kayhan.ir

کد خبر: ۸۶۰۱۵
تاریخ انتشار : ۳۱ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۰:۰۶
وزارت ورزش افراد فاقد صلاحیت را کنار بگذارد

وجود ۲ جریان متضاد در ورزش همدستی مدیران نالایق و جریان منفعت‌جو، مانع بزرگ پیشرفت



سرویس ورزشی-
 در ورزش دو جریان عمده وجود دارد. جریانی که خواهان ورزش پاک و حرکت در مسیر پیشرفت و مدافع منافع ملی و مطالبات مردم است و جریانی که ضد ورزش است و فلسفه وجودیش در ورزش تامین منافع شخصی و باندی است.
مرزبندی‌های موجود در ورزش با آنچه در حوزه‌های دیگر علی‌الخصوص سیاست، وجود دارد و برقرار است تا حد زیادی فرق دارد. اگر در آنجا اختلاف نظر و دیدگاه بر سر یک هدف مشترک تا آنجا بالا می‌گیرد که گاه اصل هدف فراموش می‌شود و دعواها حالت لجبازی و چوب لای چرخ یکدیگر گذاشتن و کار ملک و ملت را معطل نهادن و... به خود می‌گیرد، در حوزه ورزش خوشبختانه چنین نیست.
در اینجا مرزبندی‌ها در دو خط و دو جریان کاملا متضاد و مغایر یکدیگر عیان و قابل مشاهده است. یک خط که پیروان و طرفداران آن با وجود همه اختلاف سلیقه‌هایی که شاید در حوزه‌های دیگر مثلا سیاست و فرهنگ و حتی اعتقادات و... با یکدیگر دارند در ورزش هدف مشترک دارند و آن پیشرفت ورزش در ابعاد مختلف، به ویژه در بعد قهرمانی در سایه حاکمیت ورزش پاک و به طور خلاصه حفظ منافع ملی و پاسخگویی به توقعات و انتظارات مردم است. خط دیگر جریانی است که منافع شخصی و باندی خود را به منافع ملی ترجیح می‌دهد، به ورزش و تشکیلات و فعالیت‌های ورزشی آویزان شده است تا نام و نان خود را تامین کند و برایش اصلا موضوع پیشرفت یا عدم پیشرفت، هدف و دغدغه به حساب نمی‌آید. بنابراین در ورزش دو جریان اصلی «هدف مشترک» ندارند که بعد سر راه رسیدن به آن، تاکتیک‌هایی اتخاذ شده و... تز و نظر خود را داشته باشند و در اینجا از یکدیگر جدا شوند و اختلاف دیدگاه و نزاع‌های جناحی را سبب شود. در واقع در حوزه‌های غیر ورزشی- به ویژه سیاسی- هدف مشترک است یا ظاهرا مشترک است اما در تاکتیک‌ها اختلاف نظر هست. روشن‌تر بگوییم، مثلا در آنجا همه حرف از تحقق آرمان‌های انقلاب می‌زنند، شعار دفاع و حراست از میراث شهیدان سر می‌دهند، دغدغه حفظ اصول و ارزش‌های انقلاب دارند، منافع ملی، هدف است، اما آنچه آنها را تحت عنوان راست و چپ یا اصولی و اصلاحی یا... از یکدیگر جدا می‌کند، راه حل‌ها و تاکتیک‌هاست. استراتژی و هدف تقریبا مشابه و یکسان است. در اینجا همه خود را «حق» می‌دانند و راه حل خود را برای تحقق اهداف ملی ارجح می‌دانند و دعواها و تزاحم‌ها از اینجا شروع می‌شود.
دو جریان کاملا متضاد
اما در ورزش دو جریان عمده وجود دارد که ذاتا و ماهیتا با یکدیگر تفاوت دارند و هیچ‌گونه نقطه مشترکی نه در استراتژی و هدف و نه در تاکتیک و عمل، ندارند! در اینجا همان‌طور که اشاره شد دو جریان عمده وجود دارد، جریانی که خواهان ورزش پاک و حرکت در مسیر پیشرفت و مدافع منافع ملی و مطالبات مردمی است و جریانی که ضد ورزش است، فلسفه وجودیش در ورزش و کنار ورزش در اشکال مختلف و جایگاه‌های گوناگون تامین منافع شخصی و باندی است و چون برایش پیشرفت ورزش و پاسخگویی به انتظارات مردم مفهوم و موضوعیت ندارد، با جریانات و گروه‌های مغرض و معاندی که در همه عرصه‌ها از جمله ورزش به دنبال اثبات ناکارآمدی نظام دینی و انقلابی هستند، همسو و همراه است.
