دیدگاه قرآن درباره پیشروی گامبهگام دشمن
مرتضی شرفخانی
دشمنشناسی شناخت راهبردها، سیاستها و برنامههای دشمنان به عنوان نقشه راه، ضرورت است. همان طوری که نظام ولایی اسلامی میبایست نقشه راه داشته باشد، باید از نقشه راه دشمن نیز آگاهی و شناخت جامع و کاملی داشته و در تقابل با آن برنامهریزی کند. قرآن به عنوان راهنمای هدایت بشر به سوی خوشبختی دنیوی و اخروی، فلسفه و سبک زندگی اسلامی را بیان کرده است. از جمله آموزههای قرآنی، در حوزه شناخت دشمنان و سیاستهای آنان، سیاست پیشروی گامبهگام دشمن تا سلطه کامل بر امت اسلام و مسلمانان است.
نویسنده در مطلب حاضر به تبیین این آموزه قرآنی در حوزه دشمن شناسی پرداخته است.
دشمنشناسی، گامی برای رهایی
از توهم
شاید بارها این جمله را در رسانههای دیداری و شنیداری دیده باشید که «توهم توطئه و یا تو هم دشمن یک بیماری در دولتمردان است که سیاستهای خود را براساس آن سامان دهی کرده و جامعه را به خطر موهوم سرگری میکنند.» این سخن از یک لحاظ به ما نشان میدهد که تا چه اندازه دشمن شناسی، لازم و ضروری است؛ زیرا همان اندازه که توهم توطئه و یا توهم دشمن خطرناک است و قوت و ظرفیت جامعه را در مسیری نادرست قرار میدهد و هزینههای بسیاری را بر جامعه تحمیل میکند، واژگونه دیدن و وارونه نشان دادن واقعیت و حقیقت نیز میتواند بسیار خطرناک باشد؛ زیرا تبدیل یک واقعیت و حقیقت به توهم میتواند جامعه را از دشمن در کمین نشسته غافل سازد و زمینه سلطه دشمن یا نابودی جامعه را به دنبال داشته باشد.
بنابر این، لازم است در مسئله دشمنشناسی با هوشیاری و چشمان باز برخورد کرد و به گمانهزنی بسنده نکرد و به دنبال تجسس و رصد رفتارهای دشمن بر آمد. البته خردمندان هر قوم و جامعهای احتمال وجود دشمن یا حرکت احتمالی او را میدهند و عملیات احتیاطی را برای مقابله و یا ارهاب و ترساندن دشمن انجام میدهند؛ زیرا دشمن در همه حال دشمن است حتی اگر با لبخند به استقبال شما بیاید و شما را به آغوش بگیرد و در برابر رسانههای ارتباطی جهانی از دوستی و عبور از دشمنیهای پیشن سخن به میان آورد.
خداوند در آیات بسیاری بیان میکند که هر انسانی، یک دشمن اساسی و کینهتوز و سوگند خورده به نام ابلیس دارد که با شیطنت خویش میکوشد تا انسان را از سعادت ابدی محروم سازد. (بقره، آیات 168 و 208؛ انعام، آیه 142؛ اعراف، آیه 22)
این دشمن سوگند خورده کینهتوز دارای ویژگیهایی است که از جمله آن، سیاست گامبهگام (همان)، دیده نشدن (اعراف، آیه 27)، حضور در ذهن و قلب آدمی و وسوسهگری (اعراف، آیه 20؛ طه، آیه 102؛ ناس، آیه 5) و بهرهگیری از همه ابزارها و افراد انسانی و جنی در قالب دوستان شیطانی (بقره، آيه 14؛ انعام، آیه 112؛ اسراء، آیه 27) و مانند آنهاست.
دشمنشناسی به ما این امکان را میدهد تا نقاط قوت وضعف دشمن را بشناسیم و به مقایسه و سنجش خود با دشمن بپردازیم و برای رفع نقاط ضعف خود و بهرهگیری از نقاط ضعف دشمن برنامهریزی داشته باشیم.
همچنین دشمنشناسی به ما این امکان را میدهد تا گرفتار توهمهای پوچ و خیالی نشویم. پس در جایی که دشمن توانایی ندارد، وقت و هزینه نخواهیم کرد و در جایی که دشمن توانایی دارد خود را به تغافل و غفلت نمیزنیم و هوشیارانه با کنشها و واکنشهایش برخورد کرده و با رصد دقیق فعالیتها و اقدامات دشمن هر گونه خطر احتمالی را در نطفه خفه یا دفن میکنیم و سیاستهای استحکامی و تثبیتی در مقابل آن در پیش میگیریم.
از آنجایی که دشمن در جامعه اسلامی دارای سماعون (مائده، آیات 41و 42؛ توبه، آيه 47) یعنی جاسوسان و ستون پنجم و بلکه دوستانی از منافقان است که ذهن و قلب و عقل و عاطفه آنان دربست در اختیار دشمن و در خدمت اهداف آن میباشد، دشمنشناسی به جامعه اسلامی این امکان را میدهد تا سازهای دشمن که در داخل کوک و اجرا میشود شناخته شود و همچنین بر مردم و رهبران جامعه معلوم شود که چه کسانی واقعا وقتی از توهم توطئه یا توهم دشمن سخن به میان میآورند، حق میگویند و چه کسانی به عنوان ستون پنجم بر آن هستند تا هوشیاری جامعه را به غفلت تبدیل کرده و امکان حمله دشمن و سلطه او را فراهم آورند. بیگمان در هر جامعهای ستون پنجم و به تعبیر قرآن منافقان در خدمت شیطان و مستکبران و ظالمان وجود دارند که با کسب اطلاعات از وضعیت جامعه و نقاط قوت و ضعف با دستور دشمنان بیرونی بر اموری تاکید و مردم و مسئولان را از اموری غافل میسازند. پس دشمنشناسی به ما کمک میکند تا با استفاده از شناختی که نسبت به دشمن داریم، دوستان همسو با آنان را در داخل مرزها و جامعه اسلامی شناسایی کرده و اقدامات احتیاطی را در برابر آنان و دشمنان انجام دهیم.
