kayhan.ir

کد خبر: ۸۳۰۲۵
تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۱
چند نکته مهم درخصوص آخرین وضعیت استقلال و پرسپولیس

رفتار حرفه‌ای و مدیریت باثبات ،حلقه مفقوده فوتبال ایران



سرویس ورزشی-
 همان‌گونه که با حلوا حلوا کردن، دهان شیرین نمی‌شود، با حرفه‌ای، حرفه‌ای گفتن فوتبال حرفه‌ای نمی‌شود. فوتبال حرفه‌ای عمل و رفتار است، نوعی فرهنگ و مناسبات است و دارای نشانه‌ها و شاخصه‌هایی است.
می‌گویند و درست هم می‌گویند که یکی از اصلی‌ترین مشکلات تیم استقلال در بعد فنی و طی دو سه سال اخیر، «بازیکن‌سالاری» است، وجود بعضی بازیکنانی در این تیم است که خارج از چارچوب بازیکن عمل می‌کنند و با کمک ابزارهای بیرونی - به ویژه بعضی رسانه‌ها- سعی می‌کنند خواسته‌ها و نظرات خود را بر تیم، مدیریت و کادر فنی تحمیل نمایند و... الخ، اما به گمان ما اگر بخواهیم کمی عمیق‌تر و ریشه‌ای‌تر ماجرا را تحلیل کنیم متوجه می‌شویم که «بازیکن‌سالاری» هر چند علت بسیاری از نابسامانی‌ها و بداخلاقی‌ها و افسارگسیختگی‌هاست، اما خود یک «معلول» است. می‌پرسید معلول چه چیزی؟ بدون تعارف عرض می‌کنیم، معلول بی‌در و پیکری و فقدان مدیریت مقتدر و توانا. مدیریتی که قادر باشد از اختیارات مدیریتی خود استفاده کند و به مسائل ریز و درشت تیم اشراف و نظارت داشته باشد و به اصطلاح آنجا که لازم باشد و مصلحت تیم ایجاب می‌کند مو را از ماست بیرون بکشد. مدیریتی که از شناخت لازم نسبت به حوزه تحت نظرش برخوردار باشد و البته می‌دانیم که این شناخت لازم، به دست نمی‌آید، مگر آنکه ثبات در مدیریت حاکم باشد. آیا در تیم استقلال یا اصولاً بر بسیاری از تیم‌ها و باشگاه‌های ما آن اشراف و نظارت و این شناخت و ثبات و تداوم وجود دارد؟! خیلی جالب در عین حال مضحک و البته تأسف‌بار است که ما بدیهیات مدیریتی را هم رعایت و اعمال نمی‌کنیم، آن وقت توقع داریم ورزش و فوتبالمان پیشرفته باشد!
ستاره‌هایی که فقط «بازیکن» هستند
بگذارید باز هم راحت‌تر عرض کنیم، بازیکن‌سالاری، از نشانه‌های بی‌چون و چرای عقب‌ماندگی و بی‌سازمانی فوتبال است. در فوتبالی که از سازمان اصولی و کارآمد و سیستم مناسب و سالم برخوردار است، با وجود ستارگان حرفه‌ای و نام‌آوران بزرگ، ما هرگز پدیده‌ای به نام بازیکن‌سالاری را نمی‌بینیم. در آنجا بازیکن هر چقدر هم بزرگ و محبوب و تأثیرگذار، می‌خواهد رونالدو باشد یا مسی، رونی باشد یا نویر و... در سیستم و ساختار تیم فقط یک «بازیکن» است و هرگز اجازه ندارد و نمی‌تواند پایش را از گلیمش فراتر نهد و حرف بزرگتر از دهانش بزند و رفتار هنجارشکنانه داشته باشد. نه رونالدو، ستاره رئال می‌تواند برای سرمربی این تیم (زیدان) تعیین تکلیف کند و ارنج و آرایش تیم را به جای او معلوم کند! و نه مسی اجازه دارد برای سرمربی بارسلونا (انریکه) و... الخ. در آن سیستم و فضای حاکم، بازیکن هر چقدر بزرگ و نام‌آور، هر چقدر محبوب و کارساز، از «تیم»، از بایرن، از منچستر از رئال، از بارسلونا و... بزرگتر نیست.
