اماننامه خدا برای اهل زمین(خوان حکمت)
حضرت امیر(ع) درکلمه هشتاد و هفتم نهج البلاغه فرمود: «عَجِبْتُ لِمَنْ يَقْنَطُ وَ مَعَهُ الِاسْتِغْفَارُ» من تعجب ميکنم کسي نااميد باشد در حالي که درِ استغفار به روي او باز است! البته غير از معصومين، افراد در زندگي، اشتباهاتي دارند، گاهي بر اثر (غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا؛ بدبختی ما بر ما چیره شد)[1] گاهي در اثر تقديم جهالت عملي بر عدل عملي يا جهل علمي بر معرفت علمي، انسان در اين جهاد درون، غفلت ميکند و شکست ميخورد ولي نبايد نااميد بشود، درِ رحمت الهي هميشه باز است. فرمود وقتي استغفار در دست شماست، کليد رحمت در دست شماست، هرگز نبايد کسي بگويد من از سابقه خودم نااميد هستم، اگر استغفار هست، اگر قدرت استغفار هست، اگر اداي حق مردم هست، جا براي نااميدي نيست.
مفهوم شرک ورزی مسلمانان
يک بيان نوراني ديگري از حضرت هست که فرمود: هيچ کس حق ندارد درباره مسائل اقتصادي گله کند يا بيراهه برود، براي اينکه کليد درِ گنجهاي گوهر، دست انسان است و آن دعاست.يکي از شرايط اصلي دعا اين است که از بيگانه هيچ نخواهيد و خود را هم بيگانه بدانيد. کسي که دعا ميکند، اگر دعاي او موحدانه باشد يعني فقط با خدا گفتگو کند و از او بخواهد، چنين شخصي ممکن نيست دعايش مستجاب نشود.در سوره مبارکه «يوسف» فرمود: (وَ مَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَهِ إِلّا وَ هُم مُشْرِكُونَ)؛[2] در اين آيه دارد که اکثر مؤمنين و مسلمين مشرکند. از امام(ع) سؤال ميکنند که چگونه مسلمان مشرک ميشود؟آیا مؤمن مشرک ميشود؟ فرمود همين که ميگويد: «لَولا فَلانٌ لَهَلَکْتُ»؛[3] اگر فلان کس نبود مشکل ما حل نميشد، يا اول خدا دوم فلان شخص! يا اول خدا دوم فلان مؤسسه! مگر خدا اولي دارد که در قبالش دوم باشد؟ مگر خدا اولي هست که ثاني داشته باشد؟ او، هم اول است هم آخر. فرمود اينکه ميبينيد ميگويند اگر فلان کس نبود مشکل من حل نميشد اين شرک است، اگر فلان کس نبود،هرگز من نجات پيدا نميکردم، اين شرک است.
اما اگر بگويند خدا را شکر که فلان شخص را وسيله قرار داد تا مشکل من حل بشود، اين ميشود توحيد. غير خدا هر که هست و هر چه هست وسيلهاي است که ذات اقدس اله آنها را به عنوان وسيله قرار داد و ما را به عنوان توسل به آن وسايل دعوت کرده است، اين کار خداست. بيان نوراني حضرت امير(ع) اين است که اگر کسي کليد رزق دست اوست، اگر مشکل اقتصادي پيدا کند معلوم ميشود که خدا را نخوانده است، به قول حضرت آيتالله حسنزاده(حفظه الله) «به مجاز اين سخن نميگويم، به حقيقت نگفتهاي الله»، ممکن نيست کسي بگويد خدا و جواب نشنود، هيچ ممکن نيست. شرط اولش اين است که ديگران را دخالت ندهد، در حرم امن توحيد کسي را دخالت ندهد.
