kayhan.ir

کد خبر: ۴۹۶۱۳
تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۸

اطعام؛ راهی به سوی بهشت

 مرتضی جمال‌زاده
اطعام کردن و غذا دادن به دیگران عمل نیکی است که نقش اساسی در سعادت دنیوی و اخروی بشر دارد. اطعام که از مصادیق انفاق و صدقه است، موجب می‌شود که هم اطعام‌دهنده، بهشتی نیکو بسازد و به سعادت اخروی دست یابد و هم اطعام‌شونده در سعادت نسبی قرار گیرد. نویسنده در این مطلب نقش اطعام را در سعادت دنیوی و اخروی بشر بررسی کرده است.
***
اطعام، از مصادیق انفاق و صدقه
در آموزه‌های قرآنی در کنار مهم‌ترین اعتقادات چون اعتقاد به غیب‌هایی همانند خدا، فرشتگان، قیامت و معاد، اعمال صالحی چون نماز و انفاق به عنوان عوامل رستگاری و سعادت بشر مطرح می‌شود. (بقره، آیات 3 تا 5)
انفاق در لغت به معنای اخراج مال از ملک (مجمع‌البیان، ج 2-1، ص 121) و در اصطلاح قرآنی ، بخشش اعم از مال و غیر مال و از واجب و غیرواجب است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه نفق)
در قرآن برای انفاق آثار فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی و نیز مادی و معنوی بسیار بیان شده است که از مهم‌ترین آنها سعادت و فلاح انفاق‌کننده در دنیا و آخرت (بقره، آیات 3 تا 5؛‌ تغابن، آیه 16)، رسیدن به مقام مخبتین (حج، آیات 34 و 35)، محبت خدا (رعد، آیه 22)، مقام صدیقین (بقره، آیه 177) رحمت خدا (توبه، آیه 99)، ره توشه آخرت (ابراهیم، آیه 31)، مقام متقین (بقره، آیه 177؛ نمل، آیات 17 و 18)، تقرب به خدا (توبه، آیه 99)، برکت در زندگی (بقره، آیه 245)، آرامش درونی (بقره، آیه 262)، آسانی کار (لیل، آیات 5 و 7)، امنیت اجتماعی (انفال، آیه 60) و مانند آنها است.
اما صدقه از ریشه صدق و راستی در اصطلاح به چیزی گفته می شود که انسان به قصد قربت از مال خود خارج سازد. (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 480، «صدق») البته برخی گفته‌اند: صدقه، مطلق انفاق در راه خداست؛‌ اعم از اینکه واجب باشد یا مستحب؛ چنانکه صدقه در برخی آیات بر زکات واجب اموال اطلاق شده است. (المیزان، ج 2، ص 397 و نیز نگاه کنید: التبیان، ج 5، ص 262 ذیل آیه 271 سوره بقره که «صدقه» در آیه یادشده به مطلق انفاق تفسیر شده است.)
خداوند در آیات قرآن برای صدقه همان آثار انفاق را مطرح می‌کند که شامل قرار گرفتن در زمره صالحان (منافقون، آیه 10)،‌ برکت (بقره، آیه 280)، آمرزش گناهان (بقره، آیه 271) محبت و محبوبیت در نزد خدا (بقره، آیه 276) و مانند آنهاست.
در حقیقت ریشه صدقه همان صدق و راستی است. از همین رو به مهریه زنان صداق گفته می‌شود که بخشیدن مال از سوی مرد نشانه راستی و صداقت در زندگی است. کسی که مالی را صدقه و تصدق می‌دهد، صداقت خویش را نسبت به دیگران نشان می‌دهد و می‌کوشد تا این صداقت و راستی را در همه ابعاد زندگی بویژه حوزه اقتصادی و مالی نشان دهد؛ چرا که بسیاری از مردم مالشان به جانشان بسته است. پس کسی که از مالش می‌گذرد و با هیچ منت و چشمداشتی به دیگری می‌بخشد در حقیقت نشان می دهد که آنچه در زندگی برایش مهم است انسانیت و محبت و صلح و صفاست.
البته انفاق از ریشه نفق به معنای تونل و راه‌های مخفی و نهانی است که موش‌ها و مانند آن در زمین حفر می‌کنند تا راه فراری در اختیار داشته باشند. از همین رو انسان‌های نهان کار و خدعه‌کننده منافق نامیده می‌شوند؛ چرا که با زیرکی می‌کوشند تا همواره راه فراری برای خود داشته باشند و حقیقت خویش را آشکار نکنند.
