kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۴۹۹۳
تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۱۳۹۶ - ۲۱:۵۵

رمضان؛ ماه رهایی از بدهکاری اعمال(خوان حکمت)


ما يك وظيفه مشترك داريم كه همه براي انجام اين وظيفه مشترك بايد آماده باشيم و آن [در رابطه با] فرا رسيدن ماه مبارك رمضان است، در اين جهت هر كسي به اندازه هاضمه فكري خودش ضيافت الهي را درك مي‌كند، اگر سفره‌اي پهن شد و عدّه‌اي دعوت شدند ،هر كسي به اندازه هاضمه خود از آن غذا استفاده مي‌كند، كسي كه ظرفيت بيشتري دارد بيشتر مصرف مي‌كند، كسي كه ظرفيت كمتري دارد كمتر و ماه مبارك رمضان ماه مهماني خداست.
ماه رمضان، آغاز سال سالکان
هر كسي سالي دارد، سال تحصيلي مشخص است، از چه وقت شروع مي‌شود و چه وقت ختم مي‌شود؛ كشاورزان هم سالي دارند، پاييز [آغاز] سال كشاورزي و كشاورزان است؛ اول فروردين [آغاز] سال طبيعي محسوب مي‌شود كه آن براي حيات گياهي اثر دارد؛ هر كسي سالي دارد، آنها كه اهل سير و سلوكند و درصدد تهذيب نفسند، آنها هم سالي دارند؛ سال آنها از ماه مبارك رمضان شروع مي‌شود و درماه شعبان تمام مي‌شود. اين سالكان در ماه شعبان خيلي تلاش و كوشش مي‌كنند كه تمام آن مشكلاتشان را حل كنند كه وقتي وارد ماه مبارك رمضان مي‌شوند ديگر مشكل اخلاقي نداشته باشند ؛ اگر بزرگاني مثل حافظ و امثال حافظ از ماه شعبان خيلي با جلال و شكوه ياد مي‌كنند سرّش همين است ؛او مي‌گويد:
ماه شعبان منه از دست قدح كاين خورشيد
 از نظر تا شب عيد رمضان خواهد شد[1]
يعني ماه شعبان، ماه آخر سال است ،جايزه‌ها را در آخر سال مي‌دهند، كارنامه‌ها را در آخر سال مي‌دهند ،برنامه‌هاي سال را در آخر سال ارزيابي مي‌كنند .مي‌گويد اين ماه شعبان را از دست مده ، اگر از دست دادي و وارد ماه مبارك رمضان شدي ،در شب و روز اين ماه مبارك رمضان بايد تلاش و كوشش كني تا شب عيد رمضان كه ليلةالجوائز است يا روز عيد فطر كه يوم‌الجوائز است، آن وقت نتيجه كار شما را نظير اين امتحانات ميان‌دوره‌اي به شما بدهند:
روز عيد است و من امروز در آن تدبيرم
 كه دهم حاصل سي روزه و ساغر گيرم[2]
يك خطبه نوراني از وجود مبارك رسول گرامي(ص) به ما رسيد؛ اين خطبه ،هم از نظر محتوا خيلي بلند است، هم از نظر سند؛ سندش بعد از بزرگان رجال مي‌رسد به وجود مبارك امام هشتم و از امام هشتم تا پيامبرکه همه‌شان معصومند. در آخرين جمعه ماه شعبان وجود مبارك رسول گرامي فرمود: مردم ماه خدا به طرف شما آمده، به استقبال اين ماه برويد: «قد أقبل إليكم شهر الله»[3] اين ماه به نام خداست ،همان طوري كه كعبه به نام خداست و آن سرزمين، سرزمين ضيافت است، اين ماه هم ماه خداست؛ اين زمان، زمان ضيافت است؛ آن زمين، زمين ضيافت است؛ كساني كه توفيق حج يا عمره را دارند ،مهمانان خداي سبحانند كه در آنجا از حاجيان و معتمران به عنوان ضيوف الرحمان ياد مي‌شود؛ در ماه مبارك رمضان هم كه به عنوان ماه ضيافت است، از روزه‌دارها به عنوان ضيوف الرحمان ياد مي‌شود.سنايي مي‌گويد كعبه احتياجي به پرده‌هاي ابريشمي ندارد ،كعبه را با اين پرده‌ها، زيور ندهيد؛ جمال كعبه به چيز ديگر است:  «ياي بيتي جمال كعبه بس است»؛ كعبه يك ياء دارد كه خداي سبحان به ابراهيم و اسماعيل(سلام الله عليهما) فرمود: (أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ[4] خانه مرا پاك كنيد كعبه نيازي به ابريشم ندارد «ياي بيتي جمال كعبه بس است» اين ياء براي ماه مبارك رمضان هم هست كه شما مي‌گوييد :«قد أقبل اليكم شهر الله»؛ اين ياء براي انسان هم هست كه فرمود: (نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُوحِي)[5] اگر انسان حرمت اين اضافه تشريفي را رعايت كند، قدر اين ياء را بداند، همتاي كعبه مي‌شود همتاي ماه مبارك رمضان مي‌شود؛ آن وقت سنايي مي‌گويد:
