kayhan.ir

کد خبر: ۳۳۴۳۱
تاریخ انتشار : ۰۹ دی ۱۳۹۳ - ۱۸:۵۲

نکته‌هایی درباره تغییر(نکته)

صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران از سه جهت اهمیت ویژه دارد: نخست از حیث کارکردهای رسانه‌ای که عبارت است از: «اطلاع‌رسانی»، «آموزش و فرهنگ سازی»، «سرگرم‌کنندگی».

پژمان کریمی

دوم؛ از منظر تبیین و گسترش فرهنگ دینی و گفتمان انقلابی و سوم: تقابل با فرهنگ مهاجم و توطئه‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی اجنبی و معاندان داخلی.
بدیهی است که جهات دوم و سوم را می‌توان در ذیل جهت و کارکرد رسانه‌ای معنا کرد اما، از آنجا که اهمیت یک پدیده یا یک مقوله، برای تعیین استراتژی و نقشه راه، «تشخص» و «برجسته‌سازی» را می‌طلبد، جهات دوم و سوم را باید مستقل از کارکرد رسانه‌ای رسانه ملی تلقی کنیم!
امروزه، فراعنه زمان و صاحبان و متمسکان به هر نحله و فرقه فکری الحادی و مشرکانه و جاهلانه، درپی شکست درخت تناور اسلام ناب محمدی‌اند.
دشمنان دین خدا می‌دانند که تنها دین الهی اسلام است که «بیدارگر» واقعی است و با تأکید بر کرامت انسانی، زمینه رهایی از طواغیت درون و برون را فراهم می‌کند و راه رستگاری را پیش‌رو می‌گذارد. به طبع و بی‌شک؛ این کار ویژه، با منافع مادی دشمنان مغایر است. دشمنانی که جز با تحمیق و تحقیر و برچیدن بساط خرد و آگاهی دیگران، نمی‌توانند پایه های حاکمیت شیطانی خود را بگذارند و مستحکم نمایند.
به همین دلیل است که در عصر کنونی؛‌ رسانه‌ها با کارکرد موثرشان در پی مهندسی افکار عمومی به نفع طواغیت‌اند. خرد و آگاهی را نشانه رفته‌اند و به تعبیر شهید معزز «مرتضی آوینی» در صدد تخدیر انسان‌ها هستند!
رخداد انقلاب اسلامی ایران و شکل‌گیری نظام دینی و سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی در زمانه معاصر، افول قدرت‌های مادی و شیطانی را در برابر خرد و منطق دینی نوید داد. استقلال فکری و سیاسی ایران، مستکبران را نگران کرد! به ازای این نگرانی، ملت‌های مستضعف نسبت به اینکه الگویی رهایی‌بخش و نسخه‌ای برای بالندگی در «امروز»‌شان یافته‌اند، امیدوار شدند. شکل‌گیری واقعیت اندیشه جهادی و مقاومت در منطقه گواه امیدوار شدن ملتهاست!
حال؛ چگونه می‌توان الگوی بیداری و رهایی و تعالی فرد و جامعه را، مخدوش کرد؟ چگونه می‌توان راه را به گسترش و نهادینه شدن مبانی اسلامی در ذهن و دل مخاطبان ایرانی و فراتر از ایران، بست و مانع شد؟
سلاح نظامی ناکارآمدی خود را در جلوگیری از اندیشیدن و فرهنگ‌ورزی و اشاعه و پذیرش اندیشه و فرهنگ نشان داده و به اثبات رسانده است. پس؛ رسانه با قابلیت مهندسی ذهن و احساس، سلاحی به روز و کارآمد و قابل اتکاست!
از این رو، صاحبان زر و زور و دشمنان دین، به فربه کردن رسانه‌های خود پرداختند.
چرا «بی.بی.سی» همه کارکنان خود را با هدف صرفه‌جویی در هزینه‌ها اخراج می‌کند جز کارکنان بخش فارسی؟!
چون می‌داند برای زدن ریشه اسلام و انقلاب اسلامی و الگوی سیاسی و اسلامی رهایی و برای زدودن اندیشه بیدارگر، باید کانون اسلام و انقلاب و اندیشه بیدارگری را هدف قرار داد. باید «ملت» را و «ملتها» را از حاکمیت دینی و از ارزش‌های دینی جدا کرد! با کدام محصول؟ با آثاری که در قالب نمایش، اخلاقیات را نفی می‌کند. در قالب خبر و گزارش واقعیت را کتمان و حقیقت را قلب می‌کند. کاری که «بی.بی.سی» «وی.او.ای» بااخبار و گزارش‌ها و «من و تو» و «فارسی وان» و «جم» و... با سریال‌های سخیف و ضدخانواده و... خود مرتکب می‌شوند.
وقتی باخبر می‌شویم بیش از 130 شبکه ماهواره‌ای فارسی زبان و غیرفارسی زبان، اسلام و انقلاب و ایران را مخاطب و نشانه قرار داده‌اند، چه فکر می‌کنیم؟ چه اتفاقی افتاده است که جهان رسانه، پیکان تیز خود را رو به دین اسلام و ایران، نشانه گرفته است؟!
