kayhan.ir

کد خبر: ۴۸۸۶۳
تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۲
مدیر مرکز پژوهش های سیاسی تقارب یمن در گفت و گو با کیهان:

آل سعود دین ندارد مسلمانی پیش کش!


مصاحبه از:محمدرضا مرادی

هر روز که می گذرد بحران یمن وخیم تر می شود. مردم مسلمان این سرزمین سحر های ماه مبارک رمضان در حالی بیدار می شوند که به خوبی می دانند، امروز شاید روز آخر زندگی آن ها باشد، چرا که جنگنده های سعودی کشورشان را  موشک باران می کنند. مردم روزه دار یمن احتمالا امیدشان به ماه مبارک رمضان بود تا بلکه حاکمان سعودی به خاطر حفظ ظاهر هم که شده حملات خود را در این ماه قطع کنند. اما غافل از این بودند که همسایه شمالی آنها دین را تنها به عنوان پوششی برای اقدامات خود به کار می گیرد. این روزها صدای اذان در شهرهای یمن به گوش نمی رسد چرا که صدای انفجار و موشک های سعودی بلندترین صداها در این کشور است؛ تازه اگر مسجدی باقی مانده باشد!  یمنی ها در محاصره شدید سعودی ها هستند و این برای کشوری که بیشتر مایحتاج خود را وارد می کند به معنی بحرانی بزرگ است.
ظهر یکی از روزهای ماه مبارک رمضان که خبر شکست مذاکرات ژنو در مورد یمن تازه منتشر شده بود، در دفتر کیهان پذیرای یکی از کارشناسان یمنی بودیم، کسی که در کشتی نجات ایران که برای کمک به مردم یمن اعزام شده بود نیز حضور داشت. دکتر «عبدالرحمن راجح» مدیر مرکز پژوهش‌های سیاسی و بین‌المللی «تقارب» یمن و سردبیر بخش یمن شبکه تلویزیونی «العالم». وی که در بحبوحه حملات آل سعود به یمن، چند هفته ای را در مناطق جنگی کشورش گذرانده و از نزدیک  رنج و درد هموطنان خود را زیر موشکباران سعودی ها مشاهده کرده است با رویی گشاده به سوالات ما پاسخ می دهد
*به عنوان سوال اول بفرمایید وضعیت و تقسیم‌بندی گروه‌های داخلی یمن در شرایط کنونی به چه صورت است؟ همچنین اگر بخواهیم به صورت درصدی میزان تسلط گروه‌های یمنی را بر خاک این کشور بررسی کنیم وضعیت به چه صورتی است؟
همان‌طوری که می‌دانید یمن گروه‌ها و احزاب سیاسی بسیار زیادی دارد اما با توجه به تجاوز عربستان به یمن و تحولات اخیر در این کشور گروه‌های سیاسی و احزاب موثر کمتر شده‌اند گروه‌هایی که نقش زیادی در یمن ایفا می‌کنند محدود هستند. امروز بدون شک می‌توان گفت که جنبش انصارالله فراگیرترین و بزرگ‌ترین و مؤثرترین نیرو در یمن محسوب می‌شود چرا که این گروه طرفداران بسیاری دارد، اسلحه دارد و تقریبا در همه مناطق یمن حضور دارد به خاطر این به عنوان بزرگ‌ترین گروه محسوب می‌شود. البته انصارالله با چند تا گروه دیگر در مقابله با تجاوز عربستان متحد هستند مثل نیروهای حزب کنگره ملی، یا بعضی از احزاب کوچک و همچنین بعضی از طرفداران غیرحزبی که با این گروه همکاری می‌کنند.
ارتش یمن و انصارالله و متحدانشان در حال حاضر  70 تا 80 درصد خاک یمن را در دست دارند. از گروه‌های مخالفی هم که در مقابل ما  هستند می‌توان به نیروهای مخالف دولت انصارالله که متشکل از القاعده و گروه‌های خیلی محدود از طرفداران هادی منصور اشاره کرد که اینها  چیزی در دست ندارند. در واقع افرادی که امروز در سطح زمین با انصارالله می‌جنگند فقط عده‌ای تکفیری هستند.  البته شاید بعضی از گروه‌ها مثل گروه‌های جنوب هم  باشند ولی اینها حضور فعالی در جنوب کشور ندارند، یعنی بیشتر آدم‌هایی که در جنوب در حال جنگ هستند، یا  ضد انصارالله هستند یا گروه‌های تکفیری هستند یا نیروهای القاعده. در واقع مناطق المکلا در یمن در دست آنهاست.