تو فرشته شوي ار جهد كني از پي آنك
 برگ توت است كه گشت است به تدريج اطلس[6]
سیرشدن انسان با لقای پروردگار
حالا ما كه وارد مهماني خداي سبحان مي‌شويم چه غذايي به ما عطا مي‌كند كه ما سير بشويم؟ ما هيچ سير نمي‌شويم، يعني هيچ كسي در جهان سير نخواهد شد، اگر كسي دنبال مال باشد ،هر چه فراهم كرد، باز جهنّمي در درون اوست ،هرگز سير نمي‌شود، به هر مقامي برسد سير نمي‌شود و حق با اوست، براي اينكه انسان، خواهان كمال مطلق است، اما آن كمال مطلق در غير ذات اقدس الهي حاصل نيست، انسان بايد به جايي برسد كه سير بشود و آن لقاي خداست ،آن چون محبوب مطلق است ،جمال محض است، كمال محض است؛ انسان وقتي به لقاي او رسيد آرام مي‌شود. از بهشت به عنوان دارالقرار ياد مي‌كنند ما تا به لقاي حق نرسيديم، در راهيم، در مَفرّيم نه در مقرّ، وجود مبارك حضرت رسول گرامی مطالبي فرمود كه به درد اوساط مي‌خورد، به درد ضعاف مي‌خورد، به درد خواص مي‌خورد،به درد اخص مي‌خورد؛ ما را به روزه گرفتن دعوت كرده است ،به انفاق و خيرات دعوت كرده است، اينها حرف‌هاي متوسط است كه حضرت در همين خطبه پايان ماه شعبان بيان كردند. بعد فرمود بسياري از شماها بدهكاريد، معناي دِيْن اين است كه اگر كسي حقّ‌الله، حقّ‌الناس در ذمّه اوست ، بدهكار است؛ بدهكاري مالي مثل خمس و زكات و اينها ساده است اما حضرت فرمود شما بدهكاريد ، آنجا كه فكر بد كرديد، آنجا كه خيال بد كرديد،آنجا كه نگاه بد كرديد، آنجا كه حرف ناصواب گفتيد يا شنيديد، اين مجاري ادراكي‌تان و تحريكي‌تان بدهكار است، يا حقّ‌الله داريد يا حقّ‌الناس يا هر دو؛ هر بدهكاري بايد وثيقه بسپارد ،گرو بسپارد. ما كه به خدا وبه دين بدهكاريم، چه چيزي گِرو بدهيم كه از ما بپذيرند، در مسائل مردمي اگر كسي به ديگري بدهكار بود، خانه‌اش را، فرشش را، زمينش را، گرو مي‌سپارد، اما اگر كسي به خدا بدهكار بود، چه چيزي را بايد گرو بدهد؟ خدا مال و منال كه گرو نمي‌پذيرد، خود انسان را گرو مي‌گيرد، وقتي خود انسان گرو گرفته شد، انسان مي‌شود در رهن؛ رهن يعني گِرو. اين دو بخش از قرآن كريم كه گاهي (رَهِينَةٌ) گاهي (رَهِينٌ) دارد ناظر به همين است: (كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ)[7] ؛ (كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ)[8]. اين «رهين» بر وزن فعيل به معني مفعول است يعني هر انسان گنهكاري مرهون است. وقتي انسان در گِرو شد ،ديگر آزاد نيست. اينكه مي‌بينيد بعضي‌ها مي‌گويند، من هر چه مي‌خواهم زبانم را كنترل كنم نمي‌توانم،يا چشمم را كنترل كنم، نامحرم را نبينم نمي‌توانم ،يا نمي‌توانم حرف‌هايم را كنترل كنم؛ اين بيچاره راست مي‌گويد، چون در گرو است، اين معتاد بيش از ديگران كارتن‌خواب را، فلاكت و بدبختي را مي‌بيند؛ شما مي‌خواهيد با نصيحت، يك معتاد را هدايت كنيد؟ او که بيش از شما آشناست و دارد مي‌بيند، اين در بند است، انديشه‌اش آزاد است، ولي انگيزه‌اش در رهن است، در بند است، آن كارِ اساسي را اين بخش‌هاي اراده و نيّت و تصميم و قصد و اخلاص انجام مي‌دهند.