بهرهگیری از نشانهها و آثار
در دشمنشناسی
قرآن به مسلمانان میآموزد تا چگونه دوست را از دشمن تشخیص دهند و با استفاده از روشهایی، منافقان و دوستان داخلی دشمن و دشمنان بیرونی را شناسایی کنند. به عنوان نمونه خداوند در آیه 30 سوره محمد میفرماید که منافقان را میتوان از لحن سخن آنان شناخت. ادبیات منافق و ستون پنجم دشمن بهگونهای است که میتوان با کمی دقت رگههای فکری دشمن را به دست آورد. البته منافقان هر گاه احساس قوت و قدرت کنند لحن زنندهتر و روشنتری در پیش میگیرند و با عناوین و مطالبی که میگویند و مینویسند میتوان گرایش رویکرد آنان را به دشمن شناخت.
دشمنان و دوستان داخلی آنان اهل مجادله هستند و اگر اسلام و رهبر اسلامی سخنی بگویند آنان دقیقا سخنی ضد آن بر زبان میرانند. (زخرف، آیات 57 و 58)
همچنین دشمن، فریبکار و مکار است و تلاش می کند تا با فریبکاری زمینه را برای ضربه زدن و سلطه فراهم آورد. (اعراف، آیه 22؛ طه، آیات 117 تا 121)
از دیگر نشانههائی که میتوان برای شناخت دشمن بهره برد، زیر نظر گرفتن رفتار کسانی است که احتمال همکاری با دشمن از آنان میرود. عقل حکم به احتیاط در باره این افراد میکند و باید آنان را از اصل کلی برائت جدا کرد؛ زیرا شناخت دوستان دشمن در داخل ضروری است. اصولا دشمنان با دوستان داخلی خود روابط مرموز و نهایی دارند و به یکدیگر پیام میفرستند و به اشکال گوناگون حتی رمز و به تعبیر قرآن وحی (انعام، آیه 112) با هم ارتباط برقرار میکنند. این مسئله در جهان امروز به شکل فرستادن پیامکها و فیلم و مانند آن صورت میگیرد. فیلمهایی که دوستان دشمن میسازند، پیامی از داخل کشور و وضعیت آن به دشمن است. آنان به دشمنان نقاط ضعف جامعه را میگویند و مثلا نشان میدهند که خانواده در این جامعه، متزلزل یا در شرایط تزلزل قرار دارد و بهرهگیری از این معضل اجتماعی میتواند شرایط را به نفع دشمنان تغییر دهد. تهیه فیلم و گزارش برای دشمنان از وضعیتهای مختلف جامعه به ویژه اقتصادی و نظامی و فرهنگی، نوعی ادبیات رمزگونه است که در میان دشمنان و نیز دوستان داخلی دشمن با دشمنان رد و بدل میشود. (همان)
خداوند در آیه 112 انعام بیان میکند که دشمنان و دوستان داخلی آنان میکوشند تا حقایق جامعه را دگرگون جلوه دهند و وضعیت را بحرانی و شرایط را اضطراری نشان دهند تا با جنگ روانی، موفقیت خود را تضمین کنند و سخنان یاوه و نیز شعارهایی چون صلحخواهی و حقوق شهروندی و حقوق بشر و آزادی و مانند آنها ابزاری برای دشمن است. از این رو خداوند با تعبیر «زخرف القول» که همان سخنان و شعارهای پوچ و توخالی آراسته و زیباست، بر آن است تا نشان دهد که دشمن از ابزارهای فرهنگی و جنگ نرم و روانی به خوبی سود میبرد تا غرور و فریب خویش را پیش برد. (همان) بنابراین میتوان به واسطه کسانی که هماهنگ با دشمنان شعارهای فریبنده سر میدهند و سازهای آنان را مینوازند دشمن داخلی را شناخت و با احتیاط با آنان برخورد کرد.
اصولا دشمنان جامعه کسانی هستند که بدخواه جامعه اسلامی بوده و آرزوی در رنج قرار گرفتن مومنان از سوی بیگانگان را دارند. (آلعمران، آیات 118 تا 120) آنان به تخریب کشاورزی و نسلکشی گرایش داشته (بقره، آیات 204 و 205) و در حوزه فرهنگی و اجتماعی دعوت به بدعت در دین (بقره، آیات 168 و 169)، زشتی و نابهنجاریهای اجتماعی (همان) و تشویق به فحشا میکنند. (همان)
سیاست گام به گام دشمن
برای سلطه
خداوند در آیاتی از قرآن بیان میکند که سیاست دشمن برای سلطه بر جان و جامعه اسلامی، سیاستهای گوناگونی است که یکی از مهمترین آنها سیاست گام به گام یا به تعبیر قرآن «خطوات» است. (بقره، آیات 168 و 208؛ انعام، آیه 142؛ نور، آیه 21) خطوات گامهایی است که یکی پس از دیگری براساس خط روشن و ثابتی برداشته میشود. بنابراین، دشمن نقشه راهی را تعیین کرده و خط مشخصی را پی میگیرد تا گام به گام به آن برسد.
