kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۹۴۱۴
تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱۳۹۷ - ۲۱:۱۱
حاجعلی کیا و سازمان کوک به روایت اسناد ساواک - ۷

خیانت به همه؛ حتی شاه

انتخابات دوره بیستم صورت گرفت و مجلس شورای ملی در تاریخ دوم اسفندماه سال 1339ش گشایش یافت. محمدعلی مسعودی، که در سال‌های پایانی حکومت رضاشاه، سردبیر روزنامه اطلاعات بود و بعدها روزنامه پست را راه‌اندازی کرد، درباره این انتخابات می‌گفت:
«تیمسار سپهبد کیا توانسته است در جریان انتخابات دوره بیستم، عده‌ای از نوکران خود را به نام نمایندگی مجلس روانه مجلس شورای ملی سازد تا شبکه‌ای از طرفدارانش در کمیسیون‌های مختلف مجلس اعمال نفوذ نمایند. طرفداران کیا، سایر نمایندگان را تهدید کرده بودند که اگر در جریانات پارلمانی نظریات آنها مورد اجرا قرار نگیرد، به وسیله تیمسار کیا برای آنها پرونده سازی خواهند نمود.»57
با صدارت دکتر علی امینی، هم مجلس بیستم منحل شد و هم سپهبد کیا به همراه برخی از دیگر رجال سیاسی و نظامی بازداشت شدند. این شرایط چندان دوامی نداشت؛ چون هم علی امینی برکنار شد و هم زندانیان یا با محاکمه فرمایشی و یا بدون محاکمه، از زندان آزاد شدند؛ ولی باوجود این، در برگزاری مجدد انتخابات مجلس که در زمان نخست‌وزیری اسدالله علم صورت گرفت، شایع
گردید‌:
«دولت سخت مراقب این است که در لیست انتخابات و کاندیدهای مجلس، از دوستان و طرفداران سپهبد کیا کسی نباشد.»58
و همچنین گفته شد‌:
«نامه‌ای جهت آقای نخست‌وزیر و سایر مقامات، از شهسوار[تنکابن]، در مورد انتخاب تیمسار کیا به نمایندگی مجلس شورای ملی ارسال شده است.»59
انتخابات این دوره نیز کاملاً برنامه‌ریزی شده صورت گرفت؛ ولی باوجود شایعه‌ای که درخصوص مراقبت بر عدم انتخاب طرفداران سپهبد کیا مطرح شد، افرادی چون‌: کیهان یغمایی در مجلس شورای ملی حضور داشتند؛60 که تعداد آنها، 48 نفر اعلام گردید و گفته شد‌:
«این عده که فقط با تیمسار سپهبد کیا ارتباط دارند، نظریات و برنامه‌های او را در مواقع لازم و ضروری مورد اجرا قرار خواهند داد.»61
سپهبد کیا و محمدرضاشاه
در دوران نخست‌وزیری منوچهر اقبال، سپهبد حاجعلی کیا، که به عنوان یکی از مقاماتِ مهم سیاسی ـ نظامی مطرح بود، یکی از مخالفین نخست‌وزیر به شمار می‌رفت. خودِ وی در این مورد می‌گوید‌:
«در زمان نخست‌وزیری دکتر اقبال، من شدیداً با ایشان مبارزه داشتم.»62
یکی از دلایلِ مخالفت وی با منوچهر اقبال، تلاش وی برای جدا نمودنِ نیروی مقاومت ملی از اداره دوم ارتش و الحاق آن به اداره سوم می‌باشد، که سپهبد کیا درباره آن می‌گوید‌:
«تا زمانی که نیروی مقاومت ملی زیر نظر اداره دوم اداره می‌شد، به سرعت پیش می‌رفت و بهترین فداکاران برای شاه و میهن تربیت می‌شدند؛ ولی بر اثر بخل و حسادت ارتشبد هدایت و دکتر اقبال (نخست‌وزیر وقت)، که دائماً مطالب دروغ و مغرضانه به شاهنشاه می‌گفتند، در نتیجه نیروی مقاومت ملی به اداره‌ سوم ستاد کل واگذار گردید و از همان تاریخ چون نتوانستند خوب اداره کنند، به صورت یک سازمان بی‌اثر در آمد.63
