kayhan.ir

کد خبر: ۸۰۹۰۴
تاریخ انتشار : ۰۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۲۶
خادمان سلطه

چند نمونه از دست نشاندگان ساواک در مطبوعات

روشن است كه ساواك خود مطلع بود كه ظاهر چنين نشريه‌اي ( فردوسی) ملي است‌. ضمن اين‌كه گرد آمدن تعدادي نويسنده مخالف كه به‌خاطر افكار مدير نشريه به آن روي آورده بودند، كار كنترل را براي ساواك راحت‌تر مي‌كرد.


در بيان واقعيت عقايد مجله فردوسي همين بس كه در واقعه 14 آذر 1331 كه درگيري‌هايي در تهران روي داد و تعدادي كشته شدند، افرادي از جمله نعمت‌الله جهانبانويي  كه بعدتر ژست مصدقي به خود گرفت‌، در مجلس شوراي ملي متحصن شدند و از نمايندگان اقليت كه در واقع از عوامل انگليس بودند، حمايت كردند و عليه دكتر مصدق شعار دادند. در اين‌باره در كتاب «در حاشيه سياست خارجي‌» آمده است‌:
«برخي از مديران جرايد متحصن نيز مانند سيدمهدي ميراشرفي مدير روزنامه آتش‌، نعمت‌الله جهانبانوئي مدير مجله فردوسي‌، عباس شاهنده مدير روزنامه فرمان كه مدعي بودند تأمين جاني ندارند، در لژ بانوان فرياد مي‌زدند مرده باد دكتر مصدق‌، زنده باد وكلاي اقليت‌... با اين همه به دكتر مصدق دسترسي نيافتند و نقشه ضرب و جرح و حتي قتل نخست‌وزير بي‌اثر شد.»
در واقع مي‌توان اين‌طور گفت كه يكي از روش‌هاي فرمانداري نظامي تهران و ساواك اين بود كه با هدايت منابع و همكاران‌، مقالاتي كه جنبه مخالفت با رژيم را داشت‌، در نشريات به ظاهر مخالف چاپ مي‌كرد تا سردبير و مدير مسئول در بين ساير نويسندگان و مطبوعاتي‌ها به‌عنوان فردي مخالف شناخته شود و بدينوسيله مدير و سردبير به اخبار و اطلاعاتي كه مورد نظر دستگاه بود، دست پيدا كرده و به ساواك گزارش كنند.
ضمن اين‌كه با اين روش نويسندگان‌واقعاً مخالف را در نشريه گرد هم مي‌آورد تا ضمن كنترل نويسندگان از طريق مدير نشريه‌، مقالاتشان را مورد بازنگري و با لحاظ كردن مسايل مورد نظر رژيم‌، به دست چاپ بسپارد. در واقع صرفنظر از مقالاتي كه ساواك خود تهيه مي‌كرد و براي چاپ به نشريات مي‌داد، مقاله‌هاي نويسندگان منتقد نيز با دخل و تصرف يا سانسور ساواك مواجه مي‌شد، البته گاهي نيز برخوردي صوري با نشريه‌اي صورت مي‌گرفت امااين برخوردها درباره نشريات وابسته به رژيم هرگز جدي نبود.
در يكي از اسناد مربوط به نشريه بامشاد آمده است‌:
«آقاي پوروالي مدير روزنامه بامشاد گفته است آقاي نخست‌وزير مي‌گويد عليه آزموده مطلب بنويسيد ما هم مي‌نويسم ساواك روزنامه را توقيف مي‌كند بعد از آقاي نخست‌وزير سؤال مي‌كنيم اگر صلاح نبود در اين زمينه مطلب بنويسيم چرا اشاره فرموديد. در جواب مي‌گويند صلاح در اين است كه بنويسيد و توقيف شويد و باز هم ادامه دهيد.»
در اسناد مجله اميد ايران نيز اين مسئله مورد تأييد قرار گرفته و به نقل از دكتر مبين نماينده مجلس شوراي ملي آمده است‌:
«من تعجب مي‌كنم كه چرا تيمسار سپهبد نصيري از اين مرد (منظور صفي‌پور است‌) بدسابقه حمايت مي‌كند و لابد در زمان مصدق كه عليه دربار مرتب مقاله مي‌نوشت مأمور دستگاه‌هاي دولتي بود و الا غيرممكن است كسي را با اين سوابق اگر مأمور نبوده باشد امتياز روزنامه بدهند و يا نماينده مجلس شود و مسلماً مأمور سازمان است‌.»
چنين مسئله‌اي به دفعات درباره اميراني مدير نشريه خواندني‌ها هم ديده مي‌شود.
