امانتداری، عامل اعتماد اجتماعی
* محمد طالبی
اعتماد مهمترین سرمایه اجتماعی است. انسان با اعتماد به یکدیگر است که احساس امنیت و آرامش میکند و آسایش را به دست میآورد. اعتماد اجتماعی نیز با اموری از جمله امانتداری تحقق مییابد و با خیانت از دست میرود. نویسنده در این مطلب نقش امانت را در ایجاد اعتماد اجتماعی تبیین کرده است.
***
ارزش و اهمیت اعتماد اجتماعی
اعتماد از واژه عمد به معنای ستون به حالتی گفته میشود که بر شخص، شخصیت، گفتار و رفتار کس یا گروهی بتوان تکیه کرد و آن را ستون اعمال و رفتار خود قرار داد. اینکه شخصی میگوید: من به فلانی یا گروه یا دولت اعتماد دارم، به معنای آن است که میتوان بر سخن و رفتارش تکیه کرد و ستون و بنیاد اعمال دیگر قرار داد.
اعتماد اجتماعی از مفاهیم مهم و جدید جامعه شناختی است که در یک معنای بسیار کلی سرمنشاء ایجاد تعامل اجتماعی بوده و مرزهای بین گروههای گوناگون اجتماعی از خانواده، همسالان، دوستان و مانند آنها را درنوردیده و اقدام به شبکهسازی ارتباطات میان فردی و بینگروهی و مانند آنها میکند.
اعتماد اجتماعی در اصطلاح علوم جامعه شناختی به معنای حسن ظن و نیکگمانی نسبت به دیگران در روابط اجتماعی است به طوری که اعتماد کننده و اعتماد شونده به نسبت از سود و فواید آن بهرهمند خواهند شد. اعتماد در لایههای گوناگون به عنوان یک ارزش اجتماعی سامان دهنده انسجام اجتماعی و افزایش امنیت و آرامش و آسایش است و باید از این منظر در علوم گوناگون حتی علوم روانشناسی شخصیت و روانشناسی اجتماعی و علوم سیاسی و روابط عمومی و مانند آنها مورد اهتمام و توجه قرار گیرد.
در بررسی ادبیات جامعهشناختی اعتماد به سه رهیافت فکری جامع برخورد میکنیم:
1- روانشناسی اجتماعی؛ در این حوزه اعتماد به عنوان ویژگی فردی مطرح میشود و بر احساسات، عواطف و ارزشهای فردی تاکید میشود و در بررسی اعتماد، تئوری شخصیت و متغیرهای فردی مورد توجه قرار میگیرد.
2- جامعهشناختی؛ در این رهیافت اعتماد را به عنوان ویژگی روابط اجتماعی یا ویژگی نظام اجتماعی، مفهومسازی میکند. اعتماد در این دیدگاه بیشتر به عنوان یک ویژگی جمعی مورد توجه قرار میگیرد. در این شیوه برای مثال سیستمها یا نظامهای با درجه اعتماد بالا یا پایین ارزیابی میشود. (امیر کافی، مهدی؛ اعتماد اجتماعی و عوامل موثر بر آن، فصلنامه نمایه پژوهشی، 1380، سال پنجم شماره 18، ص 11.)
3- رهیافت ترکیبی؛ رهیافت سوم در مقابل دو رهیافت دیگر، بر توانایی بالقوه اعتماد اجتماعی در پر کردن شکاف میان سطوح خرد و کلان در نظریه اجتماعی تاکید میکند. (اوفه، کلاس؛ مقاله «چگونه به شهروندان اعتماد کنیم»: از کتاب سرمایه اجتماعی، اعتماد، دموکراسی و توسعه به کوشش کیان تاجبخش، ترجمه حسنپویان و افشین خاکباز، تهران، شیرازه، 1384، ص 208.)
