9 دي، حماسهاي كه تا ابد فراموش نخواهد شد!
در طول تاريخ تقابل حق و باطل پیوسته وجود داشته است اما بعضي حوادث ماندگارترند، نهضت عاشورا از اين دست حوادث است كه با تمامی ویژگیهای منحصر به فرد خود عرصهاي است كه حق و باطل به صورت آشکار در مقابل هم صف آرایی کردند. در تاريخ انقلاب اسلامي ايران نيز بعضي حوادث اينچنيناند. گويي تابلويي هستند كه جبههي حق و باطل با تمام قوا در برابر هم صف آرايي كردهاند و نقش و عملكرد خواص و حتي بدنه ملت در آن تاريخساز و سرنوشتساز بوده است. بيشك يكي از اين حوادث « حماسه 9 دي» است، حماسهاي «رسواکننده» و میدانی برای جدایی سره ازناسره .
سمیرا خطیب زاده
حماسه 9 دي به حق «رسواکننده» بود! رسواکننده سران فتنه، آنان که با هتک حرمت این روز به صراحت اعلام کردند که با اساس انقلاب اسلامی سر جنگ دارند و عمق کینهای را که از انقلاب داشتند آشکار کردند. حماسه 9 دی کمر دشمن را به زمین زد، دشمنی که دیگر نفس نگرفت تا در برابر شور حسینی ملت ما در دفاع از حسین زمان خویش قد علم کند!
هتک اعتقادات مذهبی مردم «شلیک نهایی» و یا «آخرین گام» دشمن در انجام پروژه «کودتای مخملین» بود؛ اما حضور حماسه ساز مردم در دفاع از ولایت این شلیک نهایی را به « تیر خلاص» بدل کرد، تیری که قلب دشمن را نشانه گرفت و چشم فتنه را کور کرد!
سران «فتنه سبز» در حالی نقش ابن سعد و شمر و حرکت سبز اموی را بر عهده گرفتند که حسین زمان در عاشورای سال 88 همانند عاشورای 61 ه.ق تنها نبود. ملت بیدار ایران در حماسه 9 دی و با حضور بینظیر خود سران فتنه را به خاک ذلت کشانیدند. اگرچه فتنه 88 باعث انحراف اندک شماری شد که در مقابل سیل توفنده ملت در دفاع از نظام، امام و رهبری، کف روی آب هم به شمار نمیآید. اما با این حادثه پردهها کنار زده شد و مردم هوشیارتر شدند و دشمن بسان گذشته ناامید گردید و دست آنهایی که میباید، برای مردم رو شد. اين زمستان امتحان هم از سر انقلاب اسلامی گذشت و روسیاهی برای هیزم کشان آتش فتنه باقی ماند!
پنچ سال از اين فتنه گذشته است و ما در اين نوشته برآنيم نخست بازخواني دگرباره درباره اقدامات هنجارشكنانه و قلدرمابانه جريان مرموزي داشته باشيم كه اينروزها عجيب حافظه تاريخيشان را گرد فراموشي گرفته و يا شايد مصلحت را در آن ميبينند كه خود را به تغافل بزنند!
پـرده اول: تحـرکات جریان فتنه از انتخابات 22 خرداد تا حماسه 9 دی
بهتر است حادثه را از ابتدا، مورد بررسی قرار داد؛ چهار نامزد معروف یعنی موسوی، کروبی، رضایی و احمدی نژاد پا در عرصه رقابت انتخابات رياست جمهوري گذاشتند. متاسفانه در حوادثی که توضیح داده میشود، گروههای دوم خردادی، گروهک منافقین و انجمن پادشاهی، رسانههای اپوزیسیون خارج از کشور و رسانههای غربی تنها و تنها در یک نقطه با هم اشتراک داشتند و آن هم پروژه «براندازی نظام» از طریق فشار همه جانبه برای حذف رکن انقلاب اسلامی یعنی «ولایت فقیه»، بوده است و مراحل تحقق پروژه یاد شده از اين قرار بود:
1- پروژه «تقلب» کلید خورد!