در این سیاست که دشمن طراحی و به عنوان نقشه راه مشخص میکند میکوشد تا با فتح سنگر به سنگر، جامعه اسلامی را مجبور به عقبنشینی از مواضع کرده و در نهایت خود را تسلیم نماید. از همین رو خداوند به صراحت به پیامبر(ص) به عنوان رهبر جامعه و امت اسلام هشدار میدهد که با عدم پیروی از نقشه راه دشمن، اجازه ندهند او گام به گام پیشروی کند و مواضع را فتح نماید. (همان)
نخستین فشارهایی که دشمن بر جامعه اسلامی وارد میکند در حوزههای فرهنگی و اجتماعی است. تهاجم فرهنگی گام نخست دشمن است تا با ایجاد شبهات و تردیدافکنیها روحیه و روان جامعه اسلامی را هدف قرار دهد. افزایش نابهنجاریها با شعارهای رنگین و زیبا و فریبنده (انعام، آیه 112) و فروپاشی خانواده به عنوان بنیاد جامعه و هنجارشکنی و افزایش منکرات و فحشا از جمله سیاستهای دشمن در فتح سنگر به سنگر جامعه اسلامی است. (نور، آیه 21)
خداوند در آیاتی از قرآن پیامبر(ص) را به عنوان رهبر جامعه اسلامی مورد خطاب مستقیم قرار میدهد و به او گوشزد میکند که پیروی از گامهای شیطانی در زمانی که حق و حقیقت و عدالت از سوی خداوند در قالب قرآن و اسلام تبیین شده و رهبر و جامعه به این حقایق علم دارد، دقیقا چیزی جز پیروی از هواهای نفسانی و شیطانی نیست. بنابراین، رهبر اسلامی و جامعه اسلامی باید هوشیار باشند تا در دام نقشه راه دشمن و سیاستهای گام به گام او نیفتند.
خداوند در آیه 120 سوره بقره میفرماید: ولن ترضی عنک الیهود و لاالنصاری حتی تتبع ملتهم قل ان هدی الله هو الهدی و لئن اتبعت اهواءهم بعد الذی جاءک من العلم ما لک من الله من ولی ولا نصیر؛ و هرگز یهودیان و مسیحیان از تو راضی نمیشوند، مگر آنکه از کیش آنان پیروی کنی. بگو: «در حقیقت، تنها هدایت خداست که هدایت واقعی است.» و چنانچه پس از آن علمی که تو را حاصل شد، باز از خواستههای آنان پیروی کنی، در برابر خدا سرور و یاوری نخواهی داشت.
پس هر گامی که مردم و رهبر جامعه در برابر دشمن عقب مینشینند یک گام از علم و حق و خدا و اسلام دور میشوند و به همان میزان گستاخی و زیادهخواهی دشمن را برمیانگیزند. هدف نهایی دشمن سلطه بیچون و چرا بر جامعه اسلامی است. پس دولتمردان و امت اسلام نباید گمان کنند که دشمن به عقبنشینی جامعه بسنده میکند بلکه او تا سلطه کامل و تغییر آئین و ملت و گفتمان اسلامی به گفتمان لائیک و لیبرال دموکراسی و گفتمان غربی از هیچ کوششی دریغ نخواهد کرد.
تعبیر قرآن به «حتی تتبع ملتهم» نشان میدهد که هدف نهایی دشمن در سیاست گام به گام، تغییر آئین و فلسفه و سبک زندگی اسلامی به فلسفه و سبک زندگی خود است. به عنوان نمونه امروز استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا بر آن است تا فلسفه و سبک زندگی آمریکایی را بر جهان مسلط سازد و از آنجایی که تنها گفتمان رقیب پس از فروپاشی کمونیسم، گفتمان انقلاب اسلامی است، تا دستیابی به این هدف از پا نخواهد نشست. بنابراین، مسئله هستهای و حقوق بشر و صلح جهانی و تروریسم و مانند آنها تنها گامهایی است که میخواهند با تغییر در رویه و سیاستهای جامعه اسلامی، گام به گام به هدف نهایی خود برسند و اسلام و گفتمان انقلاب اسلامی را که سد راه آنان است، از میان بردارند.
اصولا دشمن چنانکه خداوند در آیه 20 سوره کهف میفرماید تلاش دارد تا به اهدافی دست یابد که در این آیه بیان شده است: انهم ان یظهروا علیکم برجموکم او یعیدوکم فی ملتهم ولن تفلحوا ادا ابدا؛ «اگر آنان بر شما دست یابند، سنگسارتان میکنند یا شما را به کیش خود بازمیگردانند، و در آن صورت هرگز روی رستگاری نخواهید دید.»
پس سیاستهای گام به گام دشمن در راستای این اهداف شکل گرفته است: 1- کشتار، 2- تغییر ملت و سبک زندگی.
آنان اگر توانستند با نسلکشی ریشه باورمداران به اسلام و گفتمان اسلامی رابر میکنند و اگر نتوانستند تلاش میکنند تا فلسفه و سبک زندگی خود را بر آنان تحمیل کرده و گفتمان انقلاب اسلامی را از صفحه روزگار حذف کنند.
در سیاستهای گام به گام و فتح سنگر به سنگر، با هر عقبنشینی، دشمن با اعتماد به نفس بیشتری پیش خواهد آمد و تلاش میکند که سنگر بعدی را فتح نماید و امت و امام را مجبور به عقبنشینی کند. این سیاست تا رسیدن به دو غایت فوق که در نقشه راه دشمن طراحی شده ادامه خواهد یافت. سیاستهای کنونی استکبار جهانی نشان میدهد که آنان با همین سیاست در حال حذف امت اسلام و نیز گفتمان اسلامی به عنوان گفتمان رقیب اومانیسم و لیبرال دموکراسی غربی دنیاگرا و مادیگرایانه است.
