kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۳۴۰۴
تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱۳۹۹ - ۲۰:۵۳
نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران

رویارویی تمدن غرب با هویت اصلی انسان



رهبر معظّم انقلاب اسلامی- که بیشترین هجمه‌ به بنیان‌های فکری و باورهای اسلام در دوران زعامت ایشان رخ داده است – در راهبردهای خود و زدودن شبهه‌ها و غبارهای رسانه‌ای معاندین و روشنگری باطن تمدن غربی و اینکه اسلام و انقلاب اسلامی می‌تواند و در حال ساختن یک تمدن جدید بر مبنای پیشرفت‌های علمی توأم با معنویت و دور از مظاهر و بواطن فاسد و پلشت است، می‌فرمایند: «مطلب اوّل این است که خط کلی نظام اسلامی چیست؟ اگر بخواهیم پاسخ این سؤال را در یک جمله ادا کنیم، خواهیم گفت؛ خط کلّی نظام اسلامی، رسیدن به تمدن اسلامی است. این یک پاسخ کلّی و قابل توضیح و تشریح. البته این‌که در مقابل تمدن کنونی بشر، یعنی تمدن مادّی غرب، می‌تواند تمدن دیگری مطرح شود یا نه و این تمدن برای پیدایش خود و سپس برای ماندگاری و استواری خود، از چه عناصر و از چه عواملی کمک خواهد گرفت، در این‌باره سخن‌ها هست.
اگر شما به بلندگویان تمدن کنونی غرب مراجعه کنید، آنها خواهند گفت تمدن مادّی غرب ابدی و تغییرناپذیر است. از اوایلی که این تمدن اوج گرفته بود- یعنی از قرن نوزدهم میلادی- بحث معارضة سنت و مدرنیته را مطرح کردند. یعنی همة آنچه که این تمدن تقدیم بشریت می‌کند، چیزهای مدرن و نو و تازه و اجتناب‌ناپذیر و جذاب و خواستنی است و هرچه در مقابل آن است، این سنت است، این منسوخ است، این قدیمی است، این زوال‌پذیر است. این بحث را شما امروز هم گاهی در برخی از محافل روشنفکری ما می‌بینید؛ اما این بحث نویی نیست؛ این بحث قرن نوزدهمى دنیای غرب است که ادامه پیدا کرده است؛ با این هدف که تمدن غرب در راه خود، همة فرهنگ‌ها را، همة تمدن‌ها را، همة زیرساخت‌های مدنی را، همة روابط انسانی و اجتماعی را، همة آن چیزی را که تمدن غرب آن را نمی‌پسندد، از سر راه خود بردارد و حاکمیت مطلق خود را با پشتوانة قدرت مادّی و سرمایه‌داری از یک سو، قدرت نظامی و سیاسی از یک سو، قدرت رسانه‌ای از یک سو، ابدی کند...
در تمدن مادّی غرب هرچه حرف می‌زنند، طراحی هزارة دوم را می‌کنند! حالا مگر تمدن مادّی غرب، سرتاسر هزارة اوّل را فرا گرفته بود که شما می‌خواهید هزارة دوم را هم به آن ملحق کنید؟! مگر بشر از این دو، سه قرنی که از سیطرة تمدن مادّی غرب گذشته، راضی است؟! مگر تمدن مادّی غرب توانسته است زخم‌های کهنة بشریت را علاج کند؟! آیا فقر در دنیا از بین رفت؟ آیا گرسنگی از بین رفت؟ آیا ظلم و تبعیض از بین رفت؟ آیا آرامش خاطر انسان تأمین شد؟ آیا مهربانی و صفای میان انسان‌ها تأمین شد؟ یا به‌عکس، تمدن مادّی غرب در دورة استعمار، سپس در دورة استثمار- که سلطة حکومت‌های غربی در دورة استثمار، مثل دورة استعمار، مستقیم نبود؛ به شکل استثمار نیروها در دنیای عقب‌افتاده و فقیر بود؛ همان سلطة پنهانی قاهری که همة سرمایه‌ها و همة نیروها را از آنها می‌ربود و در خود هضم می‌کرد و جیب کمپانی‌های سرمایه‌داری را بیشتر می‌انباشت- و سپس در دورة رسانه و در دورة ارتباطات- یعنی امروز- در همة این سه دوره، با زور، قدرت‌نمایی، زورگویی، ایجاد اختناق طرف مقابل و صف مقابل همیشه وارد میدان شده است؛ در حالی که در بالاترین مراکز خود هنوز تبعیض هست؛ تبعیض نژادی هست؛ فاشیسم هست! با این سابقه، با این همه گرفتاری، با این همه مشکلات، تمدن مادّی غرب ادعای ابدیت می‌کند! اما این ادعا، ادعای واهی، غیرعملی و ناکام است.
