وابستگی اقتصادی به روایت اسناد لانه جاسوسی (1)
وقتی قرار بود ایران با کمک آمریکا، اروپایی شود!
سیدروحالله امینآبادی
نگاهی به اسناد لانه جاسوسی به خوبی از اوضاع آشفته اقتصادی کشور در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی خبر میدهد، اوضاعی که قرار بود آنگونه نباشد و شاه به مدد اربابان اروپایی و آمریکایی خود ماموریتی بزرگ را برای وطنش رقم بزند و این کشور را «به سوی تمدن بزرگ» رهنمون شود.
روزنامههای کشور در روز 10 آبان 1340 اظهارات پهلوی در دیدار گروهی از عشایر را منتشر ساختند که وی در آن گفته بود: «امیدوارم در آتیه نزدیک، چنان مملکت آباد و سربلندی ببینیم که غرور و خشنودی در سیمای همه پیدا باشد.» (1)
دو روز پس از این سخنان بخشهایی از مصاحبه شاه با لرد لامپتون عضو پارلمان اروپا و مدیر چند نشریه انگلیسی منتشر شد که وی در آن گفته بود: «همواره سعی داشتهام دولتهایی سر کار بیایند که رفاه و آسایش مردم را تامین کنند.»(2)
و دو روز بعد نیویورک تایمز در شماره 14 آبان 1340 –[5 نوامبر 1961] خود نوشت: «محمدرضا شاه پهلوی از آمریکا دعوت کرده است که با کمک به ایران، این کشور را به صورت کشوری نمونه در بیاورد.»
شاه همزمان با درخواست کمک از آمریکا گفته بود: «ایران تنها کشوری در خاورمیانه است که با اتکا به منابع و جمعیت خویش میتواند ظرف 20 سال از لحاظ سطح زندگی به پایه کشورهای اروپایی برسد» و بلافاصله برای رسیدن به این هدف اعلام کرده بود «برای اجرای این نظر دوستان ایران بهخصوص آمریکا، فرانسه، انگلیس، ایتالیا و آلمان غربی باید بر کمک هوشیارانه خویش به ایران بیفزایند.» (3)
دورنمای بیستساله «پهلوی» در آبان ماه 1340 برای ایران با استعانت از الطاف آمریکا، انگلیس، فرانسه، ایتالیا و آلمان غربی کشوری بود که مردم از لحاظ سطح زندگی به پایه کشورهای اروپایی برسند و 17 سال پس از این ادعا انقلاب اسلامی ایران در شرایطی به ثمر رسید که کشور در بحران عجیب اقتصادی به سر میبرد، بحرانی که حکایت از فقر اکثریت مردم ایران و در عین حال رفاه افسانهای گروهی بسیار اندک داشت.
روایت اسناد لانه جاسوسی از وضعیت اقتصادی ایران در سالها و ماههای منتهی به پیروزی انقلاب میتواند موید این واقعیت باشد که هیچ کشور و ملتی تاکنون با کمک غرب و به ویژه آمریکا به دروازههای تمدن نرسیدهاند.
سخن را کوتاه میکنیم و به بازخوانی این اسناد میپردازیم.
نتیجه همراهی آمریکا با شاه برای ساختن کشوری نمونه!
در یکی از اسناد لانه جاسوسی با «طبقهبندی سری» که در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی تنظیم شده است با عنوان «ارزیابی اطلاعاتی درباره ایران» پیرامون وضعیت اقتصادی کشور آمده است: «موارد گلهها درباره تورم، فساد و توزیع فزاینده نابرابر ثروت و همچنین نیازهای مشخصی مانند مسکن، غذا، حملونقل، کار و خدمات اساسی عمومی دور میزند.»
در ادامه این سند تصریح شده است: دشواریهای اقتصادی که به ناآرامی کنونی کمک کرده است در درجه اول ناشی از طرحهای جاهطلبانه صنعتی کردن کشور در اوایل و اواسط دهه 1970 بوده است. مثلا برنامه سرمایهگذاری 5 ساله سالهای 78-1973 که براساس درآمدهای پیشبینی شده نفتی تنظیم شده بود شامل 70 میلیارد دلار سرمایهگذاری در طرحهای رشد اقتصادی بوده است.
بر اساس این سند «در دوران 76-1970 ایران از نرخ رشد تولید ناخالصی ملی سالیانه 10 درصد برخوردار بود ولی در عین حال دچار مشکلات مربوط به آن نیز شده بود که عبارتند از کمبود کارگر ماهر و بعضی کالاها، انبارها، بنادر و تاسیسات توزیع داخل بیش از اندازه انباشته شده و تاخیرهای جدی ناشی از دیوانسالاری و تورم فزاینده (24 درصد در سال 1977) و غفلت نسبی در زمینه کشاورزی و بخش خصوصی. این موج فراوانی در سال 1977 متوقف شد و در آن هنگام رشد متوسط تولید ناخالص ملی به کمتر از 3 درصد رسید و هدفهای محقرانهای در نظر گرفته شد.»
