اخبار ویژه
جامعه بحرانزده آمریکا از جنبش 99 درصد به یک شومن رسید
«جامعه آمریکا دچار بحران است که از جنبش 99 درصد والاستریت به یک شومن رسید.»
عباس عبدی در روزنامه شهروند نوشت: از روزی که رقابت انتخاباتی میان نامزدهای درون حزبی آغاز شد، یک اصل در ساختار سیاسی آمریکا پذیرفته شده بود؛ اصلی که گویی غیرقابل مناقشه است. اوباما این اصل و برداشت سیاسی را در آن زمان بیان کرد و چنین تعبیری به کار برد که گویی حضور ترامپ در کاخ سفید در ساختار کلی ایالات متحده غیرممکن است و فرضیه و احتمال پیروزی او را از ابتدا مردود میدانست. اوباما حدود 7 ماه پیش نیز در مراسم شامی که در کاخ سفید برگزار کرده بود و ترامپ دعوت او را برای حضور در این مراسم نپذیرفت، شروع به مسخره کردن ترامپ کرد و حتی نگرانی برخی از جمهوریخواهان از بالا رفتن ترامپ را بیمورد و شوخی تلقی کرد. ولی دیروز با واقعیت روشنی روبهرو شد و این که آنچه از نظر او ناممکن بود، محقق شد.
آیا اوباما حقیقت را میدانست و در قالب یک موضع سیاسی میخواست خلاف آن را بگوید یا آنکه اساساً به آنچه گفته بود یقین داشت؟ به نظرم حالت دوم بود. پس اگر چنین است، چرا در یک جامعه توسعهیافته تا این حد اشتباه محاسباتی رخ میدهد؟
وی اذعان کرد: به نظر میرسد که جامعه آمریکا برخلاف ظاهرش که نوعی آزادی رسانهای حاکم است از این حیث دچار اشکال جدی شده است. شاید ترامپ بهتر از دیگران این ضعف را متوجه شده بود و به شدت علیه رسانهها سخن میگفت.
رسانههای آمریکایی تا حدی تحت انحصار یا تحت نفوذ گروههای رسانهای سرمایهداری هستند. توجه کنیم، منظور این یادداشت از خطای سیاستمداران آمریکایی، ارزیابی نادرست آنان از اتفاق روز آخر نبود، که این خطای کوچک ماجرا بود. خطای اصلی در همان تحلیل اوباما بود که احتمال به قدرت رسیدن فردی مثل ترامپ را به کلی رد میکرد، ولی هنگامی که او نامزد جمهوریخواهان شد، باز هم در این گزاره نادرست خود شک نکردند، زیرا شک در این گزاره، مستلزم ایجاد تغییرات اساسی در نگاه و فرضیات گوینده نسبت به جامعه آمریکا بود و پذیرش این تغییرات بسیار سخت و گران است.
درسی که ما به عنوان یک ایرانی میتوانیم از این اتفاق بگیریم این است که در فضای ناسالم رسانهای درک ما از واقعیت به شدت مخدوش میشود و چهبسا واقعیت نیز نامتعین و گنگ باشد. جامعهای که از جنبش 99 درصد والاستریت به جایی میرسد که یک شومن و سرمایهدار را برای خروج جامعه خود از بحران و رسیدن به آرزوهایش انتخاب میکند، نشانهای از این وضعیت نامتعادل است.
عبدی درعین حال سعی کرده غافلگیری در آمریکا را با انتخابات خودمان مقایسه کند حال آن که در ماجرای اخیر، کسانی که غافلگیر شدند، مدعیان اصلاحطلبی بودند؛ همانها که در نشریات خود (شرق، آرمان، خبر جنوب، دنیای اقتصاد، روژان و...) کلینتون را پیروز انتخابات معرفی کرده بودند.
وعده 100 روزه ترامپ ایجاد 25 میلیون شغل و رشد اقتصادی
دونالد ترامپ وعده رشد اقتصادی 4 درصد و ایجاد 25 میلیون شغل را در تبلیغات انتخاباتی داده بود.
به گزارش رادیو فرانسه رئیس جمهور جدید آمریکا در سخنرانی 22 اکتبر خود در پنسیلوانیا گفته بود که در 100 روز اول پس از به قدرت رسیدن، برنامه همه جانبه اضطراریای را به اجرا خواهد گذاشت. او وعده داده بود که در این مهلت دو میلیون مهاجر بزهکار را از آمریکا اخراج و ویزای ورود کشورهایی را که از پذیرش این مهاجران خودداری بورزند، لغو کند و همچنین برای جلوگیری از ورود مهاجران به آمریکا دیواری به طول 1600 کیلومتر و به هزینه دولت مکزیک در مرز میان این کشور و آمریکا احداث خواهد نمود.