آری؛ بی‌شک تمدن اسلامی می‌تواند وارد میدان شود و با همان شیوه‌ای که تمدن‌های بزرگ تاریخ توانسته‌اند وارد میدان زندگی بشر شوند و منطقه‌ای را- بزرگ یا کوچک- تصرف کنند و برکات خود یا صدمات خود را به آنها برسانند، این فرآیند پیچیده و طولانی و پُرکار را بپیماید و به آن نقطه برسد. البته تمدن اسلامی به صورت کامل در دوران ظهور حضرت بقیة‌اللَه ارواحنافداه است. در دوران ظهور، تمدن حقیقی اسلامی و دنیای حقیقی اسلامی به وجود خواهد آمد.»1
پرهیز از تقلید از تمدن غربی، یکی از مهم‌ترین لوازم تحقق تمدن اسلامی است. تمدن غربی‌ نمی‌تواند تمدن‌های دیگر از جمله اسلام را تحمل کند، چرا که در اصول و مبانی با آ‌ن‌ها تفاوت فاحش دارد و عملکرد ‌آنان در دوران استعمار اروپا در کشورهای دیگر، همین مسئله را نشان می‌دهد.
«نکتة دومی در این‌جا وجود دارد و آن این است که ما برای ساختن این بخش از تمدن نوین اسلامی، به شدّت باید از تقلید پرهیز کنیم؛ تقلید از آن کسانی که سعی دارند روش‌های زندگی و سبک و سلوک زندگی را به ملت‌ها تحمیل کنند. امروز مظهر کامل و تنها مظهر این زورگویی و تحمیل، تمدن غربی است. نه این‌که ما بنای دشمنی با غرب و ستیزه‌گری با غرب داشته باشیم- این حرف، ناشی از بررسی است- ستیزه‌گری و دشمنى احساساتی نیست. بعضی به مجرد اینکه اسم غرب و تمدن غرب و شیوه‌های غرب و توطئة غرب و دشمنی غرب می‌آید، حمل می‌کنند بر غرب‌ستیزی؛ آقا، شماها با غرب دشمنید. نه، ما با غرب پدرکشتگى آن چنانی نداریم- البته پدرکشتگی داریم!- غرض نداریم. این حرف، بررسی‌شده است.
 تقلید از غرب برای کشورهایی که این تقلید را برای خودشان روا دانستند و عمل کردند، جز ضرر و فاجعه به بار نیاورده؛ حتّی آن کشورهایی که به ظاهر به صنعتی و اختراعی و ثروتی هم رسیدند، اما مقلد بودند. علت این است که فرهنگ غرب، یک فرهنگ مهاجم است. فرهنگ غرب، فرهنگ نابودکنندة فرهنگ‌هاست. هرجا غربی‌ها وارد شدند، فرهنگ‌های بومی را نابود کردند، بنیان‌های اساسى اجتماعی را از بین بردند؛ تا آنجایی که توانستند، تاریخ ملت‌ها را تغییر دادند.
فرهنگ غربی، فرهنگ مهاجم است؛ هرجا وارد شود، هویت‌زدایی می‌کند؛ هویت ملت‌ها را از بین می‌برد. فرهنگ غربی، ذهن‌ها را، فکرها را مادّی می‌کند، مادّی پرورش می‌دهد؛ هدف زندگی می‌شود پول و ثروت؛ آرمان‌های بلند، آرمان‌های معنوی و تعالی روحی از ذهن‌ها زدوده می‌شود. خصوصیت فرهنگ غربی این است.»2
خاتمی برعکس تمامی این واقعیت‌ها، یعنی واقعیت تمدن اسلامی که حمایت از علم و پیشرفت‌های فنی و تکنولوژی در سایة معنویت و تعالی انسان‌هاست و نیز برخلاف واقعیت تمدن غرب که نمونه‌هایی از آن را در بیانات امام خمینی و رهبر انقلاب ملاحظه کردیم و چیزی نیست که قابل حاشا و انکار باشد؛ از جامعة آمریکا تجلیل می‌کند! کشوری که کمتر از دویست سال سابقه دارد و با آن وحشیگری، بومی‌های ساکن را از تیغ گذراند و از جامعه راند و تبعیض نژادی هنوز و هر روز در آن کشور قربانی می‌گیرد. خاتمی در مصاحبه با شبکه سی.ان.ان آمریکا، در مقابل غرب، به تمام و کمال اظهار وادادگی می‌کند و برخلاف تمامی حقایق، جامعه آمریکا را برپایة آزادی و دین‌داری و عدالت، استوار می‌داند!
ولتر فرانسوی، یکی از بانیان اغماض مذهبی و آ‌زادی مطبوعات بود و امروز خاتمی با تبعیت از امثال او، این چنین دیده بر واقعیتها می‌بندد.
خاتمی حتی شیوة زندگی را براساس مدل‌ها و الگوهای تجربه شده در غرب تجویز می‌کند و آن را ناگزیر تمدن‌های دیگر معرفی می‌کند و می‌گوید: «امروز بیش از یک تمدن- که همان تمدن غربی است- وجود ندارد و این تمدن در حال بسط در همة عالم است. امروز شیوة زندگی همه انسان‌ها براساس مدل‌ها و الگوهای آن است که غرب تجربه کرده و می‌کند. امروز جهان به بخش توسعه یافته و در حال توسعه تقسیم می‌شود و در ورای همة بحث‌ها، وقتی به عمق می‌نگریم مراد هم از توسعه یافتگی رسیدن به سطح و شیوة تجربه شدة زندگی غرب است.»3
پانوشت‌ها:
1- بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسة فیضیه، 14/7/1379.
2- بیانات در دیدار جوانان استان خراسان شمالی، 23/7/1391.
3- هفته نامه شهروند امروز، شماره 48، 1/7/1384.