حرف خوب زدن در این ورزش جرم است!
حرفهای آقای شیخ دیاباته در یک برنامه تلویزیونی سخت مورد توجه علاقمندان به ورزش و خاصه فوتبال قرار گرفت. حرفهای مودبانه، منصفانه و کارشناسانه که نه فقط از دیاباته که از هرورزشکار به ویژه ورزشکاران حرفهای انتظار میرود بر زبان بیاورد. درباره دیاباته و حرفهایش نکاتی به نظر میرسد که به آن اشاره میکنیم.
سرویس ورزشی-
اولا از تهیه کنندگان و دستاندرکاران آن برنامه تلویزیونی تشکر میکنیم که سعی میکنند این برنامه را در فضایی محترمانه و البته فنی طوری هدایت کنند که از رهگذر آن اولا به بیننده عزیز و ارجمندی! که پای گیرنده نشسته توهین و به شعور او بیاحترامی نشود. ثانیا با طرح بحثها در فضایی محترمانه وپرهیز از حاشیه روی و دوبههم زنی و فتنهگری و تهمتزنی و... همه اینها هم به اسم حرفه ایگری!! به اصلاح فرهنگ عمومی حاکم بر فوتبال منجر شود و به ارتقای فنی و اخلاقی آن کمک کند.
پیش از این همنوشته و تاکید کردهایم که نقش رسانهها در خرابی و یا آبادی حوزههای مربوطه نقشی غیر قابل انکار است. در این میان نقش رسانههای فراگیری چون تلویزیون حساستر و تاثیرگذارتر است. تردیدی وجود ندارد که اگر امروز وضع ورزش و علیالخصوص رشتههایی مثل فوتبال به هیچ وجه به ویژه از نظر فرهنگی و اخلاقی قابل قبول نیست دلیل آن را باید در عملکرد رسانهها و فراگیرترین آنها یعنی تلویزیون جستوجو کرد. طی بیست و چند سال اخیر عملکرد رسانهها به ویژه تلویزیون بلایی بر سر فن و فرهنگ و اخلاق ورزش در آورده است که اصلاح این خرابکاریها به کاری جدی و علمی و حسابشده آن هم طی چند سال احتیاج دارد و... نکته اول خیلی طولانی شد! اما نکته بعدی:
چرا حرفهای دیاباته اینقدر مورد توجه قرار گرفت؟ تا آنجا که حتی مربی پرسپولیس در واکنش به آن، از دیاباته تشکر کرد و از او به نیکی یاد کرد. مگر دیاباته چه گفت؟ همانطور که بالاتر هم اشاره شد. حرفهای بازیکن گلزن تیم استقلال مودبانه ومنصفانه بود. دیاباته درست حرف زد. راحتتر بگوییم و خودمان را خلاص کنیم« دیاباته مثل آدم حرف زد»!
متاسفانه در ورزش ما و به ویژه فوتبال ما درست و مودبانه و منصفانه حرف زدن حکم کیمیا را پیدا کرده است. آن هم در ورزش کشوری که کشور فرهنگ و ادب است. عقب ماندههای امروزی نما و لمپنهای روشنفکرنما ودلالهای رسانهاینما و... خلاصه این آدمکها در سایه بیتوجهی و فقدان نظارت وادادگی و غفلت نامدیران در دستگاههای فرهنگی مثل وزارت ارشاد، صداو سیما وعلی الخصوص سیما و خود وزارتی که عنوان« جوانان» را یدک میکشد کاری کردهاند و فضایی ساختهاند که کسی، ورزشکار و مربی و مدیری جرات نکند درست و منصفانه حرف بزند.
مثلا اگر قبل از بازی بازیکنی برای مربی سابق خود دسته گل ببرد او را از طریق لجن نامههای خود یا سایتهای به شدت آلوده خود یا از طریق برنامههای زرد و ضد فرهنگی تلویزیونی خود مورد هجمه قرار میدادند و میدهند، یا اگر نویسندهای حرف از اخلاق و فرهنگ پهلوانی میزد و نمیزند از سوی همین جریان منحرف و مخرب رسانهای به سنتی بودن و مرتجع بودن و... متهم میشد. در عوض اگر بازیکنی، مربی یا... حرفهای نامربوط و توهینآمیز میزد حسابی تحویلش میگرفتند و این را به جان او وآن را به جان میانداختند و میاندازند تا هم شکم خود را از حرام پر سازند و هم فضای فرهنگی و اخلاقی ورزش را به گند بکشانند.
یادمان نرفته که دربعضی از همین برنامههای به شدت زرد وخاله زنکی تلویزیون دوربینها روی لب و دهان بازیکنان داخل میدان « زوم» بود تا اگر نا خودآگاه و درکشاکش بازی« کلامی زشت» (نه کلام خوب!!) از دهان او خارج شد آن را در تلویزیون و برنامههای به شدت مخرب خود به سمع ونظر بینندگان عزیز و ارجمند برسانند!! و... بر سر این ورزش و فوتبال بدبخت چهها که از دست این نااهلان عقب مانده و این انگلهای فرصتطلب و باز تاکید میکنیم این مدیران نالایق عوضی آمده بیشخصیت چهها که نرفته است.
عرض کردیم این نابکاران کاری کرده و فضا را در فوتبال و کلیّت ورزش به گونهای سروشکل دادهاند که کسی جرات نکند نه حرف خوب بزند، نه کار خوب در جهت سامان دادن به ورزش و فوتبال انجام دهد. در چنین وضع و حالی است که محمود فکری مربی تیم نساجی و کاپیتن با تعصب و شجاع تیم استقلال دوهفته پیش به کیهان ورزشی میگوید« میترسم به یحیی گلمحمدی قهرمانی تیم پرسپولیس را تبریک بگویم چون حملات عدهای آغاز میشود» و کریم باقری ملیپوش ارزنده تیم پرسپولیس و مربی حال این تیم میگوید« قبلا هم افراد و بازیکنان برای هم کری میخواندند اما مثل امروز توهین در کار نبود. حرمتها از بین رفته است و بیحرمتی در کل فوتبال و جامعه دیده میشود...رسانهها در این بحث مقصر هستند.امروز در رسانهها کارهای مثبت بازخوردی ندارد و کارهای زشت و ناپسند و بیاحترامی دیده میشود. کسی هم که میخواهد در رسانهها دیده شود میرود سراغ رفتارهای نادرست...»
حسین کلانی، محمود خوردبین، رضا نعلچگر،پیروز قربانی و... نیز حرفهایی با این مضمون میزنند... آری در چنین شرایطی یک بازیکن مالیایی بیخبر از سلطه رسانههای زرد در فوتبال« مثل آدم» حرف میزند و اتفاقا خوب هم حرفهایش و هم خودش دیده میشود...! آری میشود بر خلاف القائات دلالهای افسار پاره کردهای که خیلی از رسانههای ما را تسخیر و درخدمت اهداف شوم خود در آوردهاند« طور دیگری» هم حرف زد و دیده شد...برای اصلاح وضع ورزش این اتفاق هم باید حتما بیفتد:
«طور دیگر حرف زدن... طور دیگر دیده شدن...!»