تعیین مصادیق نشانههای ظهور (پرسش و پاسخ)
پرسش:
آیا در عصر غیبت کبری میتوان علائم و نشانههای ظهور امامزمان(عج) را بر مصادیق خاص تطبیق و تعیین نمود؟
پاسخ:
بر اساس آموزههای وحیانی، در عصر غیبت کبری و فلسفه غیبت آن حضرت، مسلمانان از تعیین وقت ظهور، ادعای مشاهده و رویت امامزمان(عج) و تعیین و تطبیق علائم ظهور با مصادیق خاص منع شده و مدعیان در این رابطه دروغگو، طاغوت و... نامیده شدهاند.
به هر حال در روایات رسیده از ائمهاطهار(ع) مطالبی در مورد نشانههای ظهور امامزمان(عج) مطرح شده که بر فرض صحت سند و دلالت آنها، تطبیقشان بر حوادث و جریاناتی که در هر زمان رخ میدهد صحیح نیست، چرا که پیامدهای ناگوار زیادی در پی دارد که در اینجا به اهم آنها اجمالا اشاره میکنیم:
1- تا صیحه آسمانی شنیده نشود هیچ تطبیقی درست نیست
تطبیق و تعیین مصادیق علائم ظهور اساسا تا قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی امکان ندارد و هرگونه تطبیقی در این شرایط غلط و نادرست بوده و با واقعیات و حقایق ظهور انطباقی ندارد.
2- تطبیقها منجر به تعیین زمان ظهور میشود.
زمانی که بعضی علائم و نشانهها را برفلان مصداق خاص تطبیق میدهیم، در واقع مردم را مژده میدهیم که عصر ظهور نزدیک است. زیرا گاهی فاصله زمانی برخی نشانهها و ظهور حضرت در روایات مشخص شده است. به عنوان نمونه در حدیث معتبری از امامصادق(ع) آمده است که خروج سفیانی در ماه رجب است، یعنی شش ماه قبل از آنکه حضرت ظهور کند سفیانی خروج خواهد کرد. یا در روایات معتبر دیگری داریم که نفس زکیه 15 شب قبل از ظهور کشته میشود، یا صیحه آسمانی در ماه رمضان است که ماه محرم آن ظهور اتفاق میافتد. حال با این اوصاف اگر بخواهیم دست روی شخصیتی بگذاریم و بگوییم این آقا سفیانی است، آن آقا سید خراسانی یا سیدیمانی یا شعیب بن صالح است به الزام ادعا میکنیم که این عصر، عصر ظهور است و ظهور امامزمان(عج) شش ماه دیگر اتفاق خواهد افتاد و این همان مصداق تعیین وقت است که خود حضرت چنین افرادی را کذاب و دروغگو نامیده است.
3- نسبت دادن چیزی به اهلبیت(ع) بدون حجت شرعی گناه است
زمانی که ما روایات را بر مصادیق تطبیق میکنیم و میگوییم این شخص سفیانی است، آن شخص سید خراسانی و سیدیمانی است در واقع داریم به مردم اعلام میکنیم که آنچه را که پیامبراسلام(ص)، امامعلی(ع) و امام صادق(ع) در مورد علائم ظهور فرمودند، اینها همان مصادیق سخنان آن بزرگواران هستند، و در اینجا ما چیزی را به ائمه(ع) و پیامبر گرامی(ص) نسبت میدهیم که اگر خدایی ناکرده با براهین و ادله قوی همراه نباشد از مصادیق بارز گناه وافترا خواهد بود. بنابراین ما در نسبت دادن چیزی به اهلبیت(ع) بدون حجت شرعی و امور یقینی و قطعاور مجاز نیستیم.
4- تطبیقها حوزه لغزشگاهها است.
حوزه تطبیق، حوزهای بس خطرناک و لغزنده است که حتی برخی از بزرگان ما را به لغزش انداخته است، چرا که صرف وجود یکسری مشابهتها نمیتواند دلیل و مجوزی بر تطبیق کامل روایت بر افراد، حوادث و گروهها باشد. مشکل اصلی ما در نشانههای آخرالزمانی دقیقا همین مطلب است.
5- درتطبیق ما همیشه با احتمال تکرار مصادیق مواجه هستیم
ما زمانی که احادیثی را بر مصادیق واقعی و خارجی آن تطبیق میدهیم، همیشه با احتمال تکرار آن مصادیق در آینده مواجه هستیم، چنانکه برخی از بزرگان برخی تطبیقهایی را بر اساس روایات انجام دادهاند که صدها سال بعد مصادیق دیگری عینا تکرار شده است. بنابراین اگر احتمال تعدد و تکرار مصادیق را در آینده، وارد بدانیم حق تطبیق و تعیین مصادیق را نداریم، چرا که تطبیق و تعیین مصداق ما دروغ خواهد بود.