ترامپ همچنین گفته است که به محض ورود به کاخ سفید 11 میلیون مهاجر غیرقانونی را از آمریکا اخراج خواهد کرد و پذیرش پناهندگان سوری را متوقف خواهد ساخت. او گفته است که «حق سرزمین» را در اهدای ملیت آمریکایی لغو خواهد کرد و تعداد مأموران مبارزه با مهاجران غیرقانونی را سه برابر افزایش خواهد داد. دونالد ترامپ گفته است: در صورتی که مهاجران غیرقانونی پس از اخراج از آمریکا به این کشور از نو بازگردند، با مجازات دست کم دو سال زندان روبرو خواهند شد.
در حیطه اقتصادی، دونالد ترامپ قول داد که به محض قدرتگیری، مذاکره برای تجدیدنظر در پیمان مبادله آزاد (موسوم به «نفتا») میان آمریکا، مکزیک، کانادا و پورتوریکا را آغاز میکند. او گفته است که بعد از روی کار آمدن، آمریکا از پیمان همکاری کشورهای حوزه اقیانوس آرام خارج خواهد شد. از نظر ترامپ، چین مسئول نیمی از کسری تراز تجاری آمریکا است.
از سوی دیگر دونالد ترامپ وعده داده است که در همکاری با کنگره آمریکا طرح اقتصادیای برای ایجاد 25 میلیون شغل در دورهای ده ساله را به اجرا بگذارد. طرح اقتصادی ترامپ مبتنی بر کاهش محسوس مالیات طبقه متوسط و همچنین بنگاههای اقتصادی است. او وعده داده است که با اجرای این طرح رشد اقتصادی آمریکا را به 4 درصد برساند. بر پایه طرح پیشنهادی دونالد ترامپ مالیات شرکتها و مؤسسات اقتصادی از 35 درصد به 15 درصد و مالیات بر درآمد ثروتمندترین افراد جامعه از 39/6 درصد به 33 درصد کاهش خواهد یافت. طرح اقتصادی دونالد ترامپ کسری بودجه دولت فدرال آمریکا را افزایش خواهد داد. ترامپ همچنین وعده داده که به یاری کاهش مالیاتها، ترغیب سرمایهگذاریهای بخش خصوصی و همکاری میان بخش دولتی و بخش خصوصی 1000 میلیارد دلار سرمایهگذاری در زیرساختهای آمریکا در دورهای ده ساله انجام بدهد.
دولت چرا پاسخ گستاخی اروپا را نمیدهد؟!
«پس از اشغال لانه جاسوسی آمریکا، واشنگتن یکسویه ارتباط خود را با ایران قطع کرد و امام(ره) از این کار استقبال فرمود. با تعطیلی لانه جاسوسی آمریکا در تهران ادامه وظایف لانه جاسوسی آمریکا به گردن برخی سفارتخانههای غربی از جمله انگلیس، فرانسه و آلمان افتاد. امروز سفرای هر سه کشور یاد شده از مقامات امنیتی و اطلاعاتی هستند اما ظاهرا این کفایت نمیکند، بایستی همه ظرفیت اتحادیه اروپا در این باره بسیج شود.»
روزنامه رسالت در یادداشتی نوشت: سند راهبردی اتحادیه اروپا پس از برجام که در حقیقت برجام 2 را کلید میزند، حاوی مسائل فوقالعاده مهم است. این سند بیپروا شروطی را برای عادیسازی روابط با ایران تصویب کرده که مصداق احیای لانه جاسوسی آمریکا به نام اتحادیه اروپا در تهران است. برخی از آن شروط به شرح زیر است؛ قبول و اجرای «اف.ای.تی.اف»، تضمین امنیت انرژی اروپا با نفت و گاز ایران، عدم برخورد با افراد دوتابعیتی (بخوانید طرد تابعیتی)، عدم حمایت از محور مقاومت در منطقه به ویژه حزبالله، محدود کردن فعالیتهای موشکی، کمک به حل بحران سوریه برحسب اراده غرب و آمریکا، برگزاری انتخابات آزاد و انجام اصلاحات سیاسی در داخل، اجرای مکانیزمهای حقوق بشری مد نظر غرب، آزادی جاسوسهای اروپایی و انجام اصلاحات مد نظر آنها.
محمدکاظم انبارلویی در این یادداشت تصریح میکند: خانم موگرینی، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا چندی پیش برای اجرایی کردن این سند راهبردی به تهران آمد که در خبرها فقط آمده بود ایشان برای رسیدگی به بحران سوریه به ایران آمده است. اولین حرف او تاسیس دفتر یا بهتر بگوییم سفارت اتحادیه اروپا در تهران بود. «چالش اصلی» و «پیچیدگی» روابط با اتحادیه اروپا برمیگردد به مواضع مداخلهجویانه اتحادیه اروپا و تحقیر دولت و ملت ایران و احیای نوع پیشرفتهای از کاپیتولاسیون! چرا وزارت امور خارجه در این مورد روشنگری نمیکند و با دیپلماسی عمومی، مردم را در جریان امور قرار نمیدهد؟ در سند راهبردی اتحادیه اروپا در پسابرجام ایران تهدید شده است که اگر به تعهدات خود در برجام عمل نکند، تحریمها به سرعت بازمیگردد.