فوتبال حرفه‌ای و پدیده مضحک بازیکن‌سالاری!
 در آنجا حرمت و جایگاه بازیکن وقتی حفظ می‌شود، که او حد و اندازه خود را بشناسد، حد و جایگاه تیم را حفظ نماید و.... بنابراین در چنین سیستمی که آن را «حرفه‌ای» می‌گویند و می‌گوییم، هرگز پدیده مضحکی چون «بازیکن‌سالاری» و نظایر آن وجود ندارد و اگر هم داشته باشد، خیلی زود، بازیکنی را که هوای «سالاری» برش داشته، ادبش می‌کنند و سر جایش می‌نشانند و...! این است که همواره به سهم خود نوشته و گفته‌ایم که همان طور که با حلوا حلوا کردن، دهن شیرین نمی‌شود، با حرفه‌ای، حرفه‌ای گفتن، فوتبال حرفه‌ای نمی‌شود. فوتبال حرفه‌ای عمل و رفتار است، نوعی فرهنگ و مناسبات است و دارای نشانه‌ها و شاخصه‌هایی است. یکی از نشانه‌های آن حتماً و بدون شک این است که در آن پدیده مسخره‌ای به نام «بازیکن‌سالاری» دیده نمی‌شود!
توقع از تیم بی‌مدیر!
بحث راجع به تیم استقلال بود که حرف به اینجا کشیده شد. این حرف‌ها بیش از هر چیز گویای آن است که فوتبال ما تا حرفه‌ای شدن راهی طولانی در پیش دارد. کارهای زیادی باید انجام دهد، شرایط و لوازم ضروری باید فراهم آورد، اصول و ملاک‌های ثابت شده را باید بیشتر باور کند و عمل نماید. انصافاً این معنی ندارد که تیمی با سابقه حدود 70 سال در ورزش ما وجود داشته باشد، اما هنوز ساختار و سازمان آن به درستی مشخص و تعریف شده نباشد. یکی از بدیهی‌ترین و ابتدایی‌ترین نیازهای یک سیستم، یک تیم و مجموعه، «مدیر» است. استقلال «مدیر» ندارد! از چنین تیمی که مدیر آن معلوم نیست که کیست و در واقع از تیم بی‌مدیر، چه توقعی می‌توان داشت؟! حرف ما درباره این چند روزه و بعد از رفتن یا برکناری آقای افشارزاده نیست، آن وقت هم که ایشان بود، آقای افشارزاده مدیر نبود، «سرپرست» بود، و این وضع از حدود دو سال پیش در این تیم شروع شده است، کاری نداریم که قبل از آن و در دوره‌های مدیریتی گذشته این تیم نیز -مثل پرسپولیس- مدیریت به معنایی که در فوتبال حرفه‌ای تعریف شده است، وجود نداشته است و این گونه تیم‌ها با شیوه «من بمیرم، تو بمیری» نه به روش علمی «مدیریت» می‌شده است. در شرایط فعلی و کنونی که استقلال از این نوع مدیریت هم بی‌بهره و محروم است، دیگر معلوم است که بر سر این تیم چه می‌رود و خواهد رفت.
مدیریت حداقلی
 انتظار حداقلی درباره تیم استقلال این است که از لحاظ مدیریتی تکلیف این تیم‌ها را مشخص نمایند، تا بعد از آن بتوان سراغ مسائل دیگر رفت، بالاتر عرض شد وقتی تیمی مدیر نداشته باشد، هرگونه انتظاری از آن غیرمنطقی و خیالبافانه خواهد بود. بدیهی است در این باره هم باید دقت و وسواس لازم صورت پذیرد و به سخن ناصحان نقاب زده و گمراه کننده بی‌توجه بود. حالا که آقای افتخاری به عنوان «سرپرست» و نه مدیر آمده، انتظار می‌رود که ایشان از فرصت به دست آمده نهایت استفاده را ببرد و وزارت ورزش هم حمایت‌های لازم را به عمل آورد تا بلکه این «مدیریت حداقلی» بتواند تا حدی استقلال را از وضعیت فعلی نجات دهد.تیم رقیب استقلال، یعنی پرسپولیس، بعد از آنکه از لحاظ مدیریتی کم و بیش ثبات یافت و وزارت ورزش از سرپرست تعیین شده، یعنی آقای طاهری، حمایت لازم را به عمل آورد- و می‌آورد- رفته رفته مراحل بحرانی را پشت سر گذاشت و حداقل از حاشیه‌ها دور شد و از حیث نتیجه‌گیری، تماشاگران را از خود راضی ساخت و در فصل گذشته تا چند میلی‌متری قهرمانی هم پیش رفت. هر چند - همان طور که بارها نوشته‌ایم- هم پرسپولیس، و هم استقلال برای اینکه به باشگاه واقعی تبدیل شوند و از ساخت و سازمان مناسب و استاندارد برخوردار باشند، به خیلی کارهای زیربنایی و اقدامات اساسی احتیاج دارند که انجام آنها سال‌هاست به تعویق افتاده  و گویا - حالا به هر دلیلی- قرار هم نیست، به این زودی عملی شوند.