این نوع برداشت از اعتماد این توانایی را به ما میدهد که نشان دهیم چگونه اعتماد در سطح فردی با اعتماد در سطح کلان که انتزاعیتر است رابطه برقرار میکند. مثلا یک تماس مثبت با یک پزشک محلی ممکن است اطمینان ما را نسبت به نظام گستردهتر پزشکی افزایش دهد و برعکس. (امیر کافی، مهدی؛ اعتماد اجتماعی و عوامل موثر بر آن، ص 18)
اعتماد؛ سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی ویژگیهایی از یک جامعه یا گروه است که ظرفیت سازماندهی جمعی و داوطلبانه برای حل مشکلات متقابل یا مسائل عمومی را افزایش میدهد. (تاجبخش، کیان؛ سرمایه اجتماعی، اعتماد، دموکراسی و توسعه، افشین خاکباز و حسن پویان، تهران، شیرازه، ص 5.)
اعتماد از مولفههای مهم، بلکه اصلیترین مولفه سرمایه اجتماعی است. (چلبی، مسعود؛ جامعهشناسی نظم، تشریح و تحلیل نظری نظم اجتماعی، تهران، نی، 1375، ص 12)
در جامعهشناسی از سطوح متعدد اعتماد اجتماعی سخن به میان آمده است. در یک تقسیمبندی کلی اعتماد را میتوان در چهار سطح مورد بررسی قرار داد، اعتماد بنیادین که در سطح فردی و روانشناسی بررسی میشود، اعتماد بینشخصی، اعتماد تعمیمیافته و اعتماد به نظام یا سیستم که در سطح جامعهشناسی بحث میشود.
1- اعتماد بنیادین (Basic Trust)؛ اعتماد بنیادی نگرشی است که فرد نسبت به خود و دنیای پیرامون خود دارد و موجب تقویت این احساس میشود که افراد و امور دنیا قابل اعتماد و دارای ثبات و استمرار هستند. (گیدنز، آنتونی؛ پیامدهای مدرنیت، محسن ثلاثی، تهران، مرکز، 1377، چاپ اول، ص 23) اریک اریکسون روانکاو نامدار معتقد است این اعتماد، محصول فرایندهای دوره نوزادی است. اگر دیگران نیازهای اصلی و مادی و عاطفی نوزاد را تامین کنند، حس اعتماد در کودک به وجود میآید، اما عدم تامین این نیازها، سبب میشود نوعی بیاعتمادی نسبت به جهان، بویژه در روابط شخصی به وجود آید. (بالاخانی،قادر و جواهری، فاطمه؛ رسانه جمعی و اعتماد، بررسی تاثیر رسانههای جمعی بر اعتماد اجتماعی، مطالعه موردی شهروندان تهرانی، مجله علوم اجتماعی، بهار و تابستان 1385، سال سوم، شماره یک، ص 4.)
2- اعتماد بین شخصی (Interpersonal trust)؛ اعتماد بینشخصی شکلی از اعتماد است که در روابط چهره به چهره خود را نشان میدهد. این شکل از اعتماد موانع ارتباطی را مرتفع میسازد و با کاستن از حالت دفاعی، بسیاری از تعاملات روزانه را موجب میشود. اعتماد بین شخصی، حوزهای از تعاملات میان عشاق، دوستان و همکاران و همچنین اعتماد میان رئیس و کارمند، سرپرست و کارگر، معلم و شاگرد، فروشنده و مشتری، پزشک و بیمار و... را در برمیگیرد.