آنها هنوز تحریمها را برنداشتهاند. سفیر جدید ایران در لندن جناب آقای تختروانچی که عضو تیم مذاکرهکننده هم بوده است، میگوید حساب بانکی سفارت ایران در لندن هنوز مسدود است و 2 پوند پول نمیتوانند در لندن جابهجا کنند، آن وقت اتحادیه اروپا سخن از برجام و اجرای یکسویه تعهدات دارد، این واقعا شرمآور است. در برابر این رفتار تحقیرآمیز متاسفانه دستگاه دیپلماسی ساکت است و پاسخ گستاخیهای آنها را نمیدهد!
روح سند راهبردی اتحادیه اروپا نشان میدهد آنها ایران را یکی از مستعمرههای اروپا میدانند و برای دولت و ملت ما دستورالعمل صادر میکنند. مردم از خود سوال میکنند: چرا پاسخ گستاخی اتحادیه اروپا داده نمیشود؟ اگر دولت سکوت کرده حداقل مجلس پس از قوه قضائیه در اینباره موضع شفاف و روشن بگیرد.
احترام به حقوق مطبوعات یا عملیات گازانبری علیه منتقدان؟!
مشاور رئیسجمهور میگوید روحانی دنبال مسیرهای کمخرجتر از دادگاه است.
حسامالدین آشنا در نمایشگاه مطبوعات، با بیان اینکه ما تاکنون در کشور، رئیسجمهور حقوقدان نداشتیم، گفت: «وقتی دکتر روحانی، رئیسجمهور کشور در افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات به صراحت میگوید «نباید هر کاری را به قاضی و دادگاه سپرد و باید به دنبال مسیرهای کمخرجتر و حرفهایتر باشیم» به این معنی است که او میخواهد تخلفات حرفهای، در نظامی حرفهای مورد بررسی قرار بگیرد. در مقابل رئیس قوه قضائیه اینچنین پاسخ داده است که «تشخیص جرم برعهده قاضی است و ارجاع به غیر از قاضی و تحمیل آن بر قاضی خلاف شرع است»، در حالی که این دو گفته تعارضی با هم ندارند.»
آشنا ادامه داد: «متاسفانه کسانی که اطلاعات را در اختیار رئیس قوه قضائیه میگذارند، دقت کافی و توجه ندارند و نمیتوانند تخلف حرفهای و جرم را از هم تمیز دهند.»
آقای آشنا باید توضیح بدهند که به خاطر همین راههای کمهزینهتر است که برخی وزرا و معاونین رئیسجمهور لنگه در دستگاه قضایی و دادگاهها را برای احضار و محاکمه مدیران مسئول نشریاتی چون کیهان از جا کندهاند و مدام به قوه قضائیه برای این سختگیری و فشار بر منتقدان افزونتر میکنند؟!
ثانیا این چه حقوقدانی است که در نمایشگاه مطبوعات ندای آزادی مطبوعات سر میدهد و میگوید قلمها را نشکنید و دهان را نبندید اما بارها کتبی و شفاهی، با واسطه و بیواسطه به قوه قضائیه فشار میآورد که با فلان سایت و روزنامه برخورد کنید یا نزد رهبری گلایه میکند که چرا دستگاه قضایی با فلان روزنامه و سایت برخورد نمیکند؟! آیا این رویکردها، احترام به حقوق مطبوعات است یا تقلا برای عملیات گازانبری علیه مطبوعات منتقد؟!
مرثیه زیباکلام برای غارتگران اموال و تحریمکنندگان ملت ایران
صادق زیباکلام برای پایان یافتن دوره اوباما و رای نیاوردن هیلاری کلینتون مرثیهسرایی کرد.
وی در مصاحبه با نسیم آنلاین گفت: آن قدرها طول نخواهد کشید که خیلیها از ایران چراغ به دست خواهند گرفت و به دنبال روزهایی که آقای اوباما در راس کاخ سفید بود و آقای جان کری سکان وزارت خارجه آمریکا را در دست داشت بگردند، آن روز متوجه خواهند شد که چه روزهای خوبی بود که میشد با آمریکا به تفاهم رسید، به سمت تنشزدایی رفت اما این فرصت طلایی را ما در ایران از دست دادیم.
