امدادهای غیبی و شرایط بهرهمندی از آنها
علی جواهر دهی
هر کسی دوست دارد تا از راههای غیر معمول و عادی مشکلاتش حل شود و دستی از غیب او را یاری کند و به چشم فروبستنی از نقمت به نعمت، از رنج به آسایش و از درد به آرامش برسد؛ چنانکه پیامبران(ع) این گونه بودند و همواره دستی از غیب بر میآمد و ایشان را یاری میکرد و از درون آتش کین دشمن بیرون آورده و آتش را گلستان میکرد و یا از چاه حسادت بر میآورد و بر تخت پادشاهی مینشانید و از فراق یار رهایی و از زندان تن و جان به آسمان بیکران پرواز میداد و با ابابیل و پرستوها و لشکریان پیدا و ناپیدا ماشین جنگی دشمن را نابود و جامعه را از شر دشمنان رهایی میبخشید.
آیا واقعا امکان معجزه یا کرامتی برای ما هست؟ آیا خداوند هم به اعجاز و کرامتی میشود دستگیر ما باشد؟ نویسنده با مراجعه به آموزههای قرآنی بر آن است تا امکان چنین امری را بررسی نماید و پاسخی از کلام خداوند به این پرسشها دهد.
***
امدادهای غیبی در انتظار ما
از آیات قرآن این معنا به دست میآید که همه هستی حتی شیاطین، لشکریان خدایند. (فتح، آیه 7؛ مدثر، آیه 31) هیچ چیز در هستی بیرون از ملک و حکومت او نبوده(آل عمران، آیه 26؛ انعام، آیه 73؛ اسراء، آیه 111؛ طه، آیه 114، فاطر، آیه 13) و هیچ کسی بیرون از مشیت و خواست الهی کاری نمیکند و مشیتی ندارد.(انسان، آیه 30؛ تکویر، آیه 29)
بنابراین، هرکسی پی کاری میرود که خداوند برای او اراده کرده است، هر چند که مانند ابلیس در مقام کفر در آید و از فرمان تشریعی خداوند، سرپیچی کند و استکبار ورزد؛(بقره، آیه 34) زیرا وجود اراده و اختیار در مقام فعل برای دو گروه از موجودات یعنی جن و انسان در مشیت الهی و براساس حکمت خداوندی، به آنان اجازه میدهد تا در محدوده تشریع به ظاهر از دایره عبودیت و عبادت خارج شوند و تمرد و عصیانی داشته باشند؛ اما خواسته و ناخواسته هرگز از دایره حکومت خداوندی و مدار اصلی حکمت خارج نمیشوند؛ زیرا همه موجودات با اطاعت یا عصیان نمیتوانند از ملک خداوندی بیرون روند و به تعبیر امیرمومنان علی(ع) در دعای کمیل «لایمکن الفرار من حکومتک؛ نمیتوان از حکم و حکومت الهی فرار کرد.»
همه هستی در چارچوب مشیت الهی در مسیر کمالی خودشان حرکت میکنند تا فلسفه و حکمت و هدف آفرینش تحقق یابد. البته این بدان معنا نیست که خداوند در ذات خود هدف دارد که میبایست آن را به دست آورد؛ زیرا این به معنی نقص در ذات است؛ بلکه هدف و حکمت تنها در فعل الهی است و خداوند میخواهد از این طریق بر بندگان جود کند و در مقام جواد و از باب رحمت رحمانی و سپس رحمت رحیمی در آید و جلوه نماید.
پس همه هستی به عنوان لشکریان خداوند در پی حکمت الهی روان هستند و بر آنند تا این حکمت و هدف آفرینش تحقق یابد. از این رو، اگر به نظر میرسد که چیزی در راه خلاف حکمت الهی میرود، وقتی از منظری برتر به آن نگاه شود دانسته میشود که آن نیز در کلیت در خدمت این نظام احسن و حکمت الهی است، هر چند که به ظاهر تمرد و عصیانی کرده است.
