kayhan.ir

کد خبر: ۹۹۸۸۴
تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۴

فقدان اخلاق؛ مشکل اساسی کشورها(خوان حکمت)


 اخلاق با نيروي عزم و اراده ما كار دارد يعني به بخش انگيزه برمي‌گردد و بخش انديشه را فرهنگ و علم تأمين مي‌كند. ما بسياري از چيزها را مي‌دانيم كه بد است، بسياري از چيزها را مي‌دانيم كه خوب نيست، ما در بسياري از مسائل مشكل علمي نداريم چون آن مطالب دقيق علمي را از همه ما نخواستند، ما همان مقداري كه مي‌دانيم اگر عمل بكنيم مشكلمان حل مي‌شود. توليت عمل، به عهده عقل عملي است، همان است كه در روايات ما آمده «العقل ما عُبد به الرحمن و اكْتُسِبَ به الجِنان»(1) ما تمام كوششمان بايد براي صرف اين بشود كه بخش عزم و اراده و اخلاص را تقويت كنيم و اگر اين بخش تقويت شد يعني بخش عملي ما تقويت شد و آنچه را نمي‌دانيم به ما خواهند داد. فرمود:«مَن عَمِلَ بِما عَلِم كُفِيَ ما لم يَعلم»(2) يعني اگر كسي آنچه را مي‌داند عمل بكند آنچه را نمي‌داند به او مي‌دهند حالا يا در عالم رؤيا مي‌دهند يا در عوالم ديگر عطا مي‌كنند يا علل و عوامل توفيقي بيشتري براي او فراهم مي‌كنند، بالأخره به مقصد مي‌رسد.
به بند کشیده شدن عقل عملی توسط شیطان
 بسياري از ماها مشكل عملي داريم نه مشكل علمي؛ همان طوري كه از نظر بدن بعضي از نيروها عهده‌دار ادراكند، بعضي از نيروها عهده‌دار تحريكند، [يعني] ما با چشم و گوش مي‌فهميم و با دست و پا حركت مي‌كنيم اگر مار و عقرب را با چشم ديديم با دست و پا دفاع مي‌كنيم و فرار مي‌كنيم، در صحنه جان ما هم، بخشي از نيروها عهده‌دار كارهاي فرهنگي و علمي‌اند كه چه چيزي حلال است، چه چيزي حرام و بخشي از نيروها عهده‌دار اجرايند كه از آن به عقل عملي ياد مي‌شود. اگر كسي دست و پايش فلج باشد وچشم و گوشش باز و بينا باشد، او مار و عقرب را كاملاً مي‌بيند؛ مشكل ادراكي و علمي ندارد ولي اين مار مي‌آيد و او را مسموم مي‌كند و او دفاع نمي‌كند، چون دست و پايش بسته است. اگر دشمني بر كسي پيروز شد اوّلين كاري كه مي‌كند دست و پاي او را مي‌بندد، شيطان هم اولين كاري كه مي‌كند اين عقل علمي كه جاي اراده و عزم و اخلاص است را به بند مي‌كشد. اين بيان نوراني حضرت امير(ع) كه فرمود: «كَم مِن عقلٍ أسيرٍ تحت هوي أمير»(3) چه بسا عقل در جبهه جهاد دروني - جهاد اكبر - اسير هوس است يعني آن شيطان، آن ديو هوس، اين عقل عملي را به بند مي‌كشد. شما مي‌بينيد يك عدّه جريان تلخ اعتياد را مي‌بينند، مي‌بينند پايان اعتياد اين كارتن‌خوابي و اينهاست، اينها مطالب پيچيده علمي نيست كه كسي به زحمت بخواهد بفهمد، پايان اعتياد همين است، ديگر اين را مي‌بينند ولي پرهيز نمي‌كنند، چرا؟ اينها مشكل فرهنگي يعني علمي يعني انديشه‌اي ندارند؛ اينها مشكل انگيزه‌اي دارند، آن نيرويي كه بايد تصميم بگيرد فلج است؛ شما مكرّر موعظه بكن، مكرّر درس بگو، مكرّر مضرّات اعتياد را برايش بگو؛ مثل اينكه كسي چشم بينا دارد، گوش شنوا دارد، مار و عقرب را مي‌بيند وشما مكرّر تلسكوپ بده، ميكروسكوپ بده، دوربين بده، اين مشكل ديد ندارد بلکه دست و پايش بسته است، پس چطور فرار بكند؟! مگر مي‌شود كسي خطر اعتياد را نداند، چرا تن به اين كار مي‌دهد؟ براي اينكه آن نيرويي كه بايد تصميم بگيرد فلج است، شيطان هم با آن مبارزه مي‌كند. اخلاق براي اين است كه ما نگذاريم اين به بند كشيده بشود.
نقش اخلاق در سالم ماندن اراده ونیت
 مشكل اساسي همه كشورها و كشور ما همين فقدان اخلاق است حداقل اين چند ميليون پرونده‌اي كه در دستگاه قضايي است، مشكل اخلاقي است، ديگر اينها مشكل علمي نيست اين همه بودجه‌ها كه صرف مي‌شود، نيروها كه صرف مي‌شود براي اين است كه اين مشكل را حل كنند. برخي از پرونده‌ها پرونده‌هاي پيچيده علمي است اما بسياري از اينها همين است؛ كسي گران‌فروشي كرده، كم‌فروشي كرده، احتكار كرده، بازار سياه درست كرده، زير و روي يك جعبه فرق كرده، خُلف وعده كرده، به موقع تخليه نكرده، چك بي‌محل كشيده. اينها جزء الفباي دين است ؛حرمت اينها را همه مي‌دانند، اين مشكل علمي نيست [اما] آن كه بايد تصميم بگيرد (یعنی اراده) به بند كشيده شده است. اخلاق براي اين است كه انسان مواظب باشد كسي دست و بال عقل عملي او را نبندد اگر هم بست، باز كند. يكي از بيانات نوراني