kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۶۵۹۳
تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۲:۳۸
گزارش کیهان از پس‌لرزه‌های مستند «ایستگاه پایانی دروغ»

درشکه ضدانقلاب به سربالایی رسید، پادوها به جان هم افتادند

مستند «ایستگاه پایانی دروغ» که ماهیت پوشالی ضد‌انقلاب خارج‌نشین را از ‌نمایی نزدیک آشکار کرد، مزدبگیران دشمن را به جان هم ‌انداخته. در شرایطی که نیما زم مدعی شده عملیات اطلاعاتی ایران علیه خود را مدیریت می‌کرده و اینها همه نقشه خودشان بوده است! امیر عباس فخر‌آور دیگر مهره سوخته خارج‌نشین، دروغ تازه او را برملا کرد و گفت که نقشه‌ای در کار نبود.




مستند «ایستگاه پایانی دروغ» که در دو قسمت از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد، ماهیت پوشالی و محکوم به فنای بوقچی‌های ضد انقلاب در خارج از کشور و کشتی به گل نشسته‌شان را از ‌نمایی نزدیک عیان کرد و مهره‌ها و امیدهای کاخ سفید را سوزاند. نیما زم که به شیپور خود می‌نازید و مدعی بود از لایه‌های مختلف ساختار ایران باخبر است و برای رؤیاهایش به جادوگران هم متوسل شده بود، تصور نمی‌کرد اقتدار اطلاعاتی ایران، این مزدبگیر آمریکا را به دیکته‌نویس داستان‌های ساختگی خود تبدیل کند. شعله‌های آتش این رسوایی اکنون پادوهای مفلوک و فراری دشمن را در خود گرفته و آنها را به جان هم‌انداخته.
در شرایطی که نیما زم ادعا می‌کند عملیات اطلاعاتی ایران علیه خود را مدیریت می‌کرده! امیر عباس فخرآور یکی از این پادوهای سوخته علیه وی افشاگری و دروغ تازه‌اش را برملا کرده و گفته نقشه‌ای در کار نبوده. فخرآور به تازگی در ارتباطی تصویری می‌گوید: یک بار به شما دروغ گفتم. الان وقت آن است که شهامت داشته باشم و عذرخواهی کنم. روزی بود که من اینجا آمدم و گفتم اینها همه‌اش نقشه بود. نقشه نبود. آبروریزی خیلی سنگین شده بود. آن روز صبح مرا از خواب بیدار کردند. به اتفاق یکی دیگر از دوستان، روح‌الله هم روی خط بود. آن دوستمان هم بود. گفتند چه کار کنیم؟ گفتم به من دقیق بگویید چه کار کردید؟ روح‌الله گفت ‌اشتباه کردم من واقعا فکر کردم این دوست است. گفتم باشه من می‌آیم در برنامه به مردم اعلام می‌کنیم این اصلا برنامه خودمان بود ولی امیدوارم فهمیده باشی روح‌الله. نفهمید انگار. ببخشید به شما دروغ گفتم!
زم: 150 ساعت علیه فخرآور فیلم دارم!
در بخش دیگری از مستند «ایستگاه پایانی دروغ» که در فضای مجازی منتشر شده، نیما زم گفت‌وگویش با امیر عباس فخرآور را روایت می‌‎کند که یکدیگر را به انتشار صوت و فیلم تهدید می‌کنند! «فخر‌آور خودش را کشت، گفت من می‌خواهم بیایم در تلویزیون شما شریک شوم. سهام بخرم. 30 درصدش مال من. پول می‌آورم. گفتم من پول نمی‌خواهم. گفت 30 درصد برای من دیگر. گفتم واسه چی برای من؟ هر وقت پول لازم داشتم شرکت را سهامی عام قرار می‌دهم می‌فروشم تو بیا 30 درصد سهامش را بخر. من الان پول نمی‌خواهم. گفت چه جوری داری راه می‌اندازی؟ گفتم به تو چه؟!»