قرآن و ممنوعیت ارتباط با دشمن
یکی از سیاستهای تقابلی قرآن در برابر دشمنان، سیاست ممنوعیت ارتباط جامعه اسلامی با دشمنان است. خداوند در آیاتی از قرآن ممنوعیت دوستی اهل ایمان با دشمنان را صادر کرده است. از جمله در آیه 1 سوره ممتحنه میفرماید که جامعه اسلامی و مومنان، موظف به اجتناب از دوستی با دشمنان هستند. بنابراین هرگونه ارتباطی با دشمن از سوی جامعه اسلامی و مومنان ممنوع است و اگر در سطح رهبران ارتباطی انجام میگیرد میبایست در جهت تضمین حاکمیت و حکومت و اقتدار جامعه اسلامی باشد.
البته برخی از احمقان از مسلمانان سست ایمان همچون منافقان گمان میکنند که خداوند از دوستی آنان با دشمن آگاه نیست و یا این دوستی سودی برای آنان خواهد داشت، در حالی که هم خدا آگاه است و هم این دوستی برای آنان نتیجهای جز بدبختی و عذب دنیوی و آخروی نخواهد داشت. (ممتحنه، آیات 1 تا 3) خداوند به صراحت در این آیات بیان میکند که دوستی پنهانی با دشمنان خدا، موجب گمراهی و حرکت بیفرجام آنان خواهد شد.
اصولا از نظر اسلام دوستی با دشمن، با ایمان ناسازگار است و کسی که مدعی اسلام و ایمان است به طور طبیعی نمیتواند با دشمن ارتباط دوستی داشته باشد. (مجادله، آیه2) این بدان معنا خواهد بود که مدعیان اسلام و ایمان، با دوستی با دشمنان نشان میدهند که اهل اسلام و ایمان نیستند و جزو جرگه منافقان قرار میگیرند.
از نظر قرآن دوستی با دشمنان و بدتر پذیرش سلطه آنان در هر بخش هر چند جزیی و کوچک با اصولی چون رضایتمندی خدا، ایمان، جهاد و مانند آن در تضادی آشکار است.(ممتحنه، آیات 1 تا 3) کسانی که با دشمنان دوستی میورزند و با آنان با لبخند مواجه میشوند و دست در دست با آنان میروند و میآیند، در حقیقت هیچ اعتقادی به قیامت و بازخواست الهی ندارند؛ زیرا اگر چنین اعتقادی داشتند هرگز تن به دوستی و رفاقت با آنان نمیدادند. خداوند به صراحت در آیه پیش گفته بیان میکند که توجه به روز جزا و این که در آن روز همه روابط فامیلی و دوستیها گسسته خواهد شد و تنها خدا میماند و اعمال آدمی، مانع دوستی حتی با خویشاوندانی میشود که دشمن خدا هستند. پس چگونه مسلمانی به خود اجازه میدهد تا با دشمن بیگانه و خارجی دوستی داشته باشد و ولایت و سرپرستی آنان را بپذیرد و آنان برای او و جامعه اسلامی تعیین تکلیف کنند که چه بکند و چه بخرد و با چه کسی رابطه داشته باشد و با چه کسی قطع رابطه کند.
از نظر قرآن حزبالله در برابر حزب شیطان است و اگر کسی بخواهد در حزبالله قرار گیرد باید با دشمن قطع رابطه کند تا رستگاری دنیا و آخرت را برای خود و جامعه اسلامی رقم زند. (مجادله، آیه22) اگر چنین اتفاقی بیفتد خداوند با امدادهای خود جبران کمبود را خواهد کرد و مشکلات را حل میکند. (همان)
سیاست پایداری و مقاومت
و سیاست ارهاب (ترساندن)
سیاست تقابلی اسلام در برابر سیاستهای گام به گام دشمن، شامل مجموعهای از سیاستها از جمله سیاست پایداری و مقاومت است که در آیات قرآن بیان شده است. خداوند از رهبر و مردم جامعه میخواهد تا با یاد خداوند در برابر دشمن صبر و استقامت داشته باشند و کوتاه نیایند و عقبنشینی نکنند. (هود، آیه 112؛ بقره، آیه 250؛ آلعمران، آیه 147) بنابراین اگر در شرایطی تاکتیک و ساز و کار عقبنشینی تجویز میشود تنها برای مردم جامعه تقویت مواضع و حمله سهمگینتر و سختتر به دشمن است. (انفال، آیه 16)
از دیگر سیاستهای تقابلی در برابر دشمن، سیاست ارهاب با فراهم آوری عده و عده و تهیه تجهیزات و نفرات نظامی به مقدار استطاعت است. به این معنا که هر چه در توان جامعه اسلامی است باید برای مقابله با دشمن فراهم آید و به نمایش گذاشته شود تا دشمن بر اثر وحشت و ترس عقبنشینی کند. در حقیقت سیاست ترساندن دشمن با فراهمآوری همه ابزارهای حمله و دفاع موجب میشود که دشمن ترس داشته باشد و اقدام به حمله نکند. این سیاست دفاعی از مهمترین ابزارهایی است که دشمن را به عقبنشینی وا میدارد. (انفال، آیه 60)
البته در قرآن سیاستهای دیگری برای تقابل با سیاستهای مزورانه و گام به گام دشمن بیان شده که بیرون از حوصله این مقال است.
با این همه میتوان یک نتیجه کلی از مباحث بیان شده گرفت و آن اینکه دشمن با سیاست گام به گام بر آن است تا نسلکشی کرده و یا گفتمان انقلاب اسلامی را نابود نموده و گفتمان خویش را مسلط سازد. این سیاست تا زمان دستیابی به غایت و هدف نهایی ادامه خواهد یافت و جامعه اسلامی نباید گمان کند که با عقبنشینی میتواند جلوی دشمن را بگیرد بلکه باید با بهرهگیری از سیاستهایی چون سیاست مقاومت و پایداری و سیاست ارهاب دشمن را مجبور به عقبنشینی کند.
