قافلۀ شوق (12)
منصور ایمانی
بعد از ناهار رفتیم حرم، برای نماز و زیارت حضرت دانیال. زوّار را بردند به زیرزمینِ عتبه، تا قبر اصلی حضرت را زیارت کنند. جایی بود مثل سرداب که هم خلوت بود و هم سایهای داشت که از هوای گرم بیرون در امان بودیم.
یکی از کارشناسان مطلع اوقاف آمده بود تا سرگذشت این پیامبر خدا (ع) را برایمان روایت کند. میگفت: «حضرت دانیال فرزند یوحنا، از پیامبران بنی اسرائیل و از نسل حضرت داوود علیهمالسلام است که سال ۵۹۸ قبل از میلاد، در اورشلیم یا بیت المقدس امروزی متولد شده است. دانیال واژهای عبری است و معنیش میشود؛ خدا داور و حاکم من است. صاحب کتاب بوده و خبر بعثت پیامبر آخرالزمان(ص)، در کتابش آمده بود. حضرت در سال ۵۸۶ قبل از میلاد، به دست بختالنصر حاکم بابل، اسیر و به آن سرزمین فرستاده میشود. بعد از اینکه کورش هخامنشی، بابل را تصرف میکند، به تقاضای این پادشاه، حضرت دانیال به شوش که پایتخت زمستانی کورش بود، مهاجرت میکند و تا پایان عمر در این شهر میماند. با ورود سپاه اسلام به ایران، سعدابن ابی وقاص، فرمانده سپاه، از وجود اتاقکی با مهر و موم حکومتی در شوش آگاه میشود که پیکر فردی در آن بود. سعد از شناسایی هویت پیکر در میماند و موضوع را به عمر خلیفه دوم، در مدینه منتقل میکند. خلیفه نیز موفق به شناسایی نشده و چاره را، از امام علیابن ابیطالب علیهالسلام جویا میشود. امیرمؤمنان(ع) پیامبر خدا حضرت دانیال علیهالسلام را شناسایی میکند و دستور میدهد؛ پیکر مطهرش را برابر شریعت اسلام، کفن و دفن کنند. آنگاه درباره این پیامبر بنی اسرائیل میگوید: «هر کس برادرم دانیال را زیارت کند، گویی من را زیارت کرده است». حضرت دانیال(س) ملقب به «پیامبر باران» و دعای وی در مواقع خشکسالی مورد اجابت الهی قرار میگرفته و موجب نزول باران میشده است. پس از رحلتش نیز، هرگاه که مردم دچار قحطی آب میشدند، با توسل به پیکر مقدس حضرت، موجبات رحمت خداوند و نزول باران را فراهم میکردند.»
بر سنگ قبر جدید حضرت، مطلبی از رهبر انقلاب حضرت آیتاللهالعظمی امام خامنهای انشاء شده که معرف جایگاه رفیع این پیامبر عظیمالشأن است: «هذا المضجع المنور العبد الصالح و الولی المفلح هادی العباد و مصلح البلاد و الداعی الی الرشاد الحابس فی سبیله انواع البلاء دانیال علیهالسلام النبی الحکیم الجلیل الامین». راوی میگفت: «اصل بنای حرم به ۴۵۰ سال پیش بر میگردد، ولی گنبد مخروطی آن در سال ۱۲۸۷ شمسی، توسط مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری ساخته شده است». بعد از خواندن زیارتنامه، به شبستان بیرونی رفتم و به تماشای کبوترانی ایستادم که خانه زاد حرم بودند. افراد قافله کم کم در حال جمع شدن و عزیمت به اهواز بودند. برای من ولی دل کندن از آنجا سخت بود. اگر نبود پیمان همسفری، شب را توی کفشداری حرم بیتوته میکردم. پرندهها برای زندگی در جوار پیامبر خدا آزاد بودند، و من گیرِ کارمندی داشتم. معاون پشتیبانی جبهه و جنگ، وقتی به همراهم زنگ زد و گفت؛ عجله کن! همه منتظر تو هستند! دستم آمد که باید خیال بیتوته و کفشداری را، از سرم بیرون کنم و در فکر زرد قناریِ خودم باشم!
روندگان طریقت ره بلا سپرند
رفیق عشق چه غم دارد از نشیب و فراز