فرهنگ حجاب لازمه سلامت محیط علمی
مقوله حجاب و عفاف از گذشتههای دور تاکنون، عنصر لاینفک و خدشه ناپذیری از عناصر و دقایق هویتی ایرانیان بوده است و با وجود فراز و فرودهای بسیار در تاریخ دور و دراز ایران زمین، ایرانیان همیشه و در همه حال از فرهنگ حجاب و عفاف به عنوان یکی از مهمترین تجلیات و نمادهای فرهنگی ایران زمین صیانت و پاسداری نمودهاند و به جهانیان ثابت نمودهاند که فرهنگ عریانی و لاقیدی، جایگاه و مرتبتی نزد ایرانیان نداشته و ندارد و توطئههای بیوقفه دشمنان قسم خورده این مرز و بوم در رواج و گسترش لاابالیگری و لاقیدی در پهنه ایران اسلامی، تلاشی نافرجام و عبث بوده است.
در جهان پر تب و تاب امروز که غولهای رسانهای دیداری و شنیداری غرب همچون اختاپوسی بر فضای فکری و فرهنگی ابناء بشر چنگ انداختهاند و بدین وسیله سعی در بسط و نشر فرهنگ منحط و فاسد غربی دارند، بر تمامی کوشندگان و متولیان فرهنگی کشورهای اسلامی فرض است که با متشبث شدن به مواریث و ذخایر فرهنگی کشور متبوعشان، پنجه در پنجه فرهنگ لذت گرا و لجام گسیخته غربی بیفکنند و بدین وسیله به دشمنان اسلام و مسلمین اجازه ندهند که کشورهای اسلامی را به محملی جهت ترویج شطحیات فرهنگ غربی تبدیل کنند.
در شرایط امروز جهان، برخلاف دهههای پیشین که اقتصاد در مرکز توجهات اصحاب فکر و اندیشه قرار میگرفت، این فرهنگ است که نقش و رسالت مهمی را در ارتقاء جایگاه و منزلت کشورها در عرصه جهانی ایفا میکند و در این اثنا، این فرهنگ حجاب و عفاف است که میتواند سد سدیدی در برابر هجمههای ناتوی فرهنگی دشمن باشد. سردمداران نظام سلطه بادرک اهمیت فرهنگ درمقابله با جهان اسلام،پولهای هنگفتی راصرف ریشه کن نمودن فرهنگ عفاف و حجاب صرف نمودهاند و در این راستا تمامی تلاش خویش را به کار بستهاند تا به واسطه پخش سریالهای مبتذل و سخیف، ریشهها و پایههای فرهنگ حجاب و عفاف را بخشکانند و از این رهگذر شرایط و بسترهای لازم جهت رواج لذت گرایی و پوچ گرایی را فراهم سازند.
ناتوی فرهنگی دشمن بر این نکته واقف است که تنها راه به زانو درآوردن ایران اسلامی، سست نمودن پایههای عقیدتی و ایمانی جوانان ایرانی میباشد و درست از این روست که استکبار جهانی به لطایف الحیلی درصدد است که مراکز آموزشی و فرهنگی کشور را به عرصهای در راستای گسترش فرهنگ زرسالار و منحط غربی تبدیل کند. حقیقت امر این است که پیروزی انقلاب اسلامی و ظهور و بروز فرهنگ حجاب و عفاف در سپهر سیاست و فرهنگ این مرز و بوم، ضربهای جدی و کاری بر پیکر عوامل و پادوهای ناتوی فرهنگی در کشور وارد نمود و منجر به تحولات عظیم و خیره کنندهای در امر از میان برداشتن مظاهر فرهنگی تمدن غرب شد.