مشکل اصلی اعتمادی که از تجربه تعامل شخصی ایجاد میشود محدود بودن قلمرو آن است و در جامعهای که تحرک و نیازها به همکاری با غریبهها و اتکا به آنها یکی از ویژگیهای برجسته آن است چندان راهگشا نیست. (امیر کافی، مهدی؛ اعتماد اجتماعی و عوامل موثر بر آن، فصلنامه نمایه پژوهشی، 1380، سال پنجم، شماره 18، ص 10)
3- اعتماد تعمیمیافته (Generalized trust)؛ اعتماد تعمیمیافته را میتوان داشتن حسنظن نسبت به اکثریت افراد جامعه جدای از تعلق آنها به گروههای قومی و قبیلهای تعریف کرد. به نظر سلمی (Salmi) اعتماد تعمیم یافته یا اخلاقی مبتنی بر تجارب شخصی ما نیست بلکه بیشتر مبتنی بر نگاه ما به جهان است که از والدین خود یاد میگیریم و کاملا با ثبات و محکم است و در طول زمان توسط نمونههای اتفاقی خیانت یا قربانی (بیاعتمادی) از بین نمیرود (بختیاری، مهدی؛ بررسی اعتماد اجتماعی و برخی عوامل موثر بر آن، پایاننامه کارشناسی ارشد رشته علوم اجتماعی، دانشگاه اصفهان، 1389، ص 100) موضوع این اعتماد به عنوان مهمترین عنصر نگرشی سرمایه اجتماعی قلمداد شده و از آن جهت متمایز کردن جوامعی که دارای سرمایه اجتماعی سطح بالا هستند نسبت به جوامعی که دارای سطح پایین سرمایه اجتماعی هستند استفاده میشود.
این نوع اعتماد در سطحی گستردهتر از خانواده، دوستان و آشنایان قرار میگیرد. زتومکا معتقد است هدف یا جهتگیری اعتماد ممکن است معطوف به جنسیت (من به زنها اعتماد دارم، اما به مردها اعتماد ندارم، سن (من به افراد میانسال اعتماد دارم و به افراد جوان اعتماد ندارم)، نژاد، قومیت، مذهب و... باشد. (زتومکا، پیوتر؛ نظریه جامعهشناختی اعتماد، غلامرضا غفاری، تهران، شیرازه، 1386، ص 80 و 81)
امروز در علوم جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی وقتی از اعتماد اجتماعی سخن به میان میآید به کارکردهای مهم آن از جمله ایجاد تراکم اخلاقی، افزایش مشروعیت حکومت در جامعه، درک دیگران و پذیرش آنان، افزایش احساس امنیت، افزایش کنش و هویت جمعی و مصونیت از خطرات احتمالی اشاره میشود. در مقابل، از دست رفتن این سرمایه اجتماعی از فرد یا گروه یا دولتی موجب افزایش خطرات و شکلگیری گرایشهای تدافعی، بیگانگی و رقابت بیشتر در میان گروهها و طبقات اجتماعی شده و جامعه را با خطر فروپاشی درونی مواجه میسازد. از این رو مسئله اعتماد اجتماعی بسیار مهم و اساسی است.
امانتداری، یکی از بنیانهای اعتماد اجتماعی
عواملی در ایجاد و تقویت اعتماد اجتماعی نقش دارد که از مهمترین و اساسیترین آنها میتوان به امانتداری و وفاداری اشاره کرد. امانتداری و وفاداری نسبت به پیمانها موجب میشود تا روابط میان فردی و میان گروهی تقویت شود و به سمت انسجام رود. افراد جامعه احساس نزدیکی و همدلی و همراهی کرده و شرایط برای همکاری فراتر از دایره عدالت به همکاری احسانی و اکرامی کشیده میشود.
امانت، ضد خیانت و به معنای راستی، ودیعه و هر چیزی است که برای نگاهداشتن به کسی سپرند. امین کسی است که امانت را نگه میدارد و در آن خیانت نمیورزد.
