غیرت؛ جایگاه و انواع آن از دیدگاه آموزههای دینی( بخش اول)
*علی پوریا
غیرت به معنای دیگرزدایی از حریم حرمتها، یکی از اصطلاحات قرآنی و اسلامی است. بیگمان، شعار «قولوا لااله الا الله تفلحوا؛ بگویید: غیر از الله خدایی نیست، تا رستگار شوید» نشان میدهد که خداوند بسیار غیور است و کسی را به حریم الوهیت خویش راه نمیدهد و هر کسی بخواهد چنین کند را به شدت مجازات و عقوبت میکند. نویسنده در این مطلب که در دو بخش تقدیم خوانندگان عزیز میشود به واکاوی مفهوم غیرت و انواع و اقسام آن براساس آیات و روایات و نیز بیغیرتی سیاسی پرداخته است.
***
مفهومشناسی غیرت
واژه غیرت از واژه غیر به معنای «دیگر» و «جز این و مگر این» است.
اصولا، وقتی سخن از غیر است به معنای استثنا کردن کسی یا چیزی است. غیرت ورزیدن به معنای دیگرزدایی و غیرزدایی از حریم حرمتها و خارج کردن کس یا چیزی است که نباید در این حریم کل یا کلی قرار گیرد.
غیرت در اصطلاح اخلاقی، به رشک و حسادت مردانه(لغتنامه دهخدا، واژه غیرت) گفته میشود که به واژه و اصطلاح حمیت نزدیک است. اصولا یکی از صفات اخلاقی مردان، داشتن غیرت نسبت به حریم حرمتهای خانوادگی است و میتوان غیرت را بازتابی از حریمشناسی، حس مالکیت، اقتدار، شجاعت و قوت نفسانی دانست. (نگاه کنید: جامعالسعادات، ج ۱، ص ۲۶۶)
برخی نیز گفتهاند: واژه غیرت در اصل از تغییر و تغیّر گرفته شده و به معنی دفاع شدید از عرض و ناموس، یا مال و کشور و دین است و معمولاً چهره انسان غیور هنگام دفاع، متغیّر و دگرگون میگردد و نشانههای دفاع جدّی و شدید در چهرهاش دیده میشود. ضد آن بیغیرتی، بیتفاوتی، سستی و سهلانگاری است که چنین خصلتی موجب پیامدهای ویرانگر و انحرافات بسیار زشت خواهد شد.
طریحی مینویسد: الغیره نفره طبیعیه تکون عن بخل مشارکه الغیر فی امر محبوب له؛ غیرت به معنای نفرت انسان از مشارکت دیگران در امور مورد علاقهاش است. (ر.ک: مجمع البحرین، ج ۳، ص ۲۳۴) از نظر وی، غیرت به معنای دفاع از چیزی محبوب در برابر هرگونه دستبرد و تجاوز است.
ملااحمد نراقی در تبیین معنای اخلاقی غیرت مینویسد: «غیرت از شرایف ملکات و فضایل صفاتی است که آدمی نگاهبانی کند دین خود را و عرض خود و اولاد و اموال خود را و از برای محافظت و نگاهبانی هر یک، طریقهای است که صاحب غیرت و حمیت، از آن تجاوز نمیکند.» (معراجالسعاده، ص ۴۶۱)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان گفته است: «غیرت عبارت است از دگرگونی انسان از حالت عادی و اعتدال؛ به طوری که انسان را برای دفاع و انتقام از کسی که به یکی از مقدساتش- اعم از دین، ناموس و یا جاه و امثال آن- تجاوز کرده، از جای خود میکند. این صفت غریزی، صفتی است که هیچ انسانی به طور کلی از آن بیبهره نیست. پس غیرت یکی از فطریات آدمی است و اسلام هم دینی است که براساس فطرت تشریع شده (روم، آیه ۳۰) و امور فطری را تعدیل میکند. پس آن اموری که در حیات بشر لازم و ضروری است، را معتبر و واجب میسازد و آنچه غیرضروری است، حذف نموده و از اعتبار میاندازد». (ترجمه تفسیر المیزان، ج۴، ص ۲۸۰)
غیرت در یک کلمه «حفظ حریم حرمتها و خطوط قرمزهایی است که به شخص تشخص و هویت میبخشد»؛ زیرا هر کسی با محدودهسازی و ایجاد تمایز با غیر میتواند هویت مستقل خود را اثبات کرده و تشخص یابد.
