سپاه و ارتش خدمت زیر آتش مجازی(نگاه)
علی قرباننژاد
از همان زمانی که زمزمه مذاکرات هستهای آغاز شد و حتی در حین مذاکرات و پس از توافق نیز این نکته بارها مورد تاکید رهبر انقلاب قرار گرفت که حتی اگر تمام شروط آنها را که اکنون در موضوع هستهای مطرح میکنند بپذیریم باز بهانهای تازه میتراشند چرا که آنها با اصل انقلاب مشکل دارند.
ارتباط آنچه گفته شد با مسایل پیرامون زلزله اخیر کرمانشاه چیست؟ در این وجیزه به شرح آن میپردازیم. نهادها یا سازمانهای مختلف عنوانهایی دارند و وظایفی که براساس آن به تهیه امکانات لازم و جذب پرسنل و آموزش آنها مبادرت میورزند. برای نمونه حوزه فعالیت و وظایف سازمانهایی مانند هلال احمر یا نهادهایی مثل مدیریت بحران در مواردی از قبیل زلزله اخیر کرمانشاه است. همچنانکه وظایف قانونی ارگانهایی مانند ارتش و سپاه مطابق قانون اساسی کشور مواردی از قبیل حفظ و صیانت از تمامیت ارضی، استقرار امنیت در داخل کشور، هماهنگی با متحدان منطقهای و جهانی ایران، صیانت از انقلاب اسلامی، بستن راههای نفوذ و جاسوسی بیگانگان و... است.
متاسفانه در کشورمان بارها دیده شده که برخی مدیران سازمانها برای پوشاندن کمکاریهایشان، پاس دادن وظایف خود به دیگر سازمانها را در پیش میگیرند و از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند. البته گناه این عده را نباید به پای مدیران دلسوز نوشت که مصرانه به فکر خدمت به مردم هستند و حقیقتا (و نه تشریفاتی) خویش را خادم مردم میدانند.
در طرف دیگر دو ارگان داریم که نه تنها از زیر بار وظایف قانونی خویش شانه خالی نمیکنند بلکه در موقعیتها و شرایط مختلف به کمک مردم و دولت میآیند. این ویژگی نمود عینی از آرمانهای انقلاب اسلامی است، که در آن مسئولان برای خدمت به مردم مشتاقانه به میدان میآیند و در این امر رضایت پروردگار را میطلبند.
کمتر از دو ساعت از وقوع زمینلرزه گذشته بود که ارتش غیور جمهوری اسلامی نخستین گام را برداشت. فرمانده ارشد ارتش در غرب کشور از ورود گردان نیروی مخصوص تیپ ۳۵ ارتش به صحنه کمکرسانی به مردم خبر داد و دقایقی پس از اعلام ارتش فرمانده سپاه حضرت نبی اکرم(ص) استان کرمانشاه نیز از اعزام گردانهای بیتالمقدس و امام حسین(ع) به مناطق حادثهدیده خبر داد.
سردار رمضان شریف همچنین از ایجاد بیمارستانهای صحرایی در استانهای کرمانشاه و ایلام برای امدادرسانی به زلزلهزدگان خبر داد. در همان روز امیر سرتیپ حیدری فرمانده نیروی زمینی ارتش گفت: «پادگان ابوذر سرپل ذهاب تبدیل به بیمارستان شده و بالگردها نیز برای کمکرسانی پرواز کردهاند.»
حوالی ظهر 22 آبان بود و تقریبا 15 ساعت از وقوع زلزله گذشته بود که سردار جعفری فرمانده کل سپاه به مناطق زلزلهزده رفت تا از نزدیک بر روند امدادرسانی نیروهای تحت امرش نظارت داشته باشد. امیر سرلشکر موسوی فرمانده کل ارتش و امیر کیومرث حیدری فرمانده نیروی زمینی ارتش نیز در همین روز عازم مناطق زلزلهزده شدند. در این سفر فرمانده نیروی زمینی از اعزام 145 بالگرد برای امدادرسانی سریعتر به هموطنان کرد خبر داد.