در ادامه این سند نتیجه گرفته میشود: «نظام سیاسی ایران نتوانسته است به نحو موثری به هجوم تقاضاهایی که ناشی از مشکلات متعدد اجتماعی و اقتصادی کشور بود، پاسخ مثبتی بدهد. آنچه موجب تضادهای ضد و نقیض میشود این است که شاه و حکومت اکنون دستخوش عواقب فرمانروایی درازمدت خودکامانه او شدهاند که کمتر فرصت برای مشارکت عموم داده است...»(4)
برنامههای غیرقابل اجرا
با تکیه بر مبادلات نفتی!
در سند دیگری پیرامون وضعیت اقتصادی که دو سال پیش از پیروزی انقلاب و به تاریخ 2 ژانویه 1977 – 12 دی 1355 - تنظیم شده پیرامون وضعیت اقتصادی کشور آمده است: «اگر چه در دهه گذشته برای وسعت بخشیدن به اساس اقتصاد قدمهای موثرتری برداشته شده است، معهذا اقتصاد ایران همچنان وابسته به صنایع نفت و تولید گاز طبیعی باقی مانده است که تولیدات فوق روی هم رفته 80 درصد درآمد دولت ایران و 98 تا 99 درصد درآمدهای مبادلات خارجی را تامین میکند...»
این سند هر چند درباره آینده اقتصادی ایران که دو سال بعد بر اساس آنچه که در سند پیش گفته بدان اشاره شد به نارضایتی گسترده مردمی منتهی گردید اظهار خوشبینی میکند ولی در عین حال تصریح میکند: «رهبران ایران در تلاش هستند که یک اقتصاد متنوع قوی برای پاسخگویی به احتیاجات مردم و یک اساس سیاست جدید قبل از اینکه ذخائر نفتی کشور به طور تقریبی در اوایل سال 1990 به پایان برسد بنا بگذارند، این، کار سادهای نبود و موفقیت در این برنامه غیرقابل قبول به نظر میرسد.»(5)
کافی است به میزان تورم در طول دهه 50 شمسی نگاهی بیندازیم تا روشن شود که سیاستهای جاهطلبانه اقتصادی رژیم با تکیه بر حمایت آمریکا چه تاثیری در زندگی اقشار ضعیف داشته است، در سال 1353 تورم نسبت به سالهای قبل بیش از ده درصد افزایش مییابد و در سال 1355 نرخ تورم تا 16/6 درصد افزایش پیدا کرده و در سال 1356 به 25 درصد میرسد.
در رابطه با دو سندی که ذکر آن رفت توجه به نکات زیر ضروری است؛
1- چنان که در ابتدا گفته شد شاه در سال 1340 از غرب و به ویژه آمریکا و انگلیس خواسته بود به او کمک کنند که کشوری نمونه داشته باشد، او همچنین در مصاحبهای اعلام کرده بود ایران میتواند در بیست سال آینده به سطح رفاه کشورهای اروپایی برسد ولی در سال 1357 اکثریت مردم ایران در فقری فزاینده به سر میبردند و نه تنها کمکهای آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی مددحال شاه نشده بود که در سقوط او نقش اساسی ایفا کرده بود، بالا رفتن قیمت نفت در این برهه زمینهساز آن شده بود که شاه گمان کند هر آنچه میخواهد میتواند بخرد و هر که را بخواهد سر به نیست کند ولی واردات بیرویه کمر تولید داخلی را شکسته و جز فقر عایدی برای ملت به ارمغان نیاورده بود.
2- اسناد لانه جاسوسی به عیان روابط بسیار نزدیک پهلوی با آمریکا و انگلیس را نشان میدهد، در آن برهه علاوه بر ایران رژیمهای متعدد دیگری نیز با آمریکا ارتباط نزدیک و دوستانه داشتهاند، از مصر گرفته تا سعودی، برخی کشورها نیز بعدها به جرگه چاکران پیوستند ولی وضعیت اقتصادی رژیم پهلوی در سال 1357 و این رژیمهای همسو با آمریکا امروز چگونه است؟! آیا روابط نزدیک و به گفته برخی سیاسیون بیتنش با آمریکا کمکی به حال این دولتها کرده است؟!
3- و امروز نزدیک به 5 سال از آغاز سیاست خارجی متکی بر گفتوگو و مذاکره با غرب و به ویژه آمریکا بر سر مسائل هستهای میگذرد، عدهای گمان میکردند اگر با کدخدای ده گفتوگو کنند و به نتیجه برسند همه مشکلات حل خواهد شد و اروپا نیز به آنان پاسخ مثبت خواهد داد، مذاکرات به ثمر رسید، برجام امضا شد، ایران تعهدات خود را انجام داد ولی تحریمها باقی ماند و امروز آمریکا خواستههای جدید خود را روی میز گذاشته است، دستاوردهای نقد جدید و وعدههای نسیه دوباره، این همه با توجه به اسناد لانه جاسوسی نشان میدهد که نه همراهی و همگامی آمریکا و غرب مشکلات کشور را حل کرده بود و نه تحریمهای آنان چنان کمرشکن است که از همه چیز بگذریم و هر شرطی را بپذیریم، کوتاه سخن آنکه اقتصاد نه با همراهی غرب شکوفا میشود و نه با نعرههای آنان اگر بر تکیهگاهی محکم و استوار بنا شود میلرزد.
* پینوشتها در دفتر روزنامه موجود است