در لغت عربی نفق به معنای هلاکت و فنا نیز آمده است؛ که ارتباط با همان نهان کاری دارد؛ زیرا کسی که در تونل می‌رود، احتمال هلاکتش نیز وجود دارد. از همین رو انفاق را به عنوان صرف مال، هلاکت و فنای آن نیز گرفته‌اند. اما در تفسیر قرآنی، بخشیدن مال به دیگران در قالب انفاق که به ظاهر فانی و نابود کردن مال است، عین افزایش و بهره‌وری آن است؛ زیرا وقتی انسان در قالب انفاق مالی را می‌بخشد، درحقیقت اصل مال را به دست خدا می‌سپارد تا آن را حفظ کرده و نگه دارد و هرگاه نیاز باشد بویژه در قیامت به او با بهره‌ای بسیار برگرداند.
از همین رو در قرآن اموری را که به ظاهر نابودکننده و کاهش‌دهنده مال است به عنوان عامل افزایشی و رشددهنده مطرح می‌کند. به عنوان نمونه انفاق مال در راه خدا به عنوان یک واجب دینی و در قالب زکات را زکات می‌نامد که بیانگر رشد و نمو مال است. در حقیقت برخلاف تصور توده مردم که پرداخت مال در قالب زکات از دست رفتن و نابودی مال است، از نظر آموزه‌های وحیانی قرآن، عین رشد و مضاعف شدن مال است. بر همین اساس آن را زکات یعنی مایه رشد و نمو مطرح می‌کند.
همچنین درقرآن صدقه‌دادن که بخشش مال در قالب و شکلی دیگر است یا قرض‌الحسنه دادن که آن نیز نوعی صدقه دادن است به عنوان عامل افزایش مال معرفی می‌شود. (بقره، آیه 245؛ حدید، آیات 11 و 18)
به هر حال انفاقات مالی در راه خدا برخلاف ظاهر آن، که از دست رفتن و نابود کردن آن است، عملی است که نه‌تنها اصل مال را حفظ می‌کند بلکه موجب افزایش آن می‌شود. (بقره، آیه 261)
روزی رسول‌اکرم(ص) به حضار محضرش خطاب کرد و فرمود: ایکم مال وارثه احب الیه من ماله؟ قالوا: ما فینا احد یحب ذلک یا نبی‌الله؟ قال: بل کلکم یحب ذلک. ثم قال: یقول ابن آدم: مالی! مالی! و هل لک من مالک الا ما اکلت فافنیت او لبست فابلیت او تصدقت فابقیت و ما عدا ذلک فهو مال الوارث؛ کدام یک از شما مال وارث خود را بیش از مال خود دوست دارد؟ همه جواب دادند: ای نبی خدا بین ما چنین دوستداری نیست. حضرت  فرمود: تمام شما چنین هستید و مال وارث را بیش از مال خود دوست دارید. سپس حضرت توضیح داد که فرزند آدم همواره می‌گوید: مال من، مال من. آیا مال تو غیر آن چیزهایی است که خوردی و فانی کردی یا پوشیدی و پوشاندی یا صدقه دادی و  ابقا نمودی و هر چه غیر اینها است، مال وارث است. (امالی، شیخ طوسی، ج 2، ص 133)
یکی از مصادیق انفاق و صدقه دادن، اطعام به معنای طعام و غذا دادن است. اطعام کردن که به ظاهر موجب از دست رفتن غذا و مال می‌شود، از اموری است که بقا و افزایش آن را تضمین می‌کند.
اطعام، بهشت‌ساز و دوزخ رها
بر اساس آموزه‌های وحیانی قرآن، اطعام کردن  به دیگران بویژه نیازمندان از فقیران و بینوایان و مسکینان و یتیمان و در راه ماندگان، یکی از عواملی است که بهشت را نیکو می‌سازد و انسان را از دوزخ رها می‌کند.
خداوند در آیات قرآن بیان می‌کند که علت مهم دوزخی شدن انسان‌ها، ترک‌اطعام و بلکه ترک ترغیب دیگران به اطعام است. خداوند درآیه11 تا 16 سوره بلد با اشاره به عقبات و گردنه‌های سخت روز قیامت می‌فرماید آنانی در عقبه‌‌ها گرفتار می‌شوند که به آزادسازی بردگان نپرداخته و یا در روزهای سخت کمبود غذایی به اطعام نیازمندان نپرداختند.
پس عبور از گردنه‌های روز قیامت راه‌هایی دارد که از جمله آنها اطعام کردن بویژه به خویشان یتیم و ناتوان خاک‌نشین است که توانایی برخاستن ندارند و در خاک نشسته و سکونت یافته و قادر به حرکت و بلند شدن نیستند.
