اقتصاد مقاومتی؛ سیاستها و انتظارات در بیانات رهبر انقلاب - 29
ستاد فرماندهی، موتور محرک در اقتصاد مقاومتی
نویسنده: ناصر عابدی
* مهم این است که این مرکزیّت، مرکزیّت فکر و عمل است؛ خصوصیّت فرماندهی این است؛ یعنی هم فکر است، هم عمل؛ فقط یک ستاد هماهنگکننده نیست بلکه مرکز فرماندهی است، قرارگاه است. ما در آن جلسهای که این مسئلهای را بحث کردیم، فرق قرارگاه و ستاد را گفتیم: قرارگاه، مرکز فرماندهی عملیّات است، مثل قرارگاههای نظامی؛ یعنی از دستگاههای مختلف بهره میگیرد برای اجرای آن هدفی که ترسیم شده. بنابراین هم مرکز فکر است و باید بنشینند فکر کنند، و هم مرکز عمل است؛ یعنی باید دستور داده بشود، پیگیری شود، نتایج کار دیده بشود؛ این کارها باید انشاءالله انجام بگیرد؛ انتظار ما این است و من کاملاً امیدوارم که انشاءالله این کار انجام بگیرد.
اسم آقای جهانگیری را آوردیم، و ایشان در نقش ادارهکننده و فرماندهی قرارگاه این اقدام بزرگ، بنا است نقش ایفا کنند. بنده اصرار بر این معنا دارم که بهمعنای واقعی کلمه، فرماندهی صورت بگیرد؛ [چون] دستگاهها، خب سیاستهایی دارند، کارهایی دارند، کارهای متعارف و معمولی دارند؛ نقش فرماندهی این است که ملاحظه کند ببیند کدامیک از این کارها در چهارچوب سیاست اقتصادی میگنجد، و کدام نسبت به اقتصاد مقاومتی بیتفاوت است، و کدام ضدّ اقتصاد مقاومتی است. اینها باید سنجیده بشود؛ آن دستهی اوّل تقویت بشود؛ دستهی دوّم، حتّیالمقدور کشانده بشود به سمت اقتصاد مقاومتی؛ دستهی سوّم بهطور کامل جلوگیری بشود. یعنی این انتظار است. خب، بنده خبر دارم که واقعاً آقایان کار میکنند و مشغولند؛ هم ایشان و هم همکارانشان؛ و باید تشکّر کنیم از اینکه این کار را میکنند
بنده معتقدم ما از لحاظ مدیریّت هم کمبود نداریم؛ ما انصافاً مدیران خیلی خوبی در کشور داریم. بنده خب سالها تجربه دارم؛ من هم در دولت بودم، هم در بیرون دولت ناظر دولتهای مختلف بودم؛ ما حقّاً و انصافاً مدیران زبدهای داریم؛ هم از لحاظ انگیزه مدیریّتشان خوب است، هم از لحاظ فکر اهل مدیریّتاند، هم از لحاظ عمل [اهل] مدیریّتاند. ما مدیر کم نداریم؛ ما پیگیری و تمرکز [لازم داریم]، که عمده تمرکز است؛ تمرکز تصمیمگیری، تمرکز فرماندهی، تمرکز اجرا.
* مسئولین محترم دولتی باید فعّالیتها و زنجیرههای اقتصادی مزیتدار کشور را شناسایی کنند و بر آنها متمرکز بشوند؛ بعضی از فعّالیتهای اقتصادی در کشور اولویت دارد، اهمّیت دارد، مثل مادر میماند و از آن، بآبهای متعدّد اقتصادی و تولیدی گشوده میشود؛ روی آنها بایست تمرکز کنند؛ آنها را باید شناسایی کنند و نقشۀ راه را مشخّص کنند و تکلیف همه را معلوم بکنند.
مطلب بعدی بهرهوری از انرژی [است]. من یکوقتی هم اینجا در یکی از همین سخنرانیهای اوّل سال، چند سال قبل از این، این را گفتم که ادّعا میشود و گفته میشود که اگر ما بتوانیم بهرهوری انرژی را ارتقا بدهیم، بالا ببریم و صرفهجویی کنیم، صد میلیارد دلار صرفهجویی خواهد شد؛ مبلغ کمی نیست، مبلغ زیادی است؛ این را جدّی بگیرند. اینهمه کارهای گوناگون دارد در این مملکت انجام میگیرد، بعضیهایش غیر لازم، بعضیهایش مضر؛ خب کار را در اینجور بخشها متمرکز کنند. این شد «اقدام و عمل»؛ اقدام یعنی این چیزها -البتّه شنیدم این، مصوّبۀ مجلس هم هست؛ ارتقای بهرهبرداری از انرژی، مصوّبۀ مجلس شورای اسلامی است- واقعاً بررسی کنند که اگرچنانچه یک چنین چیزی وجود دارد، باید روی این متمرکز بشوند و کار کنند.
بخشهایی در اقتصاد ما وجود دارد که مهم و دارای اهمّیت است؛ مثلاً بخش نفت و گاز یا بخش تولید موتور که برای خودرو، برای هواپیما، برای قطار، برای کشتی مورد استفاده است، این بخشهای حسّاس و مهم، دانشبنیان بشود. اینکه ما میگوییم اقتصاد دانشبنیان [این است]. جوانهای ما، دانشمندان ما نشان دادهاند که میتوانند نوآوری کنند، میتوانند ما را از آن سطحی که در فنّاوری داریم بالاتر ببرند. خب، این کار کوچکی است که موشک بُرد بلند را جوری تنظیم کنند که در دوهزار کیلومتری با انحراف دو متر یا پنج متر به هدف بخورد؟ خب آن مغزی که میتواند این کار را بکند، در موارد گوناگون دیگر هم میتواند؛ مثلاً فرض کنید که سطح موتور خودرو را با یک پیشرفتی بالا ببرد که فرض کنیم مصرفش کم بشود، یا موتور قطار را به فلان شکل به وجود بیاورد؛ میتوانند.
همین الآن در کشور ما بنگاههای اقتصادی و تولیدیای وجود دارند که کارهایی که آنها انجام میدهند و تولید میکنند، یا از مشابه خارجیاش بهتر است یا برابر آنهاست؛ همین الآن داریم؛ خب اینها را باید تقویت کرد. پس بنابراین دانشبنیان شدنِ بخشهای مهمّ اقتصاد داخلی، یکی از کارهایی است که در اقتصاد مقاومتی شرط است و بایستی انجام بگیرد.