kayhan.ir

کد خبر: ۶۴۳۴۳
تاریخ انتشار : ۰۹ دی ۱۳۹۴ - ۱۷:۴۲

زمینه‌های پدیدآمدن خیانت در خانواده


  احمد رضا دردشتی
  انسان، همچون ديگر موجودات هستي، موجودي نيازمند است. نيازمندي، مهمترين شاخص تکوين و هويت وجودی انسان و احساس نياز، موثرترين عامل انگيزش، پویایی و حرکت در نظام شخصيت اوست.((1 مي‌توانیم بگوئیم که در اغلب حرکت‌ها، تکاپوها و تلاش‌هاي آدمي، عنصر نياز و احساس نياز نقش اصلي و نخستين را بازي مي‌کند. نيازهاي انسان، سطوح و لايه‌هايي دارد. لایه‌های عميق‌تر، مهم‌تر، عالي‌تر و انساني‌تر از لايه‌هاي روئين است. انسان‌ها، بسته به سن، سطح تحول شناختي و هيجانی، علم و آگاهي، ايمان، تفکر، تربیت و ... ادراک و احساس متفاوتی از نيازهاي خود دارند. همه نيازها، بالقوه در ذات انسان‌ها وجود دارد، امّا شناخت همه نيازها، بالخصوص نيازهاي عالي و انساني، براي همه آدميان محقق نمي‌شود و برخی از آنها تا پايان عمر سرگرم نيازهاي ابتدايي مي‌مانند.
 سطح اوّل: از نيازها را نيازهاي زيستي تشکيل مي‌دهد. نياز به غذا، اکسيژن، نور، دما، خواب و ... مهم‌ترين نيازهاي زيستي به شمار مي‌روند که بقاي موجود زنده، وابسته به تأمين مطلوب آنهاست.
لايه دوم: نيازهاي روان‌شناختي است. نياز به امنيت و آرامش، نياز به دلبستگي (دوست داشتن و دوست داشته شدن)، نياز به تعلق، نياز به احترام از جمله اين نيازهاست.
لايه سوم: نيازهاي عالي است. در اين سطح مي‌توان به نيازهایی مثل نیاز به خودشکوفايي، نیاز به پرستش، نياز به زيباشناسي و هنر، نياز به علم‌جويي اشاره کرد.
اکثر انسان‌ها نيازهاي لايه اول (نيازهاي زيستي) را به خوبي و حتي بدون آموزش، ادراک و احساس کرده و در پي ارضاي آن برمي‌آيند؛ هرچند شيوه‌ها و راه‌هاي تأمين اين نيازها، به علل گوناگون فرهنگی، اخلاقی، مذهبی و... نسبت به افراد مختلف، قدري متفاوت است. هرچه به لايه‌هاي عميق‌تر و زيرين نيازها نزديکتر مي‌شويم، شمار کمتري از انسان را خواهيم يافت که به نيازها عالی‌تر هوشيار شده و به دنبال ارضاي آنهاهستند. مهمترين و مؤثرترين عامل در اين راستا، آموزش‌هاي درست یا نادرست است که مي‌تواند زمينه رشد و بالندگي و رسيدن به سطوح عميق نیازهای وجودی را فراهم کرده و يا از آن جلوگيري کند.
نیاز جنسی، ماهیت و مؤلفه‌ها
يکي از نيازهاي اصلی و پرتأثير شخصيت انسان، نياز جنسي است. نياز جنسي، بر خلاف تصور مألوف، نيازي ترکيبی است؛ يعني از لايه‌های متعددي، تکوين يافته است: لایه بدني، لایه روان‌شناختي (نياز به آرامش، تعلق، دلبستگي، اقتدار) و لایه انساني (نياز به زيباشناسي و هنر، احترام، پرستش و...) علاوه بر اين ميل به فرزند‌آوري و تداوم نسل هم (که ناشي از نياز به جاودانگي و ميل به خلود است) به اين مسأله پيوند مي‌خورد. بنابراين، نياز جنسي که مهمترين عامل پیوند ميان زن و مرد است، بايد به درستي شناخته و مورد توجه قرار گيرد. متأسفانه اکثر انسان‌ها تنها به يک يا دو سويه از سويه‌هاي نياز جنسی توجه کرده و همان را مبناي انتخاب همسر و تعاملات انساني خود قرار مي‌دهند. زن و مرد با ادراک و احساس نیاز جنسی و تمایل شدید نسبت به جنس مخالف خود و شناخت اين واقعيت که نياز جنسي تنها و تنها در پيوند خوردن با او به ارضا و آرامش مي‌رسد، به سوي ازدواج و زندگي مشترک سوق داده مي‌شوند.