آقای زیباکلام توضیح نداده که آیا کسی غیر از هیلاری کلینتون بود که از تحریمهای فلجکننده علیه ملت ایران رونمایی کرد؟ و آیا مثلا عمه اوباما بود که دستور غارت 2/3 میلیارد دلار از اموال ملت ایران پس از برجام را صادر کرد؟ یا اینکه مطبوعات غربی به کسی جز هیلاری کلینتون لقب «الهه جنگ» دادهاند؟ آیا جنگهای ویرانگر سوریه و یمن- و تشکیل داعش در شمال عراق و شرق سوریه- جز با طراحی و حمایت آمریکا انجام شد؟!
به اوت زدن اصلاحطلبان شوکی بزرگتر از پیروزی ترامپ دیوانه
افتضاح روز چهارشنبه نشریات اصلاحطلب در پیروز انتخابات معرفی کردن کلینتون با استهزاء و اعتراض یک روزنامه وابسته به همین طیف مواجه شد. روزنامههایی مانند شرق، آرمان، خبرجنوب، دنیای اقتصاد، آسیا و روژان و... صبح چهارشنبه که انتخابات تمام شده بود، هیلاری کلینتون را به عنوان پیروز انتخابات آمریکا معرفی کردند.
روزنامه فرهیختگان در تحلیلی نوشت: وقتی در واپسین روزهای رقابت افشاگریهای جدید علیه دونالد ترامپ موجب کاهش آرای او نشد، این پرسش مهم در ذهن بسیاری از تحلیلگران نقش بست که چرا این افشاگریها که یکی از آنها نیز میتوانست یک رئیسجمهور را ساقط کند، دیگر برای رایدهندگان اهمیت ندارد. آیا حجم گسترده توهینهای کلامی که در سخنان هر دو نامزد به کرات استفاده میشد، موجب کاهش حساسیت شهروندان ایالات متحده به این مهم شده بود؟ از سوی دیگر اگرچه در فضای مجازی و رسانهای فضا به سود هیلاری بود، اما حضور دونالد ترامپ میان مردم بسیار بیشتر از وزیر امور خارجه اسبق ایالت متحده بود. کافی است به تعداد برنامههای مردمی ترامپ در هفتههای منتهی به انتخابات نگاه کنید تا دریابید که او بیش از دو برابر هیلاری به صورت چهره به چهره با شهروندان آمریکایی دیدار داشته و تلاش کرده است خود را متفاوت از سایر دولتمردان آمریکا نشان دهد. این رویداد نشان داد که هنوز نمیتوان به صورت کامل به فضای مجازی اعتماد کرد و برای پیروزی در رقابتهای سیاسی هنوز روشهای سنتی، پارامتر بسیار تعیینکنندهای خواهد بود. مطمئنا درباره این انتخابات و پیامدهای آن تا ماهها شاهد تولید محتوا خواهیم بود.
این روزنامه میافزاید: فارغ از این مباحث این انتخابات تجربهای تلخ برای روزنامهنگاری ایران را هم به همراه داشت. اگر فضای امروز رسانهای کشور ماننده 10، 12 سال پیش بود، احتمالا وقتی از خواب بیدار میشدید به روال اکثر روزها بدون تماشای تلویزیون و رادیو، خود را به محل کار میرساندید، با مشاهده دکههای مطبوعات شهر تصور میکردید که سرکار خانم هیلاری کلینتون اجارهنامه کاخ سفید را امضا کرده است و بیل کلینتون هم در حال انتخاب رنگ پردههای این عمارت بزرگ است. تازه اواسط روز با شنیدن رادیو یا چک کردن اینترنت درمییافتید که ای داد بیداد، این ترامپ است که بیرق پیروزی به دست دور میدان مسابقه رژه میرود. در حالی که این روزها اکثر اهالی جراید وطنی از دوران شبکههای اجتماعی و دنیای دیجیتال سخن میگویند و خواهان زندگی با ملزومات جدید هستند، به نظر میرسد در عمل رفتاری کاملا سنتی و مطابق با دوران پیش از شبکههای اجتماعی از خود نشان میدهند. شاهد این مدعا نیز نوع مواجهه بسیاری از روزنامهها با انتخابات سهشنبه ایالات متحده بود؛ رقابتی که نتایج آن تا بامداد دیروز امکان اعلام نداشت.
فرهیختگان خاطرنشان کرد: در این بزنگاه برخی روزنامهها با انتشار عکسها، تحلیلها و حدسیات خود را به عنوان خبر منتشر کردند. در رویدادی چون فقره اخیر اگر خود را دانای کل نبینید، اگر خود را نوستراداموس نپندارید و به علوم خفیه و رمل و اسطرلاب نیز دسترسی نداشته باشید، از همه مهمتر برای مخاطب خود احترام قائل باشید، چه باید انجام دهید؟
... شاید در بسیاری از موارد سکوت بهتر از تکرار تجربیات دوران گذشته در عصر جدید باشد.