نگاهی به اصول تشویق و تنبیه در اسلام از زبان حجتالاسلام محسن قرائتی
اقامه 40 نماز ظهر عاشورا با انگشترهای اهدایی
آنچه در پی میآید بیانات حجتالاسلام محسن قرائتی استاد قرآن كریم در جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت در مسجد سیدالشهداء(ع) این دانشگاه است که درخصوص تشویق و تنبیه در اسلام ایراد شده است.
***
توكل به خدا، سبب رسیدن به آرامش
درباره اسلام هر چه پیش میرویم، احساس میكنیم كه كمتر میدانیم و اسلام را نشناختهایم. در اسلام توجه ویژه به روح و روان شده است. همه دین ما از بای بسم الله تكیه دادن به خداوند است. مثلاً آمده است؛ به تو پناه میبرم، به تو توكل میكنم، مرا یاری كن، كمكم كن و ... انسان تا زمانی كه به خدا تكیه كند، مانند بچهای كه دستش در دست پدرش است، آرامش دارد:«أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ» یاد خدا آرامش بخش است. شما اگر بدانی در دستت طلاست، اگر همه دنیا هم بگویند در دستت سفال است، آرامش داری و نگران نمیشوی. امام خمینی(ره) فرمود: «اگر خمینی تنها هم بماند، لحظهای با آمریكا سر سازش نخواهد داشت». این نشانه آرامش و توكل است: «لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ» (نساء/84) پس در راه خدا پیكار كن؛ جز عهدهدار شخص خود نیستى.
شرایط تشویق در اسلام
1. تشویق باید به اندازه باشد و نباید مخاطب را به طوری تشویق كنیم كه فكر كند به آخرین درجه تكامل رسیده است. قرآن كریم، گاهی مىگوید: اگر این كار را بكنید، شاید رستگار شوید: «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (بقره/ 189) «لعل»؛ یعنى امید است.
2. تشویق باید با انصاف و عدالت باشد. اگر كسی گفت: سلام ؛شما بگوئید: سلام علیكم! اگر گفت: سلام علیكم! شما بگوئید: سلام علیكم و رحمهًْ الله!
3. تشویق و تشكر نباید فقط جنبه مادی داشته باشد؛ گاهی نام خیر یا ستایش فرد یا دعایی... خود تشویق است و تشویق معنوى، گاهى كارسازتر است: «إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ؛ و بر آنان درود فرست (و دعا كن). زیرا دعاى تو، مایه آرامش آنان است. (توبة/ 103) یا اینكه پیغمبر به عنوان تشویق دست كارگر را بوسید.
راهاندازی 40 نماز جماعت
در ظهر عاشورا با انگشترهای اهدائی
من یك بار تعدادی انگشتر خریدم و خدمت رهبر معظم انقلاب رسیدم و از ایشان خواهش كردم كه اینها را به عنوان هدیه از من قبول كند و دوباره به من بازگرداند تا به عنوان هدیه از طرف ایشان به هیئتهایی كه نماز جماعت ظهر عاشورا را برگزار میكنند، بدهیم. پس از اهدا، به عشق آن انگشترها چهل نماز جماعت دیگر وسط خیابان راه افتاد و كم كم همهگیر شد و به واسطه آن انگشترها و هدیه كوچك ظهر عاشورا حتی در كشورهای دیگر نماز جماعت در خیابان راه افتاده است.
4. تشویق شونده نباید از هر جهت بیعیب باشد؛ ممكن است كه به دلیل كار خوبی تشویق شود؛ اگر چه از جهات دیگری نقص داشته باشد. بلال در گفتن حرف شین نقص داشت و پیامبر اكرم(ص) فرمود: خدای تعالی شین او را به جای سین میپذیرد. ما نباید انتظار داشته باشیم كه كسی كه تشویق میشود، هیچ عیبی در او و بستگان و دوستانش نباشد.
