ادعای مبارزه با پولشویی و تروریسم!؟(نگاه)
* دکتر محمدحسین محترم
۲-رسوایی ایران کنترا یا ایران گیت که در ایران به نام ماجرای مکفارلین شناخته میشود به شبکهای بسیار پیچیده از روابط سازمان یافته سیاسی- امنیتی و دولتی -غیردولتی و شبه نظامی بین آمریکا و کشورهای مختلف مربوط میشود که هدفش دخالت در امور داخلی کشورها از طریق حمایت از اقدامات تروریستی و شورشیان با پولشویی بود. درسال ۶۵ دولت ریگان با کمک رژیم صهیونیستی تصمیم گرفت برای تامین بودجه تروریستها و شورشیان کنترا در نیکاراگوئه از طریق فروش سلاح به ایران توسط جریان غربگرا و نفوذی داخلی تحت عنوان «معامله با میانهروهای انقلاب»، اقدام کند. شورشیان کنترا با حمایت آمریکا علیه دولت دانیل اورتگا که همزمان با انقلاب اسلامی ایران در نیکارگوئه با رای مردم انتخاب شده بود و آناستازیو سوموزا دیکتاتور مورد حمایت آمریکا در این کشور را کنار زده بود، دست به اقدامات تروریستی میزدند. ژنرال نوریگا رهبر نظامی سابق پاناما که نماد پولشویی و دخالت سیا در آمریکای لاتین در دهه هشتاد میلادی شناخته میشود و حقوق بگیر این سازمان بود و ارتباطات وسیعی در زمینه پولشویی با تروریستها و شورشیان و شبکههای قاچاق اسلحه و مواد مخدر و همچنین دولتهای دست نشانده آمریکا و شخصیتهای غربگرا در کشورهای مختلف داشت، مامور رساندن پول ناشی از فروش سلاح به ایران، به تروریستهای کنترا بود.
۳- در این ماجرا رابرت مک فارلین مشاور امنیت ملی کاخ سفید با «کلید و کیک و کلت»! و انجیل امضاء شده ریگان و با نام مستعار«شون دولین» و پاسپورت جعلی ایرلندی به ایران آمد. وی از قبل در مذاکره با برخی شخصیتهای غربگرای داخلی و واسطههای آنها که امروز مدعی مبارزه با پولشویی و حمایت مالی از تروریسم هستند، در ازای میانجیگری برخی مقامات ایران برای آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان، به ایران سلاح فروخت و پول آن را به تروریستهای کنترا داد. به گفته خود آمریکاییها ماموریت تحقیق و نابود کردن اسناد و مدارک درباره این موضوع را، آن زمان سناتور جوانی بر عهده گرفت که بعدها وزیر خارجه آمریکا شد و آن شخص کسی نبود جز جان کری دموکرات!.
۴-در این پرونده پولشویی اولا دولت آمریکا و جریان غربگرای داخلی که اکنون برای تصویب لوایح FATF در ایران تلاش میکنند، در معاملهای پرسود و به قول خودشان «برد – برد» از طریق پولشویی و حمایت از تروریستها موجب کشتار هزاران نیکاراگوئهای شدند ثانیا نکته مهم این است که در آن زمان ایران توسط کنگره و دولت آمریکا و سازمان ملل تحریم تسلیحاتی و از سوی دیگر با مصوبه کنگره آمریکا هرگونه کمک مالی به تروریستها و شورشیان کنترا نیز ممنوع شده بود. لذا در حالی که دولت آمریکا فروشندگان سلاح به ایران را مجازات میکرد اما در تناقض و فریبکاری آشکار و خلاف قوانینی که خود برای تصویب آنها تلاش کرده بود، اقدام به پولشویی و فروش سلاحِ قاچاق به ایران از یکسو برای تامین مالی تروریستهای کنترا و از سوی دیگر با هدف تقویت جریان غربگرای داخل ایران - که این خود شرح مفصلی دارد - کرد. در طرف ایرانی نیز آنچه روشن و مهم است مذاکره محرمانه با آمریکاییها به دور از اطلاع رهبری نظام، نهادهای رسمی و قانونی و نمایندگان مردم در مجلس بود. ثالثا در این پرونده پولشویی و حمایت از منابع مالی تروریستهای کنترا، برخلاف ادعای جریان غرب گرای داخلی که مدعی بودند، اقدام به تهیه مستقیم سلاح از آمریکا با قیمت ارزانتر از قیمت دلالان اسلحه کردیم، آمریکا سلاحها را به قیمتی گزافتر از دلالان و آن هم میکروفیشی و البته کمتر از میزانی که قولش را داده بودند، به ایران فروخت. کارشناسان و رسانههای آن زمان ارزش این معامله را بالغ بر۲ میلیارد دلار عنوان و اعلام کردند۶۰۰ درصد بر قیمت قطعات یدکی موشک هاوک اضافه شده بود!