هنوز چند ماه به انتخابات مانده، پروژه انجام «تقلب» در انتخابات توسط گروههای یاد شده کلید خورد. در حالی که پرونده سی ساله انتخابات کشور از صحت و سقم انتخابهای گذشته حکایت میکند. این موضع گیری و سخنان در پیرامون اینکه قرار است به آرای مردم خدشه وارد شود به قدری ادامه پیدا میکند که مقام معظم رهبری در سخنرانی نوروز 88 در مشهد مقدس فرمودند: « ... من میبینم بعضیها در انتخاباتی که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کردهاند به خدشه کردن ... چرا بیخود خدشه میکنند، مردم را متزلزل میکنند، تردید ایجاد میکنند؟ البته در ذهن مردم عزیز ما با این حرفها تردیدی ایجاد نخواهد شد.»(1)
2- «رنگ سبز» نماد « کودتای مخملین» در ایران میشود!
استفاده از یک نماد مشترک برای ایجاد اتحاد و انسجام در بین هواداران یک جریان، نقش مهمی در پیروزی آن جریان دارد. بخصوص استفاده از «رنگ» در پیادهسازی پروژههای کودتای مخملین بسیار مسبوق به سابقه است. ایران نیز چنین شیوههایی را در رقابتهای انتخاباتی گذشته، به خود دیده بود. استفاده از سیادت خاتمی برای پیروزی جریان دوم خرداد تجربه خوبی برای موسوی بود. لذا او رنگ «سبز» را برگزید و آن را به عنوان نماد تبلیغات خود به کار گرفت و با انداختن شال سبز در مراسم و محافل انتخاباتی سعی در جذب آراء عمومی نمود. کمکم طرفداران او نیز با بستن دست بندهایی از پارچههای سبز و موارد مشابه، سعی در جا انداختن آن نماد نمودند. بالاخره جمعه پرشور 22 خرداد برای ملت ایران رقم خورد و حضور چشمگیر40 میلیونی مردم در انتخابات، حماسهای دیگرآفرید.
حماسهای که اگرچه گمان میرفت که شیرینی آن تا مدتها در کام ملت باقی بماند، اما حوادث بعدی در همان ساعات اولیه بعد از انتخابات نشان داد که مراحل بعدی پروژه «کودتای مخملی» به دست فتنه گران انقلاب یک به یک در حال کلید خوردن است.
3- قبل از شمارش آراء، سبزیان خود را پیروز انتخابات نامیدند!
اعلام زودهنگام پیروزی در انتخابات، آن هم درست در ساعات اولیه پس از رای گیری، اولین اقدام جریان دوم خرداد بود. آنان برای آغاز این جنگ روانی نافرجام، به صورت یک اقدام هماهنگ، خبر« پیش افتادن آرای موسوی از بقیه رقبا» را در سایتهای خود زدند. علاوه بر آن، مهرههای از قبل تعیین شده آنان نیز با مصاحبههای هدف دار، سعی در القای پیروزی در انتخابات داشتند که از جمله مهرههای مهم آنان «عفت مرعشی»، همسر آقای هاشمی بود او در حالی که رای خود را به صندوق انتخابات میانداخت به خبرنگاران گفت: « شما شاهد هستید که من در رای خود نام میرحسین موسوی را نوشتم و امیدوارم که تقلبی صورت نگیرد که اگر این اتفاق بیفتد من در پل صراط از آنها نخواهم گذشت. » وی ادعا کرد: «اگر تقلب نشود، موسوی رئیس جمهور میشود، ولی خدا نکند تقلب کنند که اگر اینگونه شد مردم به خیابانها بیایند و اعتراض کنند!»(2) اما نتایج اعلام شده درست برعکس این مدعا بود. دکتر احمدی نژاد با رای 24/5 میلیونی پیروز انتخابات بود.
4- سناریوی بیانیه نویسی آغاز میشود!
اولین بیانیه موسوی در اعتراض به نتایج انتخابات درست یک روز بعد از انتخابات صادر شد! این بیانیه سراسر اهانت و اتهام علیه مبانی نظام بود و سازمان مجاهدین نیز این سناریو را ادامه داد. اما این بیانیهها نتایج تاسف باری داشت و آن همانا تهییج احساسات هواداران بود که از آنها خواسته میشد به خیابانها بیایند!
5- کف خیابانها عرصه رقابتهای انتخاباتی میشود!!
برگزاری تجمعات و راهپیماییها و کشاندن مردم به خیابانها شروع خطرناکی بود که مشخص نبود پایان آن به کجا راه خواهد یافت. در پوشش این راهپیماییها، عدهای اراذل و اوباش و افراد اجیر شده به تخریب و آتش زدن اموال عمومی پرداختند! سرانجام مقام معظم رهبری با نماینده 4 نامزد انتخابات دیدار کرد و در سخنان خویش آنان را به حفظ وحدت دعوت نمود.
