بررسی یک عبرت تاریخی؛ زمینهها و شرایط انعقاد معاهده برجام
داستان قدیمی بسته پیشنهادی اروپا
سهراب صلاحی
همچنین در نامه ایران به آژانس آمده است:
«سه کشور اروپایی اتحادیه اروپا هنوز به تعهد خود در موافقتنامه نوامبر 2004 پاریس مبنی بر شناسایی «اجرای بدون تبعیض حقوق ایران بر اساس معاهده منع گسترش مطابق با تعهداتش براساس این معاهده» عمل نکردهاند. پس از گذشت بیش از سه ماه مذاکره بعد از موافقتنامه پاریس، آشکار شد که سه کشور اروپایی خواهان مذاکرات طولانی و بیحاصلاند و بنابراین میخواهند که حق غیرقابلانکار ایران برای ازسرگیری فعالیت غنیسازی قانونی خود را انکار کنند و انگیزه یا توانایی ارائه طرح خود درباره تضمینهای عینی ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای ایران و نیز تضمینهای محکم درباره همکاریهای اقتصادی، تکنولوژیکی و هستهای و تعهدات محکم درباره مسائل امنیتی را ندارند. علیرغم همه تلاشهای صادقانه خود و حداکثر انعطاف ایران تا امروز پیشنهادی از سه کشور اروپایی اتحادیه اروپا دریافت نکرده و تمامی اطلاعات علنی و دیپلماتیک حکایت از آن دارد که پیشنهاد حتی درزمانی که ارائه شود، کاملاً غیرقابلقبول خواهد بود.
سولانا، هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا، نیز طی نامهای در 11/5/1384- (2 اوت 2005) به دبیر شورای عالی امنیت ایران، دکتر حسن روحانی، نوشت که تصمیم به از سرگیری فعالیتهای تعلیق شده اصفهان، نقض موافقتنامه پاریس محسوب و سبب قطع مذاکرات خواهد گردید و آنان چارهای نخواهند داشت که اقدامات خود را از طریق برگزاری یک اجلاس اضطراری شورای حکام پیگیری نمایند. وی همچنین در نامه خود اشاره کرد که ایدههای خود برای یک ترتیبات درازمدت را تا 7 اوت 2005 یا زودتر به ایران ارائه خواهند کرد. برخلاف آنچه که در ماهیت تعلیق بهعنوان یک اقدام داوطلبانه، موقتی و غیر الزامآور حقوقی در موافقتنامه پاریس توافق شد با این نامه مشخص شد که نظر غربیها این است که تعلیق فعالیتهای ایران امری موقتی و داوطلبانه نبوده است.
طرف اروپایی بسته خود را تحت عنوان چارچوب یک موافقتنامه درازمدت بین ایران و سه کشور با حمایت اتحادیه اروپا در 14 مرداد 1384- (5 اوت 2005) به ایران ارائه نمود. این بسته در سه بخش سیاسی و امنیتی، اقتصادی و فناوری و هستهای تنظیم شده بود. اروپاییها با ارائه یک سری پیشنهادات غیرهستهای که جنبه اجرایی آنها نیز با ابهام مواجه بود، از ایران خواستند که فعالیتهای چرخه سوخت خود را متوقف سازد. پس از 9 ماه توقف تمامی فعالیتها توسط ایران، بالاخره اروپاییها خواسته اساسی خود را که همان توقف فعالیتهای چرخه سوخت هستهای بود در قالب بسته «5 اوت» به ایران ارائه کردند که بلافاصله توسط ایران رد شد و فعالیتهای UCF اصفهان از سر گرفته شد و طرف غربی نیز در 20 مرداد 1384- (11 اوت 2005) قطعنامهای علیه ایران صادر کرد و تلاش نمودند که پرونده ایران را به شورای امنیت ببرند. در مقابل نیز مجلس شورای اسلامی در یکم آذر 1384 قانون الزام دولت به تعلیق اقدامات داوطلبانه در صورت ارجاع و یا گزارش پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران به شورای امنیت را تصویب نمود که مورد تأیید شورای نگهبان نیز قرار گرفت.
همچنین ایران در 13 دیماه 1384 با ارسال نامهای به آژانس بینالمللی انرژی اتمی قصد خود مبنی بر از سرگیری فعالیتهای تحقیق و توسعه در خصوص غنیسازی که بهصورت داوطلبانه و غیر الزامآور حقوقی تعلیق شده بودند را از تاریخ 19 دیماه 1384 و در 17 دی همان سال نیز از آژانس درخواست کرد برای برداشتن مهرومومها در نطنز، تا قبل از 19 دیماه اقدام نماید. درنهایت نیز وزرای خارجه پنج کشور عضو دائم شورای امنیت و آلمان در 11 بهمن 1384- 31/1/2006 در لندن گرد هم آمدند و با صدور بیانیهای تصمیم خود به گزارش موضوع هستهای ایران به شورای امنیت را اعلام کردند، اما این مسئله نتوانست در مقاومت ایران خللی ایجاد نماید و تلاش مسئولان و دانشمندان هستهای برای دستیابی به چرخه سوخت کامل ادامه پیدا کرد.