اصلاح و رزمایش آسان است
بنابراین در ورزش کار کردن و کار درست انجام دادن و متحقق ساختن اهداف ملی (nations- Goal) و پاسخگویی به خواسته‌های مردمی، به طور طبیعی و منطقی خیلی آسان‌تر از حوزه‌های دیگر می‌تواند باشد. در ورزش سکان مدیریت و رهبری در دست افراد و شخصیت‌هایی است که به نمایندگی از حاکمیت و جریان «طرفدار پیشرفت و حفظ منافع ملی» به این پست و منصب رسیده و مسئولیت سکانداری را به دست آورده‌اند، آنها قاعدتا بدهکار و وامدار جریان مقابل که دنبال منافع و تامین خواسته‌های شخصی از قبل ورزش است، نیستند، که بخواهند برای این گروه هم سهم و حقی در اداره بخشی از امور ورزش یا دخالت در سازوکار ورزش قائل باشند. سکانداران و مسئولان ورزش فقط وامدار مردم و جریان خواهان پیشرفت ورزش است و باید از میان این طیف و گروه، که علی‌رغم اختلاف دیدگاه‌ها و حتی ایدئولوژی در سایر عرصه‌ها، در ورزش تعدادشان بسیار بسیار زیاد است و اکثریت مطلق را تشکیل می‌دهند، یاران و همکاران و مدیران و مشاوران را برگزینند و بر این اساس نفرات و چارت خود را «ارنج» کنند.
موهبتی که ورزش از آن برخوردار است
به این ترتیب می‌توان نتیجه گرفت، ورزش هر مشکلی داشته باشد، هر کمبود و مانعی بر سر راهش باشد، مشکل تزاحم و تضاد دیدگاه‌ها و جناح‌ها و در یک کلام «سیاست‌زدگی» را ندارد و این در جامعه سیاست‌زده ما، که محور و دلیل بسیاری از موضع‌گیری‌ها و موافقت‌ها و مخالفت‌ها، گرایش جناحی و خطی است، موهبتی است که ورزش از آن برخوردار است، فرصتی است که مسئولان ورزش باید از آن در جهت حرکت ورزش در مسیر پیشرفت استفاده کنند، سرمایه‌ای است که در حد خود، بسیاری از ناداشته‌ها و کمبودهای دیگر را جبران می‌کند، در اینجا چپ و راست، اصلاحگرا و اصولگرا، آبی و قرمز، تهرانی و شهرستانی و... با تکیه بر اصول شناخته شده و مورد تایید ورزش، مثل جوانمردی، پهلوانی و پاکی و مردمداری و... در هدف حرکت ورزش در مسیر پیشرفت و تامین منافع ملی و پاسخگویی به مطالبات مردمی و همچنین مبارزه با زشتی‌ها و زیاده‌خواهی‌ها و افراد و باندهای چسبیده و فرصت‌طلب، توافق دارند و همین توافق و تفاهم است که می‌تواند دستمایه خوبی باشد برای مسئولان ورزش که به دور از اهمال و غفلت و وادادگی و آسان‌گیری و... بدتر از همه سیاست‌بازی! از آن در جهت بسیج همه نیروهای ترقی‌خواه و ضد فساد در ورزش استفاده کند و با به‌کارگیری صحیح هر کس در مقام و جایگاه مناسب و تاثیرگذار، در نهایت برای تحقق هدف مشترک که حرکت ورزشی در مسیر پیشرفت و بالندگی است برنامه‌ریزی و کار کند.
