اهل بیت(ع) و تمدن اسلامی-بخش دوم و پایانی
نقش ائمه اطهار(ع) در صیانت از اسلام ناب محمدی
آیتالله جعفر سبحانی
در نخستین بخش از مطلب حاضر گوشهای از خدمات فراوان امامعلی(ع) به اسلام و امت اسلامی بازگو شد. در ادامه نقش هدایتی ائمه اطهار در فرهنگسازی و آموزش عقاید به مردم و حفظ و صیانت از میراث گرانقدر پیامبر اکرم(ص) و نیز خدمات فراوان دانشمندان شیعی بر علم و تمدن اسلامی تشریح شده است.
پس از شهادت امیرمؤمنان علی(ع) بسیاری از صحابه در مدینه و در نقاط دیگر، ندای حق را لبیک گفتند و به یک معنا دوران تابعان(1) آغاز شد، هرچند در میان این تابعان گروهی از صحابه نیز میزیستند. در این دوره که دوره تاریک خلافت اسلامی به شمار میرود، خلافت از مسیر واقعی خود، خواه تنصیصی و خواه شورایی، خارج شد و به صورت سلطنت موروثی درآمد. بنیانگذار آن معاویه و فرزند او یزید و بعدا مروان و آلمروان شدند. در این دوره ائمه اهل بیت(ع) نهتنها کنار زده شدند، بلکه مراقبتهای شدیدی بر زندگی آنان انجام میشد.
آیا در این شرایط انتظار میرود که ائمه اهل بیت(ع) مصدر کاری باشند؟ اما پس از حکومت بیست ساله معاویه بن ابیسفیان، زمان خلافت به دست فرزند پلیدش یزید بن معاویه افتاد که امامان اهل بیت(ع) سکوت را جایز ندیده و شجره اسلام را با خون خود سیراب کردند.
زمام خلافت به دست یزیدبن معاویه افتاده بود که شراب میخورد و وحی و دین را مسخره میکرد.
1- امام حسین(ع) با نهضت خود که سرانجام به شهادت او و هفتاد و دو تن از یارانش انجامید، سکوت و بیتفاوتی مسلمانان را درهم کوبید.
پس از حادثه کربلا که خشم جهانیان را بر امویان برافروخت، یزید پس از اندی درگذشت و فرزند صالح او معاویه، خود را از خلافت عزل کرد، در این هنگام فرصتطلبانی مانند مروان بن حکم و فرزندان او، زمام خلافت را به دست گرفتند و از سال 64 تا 132 بر اسلام و مسلمانان تاختند.
2- امام چهارم(ع) دریایی از حقایق و معارف اسلام را به صورت دعا و مناجات با پروردگار بیان کرد و گنجینهای ارزنده و آکنده از مفاهیم بلند معنوی را به نام «صحیفه سجادیه» به امت اسلامی عرضه کرد که در ارزش و اعتبار آن همینقدر بس که «انجیل اهل بیت» و «زبور آلمحمد» لقب گرفته است.
در سال 1353 قمری، یکی از مراجع بزرگ در قم، نسخهای از صحیفه سجادیه را برای علامه معاصر خویش طنطاوی (مؤلف تفسیر طنطاوی و مفتی اسکندریه) به قاهره فرستاد. وی پس از تشکر از دریافت این هدیه گرانبها و ستایش فراوان از آن، در پاسخ چنین نوشت:
«این از بدبختی ما است که تاکنون بر این اثر گرانبهای جاوید که از مواریث نبوت است، دست نیافته بودیم، من هرچه در آن مینگرم، آن را از گفتار مخلوق برتر و از کلام خالق فروتر مییابم.»(2)
همچنین «رساله الحقوق»، میراث علمی ارزنده دیگری است که از آن بزرگوار باقی مانده و در محافل علمی، ارزش تربیتی و اخلاقی آن شناخته شده است.
