kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۱۵۱۰
تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۳۹۹ - ۲۰:۰۷

حسرت ابدی در قیامت و عـوامـل آن



محسن مصطفوی
حسرت در فارسی به معناى دریغ، افسوس، تأسّف و غصّه خوردن از چیزى است که از دست رفته است که به دنبال آن شخص گرفتار پشیمانى از آن فقدان از دست رفته می‌شود و بر آن است تا اگر می‌شود، جبران کند و چیز از دست رفته از زن و مال و دنیا و آخرت و مانند آنها را باز ستاند.
در حقیقت، حسرت، حالتی است که انسان در هنگام مواجه شدن با حقیقت و واقعیتی بدان گرفتار می‌شود و درمی‌یابد فرصت از دست رفته است و آنچه که بدان نیاز دارد غیرقابل دست یافتنی است. از آنجا که حسرت همواره نسبت به چیزهایی است که می‌توانست داشته باشد و اینک ندارد، خود را در از دست دادن آن «مقصر» می‌یابد و با ابراز پشیمانی بر آن است تا به جبران مافات بپردازد و به شکلی از دست رفته را به دست آورد. بنابراین، می‌توان گفت که حسرت همواره پشیمانی را به دنبال خواهد داشت؛ زیرا انسان نسبت به چیزی که بیرون از اراده و قوت و قدرت خویش باشد، حسرت نمی‌خورد و ابراز پشیمانی نمی‌کند؛ بلکه نسبت به چیزی حسرت می‌خورد و پشیمان می‌شود که می‌توانست و نکرد. پس شخصی که گرفتار حسرت است می‌داند که توانایی داشتن چیز و حفظ آن را داشته است، ولی به قصور یا تقصیر آن را از دست داده است.
از نظر آموزه‌های قرآن، روز قیامت «یوم‌الحسرهًْ» است؛ زیرا آن روز آشکار می‌شود که انسان چه فرصت‌های بی‌بدیلی را از دست داده است و چیزی برای خویش یا نیاورده یا کم آورده است؛ زیرا روز قیامت، روز حسابرسی اعمال است، نه روز اعمال؛ چنانکه امیرمومنان علی(ع) می‌فرماید: وَ إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ؛ امروز دنیا، زمان عمل است و باز خواستى نيست و فردای قیامت، روز بازخواست است و عملى در آن ميسّر نیست.(نهج‌البلاغه، خطبه 42)
اینکه قیامت روز حسرت است؛ به دلیل آن است که انسان سرمایه‌های وجودی عمر خویش را که به وسیله آن همه چیز برای دستیابی به تمامیت کمالات فراهم است(عصر، آیات 1 تا 3)، در معامله دنیا می‌بازد و سرمایه‌گذاری را در اموری انجام می‌دهد که شکوفه‌های بی‌میوه (طه، آیه 131) است. پس زمانی که می‌بایست به میوه‌دهی برسد و از میوه آن بهره‌مند شود، می‌بیند که میوه‌ای بر شاخسار عملش نیست و این‌گونه سرمایه نقد را به ازای لذت دو روزه بهره‌مندی از زیبایی‌های دروغین حیات دنیوی و شکوفه‌های بی‌بار آن برباد داده است.
البته اهل حسرت، خود را عالمانه و عامدانه به چنین خسران سنگین و غیرقابل جبران دچار کرده است؛ زیرا با آنکه برایش حقیقت زندگی دنیوی و بی‌ارزشی آن نسبت به آخرت روشن است، با این همه  با رفتن به دنبال خوشی و زیبایی دو روزه دنیا، از زندگی ابدی خویش در آخرت «غافل» می‌شود؛ زیرا «غفلت» به معنای نادیده گرفتن چیزی است که در برابرش است، ولی شخص چنان خود را سرگرم امور پست می‌کند که از آن امور مهم و اهم غافل می‌شود و آن را نمی‌بیند. از همین رو خدا برای بیداری و هوشیاری اهل غفلت به پیامبرش فرمان می‌دهد تا انذار و هشدار دهد و آنان را از آن روز حسرت آگاه سازد و از خواب غفلت بیدار کند. خدا می‌فرماید: وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَهًِْ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَهًٍْ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ؛ و آنان را از روز حسرت بيم ده! آنگاه كه داورى انجام گيرد و حال آنكه آنها اكنون در غفلت هستند، و سر ايمان آوردن ندارند.(مریم، آیه ۳۹)  
عوامل حسرت از نظر قرآن
از نظر قرآن، سرگرمی ‌به اموری از دنیا موجب می‌شود تا انسان گرفتار حسرت ابدی شود؛ زیرا این امور موجب غفلت انسان از حقیقت زندگی و فلسفه آن می‌شود و انسان را در سبک زندگی به اموری سوق می‌دهد که بر خلاف اهداف و فلسفه زندگی دنیوی است. اگر زندگی دنیوی مقدمه و همچون کشتزار آخرت است، پس هر کسی بر سر سفره اعمال خودش می‌نشیند. البته باید توجه داشت که بهشت و دوزخ هر کسی همان اعمالش است و اگر چنین است، کسی که حتی در بهشت‌های هشتگانه اصلی در هر بهشتی قرار گیرد، از همان لذت می‌برد؛ زیرا بیش از این قدرت و قوت درک لذت بالاتر را ندارد.