*اخیرا شاهد شکل‌گیری جنبشی به نام «جنبش آزادگان نجران» در عربستان بودیم. من در یکی از مصاحبه‌های شما خواندم که شما قائل به این هستید که این جنبش اگر به استقلال برسد به معنی این نیست که به یمن ملحق شوند؛ بلکه این استان‌ها خودشان استقلال‌طلبی را در پیش می‌گیرند تا کشوری دیگر تشکیل دهند. حالا سؤالی که وجود دارد این است که اولا درباره این سه استان یعنی عسیر، نجران و جیزان یک مقدمه کوتاه بفرمایید مبنی بر اینکه چگونه از یمن جدا شدند؟ اصلا این سه استان متعلق به یمن هستند یا نه؟ از سوی دیگر پیوندهای فرهنگی و قبیله‌ای و قومی مردم این سه استان با مردم یمن به چه صورت است؟
تاریخ کل منطقه عربی در سال‌های اخیر، تحولات زیادی داشته است و جدایی عسیر و نجران و جیزان از یمن تقریبا به سال 1919 برمی‌گردد. عثمانی‌ها شمال یمن را در اختیار داشتند و همچنین انگلیسی‌ها جنوب یمن را اختیار داشتند و به تازگی دولتی به نام عربستان در شبه‌ جزیره عربستان شکل گرفته بود. این سه یک دولت تقریبا جداگانه‌ای تشکیل دادند به نام دولت ادریسی‌ها. ادریسی‌ها تقریبا سه استان عسیر و نجران و جیزان را در دست داشتند. با توجه به تحولات آن زمان آرام آرام یک کشور سومی در این مناطق شکل گرفت. رفته رفته استقلال یمن تضعیف شد مثلا یمن شمالی از استعمار عثمانی‌ها آزاد شده  و در سال 1919 این سه استان با کمک انگلیسی‌ها که نمی‌خواستند یمن شمالی در جنوب حضور داشته باشد و نمی‌خواستند یمن کلا متحد و یکپارچه باشد این سه استان با کمک انگلیسی‌ها بزرگ‌تر شده و به  یک خودمختاری کامل رسیدند  و یک دولتی تشکیل دادند اما با تقویت حکومت مرکزی در یمن و مطالبه یمن برای بازگشت این استان‌ها و همچنین استان‌های جنوبی، عبدالعزیز بن سعود موسس آل سعود به این استان‌ها هجوم برده و به کمک انگلیسی‌ها توانست این استا‌ن‌ها را بگیرد  و وقتی که این سه استان‌ را گرفتند حتی ادریسی‌ها نیز از این استان‌ها فرار کردند و رفتند به سمت آفریقا. وقتی که این استان‌ها توسط سعودی‌ها اشغال شد دولت مرکزی یمن معترض شد و جنگی بین طرفین رخ داد که از سال 1923 تا 1926 ادامه داشت. این جنگ باعث شد انگلیسی‌ها خیلی به یمن شمالی فشار بیاورند و حتی هواپیماهای انگلیس از جنوب به مناطق صنعا حمله می‌کردند. سرانجام دولت مرکزی یمن با آل‌سعود به گفت وگو نشست  و یک توافقنامه‌ای نوشتند مبنی بر اینکه استان‌های اشغال شده توسط عربستان 20 سال در دست سعودی‌ها  بماند  و بعد از 20 سال رأی‌گیری انجام شود یا همه‌پرسی انجام شود که آیا این‌ها می‌خواهند به یمن محلق شوند یا می‌خواهند استقلال پیدا کنند؟ با توجه به تحولاتی که در یمن اتفاق افتاد این توافق‌نامه به فراموشی سپرده شد تا اینکه در سال 2000 علی عبدالله صالح با وجود مخالفت‌های مردمی این استان‌ها را به عربستان بخشید. ملت یمن همواره می‌گویند این توافقنامه که صالح امضاء کرده غیرقانونی است و با پول خریداری شده است یعنی خود عربستان پول داده تا او اینها را به رسمیت بشناسد.