3- امام باقر(ع) (114-57ه) و امام صادق(ع)(148-83ه) که در دوران ممنوعیت رسمی نقل و کتابت حدیث زندگی میکردند(و میدانیم این ممنوعیت چه آثار زیانباری برای فرهنگ و معارف اسلام بهبار آورد)، با تاسیس حوزه بزرگ اسلامی، هزاران شاگرد تربیت کردند و سنت پیامبر اکرم(ص)(گفتار و کردار او) را متصل به پیامبر از طریق پدرانشان حفظ و به نسل بعدی منتقل کردند. ممنوعیت نقل حدیث، عملا توسط منصور دوانیقی عباسی در سال 143 هجری قمری لغو شد(3). هرچند ائمه از روز نخست، این ممنوعیت را قبول نداشتند و امام باقر و امام صادق(ع) بسیار پیش از اقدام منصور، شاگردانی ثقه، ضابط، حافظ و مفتی مانند: محمدبن مسلم، جابربن یزید جعفی، زرارهًْ بن اعین، حمران بن اعین و هشام بن سالم تربیت کردند که هزاران حدیث در فقه و تفسیر و به طور کلی در باب معارف اسلامی فراگرفتند. به علاوه، ائمه از پایمال شدن و جعل و تحریف در سنت نبوی جلوگیری کردند. امام صادق(ع) با فتنه و شیطنت مادیگراها و منکران خدا امثال عبدالکریم بن ابیالعوجا(دهری مشهور) مبارزه و یا آن را خنثی کرد.
عبدالکریم پسر ابیالعوجاء پیش از اجرای حکم اعدامش به دستور خلیفه وقت، به وی گفت: «اکنون که مرا میکشید، بدانید که چهار هزار حدیث به احادیث شما افزودم.» (4) این احادیث جعلی مربوط به حوزه فعالیت ائمه نبود، بلکه به حوزه حدیثی رسمی مربوط میشد که از اهل بیت فاصله گرفته بودند.
نقش ائمه(ع) در آموزش عقاید به مسلمانان
4- ائمه(ع) نقش بزرگی در آموزش عقاید و خداشناسی خالص داشتند. عقایدی که امامان به مسلمانان آموختند، سراسر تنزیه خداوند از تجسیم و تشبیه و پیراستگی خدا از ظلم و نقص بود. به عنوان نمونه میتوان دو کتاب را که در یک قرن درباره توحید نوشته شده، در کنار هم قرار داد و آن دو را با هم مقایسه و آنگاه داوری کرد:
الف- توحید ابن خزیمه(متوفای 311 هجری) که احادیثی درباره خدا نقل میکند که در آن جسمیت و جهت داشتن خدا و عاری بودن او از عدل کاملا پیدا است. بیشک اینگونه صفات برای خدا از اسرائیلیات است. همچنین احادیث حاکی از جبر- که بطلان آن آشکار است- در این کتاب نقل شده است.
ب- توحید صدوق(متوفای 381 هجری) که شامل عقاید برگرفته از ائمه و احادیث آنها است. این کتاب، سراسر تنزیه و پیراستگی خدا از جسمیت و داشتن جهت و توصیف او به عدل و دیگر صفات کمال و جلال است.
در زمینه عقاید، یکی دیگر از جهادهای علمی امامان، مبارزه با غلات(غلوکنندگان) است. آن بزرگواران، هم در اولوهیت و هم در موضوع نبوت، با غالیان، مبارزه قاطع داشتند و این مبارزه، تاریخچهای درخشان اما پردردسر و رنجبار برای ائمه به دنبال داشته و موضوع کتابها و رسالههای علمی است.
5- امام رضا(ع) در عهد مامون عباسی، از شرکت در حکومت و امور اجرایی خودداری کرد اما مناظرات و احتجاجهای گستردهای با روسای ادیان و مذاهب و فرقههای مختلف داشت که طی آنها حقانیت اسلام و قرآن را ثابت کرد و افکار و عقاید باطل آنها را فاش ساخت. این مناظرات چون در مرکز حکومت و دربار مامون تشکیل میشد، آوازه آن به نقاط مختلف کشور میرسید و شکوک و شبهات و اشکالات مخالفان اسلام را برطرف میکرد. از این نظر مجلس آن حضرت، پایگاه هدایت و روشنگری و گرمیبخش قلوب مسلمانان بود. خوشبختانه امروز آن مباحث و مناظرات در دسترس است و گواه روشنی بر صدق این مدعا میباشد.
