی با آرم منافقین وارد شهر شد و پس از تصرف شهر به طرف اسلامآباد غرب پیشروی کردند که به محض رسیدن به داخل شهر تعدادی از نیروهای بسیجی و مردمی با آنها درگیر شدند و به علت عدم هماهنگی بین نیروها و نفوذ بعضی از منافقین در بین مردم کنترل شهر از دست نیروهای نظامی خارج شد و به دست منافقین سنگدل درآمد. منافقین پس از آن به سمت کرمانشاه حرکت کردند که در منطقه ارتفاعات چهارزبر با مقابله رزمندگان ایرانی مواجه شدند و عملیات آنها در این منطقه بهخاطر رشادتهای شهید امیر سپهبد صیاد شیرازی، خلبانهای تیزپرواز هوانیروز و مقاومتهای نیرویهای مردمی و سپاه پاسداران متوقف و برای همیشه خاموش شد. آری سخن از کرمانشاه است و مرور میکنیم یکی از شهدای کرمانشاه را:
شرکت در تظاهراتهای انقلاب
تا شهادت در ۲۱ سالگی
علی حیاتی برادر شهید جهانگرد حیاتی در رابطه با برادر شهید خود اینطور میگوید: شهید جهانگرد همیشه به ما میگفت سعی کنید چشمتان را پاک نگه دارید، با مردم صادق و خوب باشید، به خواهرهایم میگفت ثواب نماز جماعت بیشتر است سعی کنید برای نماز خواندن به مسجد بروید.
شهید ورزشکار هم بود با مرحوم شهید رضامندی و مرحوم شهید شهبازی که از کشتیگیران معروف کرمانشاه هستند، رفاقت داشت، برادرم با شهید رضامندی و شهید مرادی همکلاسی هم بودند.
شهید جهانگرد قبل از انقلاب یک شب در پادگان تیپ زرهی شیراز بهدلیل فعالیتهای انقلابی بازداشت شد.
برادرم متولد ۱۳۳۷ سومین فرزند و دومین پسر خانواده بودند، شهید بزرگوار در سن ۱۸ سالگی شاید هم کمتر از آن بود که وارد ارتش شد، یک سال قبل از انقلاب که تظاهراتها در کرمانشاه شکل گرفت ما هم در تظاهرات شرکت میکردیم اما شهید جهانگرد در شیراز که محل خدمتش بود در تظاهرات شرکت میکرد.
کلاس یازدهم را گذرانده بود که وارد ارتش شد و در سن ۲۱سالگی به شهادت رسید.
شهید جهانگرد حیاتی در منطقه سرپلذهاب در خط مقدم جبهه در اثر اصابتترکش به درجه رفیع شهادت نائل گردید قبل از شهادتش در گردان تکاوران شیراز خدمت میکرد و به محض شنیدن حمله عراق به منطقه غرب کشور اعزام گردید تا قبل از شهادت چندین بار مجروح شد ولی باز اشتیاق رفتن به خطمقدم داشت. در دوران تحصیل در شهرستان اسلام آباد غرب دبیرستان شاپور تحصیل میکرد انگار خداوند او و چند نفر از همکلاسیهایش را از روز اول انتخاب کرده بود تا در کنار هم آهنگ با هم بودن تا آخر را بنوازند و نهایت همان شد که او خواست. شهید داریوش ریزهوندی، شهید محمود شهبازی، شهید هدایت مرادی و شهید جهانگرد حیاتی هر چهار نفر از شهدای شاخصی هستند که دوران نوجوانی و جوانی تا شهادت با هم بودند هرچهار نفر از ورزشکاران بنام این شهر بودند که اسوه مردانگی و میهندوستی آنها هنوز هم زبانزد همه میباشد شهید حیاتی دوستان باوفایی داشت که همه رادمرد بودند.
خاطره برادر شهید
آن زمانی که مادرم در روستا زندگی میکرد یک روز یک خانم سید رهگذری مادر را میبیند و از ایشان میپرسد دخترم چند فرزند داری مادر هم میگوید دو پسر دارم، آن خانم سید به مادرم میگوید اگر خودت بخواهی خداوند به تو هفت پسر میدهد که یکی از آنها یک نشانه دارد اگر خدا آن پسر را برایت نگه دارد، مادرم پیشبینی آن خانم سید را در شهادت برادرم تعبیر میکند به خصوص که آن نشانهای که خانم سید گفته بود نیز در برادرم وجود
داشت.
در جبهه جنوب خمپاره به پای یکی از سربازهای ارتش اصابت کرده، در پایش فرورفته اما عمل نکرده بود، این حادثه یکی از امدادهای غیبی الهی بود که شامل حال آن جوان سرباز شده بود.
علی حیاتی برادر شهید میگوید: شهدا تنها متعلق به خانوادههایشان نبودند بلکه متعلق به تمام ملت ایران بودند و هستند، واقعیت این است که ارتشیها، سپاهیها و بسیجیها فرزندان همه ملت ایران هستند، من وقتی لباس نظامی را در تن جوانان میبینم احساس آرامش میکنم و فکر میکنم برادرم هنوز زنده است، احترام زیادی برای این لباس قائلم به این خاطر که هر کسی این لباس مقدس را به تن نمیکند بلکه کسانی وارد این عرصه میشوند که سراسر وجودشان را غیرت، صبوری، تدین، اراده و شجاعت فراگرفته است، در همه دنیا همیشه قویترینها و با ارادهترینها وارد عرصه نظامیگری میشوند، حضور نیروهای نظامی احساس امنیت و آرامش را در مردم بهوجود میآورد.
شهادت برادرم هدیهای از جانب خداوند بود، ما خوشحالیم که افتخار خانواده شهید بودن نصیب ما شد.