خورجین!(گفت و شنود)
گفت: آقای ظریف گفته است «همواره میدانستیم که به وعدههای آمریکا نمیتوان اعتماد کرد»!
گفتم: پس چرا آنهمه امتیاز نقد دادند و در مقابل یک مشت وعده نسیه گرفتند؟!
گفت: مگر وقتی منتقدان هشدار میدادند که آمریکا قابل اعتماد نیست همین آقایان نمیگفتند؛ امضای جان کری سند است؟! مبادا چند روز بعد بگویند از اول میدانستیم که اروپا هم قابل اعتماد نیست!
گفتم: آدم شارلاتانی از مردم قرض میگرفت و پس نمیداد، قاضی دستور داد او را سوار الاغ کنند و در شهر بگردانند و جار بزنند که بدعهد و مال مردم خوار است و کسی به او اعتماد نکند. بعد از اجرای حکم، صاحب الاغ از او کرایه الاغش را خواست و یارو گفت؛ مرد حسابی! مگر از صبح تا حالا جار نمیزدی که کسی به من اعتماد نکند؟! حالا خورجینت را بده که پر از گندم کنم!... القصه، بنده خدا صاحب الاغ، هنوز دم در خانه یارو ایستاده که خورجین را بیاورد!