دشمنشناسی شناخت راهبردها، سیاستها و برنامههای دشمنان به عنوان نقشه راه، ضرورت است. همان طوری که نظام ولایی اسلامی میبایست نقشه راه داشته باشد، باید از نقشه راه دشمن نیز آگاهی و شناخت جامع و کاملی داشته و در تقابل با آن برنامهریزی کند. قرآن به عنوان راهنمای هدایت بشر به سوی خوشبختی دنیوی و اخروی، فلسفه و سبک زندگی اسلامی را بیان کرده است. از جمله آموزههای قرآنی، در حوزه شناخت دشمنان و سیاستهای آنان، سیاست پیشروی گامبهگام دشمن تا سلطه کامل بر امت اسلام و مسلمانان است.
نویسنده در مطلب حاضر به تبیین این آموزه قرآنی در حوزه دشمن شناسی پرداخته است.
دشمنشناسی، گامی برای رهایی
از توهم
شاید بارها این جمله را در رسانههای دیداری و شنیداری دیده باشید که «توهم توطئه و یا تو هم دشمن یک بیماری در دولتمردان است که سیاستهای خود را براساس آن سامان دهی کرده و جامعه را به خطر موهوم سرگری میکنند.» این سخن از یک لحاظ به ما نشان میدهد که تا چه اندازه دشمن شناسی، لازم و ضروری است؛ زیرا همان اندازه که توهم توطئه و یا توهم دشمن خطرناک است و قوت و ظرفیت جامعه را در مسیری نادرست قرار میدهد و هزینههای بسیاری را بر جامعه تحمیل میکند، واژگونه دیدن و وارونه نشان دادن واقعیت و حقیقت نیز میتواند بسیار خطرناک باشد؛ زیرا تبدیل یک واقعیت و حقیقت به توهم میتواند جامعه را از دشمن در کمین نشسته غافل سازد و زمینه سلطه دشمن یا نابودی جامعه را به دنبال داشته باشد.
بنابر این، لازم است در مسئله دشمنشناسی با هوشیاری و چشمان باز برخورد کرد و به گمانهزنی بسنده نکرد و به دنبال تجسس و رصد رفتارهای دشمن بر آمد. البته خردمندان هر قوم و جامعهای احتمال وجود دشمن یا حرکت احتمالی او را میدهند و عملیات احتیاطی را برای مقابله و یا ارهاب و ترساندن دشمن انجام میدهند؛ زیرا دشمن در همه حال دشمن است حتی اگر با لبخند به استقبال شما بیاید و شما را به آغوش بگیرد و در برابر رسانههای ارتباطی جهانی از دوستی و عبور از دشمنیهای پیشن سخن به میان آورد.
خداوند در آیات بسیاری بیان میکند که هر انسانی، یک دشمن اساسی و کینهتوز و سوگند خورده به نام ابلیس دارد که با شیطنت خویش میکوشد تا انسان را از سعادت ابدی محروم سازد. (بقره، آیات 168 و 208؛ انعام، آیه 142؛ اعراف، آیه 22)
این دشمن سوگند خورده کینهتوز دارای ویژگیهایی است که از جمله آن، سیاست گامبهگام (همان)، دیده نشدن (اعراف، آیه 27)، حضور در ذهن و قلب آدمی و وسوسهگری (اعراف، آیه 20؛ طه، آیه 102؛ ناس، آیه 5) و بهرهگیری از همه ابزارها و افراد انسانی و جنی در قالب دوستان شیطانی (بقره، آيه 14؛ انعام، آیه 112؛ اسراء، آیه 27) و مانند آنهاست.
دشمنشناسی به ما این امکان را میدهد تا نقاط قوت وضعف دشمن را بشناسیم و به مقایسه و سنجش خود با دشمن بپردازیم و برای رفع نقاط ضعف خود و بهرهگیری از نقاط ضعف دشمن برنامهریزی داشته باشیم.
همچنین دشمنشناسی به ما این امکان را میدهد تا گرفتار توهمهای پوچ و خیالی نشویم. پس در جایی که دشمن توانایی ندارد، وقت و هزینه نخواهیم کرد و در جایی که دشمن توانایی دارد خود را به تغافل و غفلت نمیزنیم و هوشیارانه با کنشها و واکنشهایش برخورد کرده و با رصد دقیق فعالیتها و اقدامات دشمن هر گونه خطر احتمالی را در نطفه خفه یا دفن میکنیم و سیاستهای استحکامی و تثبیتی در مقابل آن در پیش میگیریم.
از آنجایی که دشمن در جامعه اسلامی دارای سماعون (مائده، آیات 41و 42؛ توبه، آيه 47) یعنی جاسوسان و ستون پنجم و بلکه دوستانی از منافقان است که ذهن و قلب و عقل و عاطفه آنان دربست در اختیار دشمن و در خدمت اهداف آن میباشد، دشمنشناسی به جامعه اسلامی این امکان را میدهد تا سازهای دشمن که در داخل کوک و اجرا میشود شناخته شود و همچنین بر مردم و رهبران جامعه معلوم شود که چه کسانی واقعا وقتی از توهم توطئه یا توهم دشمن سخن به میان میآورند، حق میگویند و چه کسانی به عنوان ستون پنجم بر آن هستند تا هوشیاری جامعه را به غفلت تبدیل کرده و امکان حمله دشمن و سلطه او را فراهم آورند. بیگمان در هر جامعهای ستون پنجم و به تعبیر قرآن منافقان در خدمت شیطان و مستکبران و ظالمان وجود دارند که با کسب اطلاعات از وضعیت جامعه و نقاط قوت و ضعف با دستور دشمنان بیرونی بر اموری تاکید و مردم و مسئولان را از اموری غافل میسازند. پس دشمنشناسی به ما کمک میکند تا با استفاده از شناختی که نسبت به دشمن داریم، دوستان همسو با آنان را در داخل مرزها و جامعه اسلامی شناسایی کرده و اقدامات احتیاطی را در برابر آنان و دشمنان انجام دهیم.