*پیوندهای قبیله‌ای و فرهنگی بین مردم این سه استان با قبایل یمن چگونه است؟
همه مردم این سه استان تقریبا با یمن روابط بسیار تنگاتنگی دارند و از لحاظ مذهبی بیشتر اینها مذهبشان یا شیعه اسماعیلی است یا زیدی. اما عربستان در این چند سال تلاش زیادی کرده وهابی‌گری را در این مناطق تبلیغ کند و تغییرات قومی و همچنین مذهبی در این سه استان به وجود بیاورد. در حال حاضر نیز روابط بسیار مستحکمی بین یمنی‌ها و ساکنین این سه استان وجود دارد و حتی اینها حامی مالی و فرهنگی انصارالله در چند جنگ قبلی بین دولت یمن و عربستان از یک طرف و  انصارالله از طرف دیگر بودند. اما بیشتر مردم این سه استان با توجه به اینکه یمن همیشه بحران سیاسی دارد، همیشه مشکلات سیاسی دارد؛ یا نمی‌خواهند ملحق شوند و خیلی‌ها هم شعار استقلال‌طلبی از آل‌سعود سر می‌دهند و تشکیل یک دولت مستقل را خواستارند.
*شما در کشتی نجات ایران حضور داشتید کشتی ای که برای کمک به مردم یمن فرستاده شد با توجه به تجربه‌ای که خودتان از نزدیک با آن مواجه بودید، مشکلاتی که بر سر راه رسیدن این کشتی به بندر الحدیده در یمن برای ما بازگو کنید؟ چه کشورها و چه گروه‌هایی کارشکنی کردند تا این کشتی به جای اینکه به الحدیده برود از جیبوتی سر درآورد؟
عربستان اولین کشوری است که مخالف رفتن این کشتی به یمن و رسیدن به بندر الحدیده بود، عربستان موانع زیادی در راه رسیدن کمک‌های انسانی از ایران و غیر از ایران به کشور یمن به وجود آورده است و یمن اکنون که جمعیتی 25 میلیونی دارد، در محاصره کامل به سر می‌برد. عربستان هم با توجه به اینکه نمی‌خواهد کمک‌های جمهوری اسلامی ایران به دست یمن برسد فشارهای زیادی وارد آورد. جمهوری اسلامی ایران نیز تلاش خیلی زیادی برای رسیدن این کشتی انجام داد. هدف از اعزام این کشتی صرفا ارسال  کمک‌های انسانی نبود بلکه یک اقدام تبلیغاتی برای کل دنیا بود که به گوش دنیا برساند، یمن کشوری است در جنوب عربستان که در محاصره کامل آل سعود قرار دارد. این کشتی توانست دیدگاه‌های مردم جهان و دیدگاه‌های کشورهای آزادی‌خواه را به طرف یمن سوق دهد و به مردم جهان نشان دهد که محاصره یمن از سوی عربستان، یک محاصره ظالمانه است. یمنی که تقریبا تمام مایحتاج خود را  از خارج وارد می‌کند.  
*بحران یمن را می‌توان نتیجه دخالت برخی کشورهای عربی دانست. به نظر شما چه تفاوتی بین نقش ایران و حمایت‌های این کشور از مردم یمن  با نقش و مداخله کشورهای دیگر در یمن وجود  دارد؟
نمی‌شود مقایسه کرد. در حال حاضر عربستان در یمن با دخالت کشورهای دیگر قابل مقایسه نیست. عربستان بر سر مردم یمن موشک می‌ریزد، مردم را قتل عام می‌کند، محاصره می‌کند در حالی که جمهوری اسلامی ایران - من نمی‌گویم دخالت می‌کند یا نمی‌کند- ولی چیزی که الان خودم می‌دانم تلاش زیادی در رفع تحریم یا شکستن محاصره یمن و همچنین تلاش برای کمک‌رسانی به مردم دارد هرچند به نظر من هنوز خیلی کم و محدود است و چیزی غیراز اینکه کشتی نرسیده است. اما به هر حال دخالت این کشورها در یمن مخصوصا عربستان مربوط به  برای امروز یا دیروز نیست عربستان سعودی تقریبا بیشتر از 60 سال است که در یمن دخالت می‌کند. عربستان به بیش  از 35 هزار نفر در یمن حقوق ماهیانه می‌دهد، عربستان تقریبا کل نخبگان سیاسی یمن را در دست دارد، عربستان تنها کشوری است که با یمن تاکنون30 بار جنگیده است. عربستان کشوری است که 48 سال جلوی انقلاب یمن در سال 1962 ایستاده و با کمک‌های مالی و نظامی این انقلاب را ناکام گذاشته است. در حالی که من فکر می‌کنم سیاست ایران در عربستان خیلی سیاست جدیدی است. یعنی می‌توان گفت صحنه یمن برای ایران خیلی صحنه ناشناخته‌ای است. گروه‌ها، روابط قبائلی، روابط سنتی، شکل‌گرفتن گروه‌های سیاسی، احزاب... به اعتقاد خود من ایران خیلی شناخت کافی از این‌ها ندارد. اما عربستان بر یمن خیلی مسلط است، دخالت‌هایش خیلی گسترده است و مهمتر از این عربستان همیشه دوست دارد که یمن را ضعیف و تبدیل به یک کشور جنگ زده و فقیر کند تا برای عربستان در آینده خطری نداشته باشد.