البته مفهوم غیرت در آموزههای اسلامی جامعتر از آن چیزی است که در تعریف غیرت گفته شد؛ زیرا با توجه به خاستگاه و اقسام غیرت میتوان گفت که غیرت از منظر اسلام، غیرزدایی از حریم حرمتها است.(نگاه کنید: بحارلانوار، ج ۷۳، ص ۳۳۲.)
خاستگاه و ریشههای غیرت
چنانکه دانسته شد، غیرت یک امر طبیعی، فطری و غریزی در انسان است. شاید مهمترین عامل در ایجاد چنین حالتی در انسان، همان حس مالکیت، همراه با حس هویتبخشی و تشخصیابی باشد که انسان را از دیگری جدا میکند و استقلال وی را بروز و ظهور میدهد.
خداوند در هر انسانی، نفس و روانی را قرار داده که با همه سادگیاش، دارای همه صفات و اسمای الهی است. از این رو، یک انسان کامل، انسانی است که همه صفات جلالی و جمالی خداوند را دارا باشد و آنها را ظهور داده و به فعلیت رسانیده باشد. از جمله صفات جلالی خداوند غضبان است. انسان نیز همان طوری که دارای قوه جاذبه است؛ دارای قوه دافعه نیز است که در قالب غضب خودش را نشان میدهد. اگر قوه غضبی نبود امنیت و آرامش از ساحت زندگی بشر بیرون میرفت. این قوه غضب است که او را در برابر عوامل نابودگر حفظ میکند و در قالب دفاع، امنیت جانی و روانی و مانند آنها را برای آدمی فراهم میآورد.
با نگاهی به انواع و اقسام غیرتی که انسان از خود نشان میدهد روشن میشود که نمیتوان همه انواع و اقسام غیرت را از یک سرچشمه و خاستگاه دانست؛ بلکه انواع غیرت دارای خاستگاه و ریشههای متفاوتی است.
از آنجایی که غیرت بیشتر در قالب واکنشی پدید میآید باید گفت که غیرت در انسانها یک کنش ابتدایی نیست، بلکه واکنشی در قبال کنشهای دیگران است؛ مگر آنکه غیرت را در حوزه تشخصیابی و هویتسازی قرار دهیم که میتواند با کنش آغاز شود و به واکنش بینجامد؛ اما اغلب اقسام غیرت از قبیل واکنشهای انسانی در برابر کنشهای دیگری است. بنابراین باید گفت سرچشمه این واکنشهای انسانی در قالب انواع و اقسام غیرت، ممکن است اموری چون حمیت، تعصب و تعقل و مانند آنها باشد.
در منابع اسلامی عواملی به عنوان خاستگاه و ریشه غیرت مطرح شده است. از جمله حضرت علی(ع) ریشه غیرت را شجاعت(ثمره الشجاعه الغیره: ر.ک: غررالحکم و دررالکلم، ص ۹۲۵، ح ۷۲۵۵) ملااحمد نراقی، شجاعت و قوت نفس(معراج السعاده، ص ۳۶۱ و ۴۶۱.)، علامه طباطبایی، فطرت(ترجمه تفسیر المیزان، ج ۴، ص ۴۷۶)، و شهید مطهری احساس و عاطفه بشری(مسئله حجاب، ص ۴۶) میدانند.
