kayhan.ir

کد خبر: ۸۱۹۶۹
تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۰

اولویت تبلیغ یا تعلیل در جامعه؟!



جامعه قرآنی جامعه تعلیلی است. به این معنا که هر چیزی که تعلیم داده و گفته می‌شود، با تبیین تعلیلی همراه است. این گونه است که در آیات قرآن برای هر حکم و آموزه‌ای، علل و چرایی آن بیان می‌شود و حکمت‌ها و اهداف و فلسفه احکام تبیین می‌گردد؛ زیرا برای ایجاد انگیزه در انجام کاری باید با بیان علت و حکمت و فلسفه، شخص را برای انجام آن آماده کرد. این‌گونه است که در آیات و روایات همواره علل و فلسفه احکام گفته می‌شود و کتاب‌هایی از جمله علل‌الشرایع مرحوم شیخ صدوق در این باره نوشته شده که روایات و آیات مربوط به علل و فلسفه احکام را توضیح می‌دهد و حکمت و هدف هر حکمی را بیان می‌کند.
داشتن یک جامعه قرآنی مستلزم داشتن جامعه‌ای عقلانی است. از این رو حتی در مسئله تقلید و پذیرش اسوه، به این نکته توجه داده می‌شود که این تقلید و الگوگیری باید براساس مبانی عقلانی و سازگار با آن باشد. اگر حضرت ابراهیم(ع) یا حضرت محمد(ص) به عنوان اسوه و سرمشق معرفی می‌شود، به دلیل مبانی عقلانی است که پشت سر این فرمان و حکم به وجوب تقلید و الگوپذیری از آنان وجود دارد.(احزاب، آیه 21)
خداوند در آیه 10 سوره ملک از دوزخیان، علت دوزخی‌شدنشان را این گونه نقل می‌کند: وَ قَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ؛ و گویند: «اگر شنیده بودیم یا تعقّل کرده بودیم در میان‏ دوزخیان نبودیم.»
در این آیه با تاخیر در کاربرد تعقل پس از استماع به این نکته  لطیف توجه می‌دهد که حتی شنیده‌ها را باید تعقل کرد و در محتوا و مفاد آن اندیشه نمود. این راهی است که جامعه قرآنی نشان می‌دهد. پس بر اساس این آیه و آیات بسیار دیگری که در قرآن بر تعقل و تفکر تاکید دارد (رعد، آیه 4؛ نحل، آیات 12 و 67)، جامعه قرآنی یک جامعه عقلانی و تفکری و تعقلی است. شکی نیست که جامعه عقلانی همواره در هر مطلب و هر کاری به علل و چرایی و فلسفه آن توجه دارد و با تقلید کورکورانه و تکرار و تواترسازی در دام نمی‌افتد.
اما یک جامعه غیرقرآنی به جای آنکه تعقل و تفکر را اصالت بخشد و به مردم بیاموزد تا برای هر کاری علت‌جویی و علت‌خواهی کنند، به تبلیغ و تکرار یک مطلب رو‌می‌آورد.
به عنوان نمونه در مسائل تغذیه به جای آنکه علل و چرایی مطلوب بودن یک ماده غذایی بیان شود، با تکرار و تواترسازی و افکارسازی به جای تفکر گرایی، مردم را به خرید یک کالا یا ماده غذایی تشویق و ترغیب می‌کنند. در حقیقت ابزار تبلیغ، ابزار تحمیق جامعه است. مردم با تبلیغ رسانه‌ها و ابزارهای رسانه‌ای گمراه می‌شوند و به جای تعقل و تفکر، به تقلید کشیده می‌شود.
در مسائل سیاسی نیز تکرار مکرر عناوین از طریق بازی رسانه‌ای غرقه‌سازی، مردم را به تصمیماتی سوق می‌دهد که اهداف تبلیغ گران را بر‌آورده می‌سازد. گفتمان‌سازی دروغین انجام می‌دهند و به جای تفکر، به مردم فکر و اندیشه آماده می‌دهند. دقیقا همان کاری را می‌کنند که در غذافروشی‌های آماده انجام می‌گیرد. مردم نه تنها ماهی‌گیری یاد نمی‌گیرند و آشپزی نمی‌آموزند، بلکه هر ماهی مرده و بیمار و غذای نامطلوبی را در دست مشتری می‌گذارند و مشتری چون نمی‌داند به همین رضایت می‌دهد.
در مسائل آموزشی نیز به جای تعلیم چگونه فکر کردن و تفکر و تعقل، در مدارس و دانشگاه‌ها به دانش‌آموز و دانشجو فکر و اندیشه می‌دهند که ‌ای کاش فکر و اندیشه بود، بلکه چیزی را به جای فکر و اندیشه می‌دهند. حتی اگر فکر و اندیشه بدهند، دردی را درمان نمی‌کند؛ زیرا جامعه را عقلانی نمی‌سازد و راه تفکر و تعقل را نمی‌آموزد. این گونه است که دانشجویان ما به جای تفکر و تعقل دنبال اندیشه‌ها می‌روند.