فرانکلین، انجمن ایران و آمریکا و دیگران
یار شاطر برای زمین خواری وام گرفت!
با «احسان یار شاطر» در نیویورک بارها نامه نگاری شده و از وی درخواست میشود مدارک دفتر نیویورک بنگاه ترجمه و نشر کتاب و همچنین «دانشنامه ایران و اسلام» و اسناد پرداختها را برای رسیدگی به تهران بفرستد اما «یارشاطر» هیچ پاسخی به این درخواستها نمیدهد.
به دنبال پاسخ ندادن «احسان یار شاطر» به درخواستهای مدیریت وقت «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» در تهران برای ارسال لیست و اسناد پرداختها و مدارک مالی دفتر نیویورک و همچنین «دانشنامه ایران و اسلام»، «یاسری» - سرپرست وقت «بنگاه ترجمه و نشر کتاب»- نامهای به سرپرست بنیاد علوی- متولی رسمی «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» پس از پیروزی انقلاب اسلامی- نوشته و عدم پاسخ «یارشاطر» به درخواستهای روشن نمودن وضعیت بودجه ارسالی از تهران جهت هزینههای دفتر نیویورک را خاطر نشان کرده، درخواست میکند تا برای جبران خسارات و ضررهایی که از جانب «یارشاطر» متوجه بنگاه ترجمه و نشر کتاب شده است، مجوز دستیابی به اسناد و صندوق امانات احسان یارشاطر نزد بانک ملی صادر شده و همچنین اسناد و موجودی نقدی مشارالیه ضبط شود.
یاسری نامهای نیز با همین مضمون به دادستانی انقلاب اسلامی مینویسد.
فساد مالی احسان یار شاطر
در حالی که احسان یار شاطر با هماهنگی دانشگاه کلمبیا از اوایل دهه 40 به آمریکا و نیویورک مهاجرت کرده و در آنجا با هزینههایی که از ایران تامین میکرد، دفتری برای ادامه فعالیت هایش تاسیس نمود اما همچنان با استفاده از چند وکیل و لابیهای مختلف و با توجه به حمایتهای دربار از وی، در زمینه ثروتاندوزی و زمین بازی و جمع آوری مستغلات و باغ و ویلا، فعالیتهای زیادی انجام میدهد و تحت پوشش کارهای فرهنگی و مانند آن، از این راه پولهای کلانی به جیب میزند. سند زیر مبین بخشی از ثروت وی اعم از زمین و مستغلات و سهام و مشارکت وی در بانکها و کارخانهها و سایر امور اقتصادی است:
فهرست مایملک و زمینها و دارایی احسان یارشاطر
دهها هکتار زمین شامل:
225 هکتار زمین در گرگان - 3115 متر جاده تهران دماوند- 636 متر زرگنده شمیران- 3350 متر در عرصه باغ فیض-45000 متر و 40000 متر داودآباد-900 متر سعادتآباد شمیران- 462 سهم از سهام شرکتهای دامداران، کلدشتان، سیمان فارس و خوزستان، سپرده یکساله 120000 ریال سررسید 29/1/50 بانک تجارت خارجی و سپرده یکساله 500000 ریال سررسید 11/12/49 بانک تجارت خارجی - سپرده یکساله 58500 ریال سررسید 2/3/50 بانک تجارت خارجی-150 سهم شرکت سهامی کاغذ پارس و ...
این در شرایطی بود که قانون به اصطلاح اصلاحات ارضی که از سالهای اولیه دهه 40 به اجرا درآمده بود، ظاهرا قرار نبود به بزرگ مالکان، خوانین و زمینداران بزرگ که زمینهای بیش از چند صد متر مربع داشتند، مشمول این قانون و روال تقسیم اراضی میشدند اما احسان یار شاطر مانند بسیاری دیگر از زمینداران بزرگ بهایی و یا وابسته به رژیم شاه مانند «خسروانی»ها و «هژبر یزدانی»، به دلائل واهی مشمول قانون اصلاحات ارضی دانسته نشد و زمینهای چند صد هکتاری (چندین میلیون متر مربعی) او همچنان در تملک وی باقی ماند، با توجه به اینکه وی اساسا در ایران نبود و تمامی این رانت خواریها و زمین خواریها را از طریق وکلایش و همچنین دربار پهلوی انجام میداد!
در دو سند جداگانه درباره زمینهای (یک زمین 100 هکتاری و یک زمین 25 هکتاری) «احسان یارشاطر» آمده است که به دلیل کشت مکانیزه، مشمول قانون اصلاحات ارضی نشده است!
در ادامه زمین خواریها «احسان یار شاطر»، او با وامی از بنیاد پهلوی و دربار زمینی در دشت مغان میخرد -بازهم در شرایطی که اساسا به خارج از کشور مهاجرت کرده و در ایران زندگی نمیکند- او اقساط وام را نمیپردازد تا جایی که بنیاد و دربار را وادار به عکس العمل میکند که اسناد بسیاری حکایت از برخورد نمایندگان شاه با وکیل «یار شاطر» درباره وجوه باقیمانده از زمین دشت مغان دارد.