زم ادامه می‌دهد: «گذشت، گفت خب خواهرم بیاید؛ ستاره. خواهرم در جم است. او بیاید. بلد است. گفتم من اصلا خواهرت را هم دوست ندارم بیاید. گفتم تو آدم بی‌حیایی هستی. هر چیزی از دهانت بیرون بیاید می‌گویی. آدم بی‌اخلاقی هستی. گفت پس من در تلویزیون نیستم؟ گفتم نه. شاید به عنوان کارشناس از تو دعوت کنم در یک برنامه‌ای بیایی صحبت کنی و گرنه دلیل ندارد تو در تلویزیون باشی. گفت من فایل مصاحبه دارم؛ داریم با هم درباره شورای انقلاب حرف می‌زنیم! آن را منتشر می‌کنم. گفتم برو منتشر کن. من 150 ساعت از تو فیلم دارم، آن را منتشر می‌کنم! جایی که داری به شهبانو می‌گویی... جایی که صد بار به او گفتی فاحشه. گفت وای وای 150 ساعت؟ گفتم بله 150 ساعت فقط تصویری از تو دارم حالا صوتی‌ها بماند! غلاف کرد دیگر. گفتم برو به پر و پای من نپیچ برو دنبال زندگی‌ات!»
بازجویی فرهودی از زم!
بیژن فرهودی از دیگر بوقچی‌های ضد انقلاب به تازگی و پس از پخش مستند «ایستگاه پایانی دروغ» در برنامه‌ای، ارتباط تصویری با نیما زم برقرار کرده است. او که در ایستگاه پایانی دروغ مورد اهانت نیما زم قرار گرفته، در ابتدا می‌گوید: خود من که با روح‌الله زم بیش از 60 برنامه آخر هفته را ضبط کرده‌ام و در مستند ایستگاه پایانی هم مورد عنایت روح‌الله قرار گرفتم، طبیعتا از کار او یکه خوردم.
اشاره فرهودی به بخشی از مستند «ایستگاه پایانی دروغ» است که در آن عامل اطلاعاتی ایران به زم می‌گوید: فرهودی را باید در دست داشته باشیم، کار کنیم. زم پاسخ می‌دهد: او از خدایش است که با من باشد. او اصلا اسمش با من بلند شد. تنهایی چیزی نداشت. کل برنامه‌های فرهودی را در این 20، 30 سال ببین، یک برنامه‌اش هم تأثیر‌گذار نبوده است اینقدر که با من برنامه داشته. واسه این برنامه‌ها دارد التماس می‌کند. الان من یک ماه است دارم می‌گویم آقا تعطیل کنیم خسته شده‌ام. هفتگی من نباید جلوی دوربین بیایم، کاریزمای من دارد از بین می‌رود! دارد التماس می‌کند. می‌گویی آدم سالمی است، احمق هم هست.
زم اما در برنامه فرهودی با حرف‌هایی خنده‌دار مدعی شده که داشته عملیات اطلاعاتی ایران علیه خود را مدیریت می‌کرده! و به آنها اطلاعات ‌اشتباه می‌داده است. او می‌گوید: من می‌دانم که شما ناراحت هستید و می‌دانم که بالاخره حرف‌هایی زده شده که خیلی از آنها تعمدی! بوده است. شاید اگر من آنجا راجع به شما آنجور صحبت نمی‌کردم، یکی از کسانی که فشار می‌آوردند که به او زنگ بزنم، شما بودید. شاید باید مکالمات شما هم پخش می‌شد یا شاید راجع به آقای فخرآور آنجا که من فشار آوردم گفتم الآن می‌خواهد سه ساعت صحبت کند، به خاطر این بود که نمی‌خواستم ادامه صحبت‌های فخرآور در فیلم بیاید و داشتم اصرار می‌کردم که قطع کند! ببینید اینها پشت پرده‌هایی دارد!
البته این نافی این نیست که من از شما عذرخواهی نکنم و از تمام کسانی که اسمشان آمده در این مستند. اما خب من شاید یک روشی را می‌روم برای شناسایی یک چیزهای بزرگتر که دیگران نمی‌روند. شاید تفاوت من با دیگران همین باشد که خودشان را در مهلکه نمی‌اندازند!
