مصائب فراوان یزد در دوره دیکتاتوری رضاشاه
اشاره:
از آغاز حضور اسلام در ایران، مردم یزد، چنان با دین و قرآن و آداب اسلامی خو گرفتند که این شهر را به «دارالعباده» تبدیل کردند. به همین دلیل از قرن چهارم هجری، حضور علویان در یزد، از فراوانی قابل توجهی برخوردار شد و بزرگزادگانی چون امامزاده سیدجعفر(ع) در این دیار سکنی گزیدند.
آیتالله صدوقی از علمای بزرگ این دیار از همان بدو ورود به قم، با امامخمینی(ره) آشنایی و دلبستگی پیدا کرد و مبارزاتش با رژیم ستمشاهی گستردهتر شد.
مرکز بررسی اسناد تاریخی به تازگی کتابی را با عنوان «گفتوشنود» در 2 جلد به چاپ رسانده است. این کتاب حاصل جمعآوری اسناد ساواک از «شنود مکالمات بیتشهید آیتالله محمد صدوقی» است. آنچه از این پس در این ستون میخوانید مقدمه این دو جلد کتاب خواهد بود.
دفتر پژوهشهای موسسه کیهان
از آغاز حضور اسلام در ایران، مردم یزد، چنان با دین و قرآن و آداب اسلامی خو گرفتند که این شهر را به «دارالعباده» تبدیل نمودند. به همین دلیل از قرن چهارم هجری، حضور علویان در یزد، از فراوانی قابل توجهی برخوردار شد و بزرگزادگانی چون امامزاده سیدجعفر(ع) در این دیار سکنی گرفتند.
جایگاه دین و پیروی از ائمه اطهار(ع) در یزد، به میزانی بود که در مقابل انحرافات دینی و در جریان فتنههای به ظاهر مذهبی، نه تنها به سمت و سوی آن گرایش پیدا نکردند که در مقابله با آن ایستادگی نمودند و این در حالی بود که سالهای طولانی در کنار دیگر اقلیتهای یهودی و زرتشتی، در کمال آرامش و احترام به حقوق یکدیگر، به زندگی مسالمتآمیز مشغول بودند؛ کمااینکه در دوران مشروطیت و پس از شکلگیری مجلس شورای ملی، در جریان فتنهای که در خصوص روابط مسلمانان و زرتشتیان در حال شکلگیری بود و موضوع در مجلس نیز مطرح گردید، علمای یزد، تلگرافی را به تهران ارسال نمودند که مضمون آن به شرح زیر در صورتجلسه مجلس، ضبط شد:
«ما اهل یزد، همیشه همراهی با اهل ذمه داشته و داریم. هیچوقت درصدد اذیت زردشتیان برنیامده، که حال برآییم. البته خاطر مبارک علماء اعلام از این جهت آسوده و راحت باشد. یقین اینگونه تفتین و فساد، از مخالفین و معاندین است.»
بروز احساسات دینی مردم یزد، در جریان فتنه بابیت و بهائیت نیز نشانه محکمی از پایبندی آحاد مختلف مردم به اسلام و مکتب حیاتبخش تشیع میباشد و از این روست که این شهر از گذشته دور به درستی «دارالعباده» نام گرفت و به شهر حسینیهها و تکایا شهره گردید.
در جریان نهضت مشروطیت، علماء و مردم یزد نیز در بلند کردن فریاد آزادیخواهی، با دیگر مردم ایران همآوا شدند و ضمن تشکیل انجمن ایالتی، در اولین دوره مجلس شورای ملی، نیز دارای نماینده بودند، در حالی که برخی از شهرهای دیگر، نمایندهای در مجلس نداشتند.
پس از انحراف مشروطیت و حرکت کشور به سمت و سوی وابستگی و سرسپردگی مطلق و با حذف سلسله قاجاریه، رضاخان پهلوی روی کار آمد. در دوره استبداد رضاخانی و اجرای سیاستهای «قانون لباس متحدالشکل» و «مخالفت با علماء و حوزههای علمیه»، «قانون کشف حجاب» و «جلوگیری از برپایی مراسم عزاداری سیدالشهداء» یزد دچار مصائب فراوانی شد.
شکواییهای که زنان یزدی یک ماه پس از سقوط رضاخان، خطاب به مجلس شورای ملی نوشتند، به روشنی از این مسئله حکایت دارد:
«بعدالعنوان، به عرض میرسانیم در این موقع که به اراده شاهنشاه ما به پایه قانون مشروطیت استوار، زبان و قلم آزاد، شما نمایندگان ملت میتوانید برای بیچارگان و ستمدیدگان دادرسی فرمایید، متاسفانه آنچه در رادیوها شنیده و [در] روزنامهها مطالعه میشود؛ یا هیچ اسمی از ظلم و ستمهایی که چندین سال است به ما بیچارگان شده نیست، که به واسطه یک روسری یا چادرنماز در محلهها، حتی از خانه به خانه همسایه، طوری در فشار پاسبان و مامورین شهربانی واقع بوده و هنوز هم هستیم که خدا شاهد است از فحاشی و کتک زدن و لگد زدن هیچ مضایقه نکرده و نمیکنند و اگر تصدیق حکما آزاد بود، از آمار معلوم میشد که تا به حال چقدر زن حامله یا مریضه به واسطه لطمات و صدمات که از طرف پاسبانها به آنها رسیده، جان سپردند و چقدر از ترس و حرص فلج شدند و چقدر مال ما را به اسم روسری یا چادر نماز به غارت بردند و چه پولهایی از ما به هر اسمی و رسمی گرفته شده. خدا میداند اگر یک نفر از ماها با روسری یا چادر نماز به دست یک پاسبان میافتاد، مثل اسرای شام با ماها رفتار میکردند. بهترین رفتار آنها با ما، با همان چکمهها لگد بر دل و پهلوی ما بود و اگر به پول گرفتن قانع نمیشدند، یا پولی نداشتیم به آنها بدهیم، ما را به شهربانی و کمیسری میبردند؛ اذیت ما بیشتر و مخارج ما زیادتر. لذا استدعای عاجزانه داریم اولا انتقام ما ستمدیدگان را از این جابران بکشید و بعد هم آزادی حجاب به ما بدهید کما اینکه در ممالک اسلامی حجاب معمول است. بهعلاوه در انگلستان و هندوستان که این قدر ادیان مختلف هستند، همه آزاد هستند. مخصوصا مسلمانان دارای حجاب هستند. لذا از نمایندگان محترم مسلمان کلیه ملت ایران استدعا داریم استرحاماً حال دیگر دست ظلم و تعدی و شکنجه از سر ما زنهای مسلمان ایران کوتاه و ماها را آزاد فرمایید. در خاتمه با تقدیم امضای جمعی از زنهای یزد.»