این سخن بدان معناست که همه هستی در انتظار آن هستند تا خدمتی به انسان کنند که اشرف آفریدههای الهی است و برای ماموریت ویژه یعنی خلافت الهی آفریده شده است.(بقره، آیه 30)
از آیات قرآن به دست میآید که خداوند همه هستی را در خدمت انسان قرار داده و حتی فرشتگان را در همه سطوح و مراتب متعالی برای خدمت رسانی به بشر به کار گرفته است؛ زیرا فرمان به سجده جز به معنای اطاعت و در خدمت بشر بودن نیست.(بقره، آیه 34؛ حجر، آیه 30؛ ص، آیه 73)
به عبارت دیگر همه هستی در انتظار خدمت به بشر هستند و در این میان فرشتگان همواره در انتظار آن هستند تا خدمتی به بشر کنند و از وجود بشر و خدمت رسانی به او برای تعالی خود بهرهای گیرند و بر علم و دانش خود بیفزایند.(بقره، آیه 31) فرشتگان به اشکال مختلف در خدمت بشر هستند؛ چه آنهایی که الهاماتی میکنند و چه آنانی که تدبیرگر امورند.(نازعات، آیات 1 تا 5) و چه آنانی که از همه جوانب به محافظت میپردازند و چه آنانی که رزق و روزی میرسانند و یا کارهای دیگری را انجام میدهند که به طور مستقیم یا غیر مستقیم برای بشر و اهداف آفرینش مفید است مانند فرشتگانی که به تلقیح باد و باران و گیاهان و جانوران و مانند آن میپردازند و شرور را تا زمان اجل مسمی از آدمی دور نگه میدارند و از پیش و پس به عنوان قائد و سائق آدمی را به سوی خیر و اهداف آفرینش میرانند یا میکشند.(یوسف، آیه 64؛ طارق، ایه 4؛ حجر، آیه 22)
راههای بهره مندی
از امدادهای غیبی خاص
البته همه موجودات هستی همان گونه که وجود خود را از خداوند دارند، هر دم که وجود دارند و از هستی بهره میبرند، تحت عنایات خاص الهی بوده و از رحمت عمومی و ربوبیت کلی خداوند سود برده و به بقا ادامه میدهند؛ زیرا همه موجودات در ذات و وجود خود فقیر هستند و تنها خداوند غنی بالذات است.(فاطر، آیه 15) پس به حکم قاعده فلسفی و عقلانی که میگوید موجود امکانی در ایجاد و بقا به واجبالوجود متکی است؛ همه موجودات از جمله انسان در وجود و بقای خود محتاج خداوند هستند و اگر خداوند دمی از ایشان روی برگرداند نابود میشوند. خداوند در آیه 19 سوره ملک برای تبیین کمتر از آن میفرماید که پرندگان در پرواز خودشان دم به دم نیازمند عنایت خداوند هستند و این خداوند است که آنان را در پروازشان نگه میدارد. پس کسی که در کوچکترین چیز خودش نیازمند عنایات الهی و فیض خداوندی است، در اصل وجود و بقای خود بیش از بیش نیازمند خداوندی است که غنی بالذات است.
خداوند به حکمت خود در مقام ربوبیت به پرورش همه موجودات میپردازد و این امر ربوبیت را به کسی واگذار نکرده است هر چند که انسان را به عنوان مظهر کامل خود در این مقام به خلافت برگزیده تا این مسئولیت را به عنوان مظهر الهی انجام دهد؛ ولی شکی نیست که این ربوبیت انسانی همان گونه که از عنوان خلافت بر میآید در طول ربوبیت خداوندی و در شکل مظهریت است.
از جمله اقتضای ربوبیت الهی آن است که دم به دم به موجودات و مخلوقاتی که آفریده، فیض وجود و بقا دهد که از آن به عنوان رزق در برخی از آیات یاد شده است. این بدان معناست که رزق به عنوان عامل بقای موجود نماد و عنوانی برای همان افاضه اصل وجود برای بقاست. پس همه موجودات و آفریدهها همان گونه که در ایجاد از فیض الهی بهره مند میشوند در بقای خود نیز به خداوند نیازمند هستند و خداوند از طریق رزق، آنها را باقی و برقرار میدارد. از همین رو در آیات قرآن آمده که هر موجودی بویژه جانداران از رزق بیپایان الهی بهره مند میشوند و این گونه نیست که رزق و روزی موجودی که از این طریق به بقا میرسد قطع شود. پس همه موجودات به شکلی از رزق بقا بهره مند شده و خداوند بقای آنان را این گونه تضمین کرده است.(نگاه کنید: هود، آیه 6؛ عنکبوت، آیه 60)
اما انسان به سبب جایگاه خاص و نیز خصوصیات و ویژگیهای انحصاری میبایست خود نیز گامی در بهره مندی از عنایات خاص الهی بردارد و از امدادهای ویژه برخوردار شود؛ زیرا انسان دارای ارادهای است که میتواند او را در جهت انتخاب در دو مسیر متضاد و متقابل درجات و درکات قرار دهد، به طوری که اگر در مسیر درکات قرار گیرد و هبوط و سقوط کند، سرمایه وجودی اسمای الهی را از دست میدهد و گرفتار فراق اسمایی میشود و صفات الهی در او کم رنگ و یا کم تاثیر میشود ودر نهایت از میان میرود و دیگر نمیتواند به عنوان متاله، خلافت نماید.