امام صادق(ع) همين است: «ما ضَعُفَ بدنٌ عمّا قَوِيَتْ عليه النيّة»(4) (اگر اراده قوى باشد، هيچ بدنى براى انجام دادن كار، ناتوان نيست). فرمود اگر آن بخش ارادي و تصميم‌گيري و نيّت‌ساز قوي باشد آسيبي به بدن نمي‌رسد. در تمام اين دستورها مي‌گويند اين كار را مي‌كني بايد قصد قربت داشته باشي، اول مي‌گويند مكروه را مرتكب نشو، بعد مي‌گويند معصيت صغير را مرتكب نشو، كم كم معصيت كبير را مرتکب نشو. اين گناهان آينه دل را مي‌بندد. اين مكروهات، اين گناهان كوچك و بزرگ، به تعبير قرآن كريم رِين (چرک) است، اين رِين و چرك جلوي آينه دل را مي‌بندد، آن وقت آينه بسته، جايي را نشان نمي‌دهد: (كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَي قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ)(5) «نه، علت تکذیبشان اینهانیست ، بلکه در اثر اعمال بدشان دلهایشان زنگار گرفته». اين استمرار را نشان مي‌دهد اين «كان» با فعل مضارع كه كنار هم آمدند يعني درازمدّت كه اگر كسي مبتلا به گناهان شد نتيجه‌اش اين است كه اين آينه دل ديگر جايي را نشان نمي‌دهد؛ پس هيچ راهي براي توجيه ارتكاب موادّ مخدّر نيست. شما مكرّر نصيحت بكنی، نصيحت فايده ندارد، زیرا او مشكل علمي ندارد بلکه بيش از من و شما آگاه است براي اينكه با آنها سر و كار دارد، اما تن به اين كار مي‌دهد. اخلاق براي اين است كه اين دستگاه اراده و نيّت شفاف و سالم بماند.
احادیث اهل بیت(ع)، احیاگر دلها
ما در آستانه فروردين هستيم. اين دعا دعاي بسيار مباركي است كه «يا مُقلّب القلوب و الأبصار يا مدبّر الليل و النهار يا محوّل الحول و الأحوال حوّل حالنا إلي أحسن الحال» اين دعا بسيار دعاي آموزنده‌اي است، اين دعا براي آن است كه ما خودمان بالغ بشويم، خودمان حركت كنيم. این را به ما آموختند كه معناي بالا آمدن سن اين نيست كه زمين به دور آفتاب بگردد و اين شخص بشود بالغ؛ الآن مي‌گوئيم فلان شخص بالغ است يا بيست سال سن دارد يعني چه؟ يعني بيست بار زمين به دور آفتاب گشت؛ اين آقا اگر بيست قدم علمي، بيست قدم اخلاقي برداشته باشد بله مي‌شود بيست ساله وگرنه كودك بيست ساله است. ما بايد به دور شمسِ حقيقت بگرديم تا سنّمان بشود بالا؛ وگرنه «شيخٌ يتصبّي» برخيها كودك هشتاد ساله‌ وهفتاد ساله‌اند، الآن هم كه سنّشان به سالمندي رسيد فكرشان همان فكر كودكانه است. اين دعا نشان مي‌دهد كه خدايا توفيق بده كه من حركت كنم، در سوره (مباركه) «فاطر» دارد كه (فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ)(6) در آنجا اين روايت هست كه يعني «يحومُ حومَ نفسه»(7) چنین شخصی خودمحوراست. به دور خودش مي‌گردد، اين ديگر بالغ نمي‌شود چرا که بيست بار سي بار به دور هوس خودش گشته است.
وجود مبارك حضرت فرمود: به زيارت يكديگر برويد صِله رحم كنيد، راه صله رحمتان هم اين باشد چون شما شيعيان ما هستيد؛ وقتي دور هم نشستيد حرفهاي ما را نقل كنيد و حرفهاي ما در شما عاطفه ايجاد مي‌كند، گرايش و اتحاد ايجاد مي‌كند، اختلاف را برمي‌دارد: «تَزاوَروا فإنَّ في زيارتِكم إحياءً لِقلوبِكم و ذكراً لأحاديثِنا و أحاديثُنا تُعَطِّفُ بعضَكم علي بعضٍ»(8) (ديد و بازديد كنيد كه ديدار شما از يكديگر موجب زنده شدن دلهاى شما و ياد كرد احاديث ما مى‌شود و احاديث ما شما را به هم مهربان مى‌كند). اين مَثل معروف كه مي‌گويند «سنگ روي سنگ بند نمي‌شود» يك مَثل آموزنده است؛ اين برجهايي كه مي‌سازند، در آنها واقعاً سنگ روي سنگ بند نمي‌شود مگر آنکه يك ملات كه يك موجود نرمي است بايد بين اين سنگها باشد تا اينها به هم جمع بشوند، آن عاطفه اين ملات نرم است كه افراد را به هم جمع مي‌كند. اخلاق، گذشت و عاطفه است كه اين كارها را انجام مي‌دهند.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظله) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از دانشجويان و طلاب، قم؛ 25/12/1390
مرکز اطلاع رسانی اسرا 

1 . الكافي، ج1، ص11.                      2 . التوحيد (شيخ صدوق)، ص416.
3 . نهج‌البلاغه، حكمت 212.               4 . من لا يحضره الفقيه، ج4، ص400.
5. مطففين، 14.                               6 . فاطر، 32.  
7 . معاني الأخبار، ص104.                  8. الكافي، ج2، ص186.
خوان حکمت روزهای یک‌شنبه منتشر می‌شود.