در این حالت، آیا جز با سلاح رسانه می‌توان به جنگ با رسانه یا بهتر بگویم رسانه‌های دشمن برویم؟!
در میان رسانه‌های داخلی جز صدا و سیما به عنوان تنها رسانه دیداری و شنیداری ما، با میدان مخاطبان بزرگ و قدرت تاثیرگذاری وسیع، می‌تواند به رویارویی و دست‌کم پیشداری در نبرد نابرابر رسانه‌ای برخیزد؟!
قطعا پاسخ درست و روشن نزد شماست!
رسانه ملی انصافا تا امروز از پس نبرد نابرابر یادشده بخوبی برآمده است. مگر در اوج فتنه آمریکایی و اسرائیلی سال 88، حماسه تبلیغاتی و آگاهی‌‌بخشی رسانه ملی به منصه ظهور و یکی از دلایل خلق حماسه 9 دی، عملکرد حرفه‌ای و متعهدانه رسانه ملی‌مان به شمار نمی‌رود؟
با این حال و با این اوصاف؛ رسانه ملی در دوران تازه فعالیت خود که با انتصاب دکتر محمد سرافراز به عنوان رئیس، رقم خورده است، برای افزایش کارآمدی خود و برای اینکه بتواند خوش‌تر از دیروز در جهات و نقش سه‌گانه بدرخشد، به برداشتن چند گام اساسی نیازمند است:
یک: کوچک‌سازی: تعداد نیروهای یک سازمان باید متناسب با تخصص‌های هدف نیاز و سطح کیفی کار، میزان تعهد حرفه‌ای و دینی کارکنان تنظیم شود.
سازمان صدا و سیما هم‌اکنون نیازمند پالایش است. یادمان بماند نیروی خوب- برعکس تعریف غربی- نیرویی است که علاوه بر تخصص، تعهد هم دارد و تعهد او، کیفیت و بازدهی تلاش او را تعیین می‌کند.
دو: یک جلوه تعهد، وجه انقلابی کارکنان است. کارمندی که با هیبت یک انقلابی کار می‌کند قطعا با کارمند بی‌انگیزه یا کارمندی که صرفا به شرایط تعیین شده روی کاغذ می‌اندیشد، متفاوت است. کارمند انقلابی همه وقت و همه جا مدافع رسالت خود است و دیگران را به ارزشهای کار و اهداف سازمانی خود دعوت و علاقه‌مند می‌کند اما کارمند غیرانقلابی در خوش‌بینانه‌ترین حالت کاملا خنثی است. از این رو؛ به کارگیری و آموزش و مجال‌دهی به کارمندان انقلابی یک اولویت باید برشمرده شود.
سه: حذف شبکه ها و برنامه‌های بدون مخاطب: متأسفانه برخی شبکه ها و برنامه‌ها برای شکل‌گیری و ادامه پخش، متناسب با خواست و نیاز مخاطب نیست! برای توجه به علاقه یک گروه و رضایت افرادی معدود، نباید آنتن رادیو و تلویزیون را واگذار کرد.
چهار: در حال حاضر نظارت بر عملکرد شبکه‌ها باید جدی‌تر و دقیق‌تر شود. به این معنی که نظارت، درجه اعتماد به برنامه‌سازان را تعیین کند و ملاک‌های به کارگیری برنامه‌سازان و عوامل برنامه ساز را از حیث اعتقادی و سیاسی، مشخص نماید.
کارمند رسانه ملی لزوما باید سیاسی باشد. فرد غیرسیاسی چگونه می‌تواند سرباز جنگ با رسانه‌هایی به شمار آید که کاملا سیاسی رفتار می‌کنند و هدف سیاسی دارند.
پنج: فعال‌شدن شوراهای رصدکننده موضوعات به روز و تعیین‌کننده استراتژی رسانه‌ای برای شناسایی تک ها و پاتک‌های رسانه‌ای دشمن.
شش: فعال شدن کمیته‌ای به منظور شناسایی و دعوت از کارشناسان و نخبگان در عرصه‌های گوناگون.
شکل‌گیری و فعالیت این کمیته باعث ساماندهی دعوت و به کارگیری کارشناسان می‌شود و دقیق شدن و مستدل شدن دیدگاه‌های کارشناسان برنامه‌های رادیو و نیز تلویزیون را موجب می‌شود.
هفت: ارتباط بیشتر با حوزه و دانشگاه برای بهره‌گیری از دستاوردهای علمی و دیدگاه های راهگشای دینی.
هشت: ارتقای جذابیت بصری برنامه‌ها با به کارگیری افراد مستعد و متخصص در زیبایی‌شناسی.
رسانه ملی دشمنان فراوان و رقبای زیادی دارد. هجوم دشمن سنگین است. وقت برای تغییر تنگ است. دیگر رسانه‌های کشور، تنها رسانه جمعی دیداری و شنیداری کشور را با نقدهای مشفقانه برای تغییرات دیگر، یاری دهند!