بهرهگیری از نشانهها و آثار
در دشمنشناسی
قرآن به مسلمانان میآموزد تا چگونه دوست را از دشمن تشخیص دهند و با استفاده از روشهایی، منافقان و دوستان داخلی دشمن و دشمنان بیرونی را شناسایی کنند. به عنوان نمونه خداوند در آیه 30 سوره محمد میفرماید که منافقان را میتوان از لحن سخن آنان شناخت. ادبیات منافق و ستون پنجم دشمن بهگونهای است که میتوان با کمی دقت رگههای فکری دشمن را به دست آورد. البته منافقان هر گاه احساس قوت و قدرت کنند لحن زنندهتر و روشنتری در پیش میگیرند و با عناوین و مطالبی که میگویند و مینویسند میتوان گرایش رویکرد آنان را به دشمن شناخت.
دشمنان و دوستان داخلی آنان اهل مجادله هستند و اگر اسلام و رهبر اسلامی سخنی بگویند آنان دقیقا سخنی ضد آن بر زبان میرانند. (زخرف، آیات 57 و 58)
همچنین دشمن، فریبکار و مکار است و تلاش می کند تا با فریبکاری زمینه را برای ضربه زدن و سلطه فراهم آورد. (اعراف، آیه 22؛ طه، آیات 117 تا 121)
از دیگر نشانههائی که میتوان برای شناخت دشمن بهره برد، زیر نظر گرفتن رفتار کسانی است که احتمال همکاری با دشمن از آنان میرود. عقل حکم به احتیاط در باره این افراد میکند و باید آنان را از اصل کلی برائت جدا کرد؛ زیرا شناخت دوستان دشمن در داخل ضروری است. اصولا دشمنان با دوستان داخلی خود روابط مرموز و نهایی دارند و به یکدیگر پیام میفرستند و به اشکال گوناگون حتی رمز و به تعبیر قرآن وحی (انعام، آیه 112) با هم ارتباط برقرار میکنند. این مسئله در جهان امروز به شکل فرستادن پیامکها و فیلم و مانند آن صورت میگیرد. فیلمهایی که دوستان دشمن میسازند، پیامی از داخل کشور و وضعیت آن به دشمن است. آنان به دشمنان نقاط ضعف جامعه را میگویند و مثلا نشان میدهند که خانواده در این جامعه، متزلزل یا در شرایط تزلزل قرار دارد و بهرهگیری از این معضل اجتماعی میتواند شرایط را به نفع دشمنان تغییر دهد. تهیه فیلم و گزارش برای دشمنان از وضعیتهای مختلف جامعه به ویژه اقتصادی و نظامی و فرهنگی، نوعی ادبیات رمزگونه است که در میان دشمنان و نیز دوستان داخلی دشمن با دشمنان رد و بدل میشود. (همان)
خداوند در آیه 112 انعام بیان میکند که دشمنان و دوستان داخلی آنان میکوشند تا حقایق جامعه را دگرگون جلوه دهند و وضعیت را بحرانی و شرایط را اضطراری نشان دهند تا با جنگ روانی، موفقیت خود را تضمین کنند و سخنان یاوه و نیز شعارهایی چون صلحخواهی و حقوق شهروندی و حقوق بشر و آزادی و مانند آنها ابزاری برای دشمن است. از این رو خداوند با تعبیر «زخرف القول» که همان سخنان و شعارهای پوچ و توخالی آراسته و زیباست، بر آن است تا نشان دهد که دشمن از ابزارهای فرهنگی و جنگ نرم و روانی به خوبی سود میبرد تا غرور و فریب خویش را پیش برد. (همان) بنابراین میتوان به واسطه کسانی که هماهنگ با دشمنان شعارهای فریبنده سر میدهند و سازهای آنان را مینوازند دشمن داخلی را شناخت و با احتیاط با آنان برخورد کرد.
اصولا دشمنان جامعه کسانی هستند که بدخواه جامعه اسلامی بوده و آرزوی در رنج قرار گرفتن مومنان از سوی بیگانگان را دارند. (آلعمران، آیات 118 تا 120) آنان به تخریب کشاورزی و نسلکشی گرایش داشته (بقره، آیات 204 و 205) و در حوزه فرهنگی و اجتماعی دعوت به بدعت در دین (بقره، آیات 168 و 169)، زشتی و نابهنجاریهای اجتماعی (همان) و تشویق به فحشا میکنند. (همان)
سیاست گام به گام دشمن
برای سلطه
خداوند در آیاتی از قرآن بیان میکند که سیاست دشمن برای سلطه بر جان و جامعه اسلامی، سیاستهای گوناگونی است که یکی از مهمترین آنها سیاست گام به گام یا به تعبیر قرآن «خطوات» است. (بقره، آیات 168 و 208؛ انعام، آیه 142؛ نور، آیه 21) خطوات گامهایی است که یکی پس از دیگری براساس خط روشن و ثابتی برداشته میشود. بنابراین، دشمن نقشه راهی را تعیین کرده و خط مشخصی را پی میگیرد تا گام به گام به آن برسد.