بخش چهارم: تکمیل چرخه سوخت هستهای و ورود ایران به باشگاه هستهای جهان
همانطور که قبلاً اشاره شد، درحالیکه 85 درصد عملیات ساختمانی و 60 درصد تأسیسات برقی و مکانیکی نیروگاه هستهای بوشهر اتمام یافته بود، با وقوع انقلاب اسلامی، شرکت آلمانی زیمنس یکطرفه قرارداد ساخت نیروگاه را به حالت تعلیق درآورد. پسازآنکه با پیگیری مسئولین دولت ایران، مقامات آلمانی زیمنس اعلام کردند که حاضر به ادامه کار نیستند، ایران به روسیه روی آورد و در سال 1371 توافقنامهای میان دو کشور امضاء گردید. در سال 1372 با سفر رئیسجمهور وقت ایران، هاشمی رفسنجانی به روسیه، قرارداد تأمین سوخت هستهای رآکتور بوشهر با این کشور امضاء گردید. در همین سال دو قرارداد ساخت دو نیروگاه تحقیقاتی 300 مگاواتی و همچنین پروژه UCF با چینیها به امضاء رسید، اما به دلیل مشکلات ایجاد شده از سوی آمریکا، قراردادهای فوق فسخ گردید و جمهوری اسلامی ایران توانست علاوه بر پول پرداختی، 17 میلیون دلار بهعنوان خسارت از طرف چینی دریافت نماید. پس از فسخ قرارداد، با تلاش دانشمندان و مهندسان ایرانی در سال 1379، تلاش برای به سرانجام رساندن پروژه UCF اصفهان آغاز شد و همانطور که قبلاً اشاره شد، درحالیکه در قرارداد با چینیها قرار شده بود این پروژه در مدت یازده سال به بهرهبرداری برسد، در سال 1383 یعنی در مدت چهار سال، به بهرهبرداری رسید.
ایران در سال 1381 به فناوری غنیسازی اورانیوم در حد یک پایلوت کوچک و آزمایشگاهی دست یافت. موفقیت در این مرحله مهم، کشور را قادر میساخت که غنیسازی در ایران امری شدنی است. در همان سال گاز UF6 به سانتریفیوژی مهم در سال 1382 تزریق شد که درواقع یکی از پرسشهای مهم در سال 1382 این بود که آیا بدون اطلاع آژانس، ایران تزریقی انجام داده است یا نه؟ آژانس بر اساس دلایل فنی آن را قطعی میدانست، درعینحال میتوانست قصوری باشد که با اقدامات بعدی قابل حلوفصل بوده و ممکن است در بعضی کشورها همچنین قصوری اتفاق افتاده باشد.
در ادامه موفقیتهای هستهای، در فروردین 1383، با همت دانشمندان جوان ایرانی، ماده UF4 برای نخستین بار در کشورمان و بدون کمک خارجیها به تولید رسید. این دانشمندان پس از دیدار با مقام معظم رهبری که بسیار مورد لطف و عنایت ایشان قرار گرفتند، مصمم شدند تولید ماده هگزافلوراید اورانیوم (UF6) که ماده نهایی UCF است را تولید نمایند.
با تلاش دانشمندان ایرانی، جمهوری اسلامی توانست در خرداد 1383، برای نخستین بار ماده (UF6) را تولید کند که از فناوری بسیار پیچیدهای برخوردار است. این پیروزی بزرگ خشم طرف مقابل که بهخصوص پس از انقلاب اسلامی در تلاش بودند تا جلوی پیشرفت کشور را بگیرند، برانگیخت و تبلیغات گستردهای علیه جمهوری اسلامی ایران به راه انداختند.
در شهریور 1383، جمهوری اسلامی ایران فرآیند تبدیل 37 تن کیک زرد را به گاز هگزافلوراید اورانیوم شروع کرد. این پیروزی نیز جنگ روانی دیگری از سوی رسانههای غربی علیه کشورمان به راهانداخت و باعث شد که در 28 شهریور همین سال، شورای حکام آژانس با صدور قطعنامهای، ضمن نگرانی عمیق درباره تصمیمات جدید ایران، از تهران درخواست نماید که فوراً و به شکل قابلاثبات، تمام فعالیتهای مرتبط با غنیسازی را در بخشهای گوناگون تعلیق نماید.
در آبان 1383 و در پی مذاکرات تیم هستهای به ریاست دکتر روحانی با سه کشور اروپایی، خبرها چنین بود که از سوی ایران، پذیرش تعلیق جدید و کوتاهمدت (چند ماه) را پذیرفته است، اما اروپاییها سخن از تعلیق نامحدود(حداقل ده سال) میکردند