انواع غیرت
چنانکه گفته شد، منشأ و ریشههای غیرت متعدد و متنوع است. بر این اساس، میتوان از اقسام و انواع غیرت به سبب تفاوت و تمایز خاستگاه و ریشههای آن سخن گفت. از جمله مهمترین انواع غیرت براساس خاستگاه و ریشههای آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- غیرت فطری: هر انسانی دارای هویتی است که او را از دیگری جدا میسازد. اگر فصل در منطق انواع موجودات را از یکدیگر جدا میسازد، غیرت فصلی هر فرد و شخص انسانی است که او را از شخص دیگر متمایز میکند. بنابراین، غیرتورزی را باید در سایه هویتیابی و تشخصیابی هر فرد انسانی تعریف کرد. هر انسانی میکوشد تا با تبیین حدود و شاخصهایی خود را از فرد دیگر متمایز سازد. بخشی از هویتیابی و تشخصیابی از طریق غیرت انجام میگیرد؛ البته دامنه غیرت فطری به این بخش محدود نمیشود، بلکه هر آنچه مقتضی فطرت باشد، نوعی غیرتزدایی از آن بروز و ظهور میکند. به عنوان نمونه اقتضای فطرت، پاکی و طهارت، گرایش به زیبایی و خوبیها و گریزش از زشتیهای و بدیها است.(نگاه کنید: یوسف، آیه ۳۳) از این رو، انسان وقتی دریابد امری بیگانه بر آن است تا پاکی و طهارت او را آلوده کند و حریم حرمت پاکش را بیالاید، برای پالایش و یا زدودن و یا دفع آن عامل ناپاکی در قالب غیرت و غیرزدایی عمل کرده و واکنش از خود نشان میدهد. از اینرو شهید مطهری در توضیح سخن علی(ع) که فرمود: «ما زنی غیورقط؛ انسان شریف و غیور، هرگز زنا نمیکند»،(ر.ک: غررالحکم و دررالکلم، ص ۹۵۲، ح ۴۳۵۵؛ مستدرک الوسائل، ج ۴۱، ص ۱۳۳) مینویسد: «غیرت یک شرافت انسانی و یک حساسیت انسانی نسبت به پاکی و طهارت جامعه است.»(مطهری، مسئله حجاب، ص ۴۶) ایشان به این نکته توجه میدهد که غیرت یک رفتار اجتماعی است؛ پس همانند گفتمانها که در محیط اجتماعی تحقق مییابد، غیرت نیز در محیط اجتماعی بروز و ظهور دارد و انسان در رفتار اجتماعی بر خود لازم میبیند تا با غیرت، عناصری را که مزاحم با فطرت خویش مییابد دفع یا رفع کند. امیرمؤمنان (ع) درباره بیغیرت به مسئله تغییر فطرت او اشاره کرده و فرموده است: «من لایغار فانّه منکوس القلب؛ کسی که غیرت نورزد قلب چنین فردی واژگونه است.» (بحار، ج ۷۹، ص ۱۱۵؛ وسائلالشیعه، ج۱۴، ص ۱۰۸) فطرت پیامبران چون سلیم است، گرایش به غیرت دارند. حضرت ابراهیم(ع) به تعبیر قرآن دارای قلب سلیم بوده است. ایشان نیز غیور بود. پیامبر(ص) میفرمود: «کان ابراهیم ابی غیورٌ، و انا اغیرمنه، و ارغم الله انف من لایغار؛ پدرم ابراهیم (ع) بسیار غیرتمند بود و من از او غیرتمندتر هستم و خداوند بینی آن کسی را که بیغیرت است به خاک بمالد و ذلیل کند.» (بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص۲۴۸)
2- غیرت غریزی: یکی از ویژگیهای موجودات و آفریدههای الهی، حس مالکیت است. انسان مظهر خداوند است و از صفات مهم الهی که بارها در آیات قرآن تکرار شده، ملک و مالک است. همین صفت در انسان نیز به عنوان مظهر اتم و اکمل الهی بروز و ظهور کرده است؛ هر چند که تفاوت ماهوی میان ملکیت خداوندی و ملکیت انسانی وجود دارد؛ زیرا ملکیت الهی حقیقی و ملکیت انسانی شبه حقیقی است؛ ولی این تمایز، اختصاصی به این صفت ندارد، بلکه همه صفات انسانی این گونه است. به هر حال، حس مالکیتی که در انسان است، موجب میشود تا حالتی در او ایجاد شود که به آن غیرت غریزی میگویند. حس مالکیت زمانی شکل میگیرد که اجتماعی باشد. پس غیرت عملی در محیط اجتماعی است و انسان با غیرت سعی میکند دیگری را در جایی قرار دهد که متعرض مالکیت او نشود