در همين رابطه به اتفاقي كه در سال 1346 براي خواندني‌ها افتاد، اشاره مي‌كنيم‌. مجله خواندني‌ها كه از سياست دو دوزه بازي ساواك درباره كمونيسم‌، تبعيت مي‌كرد، از سوي راديو پيك ايران به‌عنوان جاسوس و مأمور ساواك و رشوه بگير و كلاش مورد حمله سختي قرار گرفت‌، از آن‌جا كه ساواك به اين نشريه براي چاپ مطالبش احتياج داشت‌، از اميراني خواست تا براي دفاع از خودش مقاله‌اي را با اين محتوا تهيه كند:
«پيشنهاد: گفتارهايي كه تا كنون از راديو عليه مجله خواندني‌ها منتشر شده (سه فقره از اين گفتارها پيوست است‌) در اختيار آقاي اميراني گذاشته شود و توجه مشاراليه را در موقع پاسخ به گفتارهاي مزبور به موارد زير جلب نمايند.
1- به منظور دفاع از عدم وابستگي اين مجله با عوامل آمريكايي و سازمان امنيت ايران مي‌توان به‌پاره‌اي از مقالات بدون رتوش خواندني‌ها كه در آن سياست آمريكا را در ايران مورد انتقاد و حمله قرار داده است و همچنين مقالاتي كه با انتقاد از امور جاري بعضي از وزارتخانه‌هاي ايران در سال‌هاي اخير نوشته شده است استناد نمود...»
سند ديگري كه مهر تأييد همكاري اميراني را به‌عنوان مخالف‌خوان با ساواك مي‌زند، نامه اميراني به دكتر كيانپور وزير اطلاعات وقت (24/5/2535) است‌:
«... ما با وزارت اطلاعات در سياست كلي و اصولي مملكت به‌خاطر وحدت رهبري كه وجود شاهنشاه و حسن تدبير معظم‌له باشد كوچك‌ترين اختلافي نداريم و چون مقصد و مقصود هر دو ما يكي است با مسئولان آن همكار و همسنگر هم هستيم خاصه كه بنده شخصاً عقيده دارم دولت مبعوث شاهنشاه از چوب هم باشد بايد از آن اطاعت كنيم‌. به همين مناسبت و مناسبت‌هاي ديگر است كه در مورد مطالب و مندرجات مجله با آن كه بيشتر آن نخبه مطالب خواندني و گفتني و دانستني ساير مطبوعات مي‌باشد از آن‌جا كه خود را عقل كل نمي‌دانيم تمام نمونه‌هاي صفحات را 24 ساعت قبل از چاپ براي ملاحظه آقايان همكاران در وزارت اطلاعات مي‌فرستيم تا هر نوع تغيير و تبديل و اصلاحي كه لازم بدانند در آن انجام دهند.»
روش مخالف خواني در جلب مخاطب به‌خصوص قشر دانشجو بسيار مؤثر بود و در واقع همين قشر بود كه نظام قصد داشت افكارش را هدايت و برنامه‌ريزي كند.
«از: 20/ ‹ه/5 تاريخ‌: 3/8/45
به 324  شماره 17519/20/ ‹ه/5
موضوع‌: استقبال دانشجويان دانشكده كشاورزي دانشگاه تهران از مجله فردوسي‌
تعداد خوانندگان مجله فردوسي در ميان دانشجويان دانشكده كشاورزي دانشگاه تهران رو به ازدياد رفته و اخيراً اكثريت دانشجويان مجله فردوسي را تهيه و مطالعه نموده و پيرامون مطالب مندرج در آن بحث مي‌نمايند.
نظريه منبع‌: علت استقبال دانشجويان از مجله فردوسي به‌علت درج مقالاتي است كه در زمينه انتقاد به سياست خارجي و داخلي آمريكا تهيه مي‌شود. چون بيشتر دانشجويان روش سياسي آمريكا را براي ايران همچون سم مهلكي مي‌دانند از حالت انتقادي آن استقبال مي‌كنند.
نظريه رهبر عمليات‌: از چندي پيش مجله فردوسي جنبه ضدآمريكايي به خود گرفته است و با درج مطالبي از كتاب ميراث‌خوار استعمار و همچنين انتشار نوشته‌هاي اسلام كاظميه تحت عنوان ايدئولوژي شكست و ديگر مقالات مشابه قصد دارد در ميان طبقات تحصيلكرده و روشنفكر براي خود جايي باز كند و تا اندازه‌اي هم موفق شده است و يكي از عوامل مهم موفقيت اين مجله حالت انتقادي آن به سياست آمريكا است‌.»