اشرافیت کارگزارانی نباید هم میانهای با حکومت دینی داشته باشند(خبر ویژه)
«اظهارات جدید فائزه هاشمی روایتی آشنا و قابل مناقشه از سنت سینه کارگزارانی است که تا در حکومتاند مبتلا به خویش کامیاند و در فردای بیرون ماندن از حکومت مبتلا به آزادیطلبی میشوند.»
داریوش سجادی همکار سابق نشریات اصلاحطلب با بیان مطلب فوق نوشت: فائزه هاشمی با بضاعتی نحیف از مبانی و معرفت دینی در مقام نقد حکومت دینی اظهار داشته: من با حکومت دینی مخالفم! و در ادامه مخالفت خود را مستظهر به آن کرده که تجربه حکومت دینی در ایران بعد از انقلاب اسلامی موجبات گسترش رفتارهای دینستیزانه و دینگریزانه را در جامعه فراهم آورد.
وی میافزاید: جمهوری اسلامی اسباب برون ریخت ماهیت «ایمان ویترینی» و «دین مخنث» مردمانی شد که تا قبل از این با تعریف مدالیومی و مینیمال و کاریکاتوری از دین «فکر میکردند» مسلمانند. دینی که در مسامحهآمیزترین قرائت ممکن «بود و نبودش» علیالسویه است و کمترین بروز و نمود و ظهوری در تعیین و تبیین رفتارهای فردی و اجتماعی مومنانش ندارد.
اما در این میان اظهارات فائزه هاشمی نیز از آن جهت مناقشهپذیر است که دوز صداقت در آن فاقد غلظت است! تنزهطلبی فائزه از آن جهت غیرقابل وثوق و فاقد جذابیت است که عنصر ابن الوقتی در آن مشهود است.
در واقع جنس و جنم تنزهطلبی فائزه لطیفهای را میماند که طی آن ایشان میکوشند با «ژاندارک بازی» و «ژاندارک نمایی» مانع از قابل رویت شدن پیوستن خود به شامیان بعد از محروم شدنشان از خزانه امیرالمومنین شوند!
سجادی تصریح کرد: تنزهطلبی خلقالساعه فائزه هاشمی و برائت امروزین ایشان از حکومت دینی را چگونه میتوان باور کرد در حالی که تا وقتی «آقاجون» بر سر کار بود و ایام به کام بود و مخالف هاشمی دشمن پیغمبر بود و ویلای لواسان به راه بود و جولان «مهدی بابا» مهیا بود و رعیت نیز مشغول ثناگویی و استقبال بود! حکومت دینی خوب بود و اکنون که اسباب سوروسات و ویژهخواری و اشرافیگری برای ایشان(!) کمفروغ شده مشارالیها به صرافت بد بودن و نالازم و نامفید بودن حکومت دینی افتادهاند؟!
یادآور میشود فائزه هاشمی عضو مرکزیت کارگزاران چند ماه پیش به ملاقات سران بدنام حزب صهیونیستی بهائیت رفت.