و هر گاه انسان دریابد و حس کند مالکیت او در معرض خطر است واکنش غیرتی از خود نشان میدهد. البته نباید چنین حسی را با خودخواهی یکسان دانست؛ زیرا خودخواهی در جایی است که حضور بیگانه در حریم ملک و مالکیت ضرری به مالک و ملکیت او وارد نمیسازد، اما شخص براساس خودخواهی اجازه بهره مندی دیگری از آن را نمیدهد. از این رو خودخواهی به عنوان یک امر ناپسند تلقی میشود، اما غیرت در حوزه حفظ حریمها و حرمتها از جمله حریم ملکیت، یک امر مطلوب و مثبت و ارزشی دانسته میشود. شهید مطهری درباره تفاوت غیرت و خودخواهی مینویسد: «پیشنهاد اینکه انسان به عنوان مبارزه با خودخواهی، غیرت را کنار بگذارد، درست مثل این است که پیشنهاد شود غریزه علاقه به فرزند- و بطور کلی مطلق حس ترحم و عاطفه انسانی- را به عنوان اینکه یک میل انسانی است، ریشه کن نماییم؛ در صورتی که این [غیرت] یک میل نفسانی در درجات پایین حیوانی نیست؛ بلکه یک احساس عالی بشری است.»(مطهری، مسئله حجاب، ص ۲۶) از نظر امام صادق (ع)، غیرت نقش دفاعی و حفاظتی را برای خانه و خانواده دارد و باید به این منظر به غیرت مردانه نگریست نه از باب خود خواهی. ایشان میفرماید: إنَّ المَرءَ یَحتاجُ فى مَنزِلِهِ وَ عِیالِهِ إِلى ثَلاثِ خِلالٍ یَتَکَلَّفُها وَ إن لَم یَکُن فى طَبعِهِ ذلِکَ: مُعاشَرَهٌ جَمیلَهٌ وَ سَعَهٌ بِتَقدیرٍ وَ غَیرَهٌ بِتَحَصُّن؛ مرد در خانه و نسبت به خانوادهاش نیازمند رعایت سه صفت است هر چند در طبیعت او نباشد: خوشرفتارى، گشاده دستى به اندازه و غیرتى همراه با خویشتندارى.(تحف العقول ص۳۲۲)
3- غیرت تعقلی: انسان موجودی عاقل است و خردورزی دارد. عقل انسانی همان طوری که بر پای قوههای غضبی و شهوی عقال میزند و آن را محدود میسازد، اجازه نمیدهد تا کسی به حریم او وارد شود و او را محدود و ذلیل و خوار کند و استقلال و عزت او را سلب نماید. این گونه است که غیرت تعقلی شکل میگیرد و شخص با واکنشهایی بر آن میشود تا غیرزدایی کند. حمیتها و تعصبهای عقلانی بازتابی از این غیرت تعقلی است. پس نباید هر گونه حمیت و تعصبی را سرزنش کرد؛ چنانکه قرآن حمیت و تعصب جاهلی را در برابر تعصب و حمیت تعقلی و عقلانی قرار میدهد و میان آنها تمایز قائل است(فتح، آیه ۲۶)؛ علامه طباطبایی در این باره مینویسد: «اولا، اسلام مسئله غیرت و تعصب را باطل ندانسته، بلکه اصل آن را حفظ نموده است؛ زیرا غیرت ریشه در فطرت انسان دارد و اسلام هم دین فطرت است؛ ولی در جزئیات آن، دخالت کرده و فرموده است: آن مقدار از غیرت و تعصب که مطابق با فطرت است، حق است و هر آنچه اقوام براساس خواستههای نفسانی به آن شاخ و برگی دادهاند، باطل است؛ ثانیا، اسلام خاستگاه و ریشههای همین ودیعت فطری- یعنی غیرت- را از هر سویی به سوی خدای متعال برگردانیده و سپس موارد بسیاری را در یک قالب ریخته است که همان توحید است؛ به عبارت واضحتر، هر جا که تعصب ورزیدن خداپسندانه باشد، باید تعصب ورزید و هرجا که موجب خشنودی خدا نباشد، نباید غیرت ورزید.»( ترجمه تفسیر المیزان، ج ۴، ص ۴۷۶ با دخل و تصرف) اصولا از نظر امام علی(ع) ارتباط تنگاتنگی میان حمیت تعقلی، شجاعت و عفت مرد با غیرت اوست؛ ایشان میفرماید: عِفَّتُهُ (الرَّجُل) عَلى قدرِ غَیرَتِهِ؛ پاکدامنى مرد به اندازه غیرت اوست.(نهجالبلاغه، صبحی صالح، ص ۴۷۷، حکمت ۴۷) و در جایی دیگر میفرماید: عَلى قَدرِ الحَمِیَّهِ تَکونُ الغَیرَهُ؛ غیرت به اندازه تعصّب و ننگ داشتن بستگى دارد.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۲۵۹، ح ۵۵۳۳).