6- سخنان نماز جمعه «مقام معظم رهبری(مدظله)» آب سردی بر آتش فتنه!!
این بار حادثهای اتفاق افتاد که آتش فتنه را تا اندازهای از حرارت انداخت و آن هم سخنان بینظیر رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه 29 خرداد بود که حقیقتاً چشم مردم را بر روی حوادث فتنه اخیر باز کرد. ایشان در سخنانشان صراحتاً راهکار خود را برای حل اختلاف مطرح کردند و با هشدار به جریانهای سیاسی فتنه فرمودند: «بنده زیر بار بدعتهای غیرقانونی نخواهم رفت.» اما افسوس که بسیاری از خواص عبرت نگرفتند و ناتوانی آنان در شناخت زوایای فتنه و شناخت جبهه حق و باطل باعث شد مقام معظم رهبری آنان را «خواص مردود» شده بنامند. علت مردود شدن برخی از آنان، در کلام و مواضعشان بود و علت برخی دیگر، در سکوتشان. پس از ایراد این بیانات حکمت آمیز کسانی که خالصانه به موسوی رای داده بودند از او بریدند، چرا که آنان حاضر نبودند رقابت بین موسوی و احمدی نژاد به رقابت بین موسوی و نظام تغییر پیدا کند و منافع نظام را بر منافع موسوی ارجح دانستند.
7- ارتباط «اتاق فکر» جریان فتنه با دشمنان بیگانه آشکار میشود!
پس از بازرسی نیروی اطلاعاتی و امنیت کشورمان از دفتر روزنامه «کلمه سبز» (متعلق به ستاد موسوی)، اسناد جدیدی از توطئههای جریان فتنه بر علیه امنیت ایران اسلامی کشف شد. « در این ساختمان، اسناد و مدارک ارتباط با رسانههای معاند و دخالت بیگانگان و طراحی توطئههای اخیر کشف گردید که با توجه به اسناد و مدارک مکشوفه، مکان یاد شده در واقع به مرکز فرماندهی جنگ روانی عیه امنیت کشور تبدیل شده بود. »(3) همه اینها حکایت از یک توطئه برنامهریزی شده جریان فتنه با همکاری دشمن خارجی در جهت نابودی نظام اسلامی مینمود. اما پروژههای «کودتای مخملین» هنوز پایان نیافته بود و کودتاگران هر فرصتی را بهانهای برای حرکتی دیگر قرار میدادند.
8- 18 تیر بهانهای دیگر برای جریان فتنه!
هنوز حافظه تاریخی ملت ایران تلخی حادثه 18 تیر را از یاد نبرده است که کودتاگران با فرارسیدن سالگرد دوباره آن، بهانهای جدید برای اغتشاش آفرینی یافتند و دوباره آشوب، به شعارهای اهانت آمیز و رکیک و پرتاب سنگ و درگیر شدن و زخمی نمودن نیروهای انتظامی منتهی شد.
9- روز قدس و شعار نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران!
فتنه گران این بار روز قدس را نشانه گرفتند. تبلیغات رسانهای آغاز شد تا با فریب هواداران، آنان را به صحنه آورند. آنان اعلام کردند که میخواهند جمعیت میلیونی! خود را به رخ «جبهه تقلب و استبداد» بکشانند. اما آنچه در عمل به وقوع پیوست حضور معدود سبزپوشان جریان فتنه بود، ملت غیور ایران نیز از همان ساعات آغازین راهپیمایی با حضور چشمگیر خود، روز قدس 88 را به یاد ماندنی کرد. هرچند که رسانههای غربی طبق معمول همیشه سعی در کمرنگ نشان دادن حضور باشکوه مردم ایران کردند. تجمع معدود سبزپوشان با شعارهای «نهغزه، نه لبنان جانم فدای ایران»! و تاکید بر شعار «مرگ بر روسیه» و «مرگ بر چین» به جای شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» به خوبی ماهیت پنهان شده در زیر این شعارها را نشان میداد، کسانی که داعیه پیروی از خط امام را داشتند اما در عمل هرگز به منش ضدآمریکایی و ضد اسرائیلی ایشان پایبند نبودند و تاسی نجسته اند.