اما جمهوری اسلامی ایران برعکس، در یمن خواستار وجود یک دولت مقتدر، قوی،‌ مستقل و صاحب قدرت است و این برای ایران هم مفیدتر است تا یک یمن ضعیف و فلج شده. الان یمن با توجه به اینکه خیلی ضعیف است عربستان برای تحقق مصالح خود به عنوان یک ابزار از این کشور استفاده می‌کند. به خاطر این سیاست‌ها و دخالت‌ها، نقش جمهوری اسلامی ایران با عربستان در یمن بسیار متفاوت است.
*پادشاه عربستان از یک سو خود را خادم «حرمین شریفین» می‌داند و از سوی دیگر موشکباران مردم یمن در ماه رمضان را همچنان ادامه می‌دهد. آیا این لقب با این موشکباران و این اقدامات همخوانی دارد؟ آیا نمی‌توانیم به این نتیجه برسیم که پادشاه سعودی اصولا اعتقادی به توصیه‌ها و دستورات اسلام ندارد؟
پادشاهان عربستان سعودی همیشه برای خودشان القابی می‌گذارند و القاب هم متناسب با وضعیت جامعه در عربستان است مثلا با توجه به اینکه آنجا جامعه دینی و مرکز مقدس همه مسلمانان است، آل‌سعود سعی می‌کنند که لباس دین را به خودشان بپوشانند و به عنوان خادم حرمین خود را معرفی ‌کنند؛ ولی در واقعیت آل سعود نه نماینده اسلام و نه حتی نماینده اهل تسنن هستند و نه نماینده قومیت عربی. عربستان سعودی معمولا در منطقه با دو فاکتور عمل می‌کند اول سعی می‌کند به مردم نشان دهد که حامی عربیت و قومیت عرب بر ضد فارس‌ها و قومیت‌های دیگر است. در حالی که این دروغ است چرا که سعودی‌ها بزرگ‌ترین اشخاصی هستند که ضد عربیت و قومیت نژادی عرب عمل می‌کنند. عربستان مخالف دیدگاه‌های ناسیونالیستی جمال عبدالناصر رئیس جمهور اسبق مصر بود. عربستان آمریکایی‌ها و خارجی‌ها را به داخل عربستان راه داد و پایگاه‌های نظامی خارجی به آنها اعطا کرد. دومین فاکتور، مسئله دینی است. سعودی‌ها سعی می‌کنند که نشان دهند نماینده اسلام و خادم الحرمین هستند در حالی که رفتار عربستان سعودی و پادشاهان عربستانی حتی منافی شرع و سنت خود عربستان است. اینها حاکمانی فاسد و فاسق هستند و به هیج وجه متدین و پایبند به دین نیستند. ادعای اینها در مورد دین برای تبلیغات و برای فریب آدم‌های ساده‌لوح است. در کل من فکر می‌کنم حتی خود اهل تسنن می‌دانند که آل سعود نماینده خوبی برای اسلام نیستند و اینها نزدیک به دین و مذهب هم نیستند اما با توجه به اینکه عربستان سعودی امپراتوری رسانه‌ای بسیار بزرگی دارد توانسته خود را به عنوان خادم حرمین شریفین معرفی کند در حالی که اینها هیچ حرمتی نه برای رمضان و نه غیررمضان قائل نیستند. سعودی‌ها حتی آثار تاریخی اسلام در عربستان را منهدم کردند و این بزرگ‌ترین دلیلی که عربستان و پادشاهان این کشور خادم حرمین نیستند بلکه هادم( نابود کننده) حرمین هستند.