انقلاب فرهنگی و پالایش دانشگاههای کشور از لوث وجود عناصر ناپاک و خودفروخته یکی از سرفصلهای مهم انقلاب اسلامی در مستحکم نمودن پایههای فرهنگ حجاب و عفاف در ایران زمین بود. در سایه انقلاب فرهنگی و رهبری داهیانه امام راحل بود که بسیاری از شبکههای فساد و فحشای فرهنگی در کشور شناسایی و متلاشی شد و بسیاری از اساتید و مدیران مزدوری که در کنف حمایتهای رژیم طاغوتی مشغول سنگ اندازی بر سر راه تحقق ارزشهای اسلامی بودند، به حاشیه رانده شدند. مردم انقلابی ایران به تأسی از بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، بار دگر فرهنگ حجاب و عفاف را در جای جای این مرز و بوم گسترش و توسعه دادند و به جهانیان این پیام روشن و صریح را منتقل کرند که دیگر حاضر به پذیرش مظاهر و تجلیات فرهنگ منحط غربی نیستند. با وجود تحولات و تغییرات چشمگیر و درخشانی که در دهه اول انقلاب اسلامی در زمینه تکوین و اشاعه فرهنگ حجاب و عفاف در کشور رخ داد، ناتوی فرهنگی دشمن به صورت پیدا و پنهان به فعالیتهای ایذایی و تخریبی خویش مبنی بر از میان برداشتن فرهنگ حجاب و عفاف ادامه داد. اتمام جنگ تحمیلی و رحلت جانسوز امام راحل، فرصت مناسبی بود تا بار دگر جریانهای منحط فرهنگی در عرصههای دانشگاهی و فرهنگی کشور قد علم کنند و به سیاست ترویج فرهنگ لاابالیگری و بیعفتی مبادرت ورزند.
دوران سازندگی، فرصت مغتنم و مناسبی جهت پر و بال گرفتن جریانهایی بود که سعی داشتند به بهانه رشد اقتصادی، آرام آرام تیشه به ریشه ارزشهای انقلاب بزنند و به واسطه اجرای بیکم و کاست سیاستهای دیکته شده بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، مقدمات و تمهیدات لازم برای ریشه دواندن فرهنگ غربی را در ساحات مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور هموار کنند. در دوران سازندگی به جای اینکه اقدام جدی و بنیادینی در باب تبیین و روشنگری پیرامون مبانی و پایههای فکری و عقیدتی فرهنگ حجاب و عفاف صورت گیرد، بیشتر بر توسعه اقتصادی آن هم با رویکردی نولیبرالی تأکید شد و مقوله فرهنگ و به طریق اولی فرهنگ حجاب و عفاف مورد بیمهری و بیاعتنایی مسئولین وقت دانشگاهی و فرهنگی قرار گرفت.
در دوران سازندگی، دانشگاههای کشور به جای اینکه به مکانی جهت ترویج روحیه شهادت طلبی و بسط و اشاعه فرهنگ حجاب و عفاف تبدیل گردد، بیشتر به عرصهای جهت جولان و مانور اساتید سکولار بدل گشت و فرهنگ اشرافی گری و تجمل گرایی به صورتی روزافزون مورد تأکید مسئولین دانشگاهی و فرهنگی قرار گرفت.
مسئولین وزارت علوم به جای اینکه مشی و منشی فرهنگی را سرلوحه اقدامات و تصمیمسازیهای خویش قرار دهند، با روحیهای آمیخته و آغشته به رسوبات فرهنگ مغرب زمین، بر توسعه سخت افزاری علم و دانش تأکید ورزیدند و جنبههای آرمانی و ارزشی انقلاب اسلامی، کمتر مورد توجه و عنایت مسئولین وقت دولتی قرار گرفت. در دوران سازندگی بود که در اثر اجرای سیاستهای اقتصادی و اجتماعی غرب گرایانه، آرام آرام سبک زندگی غربی در محافل و مجامع دانشجویی و فرهنگی کشور رخنه کرد و فرهنگ حجاب و عفاف به دست فراموشی سپرده شد. قدرت گیری جریان موسوم به اصلاح طلبی در دوم خرداد سال1376، روند لیبرالیزاسیون فرهنگی در کشور را شدت بخشید و مسئولین و متولیان وقت فرهنگی کشور با صراحت لهجه بیشتری در باب تمجید و مدح فرهنگ غربی سخن گفتند.
در دوران اصلاحات بود که تئوریسینهای جریان تجدیدنظرطلب، مقالات و کتب فراوانی را در زیر سؤال بردن احکام اسلامی منجمله حجاب منتشر کردند و همزمان با این اقدامات ایذایی و خصمانه علیه مبانی وزین و مستحکم فرهنگ اسلامی، در سایه اهمال کاریها و بیمبالاتیهای مسئولین بلند پایه وزارت علوم، بسیاری از گروهکهای محارب و مسألهدار جای پایی در دانشگاههای کشور پیدا کردند و به سیاست خبیثانه خویش مبنی بر تشکیک در مبانی فرهنگ حجاب و عفاف مبادرت ورزیدند.