سوء استفاده و پرداخت نکردن اقساط وامهای دریافتی و همچنین پولهایی که به این عنوان دریافت میکرد، آنچنان پرونده قطوری برای «یارشاطر» درست کرد که تعداد صفحات آن بالغ بر 123 صفحه شد!
وقاحت و گستاخی «یار شاطر» تا آن حد بوده که علی رغم داراییهای فراوان که ذکرشان آمد و خرید زمینی در دشت مغان (با کمک دربار و بنیاد پهلوی) بازهم در نامهای به نائب التولیه بنیاد پهلوی (جعفر شریف امامی) تقاضای دریافت وام برای خرید خانه در ایران میکند! (یادمان باشد در تاریخ یاد شده، وی 7 سال بوده که کشورش را ترک کرده بود.)
سندی از بنیاد پهلوی، نامه وی به «شریف امامی» را درج کرده که بخشی از آن چنین بود:
...چون اینجانب و همسرم هیچیک مالک خانه شخصی نیستیم، علیهذا متمنی است مقرر فرمایند وام خرید خانه در اختیار اینجانب بگذارند...!
نامههای «یارشاطر» برای دریافت وام ادامه پیدا میکند تا اینکه بالاخره مدیرکل مالی بنیاد پهلوی طی نامهای به «شریف امامی» موافقت خود را برای پرداخت آن برای خرید زمینی مرغوب در یکی از بهترین و خوش و آب و هواترین مناطق تهران اعلام میکند:
« نامه مدیرکل مالی بنیاد پهلوی، «حسینی جهرمی» به «شریفامامی» درباره اعطای وام به مبلغ 3997500 ریال برای خرید یک قطعه ملک محصور و مشجر در نیاوران شمیران»!
در مرداد 1353، «لطیفه علویه» (الویه) (یارشاطر) وکیل «احسان یارشاطر» که در خارج کشور به سر میبرد با پرداخت باقیمانده پول زمین، آن را به مساحت بیش از 1000 مترمربع مالک شده و سند قطعی دریافت میکند.
تصویر سند ملک ده هزار و یکصد مترمربعی «احسان یار شاطر» در بخش ضمیمهها و اسناد این کتاب آمده است.همین طور تصویر سند زمین ملکی رامسر به مساحت 1000 متر مربع.
اما یار شاطر تصمیم میگیرد برای سوء استفاده بیشتر، زمینی را که با وام بنیاد پهلوی خریده بود با قیمت بیشتر بفروشد تا هم اقساط وامش را بپردازد و هم پول هنگفتی به جیب بزند. در اینجا در واقع «یار شاطر» به اصطلاح فرهنگی و نویسنده و استاد دانشگاه کلمبیا وارد بورس زمین و زمین بازی و زمین خواری شده و همچون دلالان زمین، اقدام به معامله زمینی میکند که اساسا به خودش تعلق ندارد و به دلیل عدم پرداخت اقساط وام بانکی آن، قانونا به بیت المال متعلق است. در این زمین بازی و زمین خواری، نایب التولیه بنیاد پهلوی یعنی «شریفامامی» نیز به کمک وی میآید! سندی حکایت از آن دارد که یارشاطر برای پرداخت بدهی خود به بنیاد پهلوی، زمین ملکی خود را فروخته است. زمینی که با توصیه و پارتی دریافت کرده بود!
«یار شاطر» نامهای به «شریف امامی» نوشته و فروش زمینی که با کمک بنیاد پهلوی توسط بانک عمران خریده بود و اقساط هنوز پرداخت نشده وام بانکی اش را اعلام میکند!
سوء استفادههای مالی «احسان یارشاطر» از بودجه عمومی «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» (که از سرمایههای ملت توسط بنیاد پهلوی غارت شده بود) از جمله دیگر فسادهای مالی این عنصر به اصطلاح فرهنگی بود. اما وی در گفت و گویی که اخیرا با «ماندانا زندیان» انجام داده و در کتابی چاپ لس آنجلس منتشر شده، خود را صرفه جو و پایبند اصول اخلاقی معرفی کرده و مدعی است که در «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» حقوق دریافت نمیکرده و حتی خرج سفرهایش را از جیب خود پرداخت مینموده است! او در گفت و گوی یاد شده، اظهار میدارد:
... یادم هست یک بار بیلان نوشتم و بردم نزد «شریف امامی». به دقت خواند و پرسید که چرا مشخص کرده ام که این اندازه پول زیاد آمده است و گفت اگر چنان نامهای را رد کند، سال دیگر بودجهمان را کم میکنند. من هم خیلی صرفهجویی میکردم و هم خیلی به اصول اخلاقی پای بند بودم. ما هر سال بودجه مینوشتیم و میفرستادیم به سازمان برنامه و بودجه.... اینها من و خصوصیات اخلاقی و کاری ام را میشناختند و میدانستند من حتی برای خودم حقوق یا خرج سفرهای کاری برنمی داشتم که تا همین امروز هم ادامه داده ام...