kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۰۹۳۳
تاریخ انتشار : ۰۵ مهر ۱۳۹۸ - ۱۸:۴۰

جرعه های معرفت - شرح حدیث معصومین(ع) در کلام رهبر انقلاب



عوامل دورشدن از حقیقت اسلام

عن امیرالمومنین(ع) عن رسول‌الله(ص): من نکث بیعهًْ او رفع لواء ضلالهًْ او کتم علماً اواعتقل مالاً ظلماً او اعان ظالماً علی ظلمه و هو یعلم انّهُ ظالم فقد بری من‌الاسلام.(1)
«امیرالمؤمنین(ع) از قول پیامبر اکرم(ص) نقل می‌کنند که فرمود: هرکس بیعتی را بشکند یا پرچم گمراهی‌ای را بلند کند یا حقیقتی را پنهان کند یا مالی را از روی ظلم تصرف کند یا به ظالمی در ظلمش کمک کند در حالی‌که می‌داند ظالم است، چنین کسی به یقین از اسلام دور است.»
- من نکث بیعهًْ؛ [امیرالمؤمنین(ع) از قول پیامبر(ص) می‌فرماید:] هرکس بیعتی را بشکند، که بیعت صحیح موردنظر است؛
- او رفع لواء ضلالهًْ؛ یا پرچم گمراهی‌ای را بلند کند، یکی خودش گمراه است، یکی رهبر گمراهان می‌شود و پرچم گمراهی را بلند می‌کند تا عدّه‌ای را به خود دعوت کند و پشت‌سر خود به راه بیندازد؛
- او کتم علماً؛ یا یک چیزی را که می‌داند، مکتوم نگه دارد، [مثلاً] انسان، علمی که مورد احتیاج مردم است و نیاز است و مشکلی را و اختلافی را حل می‌کند بداند و افشا نکند و کتمان کند؛
- اواعتقل مالاً ظلماً؛ یا مالی را از روی ظلم پیش خود نگه دارد؛ یک وقت انسان مالی را نگه می‌دارد تا مستحقّش را پیدا کند و به او برساند، یک وقت نه، مالی را از روی ظلم نگه‌می‌دارد، حالا یا حبس می‌کند- حالا نمی‌خواهد هم نگه دارد، [امّا] مال مردم را حبس می‌کند و آن را از صاحب مال برای مدّتی، ولو نه برای همیشه منع می‌کند، ولو خودش هم تصرّف نمی‌کند، این هم مشمول این است- یا برای خودش نگه می‌دارد؛
- او اعان ظالماً علی ظلمه و هو یعلم انّهُ ظالم فقد بری من‌الاسلام؛ یا ستمگری را در ستمش یاری بدهد در حالی‌که می‌داند این ستمگر است؛ این چند طایفه‌ای که گفتیم، از اسلام دستشان تهی است؛ دور از اسلام هستند. اسلام با این چیزها نمی‌سازد؛ بعضی خیال می‌کنند که اسلام همین است که [اگر] به خدای واحد اعتقاد داشته باشند، پیغمبر و ائمّه را قبول داشته باشند، نماز هم بخوانند، از این غلط‌ها هم هرچه می‌خواهند بکنند، به اسلامشان هیچ ضرری نمی‌زند! نخیر، این اسلام نیست، این صورت اسلام است؛ حقیقت اسلام و کمال اسلام به این است که این چیزها را انسان رعایت کند.
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 1383/12/10
به نقل از کتاب نسیم سحر
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) نوادر راوندی ص 128