سپر از دست مینداز!
حالا که درباره تیم استقلال و وضعیت فعلی آن و انتظاراتی که از مسئولان امر و متولی اصلی این باشگاه که وزارت ورزش باشد، سخن گفتیم، خوب است درباره تیم پرسپولیس هم که رفیق و رقیب قدیمی استقلال است، چند جمله‌ای بنویسیم. پرسپولیس در لیگ شانزدهم، شروع خوبی داشته و در پایان هفته سوم به صدر جدول هم رسیده است. بازی‌ها و نمایشی که این تیم در آغاز لیگ ارائه کرده، نظر خیلی از کارشناسان را درباره مدعی بودن پرسپولیس برای قهرمانی لیگ، به خود جلب کرده و هواداران پرشمار این تیم را امیدوار ساخته است.
فراتر از برد و باخت و نتایج و مسائل فنی صرفا با توجه به واقعیات باید گفت پرسپولیس در شرایط نسبتا خوبی به سر می‌برد و می‌شود گفت روندی که از سال گذشته با تغییرات مدیریتی، در این تیم شروع شده است مثبت بوده و اکنون نیز ادامه دارد. وضعیت فعلی پرسپولیس بیشتر از آن جهت رضایت‌بخش است که اصلا قابل مقایسه با وضعیت سه، چهار سال قبل از آن نیست و می‌شود گفت پرسپولیس از آن شرایط بحرانی نجات یافته است وگرنه هنوز در این تیم و برای رسیدن به نقطه مورد نظر کارهای زیادی باید صورت بگیرد و به قول شاعر: سپر از دست مینداز که جنگ است هنوز! وظیفه همه کسانی که به سربلندی فوتبال ایران و پیشرفت آن فکر می‌کنند و امیدوارند، این است که به این فوتبال و هر آنچه می‌تواند آن را به هدف ذکر شده برساند، کمک کنند و از هر کاری از دستشان ساخته است، دریغ نورزند و حداقل اگر هم کاری نمی‌کنند و قدمی پیش نمی‌گذارند، لااقل در جهت مخالف گام برندارند و نقش چوب لای چرخ را بازی نکنند. فوتبال وقتی درست می‌شود که همه ارکان و اجزای آن درست شود و هر عضو و عنصری کار و وظیفه خود را انجام دهد و هر چیزی سرجای خود قرار گیرد که این همان علامتی است که همه از آن حرف می‌زنیم و خود را  دلبسته به آن نشان می‌دهیم:
عدل خواهی، آب ده اشجار را
ظلم چبود آب دادن خار را
کمک به سروسامان یافتن پرسپولیس، کمک به استحکام فوتبال ملی است، چنانکه کمک به استقلال، ملوان، سپاهان، تراکتور، صنعت نفت و... همین حالت و معنی را دارد.
در هر کدام از این تیم‌ها هم هر یک از اجزاء به وظیفه خود بپردازد و سرش به کار خودش مشغول باشد که:
چون این کار آن جوید آن کار این
پر آشوب گردد سراسر زمین
هر چیزی سرجای خودش!
در تیم پرسپولیس به نظر می‌رسد این اتفاق رخ داده یا در حال رخ دادن است، کار یک سیستم و مجموعه و تیم وقتی درست می‌چرخد، وقتی رو به راه و به سامان است که این حالت که ذکر شد بر تار و پود آن حاکم باشد.