4- غیرت جاهلی: واژه جهل در قرآن گاه در برابر علم و گاه در برابر عقل به کار رفته است. جاهل حقیقی کسی است که از خرد خود بهره نمیبرد و تعقل نمیورزد. از نظر قرآن پیش از اسلام، به جای حاکمیت عقل و تعقل، سفاهت و بیخردی حاکمیت داشته است. از اینرو رفتارهای دوره پیش از اسلام را به عنوان رفتارهای جاهلانه ارزیابی کرده و از حمیت و تعصبهای جاهلانه و سفیهانه سخن به میان آورده است.(فتح، آیه ۲۶)
غیرت مثبت و ارزشی و غیرت منفی
غیرت براساس دیدگاه قرآن به دو دسته تقسیم میشود:
1- غیرت مثبت و ارزشی: آن غیرتی است که برطبق تعقل و در چارچوب فطرت و غریزههای محدود شده عقلانی باشد. پیامبر بزرگوار اسلام(ص) فرمود: «مِنَ الغَیرَه ما یُحِبُّ اللّهُ، وَ مِنها ما یَکرَهُ اللّهُ، فَاَمّا ما یُحِبُّ فَالغَیرَهُ فِی الرَّیبَهِ، وَ اَمّا ما یَکرَهُ فَالغَیرَهُ فِی غَیرِ الرَّیبَه؛ غیرتی وجود دارد که خدا دوست دارد و غیرتی نیز هست که دوست ندارد. غیرتی که خدا آن را دوست دارد، غیرت در ریبه و شک است؛ و غیرتی که دوست ندارد، غیرت نشان دادن در جایی است که ریبه و شک وجود نداشته باشد.»( کنزالعمال، ج ۳، ص ۳۸۵، ح ۷۰۶۷)
2- غیرت منفی و ضد ارزشی: آن غیرتی است که براساس جاهلیت و سفاهت شکل گرفته و غرایز، کنشها و واکنشهای شخص را مدیریت کند. از جمله مصادیق غیرت منفی و ضد ارزشی غیرت در امور حلال است. امام صادق(ع) فرمود: «لاغیره فی الحلال؛ در امور حلال، غیرت ورزی، نابجاست.»( وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۱۷۶) بر همین اساس امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «غیره الرّجل ایمانٌ، و غیره المرئه عدوانٌ؛ غیرت ورزی مرد از ایمان نشأت گرفته، ولی غیرت ورزی زن (در رابطه با هوو) از روی دشمنی (و حسادت) است.»( غررالحکم، میزان الحکمه، ج ۷، ص ۳۹۵) و در نهج البلاغه در فرازی از وصایای حضرت علی(ع) به فرزندش امام حسن(ع) چنین آمده: « إِیَّاکَ وَ التَّغَایُرَ فِی غَیْرِ مَوْضِعِ الْغَیْرَهِ فَإِنَّ ذَلِکَ یَدْعُو الصَّحِیحَهَ مِنْهُنَّ إِلَى السَّقَم و البریّه الی الرّیب؛از غیرت ورزی در غیرموردش پرهیز کن، زیرا این گونه غیرت (افراطی) سبب گرفتاری و انحراف افراد درستکار از زنان شده و موجب آن میشود که افراد بیگناه در معرض تهمت قرار گیرند.»(نهج البلاغه، نامه ۳۱)