* اخباری که در روزهای گذشته منتشر شده نشان‌دهنده این است که هرچه زمان به جلو می‌رود عربستان بیشتر به اسرائیل نزدیک می‌شود. واقعیت‌های میدانی نشان می‌دهد که اینها پشت پرده روابطی با هم دارند. اخیرا دیدیم که نماینده اسرائیل و نماینده عربستان در آمریکا با هم دیدار کردند. حتی رسانه‌های صهیونیستی هم اعلام کردند عربستان به دنبال این است که سفارت خود را در تل آویو افتتاح کند. با مشاهده رفتار عربستان در یمن  و کودک کشی که عربستان در این کشور دارد ناخودآگاه یاد کشتار مردم بی‌گناه فلسطین می‌افتیم.  شباهت‌ها خیلی به هم نزدیک است. با توجه به جایگاه مهم یمن که بر منطقه استراتژیک تنگه باب‌المندب مسلط است و اهمیت حیاتی این تنگه برای عربستان و همچنین برای اسرائیل تا چه حد اسرائیل در پشت پرده در کنار عربستان علیه یمن می‌جنگد؟ آیا رژیم صهیونیستی در جنگ یمن از آل سعود حمایت‌های مالی یا تسلیحاتی هم می‌کند؟
کاری که عربستان انجام می‌دهد از اسرائیل هم بدتر است. اسرائیل وقتی به غزه حمله می‌کرد حداقل دو ساعت، سه ساعت برای کمک رساندن به مردم آتش بس می‌داد در حالی که عربستان به هیچ وجه از روزی که حمله کرده آتش بس واقعی اعلام نکرده است. وابستگی عربستان به اسرائیل مربوط به امروز یا دیروز نیست. از همان اول، پادشاهان عربستان روابط خیلی تنگاتنگی با اسرائیلی‌ها داشتند و حتی خیلی از نویسندگان تاریخ می‌گویند  که حمله‌ای که به سینا و به مصر صورت گرفت به پیشنهاد عربستان و توسط اسرائیل انجام شد.
امروز وابستگی اسرائیل و عربستان آشکار شده است. عربستان در امپراتوری‌های رسانه‌ای سعی می‌کند که برای توجیه روابطش با اسرائیل در منطقه ایران هراسی  ایجاد کند که ایران خیلی خطرناک است اما واقعیت این است که روابط اینها خیلی قدیمی‌تر است. هیئت حاکمه سعودی سعی می‌کنند منافع خانواده آل سعود را در نظر بگیرند نه کشور عربستان را. ماندن آنها در قدرت مستوجب استبداد و سرکوب است و سرکوب این منطقه نیاز به حمایت غرب دارد به خاطر این همکاری‌های بسیار بزرگی بین اسرائیل و رژیم آل سعود برای سرکوب اندیشه آزادی‌خواهی در کل منطقه عربی وجود دارد. با وقوع انقلاب در یمن، ترس عربستان از انصارالله یا گروه‌های دیگر نبود ترس عربستان از ایجاد یک آگاهی است، از یک آزادی‌خواهی در جزیره‌العرب است به خاطر این به یمن حمله کرد، حتی دلایل و علامت‌هایی وجود دارد که اسرائیل سلاح‌های خود را در یمن به وسیله عربستان آزمایش می‌کند بعد از آخرین بمب غیرمعمولی که یک ماه پیش در یمن منفجر شده، خیلی از تحلیل‌گران از جمله آمریکائیان نوشتند، این یک بمب اسرائیلی بود که به عربستان داده شد تا آزمایش کند! چند رسانه هم اعلام کردند که اسرائیل چند خلبان و نیرو به عربستان برای کمک فرستاده است. حتی خبرهایی منتشر شد مبنی بر اینکه در حملات موشکی یمن به پایگاه خمس مشیط، چند افسر اسرائیلی کشته شدند و این دلیلی است که نشان می‌دهد روابطشان بسیار وسیع است. آل سعود از ترس مردم تا پیش از این روابط با اسرائیل را پنهان می‌کرد اما امروز با توجه به پیشرفت تکنولوژی و همچنین پررو شدن عربستان، سعودی‌ها رفته رفته به همه مردم نشان می‌دهند که ما روابطمان با اسرائیل خوب است و مدام توجیه می‌کنند که این به خاطر ایران است در حالی که ایران کشوری است که تاریخ نشان داده هیچ خطری برای کشورهای عربی ندارد.
