اخبار ویژه
نامههای فعالان اقتصادی و یکسال انتظار پاسخگویی از روحانی
یک روزنامه اقتصادی حامی دولت نوشت فعالان اقتصادی یک سال است منتظرند رئیس جمهور به دغدغهها و درخواستهای آنها پاسخ دهد.
دنیای اقتصاد با اشاره به دیدار برخی فعالان اقتصادی با روحانی مینویسد: بیتوجهی به دیدگاههای فعالان اقتصادی و نبود یک ارتباط دوسویه موثر میان بخش دولتی و بخش خصوصی از محورهای مهم در صحبتهای رئیس اتاق ایران بود.
وی در جلسهای که سال گذشته میان نمایندگان بخش خصوصی و وزیر اقتصاد برگزار شد، تاکید کرده بود که بخش خصوصی در سال ۹۷ مکاتبات متعددی با دستگاههای اجرایی داشته اما برای هیچ کدام از مکاتبات پاسخی دریافت نکرده است؛ همین موضوع بار دیگر و با ادبیاتی متفاوت، از سوی رئیس پارلمان در جلسه با رئیسجمهوری مطرح شد. شافعی با اشاره به نامههای بیپاسخ مانده عنوان کرد که در فروردین سال گذشته، اتاق ایران، یک گزارش تحلیلی حاوی راهحلهایی برای رفع مشکلات اقتصادی را بهصورت محرمانه برای روسای سه قوه ارسال کرد و علاوه بر آن، دهها نامه را خطاب به متولیان دولتی نوشت، اما در مقابل هیچ بازخورد و پاسخی دریافت نکرد. شافعی پس از گلایه از بیپاسخ ماندن نامههای مذکور، نسخهای از نامههایی را که سال گذشته از طرف بخش خصوصی به دولت ارسال شده بود در این جلسه به رئیسجمهوری ارائه کرد. رئیس اتاق ایران خطاب به رئیسجمهوری تصریح کرد که بیپاسخ ماندن درخواستها و مطالبات بخش خصوصی، باعث یأس و ناامیدی فعالان اقتصادی خواهد شد.
محور دیگر صحبتهای فعالان بخش خصوصی، به اعمال سیاستهای ممنوعکننده تجاری از سوی دولت اختصاص داشت. به گفته فعالان صدور ۷۲ بخشنامه در ۱۳ ماه، باعث از دست رفتن بسیاری از فرصتهای صادراتی و عدم امکان برنامهریزی در کوتاهمدت و بلندمدت شد.
آرمان: بیتدبیریهای دولت فضای کسب و کار را سخت کرد
یک روزنامه اصلاحطلب، از افزایش مهاجرت کارآفرینان در دولت روحانی خبر داد.
روزنامه آرمان مینویسد: «روزی نیست که خبر تصمیم به مهاجرت چند فعال اقتصادی معتبر و مدیر توانمند را نشنویم. روند مهاجرت کارآفرین و خروج سرمایه شتاب بیسابقهای گرفته است.»
مهاجرت و سودای اقامت در کشورهای توسعهیافته برای کسب یک زندگی ایدهآل تنها محدود به دارندگان مشاغل خاص نمیشود و امروز نمیتوان گسترش این پدیده در کشور را انکار کرد. خروج فعالان اقتصادی از کشور با هر هدف و بنا به هر دلیلی که باشد، بهمعنای خروج سرمایه انسانی توانمند و ماهر از کشور است. این درحالیست که اهمیت سرمایه انسانی در توسعه اقتصادی هر کشور بر کسی پوشیده نیست و نمیتوان منکر این قضیه شد. از سرمایه انسانی بهعنوان ستون اصلی توسعه اقتصادی نام برده میشود. تعدادی از اقتصاددانان بر این باورند که همانطور که سرمایهگذاری در ساخت یک کارخانه جدید یا ارتقای کامپیوترها در نهایت به بهبود عملکرد آن کارخانه منجر میشود، سرمایهگذاری روی سرمایه انسانی نیز نتیجهای جز افزایش چشمگیر رشد اقتصادی در پی نخواهد داشت.