در این سیاست که دشمن طراحی و به عنوان نقشه راه مشخص میکند میکوشد تا با فتح سنگر به سنگر، جامعه اسلامی را مجبور به عقبنشینی از مواضع کرده و در نهایت خود را تسلیم نماید. از همین رو خداوند به صراحت به پیامبر(ص) به عنوان رهبر جامعه و امت اسلام هشدار میدهد که با عدم پیروی از نقشه راه دشمن، اجازه ندهند او گام به گام پیشروی کند و مواضع را فتح نماید. (همان)
نخستین فشارهایی که دشمن بر جامعه اسلامی وارد میکند در حوزههای فرهنگی و اجتماعی است. تهاجم فرهنگی گام نخست دشمن است تا با ایجاد شبهات و تردیدافکنیها روحیه و روان جامعه اسلامی را هدف قرار دهد. افزایش نابهنجاریها با شعارهای رنگین و زیبا و فریبنده (انعام، آیه 112) و فروپاشی خانواده به عنوان بنیاد جامعه و هنجارشکنی و افزایش منکرات و فحشا از جمله سیاستهای دشمن در فتح سنگر به سنگر جامعه اسلامی است. (نور، آیه 21)
خداوند در آیاتی از قرآن پیامبر(ص) را به عنوان رهبر جامعه اسلامی مورد خطاب مستقیم قرار میدهد و به او گوشزد میکند که پیروی از گامهای شیطانی در زمانی که حق و حقیقت و عدالت از سوی خداوند در قالب قرآن و اسلام تبیین شده و رهبر و جامعه به این حقایق علم دارد، دقیقا چیزی جز پیروی از هواهای نفسانی و شیطانی نیست. بنابراین، رهبر اسلامی و جامعه اسلامی باید هوشیار باشند تا در دام نقشه راه دشمن و سیاستهای گام به گام او نیفتند.
خداوند در آیه 120 سوره بقره میفرماید: ولن ترضی عنک الیهود و لاالنصاری حتی تتبع ملتهم قل ان هدی الله هو الهدی و لئن اتبعت اهواءهم بعد الذی جاءک من العلم ما لک من الله من ولی ولا نصیر؛ و هرگز یهودیان و مسیحیان از تو راضی نمیشوند، مگر آنکه از کیش آنان پیروی کنی. بگو: «در حقیقت، تنها هدایت خداست که هدایت واقعی است.» و چنانچه پس از آن علمی که تو را حاصل شد، باز از خواستههای آنان پیروی کنی، در برابر خدا سرور و یاوری نخواهی داشت.
پس هر گامی که مردم و رهبر جامعه در برابر دشمن عقب مینشینند یک گام از علم و حق و خدا و اسلام دور میشوند و به همان میزان گستاخی و زیادهخواهی دشمن را برمیانگیزند. هدف نهایی دشمن سلطه بیچون و چرا بر جامعه اسلامی است. پس دولتمردان و امت اسلام نباید گمان کنند که دشمن به عقبنشینی جامعه بسنده میکند بلکه او تا سلطه کامل و تغییر آئین و ملت و گفتمان اسلامی به گفتمان لائیک و لیبرال دموکراسی و گفتمان غربی از هیچ کوششی دریغ نخواهد کرد.
تعبیر قرآن به «حتی تتبع ملتهم» نشان میدهد که هدف نهایی دشمن در سیاست گام به گام، تغییر آئین و فلسفه و سبک زندگی اسلامی به فلسفه و سبک زندگی خود است. به عنوان نمونه امروز استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا بر آن است تا فلسفه و سبک زندگی آمریکایی را بر جهان مسلط سازد و از آنجایی که تنها گفتمان رقیب پس از فروپاشی کمونیسم، گفتمان انقلاب اسلامی است، تا دستیابی به این هدف از پا نخواهد نشست. بنابراین، مسئله هستهای و حقوق بشر و صلح جهانی و تروریسم و مانند آنها تنها گامهایی است که میخواهند با تغییر در رویه و سیاستهای جامعه اسلامی، گام به گام به هدف نهایی خود برسند و اسلام و گفتمان انقلاب اسلامی را که سد راه آنان است، از میان بردارند.
اصولا دشمن چنانکه خداوند در آیه 20 سوره کهف میفرماید تلاش دارد تا به اهدافی دست یابد که در این آیه بیان شده است: انهم ان یظهروا علیکم برجموکم او یعیدوکم فی ملتهم ولن تفلحوا ادا ابدا؛ «اگر آنان بر شما دست یابند، سنگسارتان میکنند یا شما را به کیش خود بازمیگردانند، و در آن صورت هرگز روی رستگاری نخواهید دید.»
پس سیاستهای گام به گام دشمن در راستای این اهداف شکل گرفته است: 1- کشتار، 2- تغییر ملت و سبک زندگی.
آنان اگر توانستند با نسلکشی ریشه باورمداران به اسلام و گفتمان اسلامی رابر میکنند و اگر نتوانستند تلاش میکنند تا فلسفه و سبک زندگی خود را بر آنان تحمیل کرده و گفتمان انقلاب اسلامی را از صفحه روزگار حذف کنند.
در سیاستهای گام به گام و فتح سنگر به سنگر، با هر عقبنشینی، دشمن با اعتماد به نفس بیشتری پیش خواهد آمد و تلاش میکند که سنگر بعدی را فتح نماید و امت و امام را مجبور به عقبنشینی کند. این سیاست تا رسیدن به دو غایت فوق که در نقشه راه دشمن طراحی شده ادامه خواهد یافت. سیاستهای کنونی استکبار جهانی نشان میدهد که آنان با همین سیاست در حال حذف امت اسلام و نیز گفتمان اسلامی به عنوان گفتمان رقیب اومانیسم و لیبرال دموکراسی غربی دنیاگرا و مادیگرایانه است.