*کنفرانس ژنو اخیرا برگزار شد اما شکست خورد. از همان ابتدایی که کنفرانس ژنو شروع شد نیروهای انصارالله برای رفتن به ژنو با مشکلات زیادی روبرو بودند. مصر اجازه پرواز هواپیما نمی‌داد، عربستان کارشکنی می‌کرد. دلیل شکست این کنفرانس چه بود؟ریاض چه کارشکنی‌هایی در این کنفرانس داشت؟و خواسته‌های طرفین در این کنفرانس چه بود؟
انصارالله از همان ابتدا برای شرکت در این نشست با مشکلاتی مواجه شد که عربستان پیش روی آنها گذاشته بود آنها می‌گفتند که از آسمان عربستان نباید پرواز کنند،  انصارالله مجبور شد به جیبوتی برود. وقتی هواپیما به جیبوتی رسید، مصر اجازه پرواز نداد که این اقدام مصر با فشارهای آل سعود انجام گرفت. عده‌ای می‌گویند علت کارشکنی عربستان این بود که نمی‌خواست این گروه به ملاقات بان کی مون برسند اما هیئت یمنی بالاخره به ژنو رسید. عربستان در پشت صحنه به دنبال شکست کنفرانس ژنو بود. عربستان وقتی حمله به یمن را شروع کرد، اهداف بسیار بزرگی در نظر داشت از جمله انهدام سلاح انصارالله، ارتش یمن،  همچنین شکست جنبش انصارالله. با توجه به اینکه اکنون سه ماه از این جنگ می‌گذرد عربستان نتوانسته به اهداف خود برسد. عربستان در حال حاضر در داخل یمن از لحاظ استراتژی نظامی ضعیف‌ترین گروه محسوب می‌شود. مثلا  هیچ منطقه‌ای در یمن در دست عربستان نیست، همه اهداف آل‌سعود هم شکست خورده است. به خاطر این سعی کرد که در ژنو هرچه را که با موشک و بمب محقق نکرده با سیاست به دست بیاورد.  عربستان در ژنو از انصارالله و گروه‌هایی که از یمن آمدند خواست تا قطعنامه شورای امنیت را به رسمیت بشناسند و مشروعیت منصور هادی را قبول کنند و این غیرقابل قبول بود. می‌دانید که پیشرفت و توافق یمنی‌ها در ژنو به معنای شکست عربستان است به خاطر این وقتی که عربستان دید که نتیجه به این شکل است فشار آورد که این کنفرانس به نتیجه نرسد و همه گروه‌ها را بدون نتیجه باز گردانند.
به اعتقاد من درست است که ژنو شکست خورده اما انصارالله چند نتیجه از این کنفرانس به دست آورد.  مثلا اگر تا پیش از این بر این تصور بود که عربستان به هیچ وجه با انصارالله گفت وگو نخواهد کرد و اینکه همه گفت‌و گو‌ها باید در ریاض باشد اما همه دیدیم هم با انصارالله گفت وگو کرد و هم این گفت وگو در ژنو برگزار شد و این  به معنای شکست عربستان است. دوم اینکه عربستان اصرار داشت انصارالله یا گروهی که در یمن هستند باید نتیجه کنفرانس ریاض که بین گروه‌های یمنی موافق عربستان شکل گرفته را به رسمیت بشناسند و انصار الله تاکنون این  مسئله را به رسمیت نشناخته‌ است. همچنین این کنفرانس که  در ژنو شکل گرفته، ثابت کرد قطعنامه شورای امنیت که قبلا صادر شده غیرقابل اجرا است چون به هیچ وجه قابل تطبیق با شرایط یمن نیست. اگر قابل تطبیق بود سر وقت انجام می‌شد. می‌دانید که این قطعنامه را عربستان با پول و واسطه خریده و به خاطر این بی‌تکلیف مانده و هیچ وقت نیز تحقق پیدا نخواهد کرد.
