kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۸۳۶۷
تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۳۹۷ - ۲۰:۰۶

سریعتر از خواب غفلت بیدار شوید! (نکته ورزشی)

چندی قبل در همین ستون به دلیل در پیش بودن مسابقات فوتبال جام ملت‌های آسیا، به موضوع حضور تیم ملی ایران در این رقابت‌ها پرداختیم و ضمن آن به پاره‌ای از مسایل و مشکلات فوتبال ‌اشاره داشتیم که ریشه در ساختار ناقص فوتبال ایران دارد.


  سرویس ورزشی-

ساختاری که صدالبته اصلاح شدنی است اما با روزمرگی و نتیجه‌گیری به شیوه ‌«گلخانه»‌ای امکان‌پذیر نیست بلکه مستلزم انجام کارهای مهم و اساسی و تعیین‌کننده است که البته طبیعی است که اینطور کارها هم دردسرها و سختی‌های خودش را دارد و به همین دلیل هم خیلی از مدیران و سیاستگزاران ورزش کشور تن به انجام آنها نداده و غالبا به مسائل روزمره اکتفا کرده و انجام آن کارهای اساسی و زیربنایی ومشکل را به «بعدی»‌ها محول کرده است، اما بعدی‌ها هم که آمده‌اند همان روش «قبلی»‌ها را در پیش گرفته و در نتیجه این روند دور باطلی شکل گرفته که خروجی اصلی آن لاینحل ماندن مسائل مبنایی و بلاتکلیف ماندن کارهای ضروری بوده است.
یکی از این مسائل مهم اما لاینحل موضوع«باشگاهداری» و یکی دیگر ماجرای بلاتکلیفی مالکیت و مدیریت دو باشگاه مردمی کشور یعنی استقلال و پرسپولیس است. البته اینها دو موضوع جداگانه نیستند. در دنیایی که زندگی می‌کنیم هیچ مسئله جداگانه‌ای نداریم همه چیز به همه چیزدر حوزه‌های گوناگون یا به شکل عیان و مستقیم و یا پنهان و غیر مستقیم ارتباط دارد چه رسد به مسائلی که در یک حوزه مثل ورزش قرار دارند.
ما وقتی از نظام باشگاهداری در ورزش خود انتقاد می‌کنیم معنایش این است که وضعیت تیم‌هایی که به اسم باشگاه در ورزش ما و رشته‌ای مثل فوتبال فعالیت می‌کنند روبه راه و به سامان نیست و فاقد استانداردها و مشخصاتی هستند که یک باشگاه باید از آن برخوردار باشد.
وقتی تیم‌ها و به اصطلاح باشگاه‌های ما از این استانداردها و مشخصات برخوردار نیستند معنایش این است که ما در مقوله باشگاه‌داری هم مثل خیلی مقوله‌ها و موضوعات عمدتا اجتماعی و غالبا مدرن فقط به اسم و ظاهر و فرم و صورت بسنده کرده، امارسم و باطن و محتوی وسیرت موضوع را رعایت نمی‌کنیم به زبان ساده‌تر ما در اینجا نیز در مرحله «ادا» متوقف مانده‌ایم و به سوی ذات و اصل و سیرت حرکت نمی‌کنیم.
و وقتی از وضعیت بلاتکلیف پرسپولیس و استقلال می‌گوییم یعنی در‌باره این دو تیم ریشه‌دار هم که اولی حدود پنجاه سال و دومی هفتاد سال شاید هم کمی بیشتر در ورزش ما قدمت دارند استانداردها را رعایت نکرده و این دوتیم که می‌توانند در صورت باشگاه شدن با توجه به جایگاهی که نزد مردم دارند و پایگاهی که در ورزش ما دارند خدمات ارزنده‌ای به ورزش ما ارائه دهند فعلا ادای باشگاه بودن را در می‌آورند و عملا از خیلی نشانه‌ها و مشخصات یک باشگاه محروم هستند.
همه حرف ما هم مثل خیلی از کسانی که فراتر از سطح و ظاهر به عمق و معنا توجه دارند این است که ورزش ایران و رشته‌های پرطرفدار و مستعدی مثل فوتبال برای جهش و حرکت از مرحله‌ای که در آن سال‌هاست قرار دارد؛ برای سرعت دادن به حرکت لاک‌پشتی در مسیر پیشرفت نیازمند انجام کارهای مبنایی و اساسی و ساختاری است.
 کارهایی که به یک نمونه آن با مثال و مصداق بالاتر ‌اشاره کردیم. از این طور کارهای اساسی اما انجام نشده وبی دلیل هم انجام‌نشده در ورزش ما فراوان است.
پدیده بی‌معنا در فوتبال ایران