فرهودی می‌گوید: تو که در زمینه‌های اطلاعاتی و امنیتی وارد هستی، چطور رکب چنین شخصی را خوردی؟ زم اما مدعی می‌شود: رکب نخوردیم. ما خودمان در یکسال آخر عملیات فریب داشتیم روی این فرد. یعنی داشتیم از وی اطلاعات می‌گرفتیم... من روزانه با 30، 40، 50 نفر در ارتباطم! این منبع معاونت ضد جاسوسی وزارت اطلاعات بود. به من وصل شده. من این را باید بروم با کجا چک کنم؟
فرهودی می‌گوید: یعنی در حالیکه داشته به نفع جمهوری اسلامی فعالیت می‌کرده، خبر درست هم به تو می‌داده است؟ زم اینجا می‌گوید: یک روایت دارم که از اول با اطلاعات ایران کار می‌کرده و یک روایت هم دارم که از وسط کار سوارش شده‌اند. فرهودی: کدام درست است؟ زم: خودم نمی‌دانم هنوز دارم بررسی می‌کنم.

فرهودی می‌پرسد: خبرهایی که مطمئن هستی درست نبوده و این آقا به تو رسانده را از کانال درآورده‌ای؟ زم می‌گوید: نه هست برای چه در بیاورم؟! فرهودی پاسخ می‌دهد: اگر می‌دانی که خبر قلابی و برای وزارت اطلاعات است، چرا باید در کانال بماند؟ زم می‌گوید: فعلا راجع به این فکر نکرده‌ایم که در بیاوریم یا بگذاریم! فرهودی ادامه می‌دهد: می‌دانی کدام خبرها قلابی است؟ زم می‌گوید: نه. همین یکی بود. کوروش 2 بود فقط!
فرهودی می‌گوید: تو یکجا گفتی که 90 درصد و جای دیگر گفتی که 98 درصد خبرهایش درست بوده است. زم اینجا شروع به طفره رفتن و مهمل‌گویی می‌کند؛ آره. درست بوده حالا بازی عددها را من نمی‌توانم همه را چیز کنم! اما اینها من را برده بودند، ببینید اینجا ما یک بحثی را داشتیم در یکی از برنامه‌های آخر هفته که گفتم ما اپوزیسیون‌نماهایی که با این افراد در ارتباطند را شناسایی کردیم!
فرهودی در ادامه به تخریب مهره‌های خارج‌نشین از سوی زم ‌اشاره می‌کند؛ خب در صحبت‌هایت با این شخص، انتقادات زیادی از چهره‌های اپوزیسیون کرده بودی و در رأسشان شاهزاده رضا پهلوی را به باد حمله گرفتی. اگر واقعا در عملیات فریب علیه دستگاه اطلاعاتی بودی و داشتی این عملیات را هدایت می‌کردی، روح‌الله چه نیازی به تخریب این افراد داشتی؟ زم پاسخ می‌دهد: راجع به آقای پهلوی یک جاهایی من اطلاعات دروغ دادم. قبول دارم. اینکه آقای پهلوی شب راه می‌رود ارتش سان می‌بیند. نمی‌دانند ارتش از آقای پهلوی سان نمی‌بیند. فرد باید از ارتش سان ببیند. اینها را یکجوری گفتم که آنها را به‌اشتباه بیندازم! چه کسی در خانه‌اش سان می‌بیند. راه می‌رود رژه ببیند؟ فیلم همه‌اش جابه‌جا است. یعنی از آن و این برداشتند جابه‌جا کردند چسباندند یک چیز نیم ساعته درآورد‌ه‌اند!