در این تیم - و  هر تیم دیگری - مدیر باید مدیر باشد، سرپرست، به وظایف خودش مشغول باشد، مربی در امور فنی و گزینش و آرایش و تعویض و تمرین و... باید همه‌کاره باشد، بازیکن هر چقدر اسمی و بزرگ و موثر باید فقط بازیکن باشد و پا را - چنانکه در مطلب قبلی گفتیم - از گلیم خود فراتر نگذارد و...
این حالت نه تنها باید در یک تیم و اینجا پرسپولیس حاکم باشد- که به نظر می‌رسد تقریبا در تیم تهرانی حاکم است - باید دیگران هم در این کار آن مجموعه و مدیریت را تشویق و حمایت کنند نه اینکه برای آن حاشیه‌سازی کنند و چوب لای چرخش بگذارند. برای مثال همان‌طور که گفته شد در امور فنی و آنچه در میدان مسابقه به نمایش در می‌آید در واقع محصول نهایی عملکرد یک مجموعه و تیم است، مربی، همه کاره است. اوست که تعیین می‌کند کی باشد چه کسی نباشد، کی بازی ‌کند و کدام روی نیمکت بنشیند و... و البته به هنگام نیاز او باید درباره عملکرد خود پاسخگو باشد. هیچ‌کس حق ندارد نظر و بازیکن و تاکتیک و روش خود را به وی تحمیل نماید و کسی نباید درباره مربی، قصاص قبل از جنایت نماید. باید به مربی فرصت کار داد و آرامش فکری و تمرکز ذهنی او را به هم نزد.‌ متاسفانه این اتفاق درباره پرسپولیس از جانب برخی افراد و رسانه‌ها رخ نداده و این تیم و مربی و مدیریت آن، درباره جذب یکی، دو بازیکن خارجی زیر سوال رفته و در بعضی موارد کار چنان بالا گرفته که صحبت از شکایت و دادگاه و اعاده حیثیت و... به میان آمده و....!
خطر شهرت‌طلبان و منفعت جویان
این در حالی است که بر همه مسائل فوق، فوتبال ما برای رشد و پیشرفت به آرامش و فضایی کم تنش و سالم برای کار کردن احتیاج دارد. فضا و شرایطی که سال‌هاست فوتبال ما از آن به دور بوده و دور ماندن آن هم دلایل متفاوت دارد و عوامل مختلفی در آن تاثیرگذار هستند که یکی از آنها بحث شهرت‌طلبی و منفعت‌جویی است. متاسفانه افراد و جریاناتی سال‌هاست که با استفاده از ابزار در اختیار و به برکت عدم اعمال نظارت از سوی دستگاه‌های ذی‌ربط (چون وزارت ارشاد و صدا و سیما و...) فضای فوتبال را متشنج و آلوده کرده و منافع ملی ورزش را قربانی شهرت‌طلبی و منفعت‌جویی خود کرده و عملا در شاد کردن دل بدخواهان این مملکت و ملت، گام برمی‌دارند - که این بحثی است مفصل. آنچه در این مختصر خواستیم عرض کنیم این است که حالا که پرسپولیس به عنوان یکی از پرطرفدارترین تیم‌های کشور در حال سامان یافتن و رو به راه شدن است، همه باید به این تیم و مدیریت آن - تا زمانی که در مسیر سالم حرکت می‌کند - کمک کنند و... تا رفته رفته فوتبال شکل و سازمان بایسته را پیدا نماید.
سخن آخر اینکه اعضاء و اجزای تیم پرسپولیس از مدیر و هوادار باید در این باره هشیارتر از دیگران عمل کرده و در آنجا که لازم است با اقتدار و قاطعیت عمل نمایند. سال‌هاست می‌گوئیم در این بازار پر انگ و تهمت فوتبال ما، باید از ابزار «قانون» کمک گرفت تا هر کسی به هر دلیلی، به کسی انگ و تهمت نزند و از آن طرف هم اجازه و جرات نداشته باشد با احساسات مردم و از جیب این مردم، ‌منافع شخصی و دنیوی خود را تامین نماید.