اجابت حتمی دعای خالصانه
امام باقر(ع) ميفرمايد: پدرم امام چهارم امام سجاد(ع) آخرين وصيتي که نسبت به من کرد اين بود که گفت پدرم حسين بن علي(ع) آخرين وصيتي که در آن خيمه به من کرد فرمود پسرم! «إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلَّاالله»؛[4] فرمود ظلم که براي هميشه حرام است، اما آن مظلومي که هيچ پناهگاهي جز خدا ندارد به او ستم نکن، براي اينکه او که قدرت دفاع ندارد ناچار است نفرين کند، هيچ قوم و قبيله و عشيرهاي هم ندارد که به آنها توسل پيدا کند؛ چنين شخصي دعایش موحدانه و خالصانه است، او وقتي گفت خدا يعني خدا! نميگويد خدا و قبيله من و قوم من و قدرت من و مسئولين من، نه! او فقط ميگويد خدا! اگر کسي گفت خدا و لاغير! يقيناً دعاي او مستجاب است، سرّش آن است که دعاي خالصانه مستجاب ميشود، اگر کسي براي رزق دعا کند چون «لله السماوات و الارض»، فرمود تمام آسمان و زمين را ما براي شما مسخّر کرديم:(سَخَّرَ لَكُم مَا فِي السَّماوَاتِ وَ مَا فِي الأرْضِ)[5] هيچ چيزي در عالم نيست که در خدمت بشر نباشد و مأمور نباشد که به بشر خدمت بکند و خدمت نرساند، چون معناي تسخير همين است ،ما مسخِّر نيستيم، خدا مسخِّر است و براي ما تسخير کرده است. هيچ ستارهاي در آسمان، هيچ موجود آبزي در دريا، هيچ موجود معدني در دل خاک نيست مگر اينکه مسخَّر انسان است، براي تأمين حيات و روزي او خلق شده است؛ منتها انسان بايد موحدانه به سراغ جهان برود.
در دعاها هم موحدانه دعا کند اگر شرط اساسي اين بود که از غير خدا نااميد باشد،قطع نظر بکند فقط بگويد «الله»، يقيناً دعاي او مستجاب است؛ اين اختصاصي به مسئله استغفار در برابر گناه ندارد، دعا براي شفاي مرض همين طور است، دعا براي اقتصاد همين طور است، دعا براي امنيت و امانت و اشتغال همينطور است، دعا براي فرزند صالح داشتن همين طور است.
در کلمه 88 نهج البلاغه ميفرمايد که وجود مبارک امام باقر(ع) از وجود مبارک اميرالمؤمنين(ع) اين حديث را نقل کرد که حضرت امير فرمود در زمين دو امان بود که وسيله امنيت و حفظ جامعه را فراهم ميکرد ،يکي رخت بربست ،دومي را از دست ندهيد، اين دو تا چه چيزي است؟ فرمود: «كَانَ فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَكُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ»؛ دو وسيله امان بود که با آنها هرگز عذاب نازل نميشود و نميشد، يکي رحلت کرده است، ديگري مانده است؛ اما اوّلي که رحلت کرده است، وجود مبارک پيغمبر(صلیالله علیه و آله ) است که تا حضرت بود عذاب نازل نميشد.
دومي: «وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِي فَالاسْتِغْفَارُ» مادامي که امت و جامعه اهل استغفار باشند، آن جامعه عذاب نميبيند. آنگاه از حضرت سؤال کردند دليل اينکه شما ميفرماييد ،دو چيز عامل امنيت بود چيست؟ فرمود دليل ما قرآن کريم است، خدا در قرآن کريم اين چنين فرمود: (وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ)؛[6] مادامي که تو اي پيغمبر در ميان آنها هستي، عذابي که نظير عذاب امتهاي قبل مانند عاد و ثمود و مانند آن بود دامنگير اين ملت نميشود، اگر تو رحلت بکني مادامي که اين امت اهل استغفار باشند، اهل دعا و صلات وصوم باشند و ايمان داشته باشند، عذاب الهي نازل نميشود. اين گرانيها، اين قحطيها، اين کمآبيها، اين خشکساليها، برخي از بيماريها عذاب است. اگر جامعه جامعه ديني باشد، ذات اقدس اله اينها را هدايت ميکند به کشف بيماري، يک؛ کشف داروي شفابخش، دو؛ کشف درمان کردن، سه؛ آن وقت اين جامعه مصون ميماند، يا دفع خطر ميشود يا رفع خطر.
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي (دامظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 30/8/98
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. مؤمنون، 106.
[2]. يوسف، 106.
[3]. تفسير نور الثقلين، ج2، ص476.
[4]. الكافي(ط ـ الإسلاميهًْ)، ج2، ص331.
[5]. لقمان، 20.
.[6] أنفال، 33.
خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر میشود.