التهابات ارزی نیمه اول سال 97 سبب شد تا دولت تصمیماتی را اخذ کند که نهتنها اوضاع را سامان نبخشید، بلکه به دلیل اینکه نظرات و آرای بخش خصوصی در این تصمیمات محلی از اعراب نداشت، در حکم هیزمی بود در آتش ارزی. برگزاری جلسات، نامهنگاریها، مصاحبههای مطبوعاتی نیز سبب نشد تا دولت پنبه فشرده شده در گوش خود را بیرون بیاورد و سعی میکرد تا از این مسیر پرالتهاب بهتنهایی گذر کند. اما بهتدریج آثار سیاستهای دولتی نمایان شد و رنگ رخسار فعالان اقتصادی به سفیدی گرایید. آنها به طور مکرر نسبت به صدور بخشنامههای متعدد ارزی که عمر آنها به کمتر از 48ساعت میرسید، هشدار میدادند اما توجهی به آنها نشان داده نمیشد. تمام اینها، فضای کسب و کار را با آشفتگیهای بسیاری مواجه کرد و بنگاههای اقتصادی با تهدیدات زیادی مواجه شدند. تهدیداتی که سبب شد تا بنگاههایی که سعی میکردند در یک فضای رقابتی و سالم کار کنند، عرصه را بیش از گذشته بر خود تنگ و تاریک ببینند، البته شروع سال جدید و عقبنشینی دولت و بانک مرکزی از تصمیمات ارزی، موجب شده تا فعالان اقتصادی به این باور برسند که سیاستها کمی واقعبینانهتر شده است. شاید حال که دونالد ترامپ رئیسجمهوری ایالات متحده بهرغم پیشبینیهای کارشناسان حوزه نفت مبنی بر اینکه او دیگر خود را با پدیده جدیدی روبهرو نخواهد ساخت، تصمیم به لغو معافیتهای خریداران نفت ایران گرفته است، مسئولان ما نیز نگاه خود را به سمت توسعه صادرات غیرنفتی برگرداندهاند تا شاید از این طریق بتوانند درآمدهای بربادرفته را جبران کنند. با این حال، هنوز گزینههای اصلی بخش خصوصی روی میز مانده و کماکان بنگاههای اقتصادی و فضای کسب و کار کشور با تهدیدات بسیاری چون تعدد قوانین دست و پاگیر، بوروکراسی پیچیده، مشکلات مالیاتی و بیمهای، سودهای بالای بانکی و ... مواجه هستند.
هرچند تحریمهای اقتصادی و مقررات سختگیرانه داخلی شرایط ویژه و خطیری را به تولیدکنندگان، فعالان اقتصادی، کارآفرینان و ... تحمیل کرده، اما تعدادی از کارشناسان میگویند فرصتهایی در دل تهدیدات نهفته است و باید با دقت تمام در این زمینه گام برداشت. شاید بهترین راهکار برای اصلاح امور اقتصادی و بهبود فضای کسب و کار را میتوان از لابهلای گفتهها و اظهارات نمایندگان بخش خصوصی استخراج کرد. آنها بارها طی سخنرانیها و نامهنگاریها راه اصلاح امور اقتصادی را به مسئولان دولتی گوشزد کردهاند. شفافیت در اقتصاد، مقرراتزدایی، اصلاح ساختار مالیاتی بهعنوان پاشنه آشیل تحرک بنگاههای تولیدی، اصلاح سیاستگذاری ارزی دولت برای رقابتیتر شدن قیمت کالاهای صادراتی، ایجاد مشوقهای صادرات هدفمند، پرداخت بدهی دولت به پیمانکاران از هر طریق از جمله انتشار اوراق و صکوک، واگذاری طرحهای نیمهتمام به بخشخصوصی، تقویت بازار سرمایه برای تامین مالی واحدهای تولیدی بزرگ و ... از جمله راهکارهایی هستند که باید با جدیت بیشتری در دستور کار قرار گیرند.
به مردم وعده بده و بعد بگو کدام وعده؟!
دولت وعدههای بلندبالای بسیاری به مردم داده که نه تنها به آنها عمل نکرده بلکه برعکس آنها را کتمان میکند و به نوعی به شعور مردم در این حوزه بیاحترامی میکند.
به گزارش جهان نیوز، دولت روحانی شاخصه جالبی از لحاظ وعدهدهی و عمل به آنها دارد. وعدههای دولت روحانی بخصوص در دولت یازدهم افسانهای بودند. شیوه تبلیغاتی به دو صورت اعمال میشد یا رویافروشی و افسانهبافی و اسطورهسازی یا ایجاد ترس و واهمه از رقیب. دولت روحانی اما زمانی که به وعدههای بلندپروازانه خود نرسید با شیوه دیگر سعی کرد این وعدهها را از یادها ببرد. در حوزه اقتصادی روحانی وعدههای زیادی به مردم داد. اما مسیر این وعدههای مهم و حیاتی برای مردم این شد که دولت زیر بسیاری از آنها زد و گویی کاربرد این مسائل تنها برای جلب رضایت آنی مردم و اخذ رای و پر کردن سبد آرای دولت بوده است.