مخالفت با حجاب، ستیز با سنت حسنه ازدواج، تبلیغ مبانی مکتب فمینیسم و افزون بر این هجمه به ارزشهای و آرمانهای بلند انقلاب اسلامی از جمله اقدامات ایذایی و مخربی بود که توسط افراطیون مدعی اصلاح طلبی در آن مقطع تاریخی صورت گرفت.آغاز به کار شبکههای فاسد و منحط ماهواره ای، رواج فرهنگ لاابالیگری و ولنگاری در سینمای کشور، انتشار کتب و مجلات ضاله و دین ستیز از دیگر اقدامات ناتوی فرهنگی دشمن جهت ضربه زدن به کیان جمهوری اسلامی بود.
پایان دوران اصلاحات و به روی کارآمدن دولت آقای احمدی نژاد، بارقههای امید را نزد بسیاری از دوستداران و معتقدان به فرهنگ حجاب و عفاف زنده کرد ولی با وجود تلاشهای مجموعه خدوم این دولت، به دلیل وجود پارهای از عناصر منحرف در عالیترین سطوح اجرایی دولت، دست آخر این دولت نیز نتوانست اقدام شایسته و بایستهای را جهت ریشه دار کردن فرهنگ حجاب و عفاف میان جوانان و دانشجویان صورت دهد. واقع امر این است که فرهنگ حجاب و عفاف هیچ گاه به صورت جدی و اساسی در مرکز توجهات و تصمیم گیریهای مسئولین دولتی نبوده است و علیرغم تأکیدات رهبر معظم انقلاب مبنی بر ضرورت روشنگری پیرامون مقوله حجاب و عفاف، مسئولین فرهنگی کشور اقدام در خوری را در خصوص جامه عمل پوشاندن به این تأکیدات صورت ندادهاند و حجاب و عفاف نزد بسیاری از مسئولین به لقلقه زبان و امری تشریفاتی و تزئینی بدل گشته است.
کاربست مفاهیمی چون شبیخون فرهنگی، تهاجم فرهنگی و ناتوی فرهنگی در ادبیات شفاهی و مکتوب فعالین فرهنگی انقلاب اسلامی حاکی از اهمیت مضاعف این مقوله نزد یاران و دلسوزان به فرهنگ ناب اسلامی است و علیرغم چنین تلاشهای جهادگونه کنشگران فرهنگی کشور در باب ترویج و تبلیغ فرهنگ حجاب و عفاف، دانشگاههای کشور همچنان از نبود استراتژی مشخص و مدون پیرامون اشاعه و بسط فرهنگ حجاب و عفاف رنج میبرد. امروز که یک سال و اندی از عمر دولت اعتدال میگذرد، شاهد و ناظر این امر هستیم که مسؤولین دولتی اقبال چندانی به بسط و توسعه فرهنگ حجاب و عفاف در دانشگاهها و مراکز فرهنگی کشور نشان نمیدهند و دانشگاههای کشور در سایه سیاستهای تساهل و تسامح فرهنگی برخی از مدیران دانشگاهی به پاتوق و محملی برای ترویج آراء فمینیستهای وطنی بدل گشته است.
در شرایطی که کشورمان از هر سو آماج ناتوی فرهنگی است، صرف بودجههای کلان در باب ترویج و تبلیغ آراء و اندیشههای سکولار و شبه سکولار چه توجیهی میتواند داشته باشد؟!
آیا وقت آن نرسیده است که مسئولین فرهنگی کشور تجدیدنظری اساسی در سیاستهای فرهنگی خویش صورت دهند و تحولی جدی در رویکردهای فرهنگی خویش ایجاد کنند؟!
اینکه امروز شاهد و ناظر این امر هستیم که آرام آرام حجاب و عفاف در برخی از لایههای اجتماعی رنگ میبازد، نبایستی خاطر متولیان فرهنگی را بیازارد و آنها را به درنگی و تأملی دگر باره در اهداف و استراتژیهای فرهنگی کشور وادارد؟
*حسن ملکزاده استاد دانشگاه