شاخصهای نظری و عملی اخلاق قدرتطلبان(پرسش و پاسخ)
پرسش:
اخلاق قدرت طلبان در تعاملات اجتماعی از چه شاخصهایی در ابعاد نظری و عملی برخوردار است و چه آثار و پیامدهایی را در جامعه به دنبال خواهد داشت؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سؤال ضمن تاکید بر اینکه قدرتطلبی اگر در مسیر تکامل و سیرالیالله باشد یکی از ارزشهای انسانی و کمالات معنوی به حساب میآید و بالعکس اگر در مسیر لذائذ و شهوات و تکاثرطلبی قدرت و ثروت به کار گرفته شود؛ انسان را به انحطاط و قهقرا سوق خواهد داد. به برخی از شاخص های منفی و ضدارزش قدرت طلبان شامل: 1- توهم توطئه 2- گرایش به اشرافیت پرداختیم اینک در ادامه دنبال بحث را پی میگیریم.
3- عدم تحمل ابهام
شخص مبتلا به خوی قدرتگرا، برای پاسخهای دوپهلو، احتیاطآمیز و مبهم گوش شنوا ندارد و برای هر سؤال هرچند پیچیده، پاسخی قاطع و روشن آری یا نه میخواهد ولو پاسخ دور از واقعیت باشد. در کل قدرتگرا با پاسخهای قاطع و روشن حتی اگر دروغ و بدون پایه و اساس هم باشد، آسودهتر است تا یک پاسخ شرافتمندانه و علمی و احتیاطآمیز مبنی بر ارائه راهحلهای عاقلانه، این گونه افراد هرگز با پاسخهای مشروط و غیرصریح خشنود نیستند و غیر از جواب «آری» یا «نه» در قاموس آنها چیز دیگری نمیگنجد. شاید به دلیل همین ویژگی خوی قدرتگرا یعنی مطالبه پاسخ صریح و روشن برای هرچیز است که افراد در جامعه خود را موظف و مجبور میبینند پیرامون هر موضوعی اظهارنظر کرده و خود را آگاه نشان دهند.
حدس زدن در مورد اینکه مرجع قدرت چه میخواهد و همان را به عنوان عقیده خود بیان کردن یکی از ویژگیهای خوی قدرتگرا است که از کودکی راه آزاداندیشی و تفکر مستقل را بر ذهن جوانان میبندد.
4- به خشم آمدن فوری
قدرتگرایان هنگامی که میبینند امور به نحو دلخواه آنها پیش نمیرود، به آسانی و فوری به خشم میآیند و این همانقدر در سطح اصحاب قدرت مشهود است که در سطح خانوادهها. آنان به امکانات و ابزار کار و رابطه علت و معلولی توجهی ندارند، درست مانند اینکه تصور میکنند انجام امور امری یکطرفه است و آنچه را که میخواهند یا آرزو دارند به صرف صدور فرمان در عالم واقعیت تحقق مییابد. زیرا یک قدرتگرا خود را معمولا عقل کل میداند و تنها یک راه آنهم راهی را که خود میپندارد، برای انجام امور صحیح میداند و بس و معمولا راهحلهای کوتاه مدت با نتیجه فوری را ترجیح میدهد تا راهحلهای درازمدت. نتیجه این نوع رفتار در جامعه این میشود که اصحاب فکر و اندیشه از صحنه اداره کشور دور میشوند و تنها کسانی در میدان عمل باقی میمانند که خود را با این شاکله قدرتطلبان همخوان میکنند.
5- استفاده از زور در پیشبرد امور
یک قدرتگرا از آنجایی که همواره به قدرت خود تکیه میکند، تلاش دارد تا برنامهها و کارهای خود را با توسل به زور پیش ببرد. خوی قدرتگرا نمیتواند بفهمد که تحقق هیچچیز با توسل به زور امکانپذیر نیست و اگر گاهی به نظر میآید که زور کارایی دارد، تنها موقت، ظاهری و سست بنیاد است و نتیجه جعل و تزویر در حقایق بوده و نه چیزی بیش از آن. چنین فردی وقتی میخواهد گزارشی برای مقامی که میداند دارای خوی قدرتگرا است تهیه کند بیشتر به ذکر اعداد و ارقامی میپردازد که از آن بوی قدرت میآید. این نوع خصیصه قدرتطلبان موجب می شود که زیردستان آنان همیشه نقش افراد قوی و کارآمد را در ظاهر ایفا کنند، اما در باطن و نفسالامر، واقعیتها و حقایق از آن قدرت و کارآمدی برتر حکایت نمیکند و رفتارها جنبه صوری و تصنعی پیدا میکند.
ادامه دارد