روز دوم حادثه فرمانده سپاه حضرت نبی اکرم(ص) استان کرمانشاه گفت که طبق هماهنگیهای انجام شده امدادرسانی به زلزلهزدگان در روستاها بر عهده نیروهای سپاه پاسداران و بسیج است و بر اساس این تصمیم تا آن لحظه ۴۰ خودروی باری حاوی حدود ۴۰۰ تُن مواد غذایی از جمله کنسرو، نان و آب معدنی توسط سپاه در روستاها توزیع شد. این حجم گسترده از حضور نیروهای ارتشی و سپاهی در یاری به زلزلهزدگان حتی مورد توجه رسانههای کشورهای دیگر هم قرار گرفت و روزنامه نیویورک تایمز در صفحه اول یکی از شمارههای خود تصویری را منتشر کرد که در آن چند ارتشی در حال حمل اجساد جانباختگانی هستند که از زیر آوار خارج کردهاند. یا در نمونه دیگر عکسی میان مردم دست به دست شد که سرهنگ تمام سپاه همراه با پرسنل وظیفه در حال حمل برانکارد است. حجم اخبار مربوط به اقدامات ارتش و سپاه از 21 آبان تاکنون آنقدر زیاد است که پرداختن به همه آنها یک گزارش بلندبالا میطلبد و اینجا تنها چند نمونه ذکر شد. وقتی اکنون اخبار آن روزها را مرور میکنیم چنین به ذهن میرسد که گویی ارتش و سپاه برای خدمترسانی به زلزلهزدگان با یکدیگر در حال رقابت بودند و چه رقابتی از این مقدستر که هدف آن خدمت به مردم باشد.
اگرچه عنوان رقابت را برای اشتیاق ارتش و سپاه به کمکرسانی به کار گرفتیم اما به واقع این دو سازمان مانند دو برادر در کنار هم و همدل با یکدیگر بودهاند چنانکه امیر کیومرث حیدری در 24 آبان گفت: «از سپاه پاسداران تشکر میکنیم که علاوه بر انجام ماموریتهای خود ارتش را نیز یاری میکردند.»
اما به راستی با وجود این حضور گسترده نیروهای ارتشی و سپاهی و امدادرسانی به مردم چرا آنچنانکه باید به این موضوع در رسانههای مجازی پرداخته نشد؟ یا اینکه حتی در روزنامههای کشور کمتر این حضور ستودنی مورد توجه قرار گرفت؟ یا حتی برخی رسانههای معاند و کانالهای مجازی در همین اثنا که نیروهای نظامی مشغول خدمترسانی به مردم بودند پروژه تخریب این ارگانها را کلید زده و ایجاد شک و شبهه در مردم را سرلوحه کارشان قرار دادند؟
البته که نیروهای شریف در ارتش و سپاه به قصد خشنودی حق تعالی و تحت امر رهبری به این اقدامات پرداخته و اجر خویش را از او طلب میکنند اما موضوع نوشته ما ریشهیابی یک واکنش رسانهای است. نخست باید گفت که اینستاگرام یا تلگرام اگرچه رسانههای مردمی خوانده میشوند اما ایجاد موج در این رسانهها توسط لیدرها انجام میشود. این گونه میشود که یک روز ناگهان یک موضوع با یک نوع نگاه خاص در این رسانهها همهگیر میشود. روزنامهها نیز با پرداختن به موضوعی آن را در جامعه برجسته میکنند. گاهی یک جمله علیه سپاه یا ارتش در برخی رسانهها به شدت برجسته میشود در مقابل آن این حجم گسترده از کمکهای ارتش و سپاه یا دیده نشد یا اینکه نه آنچنانکه شایسته بود. این را قیاس کنید با اقدام اندک یک «سلبریتی» که گاهی چنان توسط رسانههای خاص مورد توجه قرار میگیرد که حیرتانگیز است!
از دیگر سو سپاه به عنوان سنگربان انقلاب اسلامی است. سخن آغازین این نوشته را به یاد دارید؟ هجمههایی که علیه سپاه صورت میگیرد به دلیل مخالفت نظام سلطه با اصل انقلاب است که به تبع آن با سنگربان آن نیز بیشترین دشمنی صورت خواهد گرفت. یا مواضع قاطعانه ارتش سرافراز ایران در مواردی مانند پیشبرد برنامه موشکی به عنوان یک فاکتور بازدارنده و دفاعی نیز دشمنیها را علیه او رقم خواهد زد.