اما اگر در مسیر فطرت و الهامات الهی باشد و صفات ودیعه شده در ذات خود را فعلیت و ظهور بخشد، نخست رنگ خدایی گرفته و در نهایت در مقام مظهر ربوبیت در میآید و خلافت الهی را به عهده میگیرد و خلیفه تمام و کامل الهی میشود.(بقره، آیه 138؛ آل عمران، آیه 79)
این مسیری که او را از درکات دور کرده و فراق صفات و اسمایی الهی را موجب نمیشود، بلکه زمینه ساز ظهور اسماء و صفات الهی در شخص در شکل کمال و تمام آن میشود، همان طریق عبودیت است (ذاریات، آیه 56) که از آن به صراط مستقیم هدایت نیز تعبیرشده، به طوری اهالی آن از نعمتهای خاص برخوردار میشوند (فاتحه، آیه 7؛ نساء، آیه 69) که از جمله این نعمتهای خاص الهی نیز امدادهای غیبی است.
این طریق عبودیت یا همان صراط مستقیم میتواند انسان را به نعمتهای خاص الهی برساند و شخص افزون از بهره مندی از رحمت رحمانی و عمومی از رحمت رحیمی و خاص خداوندی نیز بهره مند شود.
البته مسیری که از آن به صراط مستقیم و یا عبودیت یاد میشود، مسیری طاقت فرسا و همراه با محدودیتهای بسیاری است که از آن به تکالیف یاد میشود؛ زیرا شخص میبایست قید بیبند و باری را بزند و خود را مقید به اعمال و احکام و قوانینی کند که آزادی او را محدود میسازد و اجازه نمیدهد تا هر گونه که خواست عمل کند. هر کسی به مقدار معرفت و عمل نیک خود در مسیر خدایی شدن از طریق عبودیت پیش میرود؛ هر چند که تنها کسانی اندک پذیرای تکالیف و محدودیتها هستند و به این راه ایمان آورده و عزم میکنند تا در راه بروند و در آن باقی بمانند هر چند که مشکلات و مصیبتهای بسیار بر ایشان وارد شود ، اما همین اندک اگر بخواهند به کنه و جوهر عبودیت برسند میبایست افزون بر مشکلات عمومی مشکلات و ابتلاءهای بسیاری را تحمل کنند.(بقره، آیه 124)
چنین افرادی وقتی دارای مراتب برتر تقوا شدند و استقامت ورزیدند، در آن زمان از امدادهای غیبی و کمکها و عنایات خاص برخوردار خواهند شد و همه مشکلات حل شده و تلخی و سختی آنها از میان میرود.
خداوند در آیاتی از جمله آیه 9 احزاب به این نکته توجه میدهد که همراهی افراد مومن با پیامبر(ص) هر چند که در درجات بالا نباشند، موجب میشود که در سایه این همراهی از عنایات و امدادهای غیبی برخوردار شوند و فرشتگان به خدمت مستقیم آنان در آیند و کارهای سخت ایشان را آسان کنند و مشکلات را از پیش رویشان بردارند. همین مطلب در آیه 4 سوره فتح بیان شده و خداوند در این آیه میفرماید که همراهی با پیامبر(ص) موجب ازدیاد ایمان ایشان شده و از راههای غیب در دلهای آنان الهاماتی انجام میشود که موجب آرامش دلها شده و آنان را برای انجام کارهای سخت و دشوار جهادی آماده میکند و آستانه صبر و تحملشان را افزایش داده و اضطراب و نگرانی را از دلهای آنان میزداید. در این شرایط است که همه هستی در آسمان و زمین به عنوان لشکریان خدا در خدمت مومنان قرار میگیرد و آنان میتوانند موفقیتهای بزرگی را برای خود و جامعه ایمانی رقم زنند.
ایمان و استقامت، دو شرط اساسی
در امدادهای غیبی
از این آیات و نیز آیه 30 سوره فصلت و آیه 13 سوره احقاف این معنا به سادگی قابل استنباط است که شرط اساسی در بهره مندی کامل از امدادهای غیبی و بویژه حضور فرشتگان و امدادهای ویژه آنان، داشتن ایمان و استقامت است. خداوند میفرماید: إنّ الّذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقـموا تتنزّل عليهم الملائكهًْ ألاّ تخافوا ولاتحزنوا؛ به راستی کسانی که گفتند: پروردگار ما الله است سپس در این راه استقامت ورزیدند فرشتگان بر آنان فرود میآیند (و میگویند) که از آینده نترسید و از گذشته اندوهی بر دل راه ندهید.