اين انگيزه، اگر چه مهمترين محرک به سمت ازدواج و ارتباط با جنس مخالف است، امّا به تنهايي نمي‌تواند دليل موجهي براي انتخاب همسر باشد. انتخاب همسر، پيش از آنکه نيازمند علت و انگيزه باشد، محتاج دليل و راهنماست. بي‌توجهي يا کم‌توجهي به همه ابعاد زندگي مشترک در آغاز راه و ادامه زندگي، عواملي را ايجاد مي‌کند که هرکدام به تنهايي يا مجموعا مي‌تواند زمينه گسست و فروپاشي خانواده را به همراه داشته باشد.
زمینه‌های پدیدآیی خیانت در خانواده
تحقيقات فراواني درباره مسأله ارتباط‌هاي موازي و خيانت‌هاي(2)زناشويي در همه جاي دنيا انجام شده است. پديده خيانت زناشويي و ايجاد ارتباط‌هاي نامشروع و غيرقانوني در همه جوامع وجود دارد و متأسفانه تحت تأثير مقتضيات و شرايط زندگي مدرن، رو به افزايش است.
کشور ما نيز از شراره‌هاي اين آتش خانمان‌سوز در امان نبوده و چنين مسائلي روز به روز در حال گسترش و فراواني است. علل و عوامل گوناگوني براي خيانت زناشويي معرفي شده است که در اين مجال تنگ و کوتاه به برخي از آنها، با اختصار اشاره مي‌کنيم. طالبان باید توضيح تفصيلي را در کتاب‌ها و مقالاتي که درباره اين موضوع نگاشته شده است، پيگيري کنند. البته تذکر می‌دهیم که ممکن است برخي از عوامل مورد اشاره، با یکدیگر هم پوشي داشته باشند، امّا به سبب روشن‌تر شدن موضوع و برجسته کردن اهميت آن، به تفکيک مورد بررسي قرار مي‌گيرند.
زيربنای همه عواملی که موجب خيانت در زندگی مشترک می‌شود، احساس نارضايتي از ارتباط با همسر و زندگي زناشويي است. نارضايتي، گاه ريشه در عوامل واقعي و منطقي دارد و گاه ريشه در عوامل خيالي، غيرمنطقي و يا غيرمشروع؛ در اینجا به اهم عوامل نارضایتی اشاره می‌کنیم:
یکم:  انتظارات بي پاسخ؛ روشن است که همه کسانی که ازدواج مي‌کنند و رنج مسئوليت زندگي مشترک را مي‌پذيرند، انتظاراتي از آن دارند که مي‌پندارند در کنار همسر و فضاي زندگي زناشويي تأمين مي‌شود. چنانچه فردي در زندگي مشترک به انتظارات و خواسته‌هايش نرسد، ممکن است در جاي ديگر و با فرد ديگري آن را جستجو کند. انتظارات ممکن است انتظاراتی واقعی و مشروع باشند و ممکن است ناشی از وسواس، خودخواهی و برداشت‌های نادرست از ازدواج و ارتباط با همسر. از این رو همسران باید پیش و پس از ازدواج به صورت مستمر به واکاوی و شناسایی انتظارات خود از زندگی مشترک توجه کرده و با تحلیل صحیح و ارزیابی دائمی آنها زمینه‌ را برای رفع انتظارات غلط و تأمین مطلوب انتظارات منطقی و درست فراهم کنند. تأمین نیازها و انتظارات هرکدام از زوجین منوط به شناسایی، به رسمیت شناختن و برآورده‌کردن انتظارات طرف مقابل است. هنگامی که انتظارات فرد، پاسخ مطلوبی می‌گیرد، احساس رضایتمندی و خوشبختی ارتقا یافته و دلبستگی فرد به زندگی و همسر فزونی می‌یابد. در چنین شرایطی احتمال گرایش فرد به فردی غیراز همسر کاهش یافته و پایه‌های زندگی مشترک استوار و محکم می‌شود.