قرآن و ممنوعیت ارتباط با دشمن
یکی از سیاستهای تقابلی قرآن در برابر دشمنان، سیاست ممنوعیت ارتباط جامعه اسلامی با دشمنان است. خداوند در آیاتی از قرآن ممنوعیت دوستی اهل ایمان با دشمنان را صادر کرده است. از جمله در آیه 1 سوره ممتحنه میفرماید که جامعه اسلامی و مومنان، موظف به اجتناب از دوستی با دشمنان هستند. بنابراین هرگونه ارتباطی با دشمن از سوی جامعه اسلامی و مومنان ممنوع است و اگر در سطح رهبران ارتباطی انجام میگیرد میبایست در جهت تضمین حاکمیت و حکومت و اقتدار جامعه اسلامی باشد.
البته برخی از احمقان از مسلمانان سست ایمان همچون منافقان گمان میکنند که خداوند از دوستی آنان با دشمن آگاه نیست و یا این دوستی سودی برای آنان خواهد داشت، در حالی که هم خدا آگاه است و هم این دوستی برای آنان نتیجهای جز بدبختی و عذب دنیوی و آخروی نخواهد داشت. (ممتحنه، آیات 1 تا 3) خداوند به صراحت در این آیات بیان میکند که دوستی پنهانی با دشمنان خدا، موجب گمراهی و حرکت بیفرجام آنان خواهد شد.
اصولا از نظر اسلام دوستی با دشمن، با ایمان ناسازگار است و کسی که مدعی اسلام و ایمان است به طور طبیعی نمیتواند با دشمن ارتباط دوستی داشته باشد. (مجادله، آیه2) این بدان معنا خواهد بود که مدعیان اسلام و ایمان، با دوستی با دشمنان نشان میدهند که اهل اسلام و ایمان نیستند و جزو جرگه منافقان قرار میگیرند.
از نظر قرآن دوستی با دشمنان و بدتر پذیرش سلطه آنان در هر بخش هر چند جزیی و کوچک با اصولی چون رضایتمندی خدا، ایمان، جهاد و مانند آن در تضادی آشکار است.(ممتحنه، آیات 1 تا 3) کسانی که با دشمنان دوستی میورزند و با آنان با لبخند مواجه میشوند و دست در دست با آنان میروند و میآیند، در حقیقت هیچ اعتقادی به قیامت و بازخواست الهی ندارند؛ زیرا اگر چنین اعتقادی داشتند هرگز تن به دوستی و رفاقت با آنان نمیدادند. خداوند به صراحت در آیه پیش گفته بیان میکند که توجه به روز جزا و این که در آن روز همه روابط فامیلی و دوستیها گسسته خواهد شد و تنها خدا میماند و اعمال آدمی، مانع دوستی حتی با خویشاوندانی میشود که دشمن خدا هستند. پس چگونه مسلمانی به خود اجازه میدهد تا با دشمن بیگانه و خارجی دوستی داشته باشد و ولایت و سرپرستی آنان را بپذیرد و آنان برای او و جامعه اسلامی تعیین تکلیف کنند که چه بکند و چه بخرد و با چه کسی رابطه داشته باشد و با چه کسی قطع رابطه کند.
از نظر قرآن حزبالله در برابر حزب شیطان است و اگر کسی بخواهد در حزبالله قرار گیرد باید با دشمن قطع رابطه کند تا رستگاری دنیا و آخرت را برای خود و جامعه اسلامی رقم زند. (مجادله، آیه22) اگر چنین اتفاقی بیفتد خداوند با امدادهای خود جبران کمبود را خواهد کرد و مشکلات را حل میکند. (همان)
سیاست پایداری و مقاومت
و سیاست ارهاب (ترساندن)
سیاست تقابلی اسلام در برابر سیاستهای گام به گام دشمن، شامل مجموعهای از سیاستها از جمله سیاست پایداری و مقاومت است که در آیات قرآن بیان شده است. خداوند از رهبر و مردم جامعه میخواهد تا با یاد خداوند در برابر دشمن صبر و استقامت داشته باشند و کوتاه نیایند و عقبنشینی نکنند. (هود، آیه 112؛ بقره، آیه 250؛ آلعمران، آیه 147) بنابراین اگر در شرایطی تاکتیک و ساز و کار عقبنشینی تجویز میشود تنها برای مردم جامعه تقویت مواضع و حمله سهمگینتر و سختتر به دشمن است. (انفال، آیه 16)
از دیگر سیاستهای تقابلی در برابر دشمن، سیاست ارهاب با فراهم آوری عده و عده و تهیه تجهیزات و نفرات نظامی به مقدار استطاعت است. به این معنا که هر چه در توان جامعه اسلامی است باید برای مقابله با دشمن فراهم آید و به نمایش گذاشته شود تا دشمن بر اثر وحشت و ترس عقبنشینی کند. در حقیقت سیاست ترساندن دشمن با فراهمآوری همه ابزارهای حمله و دفاع موجب میشود که دشمن ترس داشته باشد و اقدام به حمله نکند. این سیاست دفاعی از مهمترین ابزارهایی است که دشمن را به عقبنشینی وا میدارد. (انفال، آیه 60)
البته در قرآن سیاستهای دیگری برای تقابل با سیاستهای مزورانه و گام به گام دشمن بیان شده که بیرون از حوصله این مقال است.
با این همه میتوان یک نتیجه کلی از مباحث بیان شده گرفت و آن اینکه دشمن با سیاست گام به گام بر آن است تا نسلکشی کرده و یا گفتمان انقلاب اسلامی را نابود نموده و گفتمان خویش را مسلط سازد. این سیاست تا زمان دستیابی به غایت و هدف نهایی ادامه خواهد یافت و جامعه اسلامی نباید گمان کند که با عقبنشینی میتواند جلوی دشمن را بگیرد بلکه باید با بهرهگیری از سیاستهایی چون سیاست مقاومت و پایداری و سیاست ارهاب دشمن را مجبور به عقبنشینی کند.