در این مقام و موقعیت، او که حدود 15 سال از محمدرضا پهلوی بزرگ‌تر بود و از بدوِ حضور در ایران در سال 1322ش و در آغاز شاهنشاهیِ او، در کنارش قرار داشت و مدعی بود که «در بدو امر، من وسیله آشنایی و دوستی اعلیحضرت همایونی را با رئیس‌‌جمهور فرانسه فراهم کردم.»64، در بعضی مواقع و در حضور برخی از محارمِ خود، مکنونات قلبی خود نسبت به شاه را نیز ابراز می‌نمود‌:
«این وضع تا وقتی که یک تحول بزرگ ایجاد نشود، درست نخواهد شد و آن هم تا موقعی که این پسره (شاه)، بر این ملت حکومت کند، وضع از این بهتر نخواهد شد. من به انتظار روزی هستم که این شاه تحمیلی برداشته شود، تا وضع مردم روشن گردد.»65
در همین موقع بود که شایع گردید‌:
«سپهبد کیا خیال کودتا داشته و برای همین دلیل، اداره مقاومت ملی را از ایشان جدا کرده‌اند.»66
و حتی گفته شد‌:
«تیمسار کیا رئیس‌اداره دوم به ده کجور رفته و دستور می‌دهد مقداری تفنگ برنو در بین اهالی آنجا توزیع نمایند.»67
و پس از آن، گزارشِ «تصرف اراضی نزدیک چالوس»68 و در اختیار گرفتنِ املاک و حقابه زارعین گرمسار و ورامین «با زور و اعمالِ نفوذ»69 نیز بر گزارش‌های قبلی افزوده شد.
با حضور دکتر علی امینی در مسند نخست‌وزیری دستگیری‌هایی صورت گرفت که یکی از آنها نیز سپهبد کیا بود، رئیس‌اداره اطلاعات ارتش که از این اتفاق کاملاً ناراضی بود، در برخی از مواقع، به افشا نمودنِ بعضی از اطلاعات پشت پرده اقدام می‌نمود، که به طور طبیعی این حرف‌ها خوشایند دربار و رجالِ درباری نبود‌:
«اگر از زندان آزاد شود، باز هم از این قبیل ساختمان‌های چند طبقه خواهد ساخت تا‌اشخاص کوتاه‌نظر، به تدریج بلندنظر شوند و شاید بدین ترتیب، سایرین که در پاریس آپارتمان ساخته‌اند، به او تأسی جویند و سرمایه و پول خود را در کشور مصرف نمایند.»70
و این درحالی بود که در نامه‌ای به محمدرضا پهلوی که بسیار تند و گله‌آمیز بود، ضمن تقاضایِ برخورد با دولت امینی به واسطه‌ی دستگیری او و برخی از رجالِ دیگر و درخواستِ در دست گرفتنِ زمامِ امور کشور برای 6 ماه، نوشت‌:
«یکی از نقاط ضعف اعلیحضرت فقید، عدم توجه به افکار عمومی بود و عنایتی به تراوشات فکری و آراء و عقاید ملت خود نداشت؛ و همین عدم توجه به افکار عمومی، یکی از موارد و موجبات سستی بنیان سلطنت ایشان قرار گرفت. متأسفانه همان‌طور که عدۀ[‌ای] رجل خائن، دور پدر شما را احاطه نموده و دیوار آهنین اطراف ایشان کشیده بودند، تا مانع درک و دریافت حقایق و واقعیات شود؛ اکنون هم چند تن درباری، مشابه همان عمل را نسبت به شما مرتکب شده و میان شاهنشاه و ملت دیوار غیرقابل ‌نفوذ احداث کرده‌اند.»71
در همین حال و هوا، دکتر علی‌اکبر بینا که تحصیل‌کرده فرانسه و نماینده دوره‌های نوزدهم و بیستم مجلس شورای ملی و سناتور انتصابی دوره هفتم مجلس سنا بود، می‌گفت‌:
«زمانی که سپهبد کیا رئیس‌اداره دوم بود، در خارج از کشور به شاه فحش می‌دادند، تمام آنتریک خود کیا بود؛ حتی به شاه هم خیانت می‌کرد، وقتی خوب سر و صدا راه می‌انداخت، می‌گفت می‌خواهید سر و صدا را بخوابانم، فوراً باز مقداری پول به خارج می‌فرستاد و سر و صدا خاموش می‌شد.»72