حسن روحانی سال ۹۲ درباره وعده صد روزه جهت حل مشکلات کشور گفت: «راهحلهای کوتاه مدت یک ماه و ۱۰۰ روزه برای حل مشکلات و معضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی در دولت تدبیر و امید پیشبینی شده است که با این برنامه ما میتوانیم در یک فرصت کوتاه شاهد تحول اقتصادی باشیم.»
اما بعد از حدود چهار سال وی حرف خود را پس گرفت و در نشست خبری در فروردین ماه سال 96 با رسانههای داخلی و خارجی درباره وعده صد روزه خود که یکی از مهمترین و بیادماندنیترین وعدههای وی در جریان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری یازدهم بود را دروغ بزرگ خواند و بیان کرد که مگر کسی عقل نداشته باشد که بگوید ۱۰۰ روزه مشکلات را حل میکنم.
همچنین روحانی اخیراً درحالی از بیاختیاری دولت در مذاکرات هستهای سخن گفت که در شهریورماه سال 93 بیان کرد که همه مسئولیت مذاکره با من است. دولت روحانی مدعی بود که مسلط به زبان دیپلماسی است و میداند که چطور با دنیا مذاکره کند. بر همین اساس دولتمردان، اوباما را فردی مؤدب! و باهوش! معرفی کرده و برجام را نیز فتح الفتوحی بینظیر و نابودکننده تحریمها نامیدند.
از سوی دیگر در دیماه سال 97 بعد از چندین سال مذاکرات و حضور ایران در برجام به یکباره وزیر خارجه حسن روحانی بیان داشت که برجام برای رفع تحریمها نبود.
برخلاف اظهارات ظریف مبنی بر اینکه منتقدان از برجام انتظار «شق القمر» داشتند، این خود ایشان و جناب روحانی و عراقچی و صالحی بودند که از همان سال ۹۲ وعده باز شدن افقهای جدید در مذاکرات هستهای را با دخیل کردن مستقیم «کدخدا» مطرح کردند.
این درحالی بود که ظریف فردای روزی که برجام منعقد شد به کشورمان آمد و تاکید کرد که از روز اجرای برجام تمام تحریمهای اقتصادی لغو میشود و با اقتدار مطرح کرد که حتی رئیسجمهور بعدی آمریکا هم نمیتواند این موضوع را نقض کند.
روحانی تحمل انتقاد در جلسات شورای انقلاب فرهنگی را ندارد
واعظی رئیس دفتر رئیسجمهور درباره علت حضور نیافتن آقای روحانی و عدم تشکیل جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: هر جلسهای براساس چارچوبش، آییننامهای دارد. اعضا باید احترام جلسه و یکدیگر و رئیس جلسه را حفظ کنند، اگر تخلفی باشد و فردی چارچوب جلسه را رعایت نکند، به نتیجه نمیرسد.
رجانیوز درباره این اظهارات نوشت: احتمالا منظور واعظی از حفظ احترام رئیس جلسه آن است که کسی نباید در جلسات خطاب به آقای روحانی نازکتر از گل بگوید، چرا که در آن صورت ایشان مکدر شده و تصمیم میگیرد که مهمترین قرارگاه فرهنگی کشور را ماهها تعطیل کند.
دکتر گلشنی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره علل عدم تشکیل جلسات میگوید: اولا اینکه ایشان (روحانی) تاب انتقاد را ندارند، به وضوح دیده شده است؛ ثانیا این دو نفر (رحیمپور و ضرغامی) سخن غیرمعقول نگفتهاند بلکه ایرادهای قانونی را مطرح کردهاند.
وی درباره اینکه چه کسی شأن شورا را رعایت نمیکند نیز گفت: تمامی رؤسای جمهوری قبلی شأن شورا را حفظ میکردند؛ اما در زمان حاضر چنین نیست. دکتر روحانی هر مصوبه شورا را که نپسندند، ابلاغ نمیکنند.
پیش از این ضرغامی درباره علت عدم تشکیل جلسات گفته بود: روحانی گفته من از دو نفر خوشم نمیآید؛ این دو تند حرف میزنند، این دو تا نباید در جلسه باشند، اگر باشند جلسه را تشکیل نمیدهم.
همچنین پس از دروغپردازی رسانههای حامی دولت درباره تذکر رهبری به این دو نفر، عضو دفتر رحیمپور ازغدی با تکذیب هرگونه توصیهای از سوی رهبر معظم انقلاب با دفتر ایشان به وی جهت خودداری از شرکت در نشستهای شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: پیشتر نیز شنیده بودیم که آقای رئیسجمهور گفتهاند «در صورت شرکت آقایان ضرغامی و رحیمپور ازغدی، من در جلسات شورا حضور نخواهم یافت.»