5. گاهی تشویق جنبه حمایت دارد؛ یعنی افرادی در كوبیدن شخصی یا چیزی یك دست میشوند، در این موارد انصاف اقتضاء میكند تا انسان كمالی را از آن شخص برجسته كند تا جلوی انتقادها را بگیرد.
حضرت عیسى(ع) با جمعیتى بودند. خواستند از كنار سگى بگذرند. یكى گفت: چه سگ سیاهى است. یكى گفت: چه سگ لاغرى است. یكى گفت: چه سگ بدبویى است. هركسى یك نقطه ضعفى را گفت. حضرت عیسى(ع) فرمود: «چه دندانهاى سفیدى دارد.» و با این عمل به همه آنها فهماند كه اگر كسی را به رگبار میبندید، خوبیهای او را هم بگوئید.
6. جهت و علت تشویق باید برای دیگران روشن باشد و الاّ ممكن است كه تشویق بعضی، افكار و اخلاق و عقاید دیگران را تخریب كند. قرآن كریم در موارد متعدد كه سخن از لطف و پاداش است، دلیل آن را برای دیگران نقل میكند: «لمّا صبروا»، «بما كانوا یعملون»، «بما كانوا یفعلون» و... تا فكر نشود كه در تشویق، یك تبعیض است.
7. توجه به استعداد و وُسع افراد در تشویق امر مهمی است؛ یعنی كار را با توان بدنی و جسمی و روحی افراد بسنجیم. خداوند در قرآن میفرماید: «لَا یُكَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا» (بقره/286) خداوند هیچكس را جز به قدر توانایىاش تكلیف نمىكند؛ «لَا یُكَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًاإِلَّا مَا آتَاهَا» (طلاق/7) خدا هیچ كس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تكلیف نمىكند.
كسى كه ندار است و مقدار كم انفاق مىكند، قابل ستایش است: «لا یَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ؛ مؤمنانِ (تهىدستى) كه جز به اندازه توانشان چیزى (براى انفاق و پشتیبانى از جبهه) نمىیابند» (توبه/79) ولى اگر فرد دارا و متمكّن به مقدار قابلى كمك نكند، نه تنها كه شایسته تشویق نیست، بلكه شایسته توبیخ است. «أَعْطى قَلِیلًا؛و اندكى (از مال) بخشید.» (نجم/ 35)
یك لیوان آب ظهر عاشورا یك میلیارد میارزد، ولی غروب عاشورا ارزشی ندارد. این به این معناست كه هر چیزی در جای خودش ارزش دارد.
اصول تنبیه و توبیخ
توبیخ هم اصولی دارد كه باید رعایت شود.
1. غیر مستقیم باشد.
2. بگونهای عمل شود كه به یأس تبدیل نشود.
3. توبیخ باید همراه با نشان دادن راه جبران باشد.
4. پس از پشیمانی فرد صورت نگیرد. همچون یوسف(ع) كه برادران خطاكار خود را پس از پشیمانى توبیخ نكرد و فرمود: «لا تَثْرِیبَ عَلَیْكُمُ الْیَوْمَ ؛امروز بر شما توبیخ و ملامتى نیست.» (یوسف/ 92)
5. در انتقاد، همه را توبیخ نكنیم؛ اشتباه فردی یا گروهی، نباید سبب عمومی شدن توبیخ و سرایت آن به دیگران شود.
6. دلیل تنبیه و توبیخ اعلام شود.
7. توبیخ و تنبیه متناسب با میزان نقش افراد در تخلف باشد: «وَ الَّذى تَوَلّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظیمٌ؛ كسى كه در انجام گناه نقش اصلى را ایفا كرده است، عذاب بزرگ و مجازات سنگینى در انتظارش است.» ( نور/ 11)
8. باید همراه با ارشاد و رهنمود باشد.
9. مناسب با عمل باشد.
به هر ترتیب ما در قرآن درباره هر رشتهای دستور داریم. امام رضا(ع) فرمود: اگر مردم مزه دین را بچشند، همه مؤمن میشوند.
از: سایت ستاد اقامه نماز