چگونگی گسترش تشیع در ایران(۱)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
حضور مبارک امام رضا(ع) در ایران تا چه حدی درجهت گسترش فرهنگ تشیع در ایران موثر بود؟
پاسخ:
امام رضا(ع) هشتمين امام شيعيان اثني عشري بنا به درخواست و اجبار مأمون، خليفه عباسي مدّتي را در ايران (مرو) حضور يافتند و در اين مدّت عنوان ولايتعهدي مأمون را عليرغم ميل باطني خويش قبول كردند.[1]و اين مدّت مهمترين فصل تاريخي زندگي آن امام همام ميباشد.
با توجّه به اينكه تشيّع و محبت به اهل بيت پيامبر(ص) از همان آغاز ورود اسلام و سپس در دوره اموي نفوذ چشمگيري در ايران و بالاخصّ در خراسان داشته ولي به خاطر خفقان موجود شيعيان نميتوانستند فعّاليت علني انجام دهند و اين روند تا حضور امام رضا(ع) در ايران ادامه داشت. حضور امام رضا(ع) در ايران به دلایل زیر سبب رواج تشيع گرديد:
1. پاسخگویی به سوالات مردم
با اينكه مأمون مسير حركت امام از مدينه به مرو را طوري تعيين كرده بود كه امام رضا(ع) از مناطق شيعهنشين عبور نكند ولي با اين وجود امام رضا(ع) در بين راه از آباديهایي كه گذر ميكردند به ابراز احساسات مردم پاسخ ميدادند و پاسخ مسائلشان را با سعه صدر بيان ميكردند به طوري كه رجاء بن ضحاك ميگويد: در هيچ شهري از شهرها فرود نميآمديم، مگر آنكه مردم به سراغ او ميآمدند و از او در مورد مسائلشان استفتاء ميكردند و معالم دينيشان را ميپرسيدند و آن حضرت نيز احاديث زيادي از طريق آباء طاهرينش براي آنها نقل ميكرد.(2)
معروفترين رويداد در اين مسير حركت، خطبه حضرت رضا(ع) در جمع مردم نيشابور بوده كه در آن جمع حضرت با بيان حديث سلسله الذهب به حقّانيت خويش و آباء و اجدادش تصريح ميكنند و تعداد انبوهي از علماء و طلاّب آن را ثبت كرده و دهان به دهان پخش ميكنند.
عملكرد امام در طول مسير طوري بوده كه ميخواستند مردم را نسبت به اجداد خويش و همچنين ارتباطش را با پيامبر(ص) مكرر بيان كنند و اين را ما در رواياتي كه حضرت نقل ميكنند كه اغلب از اجداد طاهرينش ميباشد، مشاهده ميكنيم و لذا مردمي كه با امام آشنا ميشدند و با رفتار حاكمان عباسي و اموي و سران قبايل عرب مقايسه ميكردند، شيفته امام شده به تشيّع ميگرويدند و اهل بيت(ع) بيشتر شناخته ميشدند.
2. اثبات مقام علمی در مناظرات با دانشمندان
مقام علمي امام يكي از مهمترين عوامل گسترش تشيّع در ایران به حساب ميآيد و همچنين خنثي كننده تمام نقشههاي شوم مأمون. چرا كه مأمون با دعوت از دانشمندان و نخبگان ميخواست كه امام در جلسات مناظره شركت كرده و به سؤالاتي كه از طرف علماي اديان و مذاهب طرح ميشد پاسخ دهد، البته انگيزه مأمون شكست دادن امام و كاستن از مقام علمي و جايگاه معنوي آن حضرت نزد شيعيان و سايرين بود ولي امام با شايستگي و برتري و سعه صدر به تمام مباحثي كه مطرح ميشد با دلايل متّقن و محكم پاسخ ميدادند و مباحثي نظير مباحث امامت را پيش مي كشيدند و راه و روش اسلام را درباره حاكميت بيان ميكردند.
ادامه دارد