اما بعد مشخص شد که نهتنها رهبری تذکری به این دو عضو جلسات نداشتهاند، بلکه بر تشکیل جلسات حتی در غیاب حسن روحانی با ریاست علی لاریجانی نیز اصرار داشتهاند. البته علی لاریجانی طبق عادت معهود خود هیچ تلاش و اقدامی برای عمل به دستور رهبر انقلاب از خود نشان نداد.
بسیار جای تعجب است که واعظی به جای پذیرش اشکالات شخصیتی و اخلاقی رئيسجمهور، دیگران را مسئول عدم تشکیل جلسات آن هم به بهانههای خندهداری مانند عدم حفظ احترام رئيس شورا میداند. شاید بهتر باشد واعظی و روحانی دستور دهند به درخواست رحیمپور ازغدی مبنی بر انتشار صورت جلسات اقدام شود تا مشخص شود دقیقا چه کسی در این میان احترام شورا را حفظ نکرده و با تکبری که زبانزد سیاسیون مختلف است، مهمترین قرارگاه فرهنگی کشور را به دلخواه خودش تعطیل کرده است.
حرف روحانی آنقدر معتبر بود که سایت ریاست جمهوری حذف کرد
یک سایت حامی دولت از روحانی خواست دیگر از نظرسنجیهای خودساخته چشمی انجام ندهد.
عصر ایران نوشت: این روزها در فضای مجازی توجه ویژهای به سخنان رئیس جمهور روحانی در مورد نظرسنجی کردن از مردم از طریق نگاه شده است. به یاد دارم وقتی سخنان روحانی در جمع اهالی محدود رسانه را خواندم چنین جملهای ندیدم. سری به سایت ریاست جمهوری زده و در آنجا هم چنین چیزی پیدا نکردم.
در سایت ریاست جمهوری به نقل از رئیس جمهور آمده بود «روزانه هنگام رفت و آمد در خیابانها و همچنین در سفرهای استانی از چهرههای مردم شرایط کشور و زندگی آنها را شخصا ارزیابی میکنم.»
در بسیاری از خبرگزاریها و سایتهای خبری هم همین جمله به نقل از سایت ریاست حمهوری انتشار یافته بود. با مراجعه به فیلم این افطاری اما متوجه میشویم که رئیس جمهور دقیقا از لفظ نظرسنجی استفاده میکند و میگوید «من هر روز از توی ماشینم قیافه مردم رو میبینم و نظرسنجی میکنم! از روی اینکه چند نفر میخندن، چند نفر عصبانی هستن، چند نفر قیافهشون گرفته است!»
یاللعجب از این نظرسنجی و از این سانسور، واقعا که خنده آمد خلق را!
به نظر میرسد خود اهالی نهاد ریاست جمهوری هم فهمیدهاند نظرسنجی رئیس جمهور چندان علمی نیست زین سبب دست به سانسور آن زدهاند تا دیگران هم فکر نکنند میشود از پشت شیشههای دودی ماشین ضدگلوله پی به مشکلات مردم برد.
آقای رئیس جمهور مشکلات بخشی از مردم بیشمار است. بیشتر از آنکه بشود از پشت شیشه آن را فهمید. قدیمیها گفتهاند «طرف با سیلی صورت خودشو سرخ نگه میداره» تا آبرویش جلوی مردم نرود. ما از این جنس آدمها زیاد داریم. شاید آقای روحانی با دیدن سرخی صورت این افراد تصور کند آنها اوضاع خوبی دارند اما نه، حال زندگی برخی از مردم خوب نیست.
کاش تیم همراه رئیس جمهور هر روز قیمتها را بر روی میز او میگذاشتند که خود بهترین نظرسنجی بود. قیمتهایی که هر روز یا بهتر بگوییم ساعتی تغییر پیدا میکند و معلوم نیست خانوادهای که سرپرست آن سه ماه است حقوق نگرفته است، چگونه چرخ زندگی خود را میچرخاند.
این روزها خبر اخراج از کار را هم کم نمیشنویم. تولیدکنندگانی که به دلیل شرایط بد اقتصادی و بدهی به بانکها، کار خود را تعطیل میکنند و آمار بیکاران ایران را اضافه.
آنقدر شرایط واضح است که گفتن از آن به مثابه آن ضربالمثل قدیم است که «از کرامات شیخ ما این است شیره را خورد و گفت شیرین است!»
بهتر است جناب رئیس جمهور به جای اثبات اینکه به مردم نشان دهد از مشکلات آنها خبر دارد، کاری کند این مشکلات حل شود. خبر داشتن او هیچ دردی از دردهای مردم کم نخواهد کرد.