*شما آینده گفت وگوهای ملی یمن را چگونه می‌بینید؟ آیا فکر می‌کنید عربستان در ایام ماه مبارک رمضان آتش بس را امضا خواهد کرد ؟
من فکر می‌کنم عربستان به هیچ وجه آتش بس انجام نخواهد داد چون تا به حال هیچ چیزی به دست نیاورده است. به نظر من عربستان آخرین استراتژی خودش را آزمایش می‌کند و آن اینکه سعی می‌کند با پول و اسلحه گروه‌هایی در یمن ایجاد کند و یمن  را گرفتار جنگ داخلی کند و خودش را به مرور زمان از یمن بیرون بکشد تا یمنی‌ها چند سالی بین خودشان بجنگند تا تجاوز عربستان از ذهنشان پاک شود یا فراموش کنند. این تنها استراتژی است که عربستان الان دارد یعنی ایجاد یک جنگ داخلی در یمن و مشغول کردن یمنی‌ها بین خودشان. هرچند که این مسئله خیلی نمی‌تواند با واقعیت همخوانی داشته باشد چون اگر نگاه ‌کنید صحنه داخلی یمن را الان انصارالله و ارتش یمن در دست دارند. عربستان  یمن را برای این محاصره کرده که بین مردم این کشور ایجاد نارضایتی کند، روحیه مردم ضعیف شود و یک انقلابی بر علیه انصارالله به راه بیفتد و این گروه تضعیف شود. سپس در یمن بعد از تضعیف انصارالله یک جنگ داخلی راه بیفتد و یمنی‌ها تا چند سال آینده مشغول جنگ شوند.
در شرایط کنونی بزرگ‌ترین مشکلی که یمن با آن مواجه است محاصره است انصارالله باید یک سیاست و تدبیری بیندیشد تا بتوانند این محاصره را بشکنند.
به اعتقاد من گفت وگوهای ملی مهم‌ترین مسئله در یمن است، هیچ گروهی به تنهایی نمی‌تواند یمن را اداره کند و باید همه گروه‌ها به توافق برسند اما با توجه به فشار عربستان به گروه‌ها فکر نمی‌کنم این گفت وگوها به نتیجه برسد. عربستان اکنون گفت وگوی حقیقی و واقعی در یمن به نفعش نیست به خاطر این گفت وگوها خیلی طولانی به نظر می‌رسد مگر اینکه یک تغییری در دیدگاه کشورهای قدرتمند شکل بگیرد از جمله اینکه ایالت متحده آمریکا و غرب و همچنین روسیه به عربستان فشار بیاورند که این جنگ را تمام کند با توجه به اینکه در این جنگ مردم بی‌گناه زیادی کشته شدند.
*شما از زمان شروع جنگ یمن تاکنون به یمن رفته اید؟
بله. من دو ماه پیش 25 روز آنجا بودم.
*آثار جنگ را چگونه دیدید؟
دو مسئله در یمن توجه مرا جلب کرد. یک مسئله پیروزی‌های داخلی است. انصارالله و ارتش یمن پیروزی‌های بسیار بزرگ و غیرقابل تصوری به دست آورده و توانسته‌اند یاران منصور هادی و القاعده و گروه‌های تکفیری را در محاصره قرار بدهند و چند شهر را از دستشان خارج کنند.
مسئله دوم، مسئله بحران انسانی است.  واقعا در یمن فاجعه انسانی شکل گرفته است یعنی عربستان همه را و همه جا را هدف قرار می‌دهد. هزاران زن و مرد بیگناه در این جنگ کشته شدند. نبود سوخت، نبود مواد غذایی، نبود وسایل ضروری بحران انسانی به وجود آورده است با توجه به اینکه یمن یک کشور واردکننده است و سه ماه است که چیزی وارد نکرده بنابراین بحران روز به روز وخیم‌تر می‌شود.  
*اینگونه که پیش‌بینی می‌کنید اگر بحران ادامه پیدا کند یک فاجعه بزرگ انسانی در یمن اتفاق می‌افتد؟
هم اکنون هم واقعا یک فاجعه انسانی اتفاق افتاده است، اما جهان توجه نمی‌کند معمولا جامعه جهانی تابع کشورهای قدرتمند است و‌الا اتفاقی که در یمن افتاده به هیچ وجه با غزه قابل مقایسه نیست با جنوب لبنان قابل مقایسه نیست. با توجه به محاصره 25 میلیون انسان در یمن برای سه ماه فاجعه بزرگی رخ داده است.