دوم: تفاوت‌هاي شخصيتي؛ انسان‌ها، همواره براي داشتن روابط صميمي به دنبال افرادي از جنس خودشان مي‌گردند؛ ما اغلب به کساني که بيشترين شباهت را در افکار، اهداف، ارزش‌ها، عواطف و رفتارها با ما داشته‌ باشند، جذب می‌شویم. ازدواج رابطه‌ای دوستانه و صميمانه است و از اين قاعده مستثنا نيست. زن و مرد، هرچه به هم شبيه‌تر و به تعبير ادبيات ديني، هم کفو هم باشند، رابطه صميمانه‌تر و رضايتبخش‌تری خواهند داشت و اين امر به استحکام بنيان زندگي و ايمن‌شدن آن از خيانت کمک مي‌کند. خصلت‌هاي شخصيتي موردتوجه در ازدواج و انتخاب همسر به دو دسته تقسيم مي‌شوند: خصلت‌هاي متضاد و مکمل و خصلت‌هاي مشابه و متقارن؛ خصلت‌هاي مکمل، خصلت‌هايي هستند که با هم متضادند، امّا وجود يکي در مرد و ديگري در زن، همديگر را تکميل کرده و موجب پويايي و رضايتمندي مي شوند؛ امّا خصلت‌هاي مشابه و متقارن، خصلت‌هايي هستند که زن و مرد باید به طور یکسان و مشابه هم از آنها برخوردار باشند. مثلا خصلت‌هاي سلطه‌جويي و سلطه‌پذيري، از خصلت‌هاي متضاد ولی مکملند که اگر يکي در مرد و ديگري در زن وجود داشته باشد به آرامش و تفاهم در ارتباط‌های آنها کمک مي‌کند؛ امّا وجود خصلت سلطه‌جویي در همسران، موجب بروز تنش، جنگ قدرت و اختلاف مي‌شود. اما خصلت درونگرایی و برونگرایی از خصلت‌هایی است که باید به طور یکسان و مشابه در زن و مرد وجود داشته باشد. حال اگر یکی از همسران، برونگرا و دیگری درونگرا باشد، به احتمال زیاد تنش‌ها، دلخوری‌ها و نارضایتی‌ها در زندگی مشترک فزونی خواهد یافت. یکی از مهمترین عوامل خیانت در خانواده تفاوت چشمگیر و مدیریت نشده همسران در ویژگی هیجان‌طلبی است. زن و مرد باید در این خصوصیت نزدیک به هم باشند تا شرایط زندگی برای هردو دلپذیر و رضایتبخش باشد. اگر یکی از همسران هیجان‌طلبی بالا و اصولگرایی پایینی داشته باشد و دیگری هیجان‌طلبی پایینی از خود نشان بدهد، زندگی برای فرد هیجان‌طلب، بسیار ملال‌آور و فاقد معنا می‌شود و چون بنابر فرض، اصولگرایی پائینی دارد، به احتمال زیاد به خیانت میل پیدا کرده و ممکن است مرتکب برقراری رابطه‌ موازی با غیرهمسر خود شود. از این رو افراد باید در هنگام خواستگاری به این مسأله توجه کنند و اگر دوفردی که خواهان ازدواج با یکدیگرند، در خصوصیت هیجان‌طلبی از هم فاصله‌ قابل‌توجهی دارند، آن را مدیریت کرده و خود را با ویژگی‌ طرف مقابل سازگار کنند.
سوم: سردي روابط عاطفي؛ اين عامل خود مولود عوامل گوناگون زيستي، روان شناختي، تربيتي و اجتماعي است. گرمی روابط عاطفی برای همسران، یکی از مهمترین عوامل ایمن‌سازی زندگی از خیانت است. همسرانی که در زندگی مشترک از سردی روابط عاطفی رنج می‌برند، باید خیلی زود ریشه‌های آن را یافته و برای رفع آن اقدام‌های جدی انجام دهند. استفاده از خدمات مشاوره‌ خانواده و مطالعه‌ کتاب‌های سودمند در این رابطه به صورت جدی توصیه می‌شود.
چهارم: مشکلات و اختلالات جنسي؛ نارضايتي  جنسي و احساس ناکامي در روابط زناشويي، يکي از عوامل مهم گرايش به ارتباط‌هاي خارج از خانواده در مردان و زنان و بخصوص مردان است. متأسفانه برخلاف آموزه‌های دینی ما که برای رفع مسائل و مشکلات جنسی اهمیت قائل است و توصیه‌های پرشماری هم از سوی پیشوایان دین برای این امر ارائه شده است، ناسازگاری‌های جنسی و اختلال‌های مربوط به آن در کشور ما همچنان به عنوان مهمترین عامل طلاق مطرح می‌شود؛ ولی همسران برای رفع مشکلات جنسی و ارتقاء سطح بهداشت و رضامندی جنسی، اطلاعات ناچیزی در اختیار داشته و برای رفع آن اقدام‌های جدی‌ای انجام نمی‌دهند.
پنجم: اختلالات شخصيتي؛ برخي اختلالات شخصيتي مانند وسواس‌هاي فکري، بدبيني، بدخلقي و بدرفتاري که منجر به سردی روابط عاطفی و متعاقب آن پیدایش زمینه‌های انگیزشی خیانت می‌شود.