6- با آنکه ائمه بعدی، از صحنه قدرت برکنار بودند و حکومت و سپاه و بیتالمال، همه در دست خلفای وقت بود، اما گاهی اساس اسلام و مصالح مسلمین چنان به خطر میافتاد و دستگاه دولتی و مردم چنان در بنبست قرار میگرفتند که جز با سرانگشت تدبیر امام، قابل شکستن و گشودن نبود. یکی از نمونههای آن، رهنمود امام هادی(ع) در افشای ماهرانه یک راهب مسیحی بود که مردم را به شبهه افکنده و موجب گرایش آنها به مسیحیت شده بود. توضیح اینکه یک سال در سامرا قحطی سختی پیش آمد. «معتمد» خلیفه عباسی، فرمان داد مردم به نماز استسقاء(طلب باران) بروند. روز چهارم «جاثلیق»، بزرگ اسقفان مسیحی، همراه مسیحیان و راهبان به صحرا رفت. یکی از راهبان هر وقت دست خود را به سوی آسمان بلند میکرد، بارانی درشت فرو میبارید. روز بعد نیز همین امر تکرار شد و همین موضوع موجب شگفت مردم و شک و تردید آنان و تمایل به مسیحیت در میان بسیاری از مسلمانان شد. این وضع، خلیفه را در تنگنا قرار داد و ناگزیر امام هادی را که زندانی بود به دربار خواست و گفت: امت جدت را دریاب که گمراه شدهاند!
امام هادی(ع) از خلیفه خواست که دستور دهد جاثلیق و راهبان، روز دیگر نیز جهت طلب باران به صحرا بروند. آنگاه امام خود در صحرا حاضر شد و راهبی را که استخوانی در دست داشت و هر وقت آن را به سوی آسمان میگرفت، باران نازل میشد، معرفی کرد و فرمود: آن استخوان، استخوان پیامبری از پیامبران است که از قبر او برداشته است. هر وقت استخوان پیامبری ظاهر شود، باران نازل میشود. (5)
بدینگونه مشت آن راهب باز شد و یک فتنه بزرگ که عقیده مردم را متزلزل کرده بود، برطرف گردید.
اینها گوشهای از خدمات ارزنده امامان در عصر خفقان است. اکنون به بیان گوشهای از خدمات شیعیان میپردازیم:
نقش شیعیان در تمدن اسلامی
تمدن اسلامی مرهون تلاشهای بیوقفه امت اسلامی است. آنان با داشتن ملیتهای گوناگون، در سایه ایمان و عقیده، در اسلام و خدمت به آن ذوب شدند و همه تلاش خود را در مسیر پیشبرد اهداف عالی اسلام به کار گرفتند و در نتیجه، تمدنی را پایهگذاری کردند که هماکنون جامعه بشری، مرهون آن تمدن درخشان است.
در این میان، شیعه با الهام از تعالیم امامان در برافراشتن بنای شکوهمند تمدن اسلامی نقش مؤثری داشته است، با مراجعه به کتابهای مربوط به علوم و تمدن اسلامی، مشاهده میکنیم که همهجا نام دانشمندان شیعه میدرخشد.
در بیان نقش آنان در ادبیات و علوم ادبی همین بس که پایهگذار علم نحو، امیرمؤمنان علی(ع) و ادامه دهنده راه او شاگردش، ابوالأسود دوئلی بود و پس از وی شخصیتهای شیعی که غالباً در عراق میزیستند مانند: مازنی (متوفای 248)، ابن سکیت (متوفای 321) ابو اسحاق نحوی (از یاران امام کاظم(ع))، خلیلبن احمد فراهیدی مؤلف کتاب «العین» (متوفای 170)، ابن درید مؤلف کتاب «الجمهره» (متوفای 321) و صاحب بنعباد، مؤلف کتاب «المحیط» (متوفای 386) و دهها ادیب شیعی دیگر، هر یک در عصر خود سرآمد علوم لغت و نحو و صرف و یا شعر و عروض بودند.
در علم تفسیر، پس از رسول خدا(ص) اولین مفسر، امیرمؤمنان علی(ع) و ائمه اهل بیت(ع) و پس از آنان عبداللهبن عباس (متوفای 68) و دیگر شاگردان آنان بودهاند. در طول چهارده قرن، صدها تفسیر بر قرآن به صورتهای مختلف نوشتهاند و ما سیر تاریخی تفسیرنگاری شیعه را در مقدمه «تبیان» شیخ طوسی به تفصیل نگاشتهایم.