از نظر قرآن خیانت در امانت با آگاهی از امانت بودن آن حرام است (انفال، آیه 27) و بر همگان است تا امانت را به صاحبان آن برگردانند بیآنکه در آن تغییرات زیانباری ایجاد کنند (بقره، آیه 283؛ نساء آیه 58)
قرآن بیان میکند که اهل تقوا و متقین کسانی هستند که در امانت خیانت نمیکنند و در صیانت هر چیزی که در اختیار آنان به عنوان امانت گذاشته شده اهتمام میورزند (آلعمران، آیات 75 و 76) از همین رو از اوصاف مومنان امانتداری دانسته شده (مومنون، آیات 1 و 8) چنانکه ملاک ارزشیابی افراد نیز امانتداری دانسته شده است. (همان آیات)
تاکید قرآن بر امانتداری از آن روست که آثار بسیاری در زندگی بشر دارد. شاید مهمترین تاثیر امانتداری جلب اعتماد دیگران باشد. (یوسف، آیات 54 و 55؛ قصص، آیه 26)
البته آثار دیگری چون رستگاری (مومنون، آیات 1 و 8، جلب عنایت الهی (یوسف، آیات 54 تا 65)، نیکوکاری (همان)، محبت خدا (حج، آیه 38؛ آلعمران، آیات 75 و 76) و مانند آنها بر امانتداری مترتب است. اینها همه دلالت بر اهمیت و ارزش امانتداری به عنوان مهمترین سرمایه انسان بویژه در حوزه رفتار اجتماعی است.
از مهمترین مصادیق امانتداری باید به امانت حکومت اشاره کرد که در اختیار مسئولان قرار دارد. کارگزاران هر نظام سیاسی اجتماعی باید به این مهم توجه داشته باشند که حکومت و قدرت چیزی جز امانت الهی نیست و باید به خوبی آن را حفظ و صیانت کنند و خیانت در آن نورزند. (یوسف، آیه 55)
از نظر قرآن روابط همسران نیز باید بر اساس امر امانتداری بنیاد گذاشته شود؛ زیرا خانواده به عنوان هسته اصلی کانون جامعه باید به گونهای باشد که خروجی و برآیند آن امانتداری افراد جامعه به شکل کلان باشد. (نساء آیه 34) البته از آنجا که مال و فرزند و حتی خود زن مهمترین ناموس شخص است که در اختیار اوست؛ زن نمیبایست در این امانت خیانت ورزد. از همین رو اگر پیامبر (ص) با مردان در مورد مسائل اجتماعی بیعت میگیرد از زنان نسبت به این امور بیعت میگیرد و از آنان میخواهد تا با حفظ ناموس شوهر در امانتداری تلاش کنند و با این کار بهشت را برای خود بخرند. (ممتحنه، آیه 12)
خیانت در امانت، نشانه نفاق
رسول اکرم(ص) در حدیثی به نشانههای افراد منافق اشاره میکند و یکی از آنها را خیانت در امانت برمیشمارد. آن حضرت میفرماید:
سه چیز است که در هرکس باشد منافق است اگر چه روزه بگیرد و نماز بخواند و حج و عمره کند و بگوید من مسلمانم: کسی که هنگام سخن گفتن دروغ بگوید و وقتی که وعده دهد تخلف کند و چون امانت بگیرد خیانت نماید. (نهجالفصاحه، ص 422 ح 128)
خیانت، عامل سلب اعتماد اجتماعی
اگر امانتداری عامل اعتمادسازی است، خیانت عامل سلب اعتماد اجتماعی خواهد بود. البته برخی ها بر این باورند که میتوان نسبت به دیگرانی که از قوم و فرهنگ و امت آنها نیستند خیانت ورزید که این نظر خلاف عقل و نقل است. (آلعمران، آیه 75) خداوند بصراحت نسبت به هرگونه خیانت هشدار میدهد و خواهان اجتناب از این امر میشود؛ زیرا خیانت بدترین شیوه اجتماعی است که جامعه بشریت را با سقوط مواجه میکند. (بقره آیه 283) خدا در قرآن به خیانتکاران هشدار میدهد که این رویه موجب بدبختی در دنیا و رسوایی در آخرت میشود. (آلعمران، آیه 161؛ احزاب، آیات 72 و 73)
برخی از عوامل در ایجاد چنین روحیهای دخالت دارد که از مهمترین آنها میتوان به اموری چون انحصارطلبی و خود برتربینی (آل عمران، آیه 75)، بیتقوایی عقلانی و نقلی (آلعمران، 75 و 76) بیخردی، ناآگاهی و ستم (احزاب، آیه 72)، فرزند دوستی و مال دوستی (انفال، آیات 27 و 28) اشاره کرد.