، که دلال ایرانی این معامله، به قیمت اضافی حداقل۴۱درصد آن اذعان کرده است. مایکل لدین نیز در گزارش تاور که در کنگره آمریکا ارائه شد، میگوید:«در این معامله سلاحها را خیلی گران به ایرانیان فروختهاند و بخشی از سود آن را به جناح طرفدار آمریکا و رابطهایی که این معامله را در ایران به سرانجام رساندند، دادهاند تا در کشمکش بر سر قدرت در آینده، قدرتمندتر شوند». فارین پالسی نیز در گزارشی نوشت طرف ایرانی هم به مک فارلین و سرهنگ نورث گفته بود« با حل این مشکل، همان طور که قول دادیم ما شما را در کاخ سفید تقویت میکنیم»!. این دو گزارش نشان میدهد آمریکا و نیروهای نفوذی داخلی در یک معامله بزرگ دست به یک«عملیات پولشویی کثیف دو جانبه»، از یکطرف برای حمایت و تامین مالی تروریسم و از طرف دیگر برای رسیدن بخشی از این پولهای کثیف به جریان آمریکایی داخل ایران زدند!؟. آمریکاییها قول داده بودند که ظرف ۱۰ ساعت پس از آزادی گروگانها، هواپیماهایی پراز «موشک هاوگ و تاو» و قطعات موشکی به سمت تهران در راه باشند، اما ریگان درباره ناچیز بودن این تسلیحات در همان زمان گفت «تمامی حجم کوچک این محموله سلاح که امضاء کردم و فرستاده شد، همگی خیلی راحت در یک هواپیمای کوچک باری قرار میگرفت». مرحوم هاشمی رفسنجانی نیز که نامش با حوادث مختلف انقلاب و کشور از جمله ماجرای مک فارلین گرده خورده است، در سال ۸۲ به روزنامه همشهری میگوید:« مک فارلین که به ایران آمد، بنا بود مقدار قابل توجهی سلاح هم بیاورد.اما چند کانتینر قطعات را آوردند. آمریکاییها قطعات مورد نیاز ما را گران حساب کردند. ۵ یا ۶ میلیون دلار اضافه میخواستند از ما بگیرند و به کنتراهای نیکاراگوئه بدهند، برای این موضوع مدتی کشمکش بود». وی هفدهم فروردین ۶۶ هم به روزنامه کیهان میگوید: «البته ما در اینجا ضررکردیم». مرحوم هاشمی در خاطرات سال ۱۳۶۵ خود نیز، خاطرات روز ۴ خرداد آن سال را اینگونه بیان میکند:« آقای... اطلاع داد که هواپیمای حامل آمریکاییها با پاسپورت ایرلندی در فضای تهران است. به آقای دکتر... گفتم که برای کنترل قطعات و اداره مسائل سیاسی و مذاکرات همکاری کند...قرار شد مذاکره را مخفی نگه داریم و مذاکرات محدود به مسئله گروگانهای آمریکایی در لبنان و دادن چند قلم اسلحه باشد. آنها بیشتر خواهان مذاکره در مسائل کلی و سیاسیاند!».
۵- حال امروز برخی از کسانی که خائنانه یا جاهلانه در حمایت از تروریستها توئیت میکنند که نباید انتقام خون شهدایمان را بگیریم(!)، اما فریبکارانه برای تصویب FATF تلاش میکنند و آن را به دروغ به معیشت و اقتصاد مردم گره میزنند و ملت را از سایه جنگ در صورت تصویب نشدن این لوایح میترسانند، باید یادشان باشد که دوستانشان آن زمان در ١۷ سپتامبر و ۳ اکتبر ١۹۸۶ در فرانکفورت آلمان، و در ۲۷ می۱۹۸۶ در طبقه آخر هتل هیلتون (استقلال فعلی)در تهران در دیدار با آمریکاییها درباره پولشویی برای تامین مالی تروریستهای کنترا چه گفته و چه شنیدهاند. هاوارد تیشر مامور شورای امنیت ملی آمریکا که در جلسات مذاکرات مک فارلین با طرفهای ایرانی حضور داشته به فارین پالیسی میگوید«مک فارلین امید داشت شخص مذاکرهکننده ایرانی «کلید» موفقیت باشد». زمانی که هواپیمای مک فارلین از تهران برخاست و در تلآویو بر زمین نشست، سرهنگ نورث به مک فارلین نیز میگوید « فروش تسلیحات به ایران منجر به سود غیرمنتظرهای برای کنتراها شده است».
۶- بسیاری از ابعاد این ماجرا هنوز ناگفته مانده و شاید بسیاری از جزئیات این شبکه پیچیده هیچگاه کاملا روشن نشود، اما همین میزان برای جوانان امروز برای «شناخت درست گذشته و برداشتن گامهای استوار در آینده» کفایت میکند، هرچند برخی شواهد و اسناد و تحلیلها نشان میدهد هدف سفر مک فارلین به تهران علاوهبر پولشویی و کمک مالی به تروریستها، فراتر از اینها بوده است!