از جمله مهم‌ترین عوامل حسرت می‌توان به موارد زیر‌ اشاره کرد:
1. کفر کافران: از نظر قرآن، کفر از مهم‌ترین عواملی است که کافران را در روز قیامت دچار حسرت ابدی می‌کند در حالی که توانایی برگشتی ندارند؛ زیرا دیگر نه دنیایی مانده است و نه اجازه بازگشتی برای جبران.(کهف، آیه 6؛ فاطر، آیه 8؛ زمر، آیات 56 تا 59؛ حاقه، آیات 49 و 50) کافران وقتی در قیامت با حقایقی از جمله حقانیت رسالت پیامبران و کتب الهی از جمله قرآن(احزاب، آیات 64 و 66؛ حاقه، آیات 49 و 50)، مسخره کردن پیامبران و مومنان (زمر، آیات 56 تا 59) و بی‌ایمانی(حجر، آیه 2) و نداشتن کارهای نیک(اعراف، آیات 50 و 53؛ فاطر، آیات 36 و 37) و عدم بهره‌مندی از شفاعت شافعان(اعراف، آیات 50 و 53) مواجه می‌شوند، حسرتی می‌خورند که قابل توصیف نیست؛ آنگاه خواهان بازگشت می‌شوند تا دیگر کفر نورزند و به‌گونه‌ای دیگر عمل کنند، ولی چنین چیزی شدنی نیست.(زمر، آیات 56 تا 59)
2. ضلالت گمراهان: حسرت گمراهانِ غوطه‌ور در جهل مرکّب در قیامت، چنان است که حتی از همنشینى با شیطان، خود را در شرایط عذاب‌آوری می‌بینند و دوست ندارند همنشین با او باشند؛ در حالی که چاره‌ای برای خودشان نگذاشته‌اند؛ زیرا در دنیا همنشین او بودند و اینک در دوزخ، این همنشینی به شکل ابدی و عذاب‌آور ادامه می‌یابد.(زخرف، آیات 36 و 38)
3. شرک مشرکان: شرک از نظر قرآن، از مصادیق «ظلم عظیم» است که انسان نسبت به پروردگار جهانیان دارد.(لقمان، آیه 13) بنابراین، مشرکان خود را در قیامت چنان در شرایط سختی می‌یابند که دوست دارند از آن رهایی یابند و پشیمان هستند که چرا شرک ورزیدند و به جای توحید مشرک بودند(شعراء، آیات 92 تا 102)؛ زیرا آنان همچنین خود را در شرایطی می‌بینند که نمی‌توانند از شفیعان واقعی بهره‌مند ببینند، در حالی که در دنیا گمان می‌کردند که آنچه بدان شرک می‌ورزند می‌تواند شفیعان آنان در دنیا  و آخرت باشد. این‌گونه است که دچار حسرت ابدی می‌شوند که کاری از دستشان نیز بر نمی‌آید.(شعراء، آیات 92 تا 102)
4. نفاق منافقان: نفاق از نظر قرآن، بدتر از کفر است؛ زیرا کافر مرز خویش را با مومن مشخص کرده است؛ اما منافق با دروغگویی و نهان کردن کفر خویش در میان مومنان زندگی می‌کند و فتنه‌ها بر می‌افروزد و امت را دچار بلایا و گرفتارهای بسیار می‌کند و حتی رهزن دین و ایمان مردم می‌شود.(بقره، آیات 7 تا 15) از همین رو منافقان در پست‌ترین درکات دوزخ سقوط می‌کنند.(نساء، آیه 145) از نظر قرآن، حسرت منافقان در دنیا و آخرت خواهد بود و حتی آنان در همین دنیا از بى‌اعتنایى مؤمنان به توطئه‌هاى تبلیغاتى منافقان(آل‌عمران، آیه 56؛ مجمع‌البيان، ج 1-  2، ص 867) و محرومیّتشان از غنایم جنگى(نساء، آیات 72 و 73) گرفتار حسرت و ندامت می‌شوند؛ چه رسد که حقایق هستی چنانکه هست آشکار می‌شود و آنها در هنگام مرگ مواجه با از دست رفتن و مال و فرزند خویش می‌شوند و نمی‌توانند به سادگی جان دهند و از تعلق و متعلق رهایی یابند(توبه، آیه 55) چنانکه درمی‌یابند همه اندیشه‌ها و عقاید و افکارشان درباره زندگی و ارزش‌های آن باطل بوده است؛ ولی دیگر فرصتی ندارند و نمی‌توانند جبران کنند. این گونه است که دچار حسرت ابدی می‌شوند.(آل عمران، آیه 156)