پیش از این بارها درباره پدیده بی‌معنایی که در هیچ کجای دنیا که ورزش را جدی گرفته سابقه و نظیر نداردیعنی حضور تیم‌های بی‌تماشاگر در بالاترین سطوح رقابت‌های داخلی که همان «لیگ» باشد نوشته‌ایم و گفته‌ایم.
 یکی از مسائلی که باید تکلیف آن معلوم شود کار و بار این‌گونه تیم هاست. تیم‌هایی که اتفاقا به خاطر وضعیت تقریبا خوب و مطمئن اقتصادی و مالی حالت «شبه باشگاه» دارند و در چند رشته ورزشی مطرح و دلخواه تماشاگر مثل فوتبال و والیبال و...در بالاترین سطح رقابت‌های باشگاهی حضور دارند اما از امتیاز تماشاگر و هوادار برخوردار نیستند و همین بزرگترین نقص و مانع آنها برای باشگاه شدن است و برای همین است که ما آنها را «شبه باشگاه» می‌خوانیم.
بحث ما بر سر این تیم‌هاست که از بودجه عمومی و دولتی و صریحتر بگوئیم «بیت‌المال» تغذیه می‌کنند ودر واقع با پول مردم اداره می‌شوند اما مردم نسبت به آنها اقبال و علاقه‌ای نشان‌نمی‌دهند سهل است که نظر خوشی هم ندارند.
در همه جای دنیا یعنی انجا که ورزش حساب و کتاب و سازوکار محکم ودرست حسابی دارد کارخانه‌ها و کمپانی‌های دولتی و حتی غیر‌دولتی خود راسا اقدام به تیم‌د‌اری و باشگاهداری نمی‌کنند بلکه آنها با نگاه به «منافع ملی» و در نظر گرفتن خواست جامعه و مردم پول خود را جائی هزینه می‌کنند که هم منافع ملی تامین شود و هم به انتظارات جامعه و مردم پاسخ شایسته و بایسته داده باشند.
 بنابراین اگر قرار باشد روزی ما هم ورزش را جدی بگیریم و فراتر از ژست و شعار و حرف ملال آور وبدون عمل به مردم احترام بگذاریم و خود و منیت‌های خود را نبینیم و واقعا به فکر حرکت در مسیر تامین منافع ملی باشیم آن وقت در اینطور شبه باشگاه‌ها را می‌بندیم‌ و تیم‌های بزرگ و مردمی و پرطرفدار را که تعدادشان در کشور ما کم نیست حمایت می‌کنیم و بودجه تیم‌های بی‌تماشاگری مثل پیکان و سایپا و... را خرج تیم‌های مردمی چون استقلال و پرسپولیس و ملوان و استقلال اهواز و آرارات و.‌‌.. می‌کنیم و آنها را که تیم‌های مردم هستند و مردم با آنها خاطرات خوب و شیرین دارند؛ از حالت تیم بودن یا در حال سقوط بودن و یا نیمه تعطیل بودن خارج می‌کردیم و به وسیله انها شور و نشاط و سلامتی را به جامعه و جوانان تزریق می‌کردیم.
اما ما در حال حاضر این کارها را نمی‌کنیم زیرا به «روزمرگی» عادت کرده‌ایم. چون همانطور که بالاتر وقبل‌تر نوشته و گفته‌ایم ما ورزش را جدی نگرفته و فعلا «ادا»ی داشتن آن را تقلید می‌کنیم. به دکوراسیون آن دلخوش و بسنده کرده و از معنا و محتوی غافل شده‌ایم و تا در خواب غفلتیم وضع ورزش همین است که هست.
حرف ما و همه کسانی که دلسوزانه و نه کاسبکارانه ورندانه به پدیده در جای خود مهم ورزش می‌نگرند همین است که دیگر کافی است! باید هر چه سریعتر از این خواب غفلت بیدار شد. خوابی که دست و پا و جسم و پیکر ورزش ما را سست‌کرده به جانش رخوت انداخته است.
خوابی که ما را به حفظ وضع موجود ورزش عادت داده و اجازه نمی‌دهیم ورزش مستعد ما به لطف برخودداری از داشته‌های خدادادی و مهم‌تر از همه نیروی جوانان مستعد با سرعت مسیر پیشرفت را در پیش بگیرد و جایگاه خود را در ورزش جهان ارتقا بخشد.
آری حرف همه دلسوزان ورزش که زیروبم این ورزش را می‌شناسند و به داشته‌ها و ناداشته‌های آن واقفند این است که باید به جفا کردن به ورزش پایان داد و... و با انجام‌کارهای معطل مانده از روزمرگی و به وضع موجود قناعت کردن و هر چه پیش آید خوش آید؛ پرهیز کرد و رو به ایجاد تحول ساختاری در ورزش آورد...