آزادی انسان از گرو با استغفار
بخش وسيع حيات ما به انگيزه وابسته است،آنچه از حوزه و دانشگاه برمي‌آيد تدريس جزم است، تصوّر است، تصديق است، موضوع و محمول است، مسئله است، مبادي است. يعني علم، اين بخش ضعيفي از زندگي را تأمين مي‌كند ؛بخش اساسي آن به عهده اراده و اخلاص و نيّت است. اين اگر به بند كشيده شد، انسان در گرو است. مرحوم صدوق(ره) در كتاب قيّم توحيد نقل مي‌كند كه كسي از وجود مبارك اميرمؤمنان(ع) سؤال كرد من هر چه مي‌خواهم نماز شب بخوانم نمي‌توانم. فرمود تو در بندي :«قَيَّدَتْكَ ذنوبك» گناه تو را به بند كشيده، لذا نمي‌تواني [براي نماز شب] برخيزي. رسول گرامی فرمود: «إنّ أنفسكم مرهونةٌ بأعمالكم فَفُكُّوها باستغفاركم»[9] مردم! شما در بنديد ،بدهكاريد ،شما را به گرو گرفتند، بياييد در ماه مبارك رمضان خودتان را با استغفارآزاد كنيد، آن وقت يك انسان آزاد در كمال آسودگي از نامحرم مي‌گذرد، از زيرميزي و روميزي مي‌گذرد، نه بيراهه مي‌رود نه راه كسي را مي‌بندد، نه دروغ مي‌گويد نه خلاف مي‌گويد ،هيچ جا آبروي نظام اسلامي و خون‌هاي پاك شهدا را نمي‌ريزد. فرمود بياييد خودتان را آزاد كنيد، شما ببينيد مشكلات اين مملكت الآن چيست، در بند بودن ماست .فرمود بياييد خودتان را آزاد كنيد. شما كه مي‌دانيد رشوه حرام است، مي‌دانيد اختلاس حرام است، اينها را كه مي‌دانيد، مي‌دانيد پايانش جهنم است ،مي‌دانيد آبروريزي دارد؛ پس بياييد خودتان را آزاد كنيد. تا انسان آزاد نشود، همين است ،بالأخره دست و پا مي‌زند. كسي كه در بند است فرمود بياييد فكّ رهن كنيد، بياييد خودتان را آزاد كنيد، آنگاه همين مكتب است كه مي‌گويد:
غلام همّت آنم كه زير چرخ كبود
 ز هر چه رنگ تعلّق پذيرد آزاد است[10]
اگر اين راه براي ما در ماه مبارك رمضان باز است، آن وقت چرا خودمان را ارزان بفروشيم! چرا قدر خود را ندانيم !اگر ما ابدي هستيم، براي ابد چه ذخيره‌اي فراهم كرديم؟ ماه مبارك رمضان ماه اين حرف‌هاست.
 بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظله) در جلسه درس اخلاق
 در ديدار با جمعی از حافظان قرآن ، دانشجويان و طلاب ، قم؛ 29/4/1391
مرکز اطلاع رسانی اسرا

[1] . ديوان حافظ، غزل 164.                 [2] . ديوان حافظ، اشعار منتسب، شماره 17.
[3] . الامالي (شيخ صدوق)، ص93؛ عيون اخبار الرضا، ج1، ص295.
[4] . بقره ،125.            [5] . حجر ، 29 ؛ ص، 72.       [6] . ديوان سنايي، قصيده 90.
[7] . طور، 21.            [8] . مدثر، 38.                [9] . عيون اخبارالرضا، ج1، ص296.
[10] . ديوان حافظ، غزل 37.