ششم: مشکلات و نارسايي‌هاي اقتصادي؛ اين عامل بخصوص در موارد خيانت‌هاي زنان، فراوان به چشم مي‌خورد. زنانی که یا از حداقل نیازمندی‌های اقتصادی محرومند و یا تحت تأثیرچشم وهم‌چشمی، عدم قناعت، آزمندی و نیازهای کاذبند و چون از راه‌های مشروع به آن نمی‌رسند ممکن است برای رسیدن به خواسته‌های اقتصادی خود از طریق رابطه با مردان، اخاذی یا تن‌فروشی اقدام کنند.
هفتم: تنوع‌طلبي و آزمندي(3)؛ اگرچه تنوع‌طلبی ریشه‌های طبیعی در وجود انسان دارد، اما می‌تواند تحت تأثير برخي محرک‌هاي اجتماعي، مانند تبليغات مرموز رسانه‌اي و از جمله شبکه‌هاي ماهواره‌اي و اينترنت، تشديد شده و فرد را به سمت روابط نامشروع تشويق کند. بسیاری از فیلم‌ها و تبلیغات کاذب ماهواره‌ای، با ایجاد انتظارات غلط و غیرواقعی و به تصویر کشیدن فضاهای خیالی و متوهمانه از رابطه جنسی نامشروع، به ایجاد انگیزه در مخاطبان اقدام می‌کنند. تبلیغات شبکه‌هایی مانند من و تو، فارسی وان و دیگر شبکه‌های ماهواره‌ای در همین راستا ارزیابی می‌شود.
هشتم: ضعف ايمان و ترس از خداوند؛ بي‌پروايي و بي‌تقوايي زمينه روابط باز و بدون حد و مرز را فراهم مي‌کند. روابط باز و بدون چارچوب شرعی، به شکل‌گيري دوستي‌ها و رابطه‌هاي نامشروع کمک مي‌کند. بي‌حجابي، چشم‌چراني و رعايت نکردن چارچوب‌هاي شرعي در تعاملات زن و مرد، زمينه مناسبي براي پاشيده شدن بذرهای گناه و پدیدآمدن انگيزه‌هاي شيطاني و نامشروع و جوانه زدن ارتباط‌هاي زيانبار خیانت‌آمیز است.
البته هريک از اين عوامل و زمينه‌هاي ايجاد و مکانيزم‌هايی که بر مسئله‌ خیانت‌های زناشویی مؤثر است و ما به اختصار از آن سخن گفتیم، نيازمند بحث‌ها و تحلیل‌هاي روان‌شناختي و جامعه‌شناختي دقيق است که اين مجال فرصت پرداختن به آنها نیست. نکته‌ دیگری که باید بر آن تأکید کنیم این است که وجود چنين عواملي الزاماً به شکل گيري روابط نامشروع نمي‌انجامد و ممکن است افرادي علي‌رغم مواجهه با چنين مسائلي، همچنان به تعهدها و پيمان‌هاي شرعی و اخلاقی خود وفادار بمانند و يا محدوديت‌ها و محذورات اجتماعي، مجال تحقق چنان خواسته‌هایی را به آنها ندهد.
راه مقابله با پدیده زشت و خطرناک خیانت، رعایت حد و مرزهای شرعی در روابط زن و مرد، تقویت باورهای دینی و انگیزه‌های اخلاقی، آموزش، هدایت و حمایت مردم برای تشکیل زندگی مشترک سالم و پرنشاط، آموزش خانواده‌ها برای حل مسائل گوناگون خود از طرق مشروع و منطقی، رفع مشکلات اقتصادی و اصلاح فرهنگ جامعه... است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. انگیزش و هیجان، محمدکریم خداپناهی، تهران: سمت؛ نظریه‌های شخصیت، دووان شولتز، ترجمه یوسف کریمی و همکاران، تهران: ارسباران
2. البته منظور ما از خیانت، برخلاف تصور رایج که ملهم از فرهنگ غربی است، تنها برقراری ارتباط با فردی بیرون از چارچوب ازدواج شرعی است. بنابر این اگر مرد متأهلی از طریق ازدواج موقت یا مجدد با زنی رابطه برقرارکرد، هر چند همسر اول او از این کار ناراحت باشد، خیانت محسوب نمی‌شود. اگر چه ممکن است آزار همسر تلقی شود.
3.تنوع طلبی به خودی خود خصلت بدی نیست و تا زمانی که در چارچوب عقل و اخلاق و شرع دنبال شود نه تنها نکوهیده نیست که عامل طراوت و پویایی و زیبایی زندگی است.