5. ظلم ظالمان: کسانی که در زندگی دنیوی نسبت به خدا ظلم کفر و شرک و نسبت به مردم انواع و اقسام ظلم‌ها را اعمال کرده‌اند، در هنگام قیامت درمی‌یابند که چه ظلم بزرگی را به خودشان کرده‌اند و این ظلم آنان به خدا و خلق، چیزی جز ظلم به خودشان نبوده است؛ در حقیقت آنان گمان می‌کردند به خدا یا خلق ظلم روا می‌دارند، در حالی که آنان به خودشان ظلم روا می‌داشتند. اینجاست که حقیقت ظلم به دیگران بر آنان آشکار می‌شود و خود را در بدترین خسران می‌بینند و می‌کوشند تا جبران کنند که شدنی نیست. این گونه است که دچار حسرت و ندامتی می‌شوند که سودی برای آنان ندارد. پس انگشت ندامت گزیدن در هنگام مواجهه با عذاب اخروی برای ظالمان سودی به دنبال ندارد و موجب نجات یا ترحم خدا بر آنها نمی‌شود.(انبیاء، آیات 11 تا 15 و 46 و 97 )
6. طغیان طاغیان: کسانی که به جای «اطاعت از خدا و رسول» به طاغیان رو آورده‌اند، وقتی با حقیقت اعمال خویش مواجه می‌شوند درمی‌یابند که بدترین بازگشت را داشته‌اند و اعمالشان به سوی آنان به شکل همان حقیقتی درآمده است که توانایی مواجه شدن با آن را ندارند. در حالی که خود را در دنیا جزو ممتازان می‌دانستند و مومنان را‌ اشرار قلمداد می‌کردند، می‌بینند که آنان در بهشت آرامش و آسایش و خود گرفتار انواع عذاب‌ها هستند؛ پس حسرت می‌خورند ولی هیچ سودی برای آنان ندارد؛ زیرا زمانی برای بازگشت  و جبران نیست.(ص، آیات 55 تا 62؛ تفسير التحريروالتنوير، ج 13، جزء 23، ص 292) از نظر قرآن کسانی که به جای اطاعت از خدا و پیامبران به عصیان و طغیان مشغول شدند در روز قیامت گرفتار حسرت و ندامت خواهند شد.(بقره، آیات 166 و 167)
7. جرم مجرمان: کسانی که بر خلاف قوانین عقل و نقل مرتکب انواع جرم و جنایت و ناهنجاری می‌شوند، وقتی با حقیقت اعمال خویش مواجه می‌شوند، می‌خواهند از آن بگریزند و آن را جبران کنند که چنین شرایطی برای آنان فراهم نیست.(شعراء، آیات 200 تا 203؛ کهف، آیه 49)
8. اتراف مترفان: برخی از مردم به جای شکر عملی از نعمت و استفاده از آن در چارچوب فلسفه آفرینش، گرفتار بدمستی و خوشگذرانی می‌شوند و این گونه منابع اقتصادی جامعه را که قوام اجتماع بدان است(نساء، آیه 5) تباه می‌سازند. خدا این گونه افراد خوشگذران و تباه‌کننده منابع اقتصادی را در قیامت به عملشان مجازات می‌کند. اینجاست که گرفتار حسرت می‌شوند که چرا از این منابع به درستی استفاده نکرده و به جای شکر نعمت کفران کرده‌اند؛ ولی این حسرت سودی برای آنان نخواهد داشت.(انبیاء، آیات 13 و14)
9. غفلت غافلان: کسانی که از خدا و یادکرد آن غافل می‌شوند، در دنیا و آخرت زندگی سختی خواهند داشت تا جایی که همنشینی با شیطان که عامل غفلت آنها در دنیا است، در قیامت و دوزخ برایشان آزاردهنده خواهد بود.(زخرف، آیات 36 و 38) اصولا کسانی که سرگرم لعب و لهو زندگی دنیا می‌شوند و کاری برای آخرت خویش انجام نمی‌دهند، در روز قیامت گرفتار حسرت خواهند شد.(مریم، آیه 39؛ فجر، آیات 23 و 24؛ انبیاء، آیه 97)