ادامه دارد
آیا در عصر غیبت کبری میتوان علائم و نشانههای ظهور امامزمان(عج) را بر مصادیق خاص تطبیق و تعیین نمود؟
پاسخ:
بر اساس آموزههای وحیانی، در عصر غیبت کبری و فلسفه غیبت آن حضرت، مسلمانان از تعیین وقت ظهور، ادعای مشاهده و رویت امامزمان(عج) و تعیین و تطبیق علائم ظهور با مصادیق خاص منع شده و مدعیان در این رابطه دروغگو، طاغوت و... نامیده شدهاند.
به هر حال در روایات رسیده از ائمهاطهار(ع) مطالبی در مورد نشانههای ظهور امامزمان(عج) مطرح شده که بر فرض صحت سند و دلالت آنها، تطبیقشان بر حوادث و جریاناتی که در هر زمان رخ میدهد صحیح نیست، چرا که پیامدهای ناگوار زیادی در پی دارد که در اینجا به اهم آنها اجمالا اشاره میکنیم:
1- تا صیحه آسمانی شنیده نشود هیچ تطبیقی درست نیست
تطبیق و تعیین مصادیق علائم ظهور اساسا تا قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی امکان ندارد و هرگونه تطبیقی در این شرایط غلط و نادرست بوده و با واقعیات و حقایق ظهور انطباقی ندارد.
2- تطبیقها منجر به تعیین زمان ظهور میشود.
زمانی که بعضی علائم و نشانهها را برفلان مصداق خاص تطبیق میدهیم، در واقع مردم را مژده میدهیم که عصر ظهور نزدیک است. زیرا گاهی فاصله زمانی برخی نشانهها و ظهور حضرت در روایات مشخص شده است. به عنوان نمونه در حدیث معتبری از امامصادق(ع) آمده است که خروج سفیانی در ماه رجب است، یعنی شش ماه قبل از آنکه حضرت ظهور کند سفیانی خروج خواهد کرد. یا در روایات معتبر دیگری داریم که نفس زکیه 15 شب قبل از ظهور کشته میشود، یا صیحه آسمانی در ماه رمضان است که ماه محرم آن ظهور اتفاق میافتد. حال با این اوصاف اگر بخواهیم دست روی شخصیتی بگذاریم و بگوییم این آقا سفیانی است، آن آقا سید خراسانی یا سیدیمانی یا شعیب بن صالح است به الزام ادعا میکنیم که این عصر، عصر ظهور است و ظهور امامزمان(عج) شش ماه دیگر اتفاق خواهد افتاد و این همان مصداق تعیین وقت است که خود حضرت چنین افرادی را کذاب و دروغگو نامیده است.
3- نسبت دادن چیزی به اهلبیت(ع) بدون حجت شرعی گناه است
زمانی که ما روایات را بر مصادیق تطبیق میکنیم و میگوییم این شخص سفیانی است، آن شخص سید خراسانی و سیدیمانی است در واقع داریم به مردم اعلام میکنیم که آنچه را که پیامبراسلام(ص)، امامعلی(ع) و امام صادق(ع) در مورد علائم ظهور فرمودند، اینها همان مصادیق سخنان آن بزرگواران هستند، و در اینجا ما چیزی را به ائمه(ع) و پیامبر گرامی(ص) نسبت میدهیم که اگر خدایی ناکرده با براهین و ادله قوی همراه نباشد از مصادیق بارز گناه وافترا خواهد بود. بنابراین ما در نسبت دادن چیزی به اهلبیت(ع) بدون حجت شرعی و امور یقینی و قطعاور مجاز نیستیم.
4- تطبیقها حوزه لغزشگاهها است.
حوزه تطبیق، حوزهای بس خطرناک و لغزنده است که حتی برخی از بزرگان ما را به لغزش انداخته است، چرا که صرف وجود یکسری مشابهتها نمیتواند دلیل و مجوزی بر تطبیق کامل روایت بر افراد، حوادث و گروهها باشد. مشکل اصلی ما در نشانههای آخرالزمانی دقیقا همین مطلب است.
5- درتطبیق ما همیشه با احتمال تکرار مصادیق مواجه هستیم
ما زمانی که احادیثی را بر مصادیق واقعی و خارجی آن تطبیق میدهیم، همیشه با احتمال تکرار آن مصادیق در آینده مواجه هستیم، چنانکه برخی از بزرگان برخی تطبیقهایی را بر اساس روایات انجام دادهاند که صدها سال بعد مصادیق دیگری عینا تکرار شده است. بنابراین اگر احتمال تعدد و تکرار مصادیق را در آینده، وارد بدانیم حق تطبیق و تعیین مصادیق را نداریم، چرا که تطبیق و تعیین مصداق ما دروغ خواهد بود.
ادامه دارد