کسانی که در مقام حکمت نظری اهل توحید کامل و محض حتی توحید در فعل هستند و در حکمت عمل و اراده، عزم و همت و پایداری و استقامت میورزند و هرگز از راهی که انتخاب کردهاند عقب نشینی نمیکنند، در این حالت در اوج مشکلات و مصیبتها خداوند به یاری آنان میشتابد؛ زیرا چنین افرادی تحت ولایت خداوندی قرار میگیرند (فصلت، آیات 30 و 31) در چنین شرایطی خداوند عنایت خاصی داشته و اولیای خود را یاری میکند و همگان را به خدمت ایشان در میآورد که البته خدمت فرشتگان برجستهتر و مفیدتر است؛ زیرا آنان را به سوی سکونت و آرامش میرانند و دل هایشان را نسبت به گذشته و آینده آرام کرده و هر گونه ترس از وضعیت آینده و اندوه نسبت به کارهای پیشین را از میان بر میدارند.(همان)
آنان اگر در زندگی دنیوی و در استقامت ورزی خود بر ایمان و راه راست به پیروزی رسیدند، از زندگی خوب و سعادتمند دنیوی بهره میبرند و اگر شهید شدند یا به موفقیت ظاهری در دنیا دست نیافتند، از بهشت بهره میشوند که هر آنچه خواسته دل آنان است در آنجا به اراده و مشیت آنان فراهم میآید و به جای آنکه اینان دنبال بهشت بروند بهشت به سوی آنان میآید.(همان)
به عبارت دیگر عنصر استقامت یعنی عزم پایدار و همت مستمر افزون بر ایمان قوی و جزم محکم لازم است تا این حقیقت برای انسان تحقق یابد و انسان به یکی از دو نیکی بزرگ پیروزی در دنیا و بهشت اخروی یا هر دو دست یابد. (توبه، آیه 52)
واژه عربی استقامت مصدرثلاثی مزید از باب استفعال و از ریشه قَوَمَ به معناى استمرار و پايدارى است. در فارسی این واژه به معنای راستى، ايستادن، راست شدن، راست ايستادن(لغت نامه، دهخدا) آمده است ولی در اصطلاح فرهنگ قرآنی، استقامت به قرار داشتن در راه راست بدون منحرف شدن است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه قوم)
استقامت به این است که انسان چون بنیان مرصوص باشد(صف، آیه 4) و با ثبات در قدم(انفال، آیه 45) بدون هیچگونه سستی و ضعف (آل عمران، آیات 146 و 148) عزم خود را جزم کرده و وارد میدان عمل شده و هرگز کوتاه نیاید و تا رسیدن به مقصد از جان و مال و عرض خود نیز فدا کند. در این صورت است که انسان و جامعه از عنایات خاص الهی برخوردار شده و خداوند امدادهای غیبی را از جمله بکارگیری همه هستی به عنوان لشکریان آشکار و نهان او و فرستادن فرشتگان برای کمک و یاری و بشارت و آرامش بخشی و مانند آن نصیب آنها میکند و موفقیتشان را تضمین میکند.
پس باید توجه داشت که مقاومت و استقامت در برابر دشمن و عقب ننشستن از مواضع حق و عدالت خواهانه در چارچوب توکل به خدا و دست به نیایش عملی بردن و ربنا گفتن، مهمترین و اساسیترین عواملی است که امدادهای غیبی را نصیب شخص و جامعه میکند. در زمانی که دشمن به همه عقاید و اعتقادات مردم حمله آورده و دینداری سخت شده، در چنین زمانهای استقامت بر دین و دینداری و مواضع صحیح و حق است که میتواند دشمن را شکست دهد و آرامش و آسایش را به جامعه بازگرداند. اگر سخن از اقتصاد مقاومتی است این مقاومت نمیتواند بیرون از چارچوب استقامتی باشد که در آیات قرآن بیان شده است؛ زیرا زمانی اقتصاد مقاومتی شکل میگیرد که مقاومت مبتنی بر استقامت در چارچوب حق و آموزههای وحیانی باشد و شخص و جامعه بخواهد تا اسلام و قرآن بر جامعه و جان و جهان حاکم شود. در این صورت است که اقتصاد مقاومتی پاسخ میدهد و انسان و جامعه اسلامی و ایمانی از شرور دشمنان رها میشوند و دشمنان ناخواسته به عنوان لشکریان بیمزد و مواجب در خدمت جامعه اسلامی در میآیند و به تعالی و رشد آن کمک میکنند.