در آیات 1و 3 سوره ماعون نیز آمده است: أرأیت الذی یکذب بالدین ... و لایحض علی طعام المسکین؛ آیا دیدی آن کسی را که دین - دین خدا یا روز حساب و جزا - را دروغ می‌انگارد!.. او کسی است که به اطعام کردن و خوراک دادن بینوا و مسکین‌ ترغیب نمی‌کند.
کسی که اعتقادی به قیامت و روز رستاخیز ندارد و آن را دروغ می‌شمارد و تکذیب می‌کند، چنین شخصی به طور طبیعی هیچ علاقه‌ای به اطعام کردن مسکینان و ناتوانان و بینوایان ندارد.چنین اشخاصی نه خود به این کار اقدام می‌کنند و نه دیگران را تشویق می‌کنند.
خداوند درباره عللی که اهل بیت عصمت و طهارت را به اطعام دادن سوق داده می‌فرماید که آنان از جلال الهی خوفناک بودند و می‌خواستند تا با اطعام، خود را از مشکلات روز قیامت و دوزخ و آتش آن برهانند: و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا انا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا؛ و به پاس محبت و دوستی خدا، بینوا و یتیم و اسیر را خوراک می‌دادند و می‌گفتند «ما برای خشنودی خدا به شما می‌خورانیم و پاداش و سپاسی از شما نمی‌خواهیم. ما از پروردگارمان از روز عبوسی سخت، هراسناکیم.» (انسان، آیات 8 تا 10)
امام صادق(ع) از پدرانش از امام علی(ع) روایت کرده که رسول‌خدا(ص) فرمودند: در بهشت خانه‌هایی هست که بیرون آن از درونش و درون آن از بیرونش پیداست. از امت من کسانی در آنجا اقامت می‌گزینند که سخن به نیکی بگویند، اطعام نمایند، آشکارا سلام کنند، دائما روزه‌دار باشند و در شب که مردم خوابیده‌اند، نماز بخوانند.
امام‌علی(ع) پرسیدند: ای رسول خدا(ص)! چه کسی از امت شما توان این امور را دارند؟
پیامبر(ص) فرمودند: ای علی(ع)! آیا می‌دانی نیکو سخن گفتن چیست؟ آن است که انسان در صبح و شام ده مرتبه تسبیح و تحمید و تهلیل و تکبیر بگوید و اطعام نمودن، نققه و مخارجی است که مرد به خانواده و عیال خود می‌پردازد و دائم روزه‌دار بودن به این معناست که علاوه بر روزه ماه مبارک رمضان در هر ماه سه روز را روزه بگیرد که ثواب روزه‌ همیشگی برای او نوشته می‌شود. مراد از نماز در شب هنگامی که مردم خوابند، این است که هرکسی نماز مغرب و عشاء و نماز صبح را در مسجد به جماعت بخواند، گویا تمام آن شب را از اول تا آخر شب زنده‌داری کرده است. مقصود از افشای سلام آن است که انسان در سلام کردن بر هیچ یک از مسلمانان بخل نورزد (معانی الاخبار، ص 250؛ الامالی الصدوق، ص 328، ح 5؛ وسائل الشیعه، ج 12، ص 60، ح 15646؛ بحارالانوار، ج 66، ص 369، ح 9 و ج 85، ص 7 و ج 94 ص 99)
ابوهریره نیز از پیامبر(ص) سوال می‌کند که چه چیزی بهشتی‌ساز است و انسان را به بهشت وارد می‌کند: پیامبر(ص) می‌فرماید: اطعام و آشکار کردن سلام و صله ارحام کردن و نماز شب خواندن در حالی که مردم در خوابند موجب می‌شود تا به سلامت در بهشت وارد شوی.
اینکه در صدقات و انفاقات، نخست به اطعام توجه داده می‌شود از همین روست که پرداخت مال هر چند که امری ارزشی است ولی در حد اطعام و غذا دادن نیست؛ زیرا اگر پولی انفاق و صدقه داده شود، ممکن است به غیر مستحق برسد، اما اطعام و غذا دادن به طور طبیعی به مستحق آن می‌رسد.
به طور کلی اطعام عمل نیکی است که اجر فراوان و تاثیر روحی و معنوی زیاد برای کننده آن به دنبال می‌آورد.
در اسلام به مطلق اطعام به بندگان خدا تاکید شده اما اطعام نسبت به نیازمندان و فقرا و مسکینان و نیز خویشاوندان از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است و چنانکه گفته شد در راس همه انفاقات و تبرعات داوطلبانه قرار
دارد.