در علم حدیث نیز شیعه بر دیگر فرق اسلامی تقدم داشته و سنت رسول خدا(ص) را حتی در زمانی که نوشتن حدیث در عصر خلفا ممنوع بود، با نوشتن و مذاکره، حفظ کردند. در اینباره میتوان از «عبداللهبن ابیرافع»، «ربیعه بن سمیع» و «علیبن أبی رافع» از یاران امامعلی(ع) و سپس شخصیتهایی از شاگردان امام سجاد و حضرت صادق و باقر(ع) یاد کرد.
رشد حدیث در عصر حضرت صادق(ع) به جایی رسید که حسنبن علی الوشاء میگوید: من در مسجد کوفه نهصد محدث را دیدم که همگی میگفتند: حدثنی جعفربن محمد.
در قلمرو فقه، در مکتب پیشوایان اهل بیت(ع) مجتهدان برجستهای تربیت شدهاند، مانند ابانبن تغلب (متوفای 141)، زراره بن أعین (متوفای 150)، محمدبن مسلم (متوفای 150)، صفوان بن یحیی بجلی مؤلف سی کتاب (متوفای 210هـ) و صدها مجتهد توانا و محقق مانند شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی و ابن ادریس، محقق حلی و علامه حلی که آثار گرانبهایی از خود به یادگار گذاشتهاند.
شیعه نهتنها در این علوم تلاشگر و خدمتگزار بوده، بلکه در دیگر علوم مانند تاریخ و مغازی، رجال و درایه، شعر و ادب نیز خدمات شایانی به جهان اسلام عرضه کرده است که ذکر نام و اسامی آنان در این مختصر نمیگنجد.
آنچه گفته شد، مربوط به علوم نقلی است، حال آنکه شیعیان در علوم عقلی مانند کلام و فلسفه نیز بر تمام مذاهب تقدم داشتهاند، زیرا شیعه بیش از تمام فرقههای اسلامی به عقل بها داده است و با الهام از گفتارهای امیرمؤمنان و فرزندان معصوم او در تبیین عقاید اسلامی بیش از حد کوشش کرده و متکلمانی عالیقدر و فلاسفهای بزرگ به جهان اسلام تحویل داده است، چندان که کلام شیعی یکی از پربارترین مکاتب کلام اسلامی است که علاوه بر کتاب و سنت، از عقل و خرد به نحو شایسته بهره میگیرد.
یکی از پایههای تمدن علمی، شناخت عالم طبیعت و قوانین آن است و در عصر حضرت صادق(ع)، شاگرد نامدار او جابربن حیان در علوم طبیعی به پایهای رسید که او را امروز پدر علم شیمی مینامند.
همچنین در تدوین علوم جغرافیا، احمدبن یعقوب، معروف به یعقوبی (متوفای 290) نخستین جغرافیدان است که کشور پهناور اسلامی را زیر پا نهاد و کتابی به نام «البلدان» نگاشت.
این تلاش همهجانبه توسط دانشمندان شیعه از قرن نخست هجری تا به امروز ادامه داشته و در این راه حوزهها و مدارس و دانشگاههای فراوانی تأسیس کردهاند که پیوسته در راه علم و دانش، خدمتگزار بشریت بوده است. آنچه گفته شد، اشارهای گذرا به نقش ائمه شیعه در علم و تمدن اسلامی بود و برای آگاهی بیشتر میتوانید به کتابهای مربوط به این موضوع رجوع نمائید. (6)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- تابعین، عنوانی برای نسلی از عالمان دینی است که به درک پیامبر(ص) نائل نشده اما اصحاب آن حضرت را درک کردهاند. تابعین، افرادی هستند که با یک یا چند تن از صحابه ملاقات یا مصاحبت کردهاند و چنانچه کسی هیچ یک از صحابه را در حال اسلام ندیده ولی با تابعین ملاقات کرده، وی را تبع تابعین یا اتباع تابعین نامند.
2- صحیفه سجادیه، ترجمه سید صدرالدین صدر بلاغی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، مقدمه، ص 37.
3- سیوطی، تاریخالخلفاء، ص 170.
4- امالی سیدمرتضی، ج1، ص127، تهذیب التهذیب، ج3، ص11.
5- شبلنجی، نورالابصار، ص 167؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج4، ص 425.
6- فهرست ابنندیم، رجال نجاشی، فهرست شیخ طوسی، تأسیس الشیعه، الذریعه الی تصانیف الشیعه، أعیان الشیعه، و جلد ششم از «بحوث فیالملل و النحل» و کتب دیگر.