10. گناه گناهکاران: گناه به معنای انجام کارهایی است که عقل و نقل آن را منع کرده و اسلام آن را حرام دانسته است. روز قیامت گناهکاران وقتی با گناهان خویش مواجه می‌شوند دوست دارند که هرگز چنین کارهایی را انجام نداده بودند؛ زیرا این اعمال حقیقت وجودی و هویتی آنان را ساخته است و نمی‌توانند آن را از خود جدا سازند؛ این گونه است که حسرت می‌خورند که ‌ای کاش در دنیا به جای گناه، کار نیک و خیر و عمل صالح انجام داده بودند.(آل عمران، آیه 30) انسان می‌بایست به جای گناه و کارهای زشت به کارهای نیک و خوب بپردازد تا از حسرت ابدی در امان ماند، اما کسانی که این گونه نبودند، گرفتار آثار کارهای زشت خویش خواهند شد و هرگز از آن آثار رهایی نیابند و دوزخی از اعمال زشتشان برپا می‌شود که درون و برون آنان را می‌سوزاند و عذاب می‌دهد.(بقره، آیه 167) به سخن دیگر، گناهکار با بی‌تقوایی خویش برای خویش دوزخ می‌سازد نه آنکه دوزخ از جایی دیگر برایش آورده شود و او را در آن اندازند.(همزه، آیات 1 تا 9) این گناهکاران نابکار زمانی درخواست تقوا می‌کنند که دیگر فرصت از دست رفته است.(زمر، آیات 56 و 57)
11. همنشینی شیاطین: همنشینان شیاطین در دنیا در قیامت گرفتار حسرتی می‌شوند که از آن رهایی ندارند؛ زیرا می‌بایست با زشت‌ترین و بدترین فرد هستی یعنی شیطان همنشین شوند و از بوی گناهان و شیطنت او عذاب ببینند.(زخرف، آیات 36 و 38) کسانی که به جای خدا، خلقی چون شیطان را دوست گرفتند ناچارند با او باشند و از شرور او هرگز رهایی نیابند.(فرقان، آیه 27 تا 29)
12. دنیاطلبی دنیاخواهان: همان طوری که برخی از دنیا‌طلبان با مواجه شدن بدبختی‌های همفکران خویش گرفتار حسرت می‌شوند(قصص، آیات 76 و 79؛ قلم، آیات 17 و 31) همچنین در آخرت گرفتار حسرت ابدی می‌شوند که چرا به جای آخرت‌گرایی و طلب سعادت ابدی دنبال دنیای ناپایدار رفته‌اند؛ یعنی در قیامت می‌فهمند که آنچه برای زندگی دنیوی داشتند برای آن بود که برای آخرت خویش کاری کنند، ولی آنان مال و فرزند را اصالت بخشیده و به دنبال مقام و منزلت و ثروت رفتند. این گونه است که در قیامت دست خالی هستند و چیزی در اختیار ندارند و خود را خوار و ذلیل می‌یابند؛ زیرا از مال و مقام و منزلت و امتیازات دنیوی چیزی نمانده است.(توبه، آیه 55)
در حقیقت از نظر قرآن، این امور از اسباب دنیوی است که در آخرت هیچ ارزشی ندارد و همانند حباب روی آب است که می‌ترکد و اثری جز حسرت و ندامت به جا نمی‌گذارد. این گونه است که همه اعمالشان به شکل «حسرات» برایشان جلوه می‌کند و هر چیزی را که در دنیا داشتند و امروز از آن چیزی باقی نمانده برایشان حسرت آور می‌شود؛ زیرا دست خالی هستند.(بقره، آیات 166 و 167) به سخن دیگر،  امور دنیوی اسبابی برای زندگی دنیا و انجام کارهایی است که بتوان با آن به نتایج اخروی رسید. اینها همانند نردبانی برای رفتن به پشت‌بام است، نه آنکه این نردبان‌ها را جمع کرده و خود را به آن سرگرم کند و هرگز به پشت‌بام نروید. داشتن میلیون‌ها نردبان بدون آنکه از آن برای رفتن به پشت‌بام استفاده شود، چه سودی دارد؟!(همان) بنابراین، مال و ثروت و قدرت در قیامت می‌شود عامل حسرت کسانی که دنیاطلبی، آنان را از آخرت طلبی دور داشت و به جای حرکت برای آخرت از روی پل دنیا، در روی پل نشستند و سرگرم آن شدند.(کهف، آیات 32 تا 45؛ توبه، آیه 55؛ قصص، آیات 76 تا 79) همین مال‌دوستی بلکه مال‌پرستی موجب می‌شود که هرگز دست به کار خیر و نیک نزنند و به جای انفاق گرفتار بخل شوند تا جایی که وقتی با حقیقت انفاق مواجه می‌شوند از خدا می‌خواهند تا فرصتی اندک داده شود تا برای جبران‌، هر چه دارند صدقه دهند و از آثار صدقات و انفاقات بهره‌مند شوند و برای خویش سعادت ابدی را رقم زنند که البته دیگر دیر شده است.(منافقون، آیه 10؛ زمر، آیات 56 و 58؛ قلم، آیات 17 و 31)