اخلال جریان ضد ورزشی
این چند جمله را آوردیم تا بگوییم، در ورزش شرایط برای کار کردن و بی‌دغدغه‌تر به سوی اهداف ملی حرکت کردن، خیلی مساعد است و بهانه‌هایی که در جاها و حوزه‌های دیگر می‌شود برای عدم پیشرفت کارها و تحقق وعده‌ها و... مطرح کرد، در اینجا موضوعیت ندارد. در اینجا هشیاری، صداقت و عزم و جزم سکانداران ورزش و مسئولین رشته‌ها و حوزه‌های مختلف لازم است تا ورزش در اکثر رشته‌های ورزشی و در کلیت آن پیشرفت کند. در اینجا اگر اختلافات شدید و درگیری‌های آزاردهنده و... میان افراد خوشنام و خدمتگزار پیش می‌آید، بدون شک رد پای جریان دوم، یعنی جریان ضد ورزش و منفعت‌جو در میان است که با استفاده از ابزار در اختیار و حربه «تفرقه» سعی می‌کند، با ایجاد اختلاف میان افراد شناخته شده و چهره‌های اصیل و چکیده‌های ورزش، فضای ورزش را مشوش و آشفته کند و مانع از اصلاحات و موجب برهم زدن وضع موجود شود و اگر در فدراسیون و جایی از ورزش، حضور و تاثیر این افراد فرصت‌طلب و مخرب و منفعت‌جو و مغرض را می‌بینیم، باز نباید شک کرد که حضور این عناصر معلول وادادگی و ترس مسئول آن رشته و جایگاه یا به دلیل عدم صداقت مدیران است که در حرف و شعار از ورزش پاک و سازندگی و اصلاح وضع ورزش دم می‌زنند، اما در خفا و در عمل با جریانات مخرب و ناسالم و فرصت‌طلب سر و سر و همنوایی دارند. غیر از این ما دلیلی برای بعضی از درگیری‌های تاسف‌بار میان عناصر محبوب ورزش که از عصاره‌های آن محسوب می‌شوند، از یک‌سو و حضور و دخالت و جولان دادن عناصر آویزان و زیاده‌خواه و فرصت‌طلب در عرصه‌های مدیریتی و تاثیرگذار ورزش از سوی دیگر، پیدا نمی‌کنیم و برای همین هم هست که بارها از مسئولان امر و مدیران ارشد ورزش خواسته‌ایم، برای پاکسازی فضای ورزش و دفع و طرد عناصر عوضی آمده، درنگ نکنند و با مدیران و مسئولانی که راه را برای نفوذ و رخنه این عناصر که جز به منفعت خود، به چیزی فکر نمی‌کنند، باز و هموار می‌کنند، بی‌تعارف و قاطعانه برخورد نمایند.
مدیران نالایق جاده صاف‌کن جریانات مخرب
سخن را کوتاه کنیم، بزرگ‌ترین مانع پیشرفت ورزش از حیث انسانی و فکری در دو عامل قابل جمع‌بندی است: 1- جریانات فرصت‌طلب، منفعت‌جو و مغرض که در ورزش حضور دارند، به این و آن مسئول و فدراسیون و مدیر باشگاه آویزان هستند، برای تامین منافع و مطامع شخصی و باندی. 2- مدیران واداده و غیرمسئول که به اسم خدمت به ورزش و کمک به پیشرفت ورزش و پاسخگویی به مطالبات مردمی و تامین منافع ملی، در ورزش پست و مسئولیت می‌گیرند، اما در عمل به خاطر ترس، وادادگی، عدم صداقت و ریاکاری در امانت خیانت کرده و با جریانات فرصت‌طلب همنوایی می‌کنند و اصولا راه را برای حضور و جولان دادن و تاثیرگذاری آنان هموار می‌کنند و در تخریب ورزش و تامین منافع خود، با یکدیگر شراکت می‌کنند!!
مدیران فاقد صلاحیت را کنار بگذارید!
در این میان تکلیف مهم مسئولان ارشد ورزش مشخص و کاملا روشن است. برخورد با این دو عامل و البته برخوردی عالمانه و موثر. به این معنی که در این برخورد اصلاحی، مثل بیشتر موارد! جای علت و معلول را اشتباه نگیریم، در اینجا علت، عامل دوم (مدیران واداده و دورو) است، نه عامل اول (فرصت‌طلبان و تخریب‌چی‌ها)، چون اگر این عامل دوم خود مانعی نباشد و راه را برای رخنه و نفوذ عامل اول هموار نکند، گروه فرصت‌طلب، جرات و جسارت ورود پیدا نمی‌کند و...
اینکه چندی پیش نوشتیم- و با استقبال خوانندگان محترم هم مواجه شد- و همواره تاکید کرده‌ایم که «تعارف با مدیران نالایق را کنار بگذارید» از همین باور و دیدگاه نشأت می‌گیرد، توصیه برادرانه و کارشناسانه‌ای که در پایان این مقال بار دیگر بر آن تاکید می‌کنیم. در آینده این موضوع (دو دیدگاه اصلی در ورزش) را پی خواهیم گرفت و مفصل‌تر و با ذکر جزئیات و آوردن نمونه‌های ملموس، درباره آن خواهیم نوشت، اگر عمری باشد.