فرهودی اما می‌گوید: الان رویت می‌شود به کسانی که در این مستند به آنها اهانت شده زنگ بزنی؟ سلام و علیک کنی. فکر می‌کنی جواب سلامت را می‌دهند؟ زم می‌گوید: آره. چرا؟ نمی‌دانم! آن اختیار شخصی‌شان است اما من با هیچ کس تماس نمی‌گیرم! در ادامه این گفت‌وگو دعوای میان فرهودی و زم بالا می‌گیرد. فرهودی می‌گوید: تو واقعا معتقدی که هیچ کس به‌اندازه تو زمین بازی جامعه اپوزیسیون خارج از کشور را نمی‌داند؟ زم پاسخ می‌دهد: زمین بازی جمهوری اسلامی را نه زمین بازی اپوزیسیون را. فرهودی می‌گوید خب همین ادعایی که کردی، چرا کسی که 4، 5 سال است خارج آمده همه چیز را آنقدر خوب یاد گرفته و از همه ما بهتر می‌داند؟ زم می‌گوید بله. شما چند سال است بیرون از کشور هستید؟ شفاف صحبت کنیم. فرهودی: چهل سال است. زم: در این40 سال ساختار قدرت ایران را چقدر شناخته‌اید؟ فرهودی اما می‌گوید: سؤال را با سؤال جواب نده. زم پاسخ می‌دهد: نه نه. خیلی از افرادی که سال‌ها است خارج از کشور هستند، فقط نشسته‌اند کارشان را انجام داده‌اند و قابل احترام و نقد هم هستند. به همه‌شان احترام می‌گذارم. پیشکسوت هم هستند. اما واقعا خیلی‌هایشان ساختار قدرت در ایران را می‌شناسند؟ فرهودی هم می‌گوید: تو الان چه کار به آنها داری؟ من الان دارم راجع به خارج از کشور با تو حرف می‌زنم. زم: شما به من می‌گویی تو فکر می‌کنی 5 سال است آمده‌ای بیرون بیشتر از ما می‌فهمی. بله من 5 سال است آمده‌ام اطلاعاتم آپدیت‌تر از شما است.
فرهودی: در مورد خارج از کشور؟ زم: در مورد ساختار قدرت در ایران.
فرهودی باز می‌گوید: من دارم راجع به خارج از کشور حرف می‌زنم. زم اما‌گریزی بی‌ربط به مستند می‌زند: من راجع به خارج از کشور حرف نزدم. من می‌گویم همه اینها بریده بریده گذاشته‌اند کنار هم! تو داری من را اینجا بازجویی می‌کنی؟
فرهودی هم می‌گوید: خیلی خب، بسیار خب حالا ناراحت نشو!
زم: فرهودی نمی‌دانست پایگاه‌های بسیج در مساجد است!
در بخش دیگری از گفت‌وگوی این دو مزدبگیر شیطان بزرگ، فرهودی می‌گوید: غیر از زمانی که برنامه‌ریزی کردیم برای برنامه آخر هفته هیچ ارتباطی با شما نداشتم. زم با برآشفتگی می‌گوید: ما قبلش با هم ارتباط داشتیم.
فرهودی: ‌اشاره کردید به آگاهی من به ساختار سیاسی ایران. فکر می‌کنم به‌اندازه سن شما، در مورد ایران اطلاعات دارم.
زم: اطلاعات دارید اما از ساختار قدرت نه. فرهودی: در این 40 سال هر روز با خبرهای ایران پیش رفته‌ام و از اطلاعات داخل کشور آگاه بوده‌ام. زم پاسخ می‌دهد: خبر فرق می‌کند. زم اما می‌گوید: آقای فرهودی شما نمی‌دانستید که پایگاه بسیج در مسجد است! در یکی از این برنامه‌های آخر هفته. فرهودی می‌گوید: روح‌الله روح‌الله! دلیل ندارد که من همه چیز را بدانم. هیچ کس نمی‌تواند همه چیز را بداند. زم: من هم دارم می‌گویم اطلاعات من از ساختار قدرت آپدیت‌تر از شما است. چرا به شماها بر می‌خورد؟!...
«ایستگاه پایانی دروغ» درشکه ضد انقلاب را به سربالایی با شیب تند برد. پادوهای مزدبگیر کاخ سفید که به جان هم افتاده‌اند، سال‌هاست برای اربابانشان دم می‌جنبانند و پرواری شده‌اند. پادوها و اربابانی که مانند اسلافشان رؤیای براندازی را به گور می‌برند و خوراک مار و مور می‌شوند.