10- «13 آبان» انحراف 180 درجهای جریان فتنه از مواضع امام و انقلاب
هرچند که روز 13 آبان همچون گذشته به روز رسوایی سران فتنه مبدل شد اما حاشیههای مراسم باز هم تلخ بود. اعلام مواضع غیرانقلابی و غیرمسئولانه بعضی از سردمداران جریان فتنه خود نمونهای بر این مدعا است.
منتظری میگوید: «اشغال سفارت آمریکا کار درستی نبود»! نهضت آزادی نیز 13 آبان را فرصتی برای ارتباط با آمریکا قلمداد میکند. محسن مخملباف نماینده ستاد موسوی در خارج از کشور در نامهای به اوباما به خاطر تسخیر لانه جاسوسی از او عذرخواهی میکند! و ادامه ماجرا ...
11- اهانت به تمثال مبارک حضرت امام (ره) قصه پر غصهای دیگر!
روز 16 آذر نیز فرصت دیگری بود که کودتاچیان، شورشی نو را در روز دانشجو رقم بزنند، توهین به تمثال امام بار دیگر ماهیت اصلی سران فتنه گران را مشخص نمود که بلافاصله تصاویر مربوط به آن در رسانههای خارجی انعکاس پیدا کرد و بارها و بارها از سوی شبکههای ضد ایرانی پخش شد. این اقدام که به ذوق زدگی رسانههای انگلیسی وسعودی منجر شده بود به کرات این سؤال را در ذهن ملت ایران متبادر میکرد که موسوی و کروبی که در شعارهای قبل از انتخابات همواره تداوم راه امام را مطرح میکردند چطور و چگونه به آن پایبند بودهاند؟!
12- « پروژه محرم » بعد از سه ناکامی کلید خورد!
افرادی که تا چندی پیش «عاشورا را نتیجه تندروی در جنگ بدر میدانستند.» و «جایگاه الهی برای اهل بیت(علیهمالسلام) را ناشی از تفکر شیعه برمیشمردند.» به یک باره این بار عزاداری امام حسین (علیه السلام) و محرم را مسجد ضراری برای خود ساختند تا با فریب افکار عمومی و تأثیر بر مردم به اهداف پشت پرده خود دست یابند. نویسنده یکی از وبلاگهای هوادار فتنه سبز این چنین مینویسد: «اگر روزهای نام برده (13 آبان و 16 آذر) فقط یک روز بودند الان با دو ماه محرم و صفر روبرو هستیم که میتوانیم از آن به سود جنبش و سود مردم ایران استفاده کنیم.» آری هتک حرمت در روز عاشورا آخرین حربه دشمن بود.
صبح روز عاشورا در حالی که ملت عزادار ایران مشغول برپا داشتن مراسم این روز بود آشوبگران با هدایت رسانههای VOA , B.B.C به ایجاد اغتشاش و تخریب اموال عمومی پرداختند. این افراد فریبخورده پا را فرا نهاده و با هتک اعتقادات و مقدسات اسلامی و هلهله و شادی و کف و سوت، شعار مرگ بر جمهوری اسلامی سر دادند! اما حضور مردم انقلابی و همیشه در صحنه به حدی بود که تجمع آشوبگران با گذشت دقایقی از نماز ظهرعاشورا، دچار اضمحلال شد و اوباش متواری شدند. بیش از30 سال از انقلاب میگذرد انقلاب در طول حیات طیبه خود با فتنههای زیادی مواجه شد. از ترورهای دهه 60، ماجرای طبس، یکی دو کودتای نافرجام، جنگ تحمیلی، محاصره اقتصادی، تهاجم فرهنگی، جنگ نرم،... که بگذریم، فتنه اخیر یکی از مهمترین وقایعی بود که طی آن ماهیت برخی از خواص هویدا شد. عدهای شجاعانه پای انقلاب و ولایت ایستادند، عدهای رفوزه شدند و عدهای نقاب چهرهشان فرو افتاد و در صف «منافقین جدید» جای گرفتند. خاصیت انقلاب همین است، پای امتحان که به میان میآید، سره از ناسره جدا میشود.
پرده دوم: حماسه 9دی، عاشورای88 در برابر فتنه سبز
در روز 9 دی همه آمدند. دنیا شاهد امواج خروشان ملتی بود که انزجار خویش را از سران فتنه و غائلهآفرینان عاشورای حسینی یک صدا فریاد میکردند. مردم آمدند تا وفاداری خود به آرمانهای امام، انقلاب و رهبری را بار دیگر به کینهتوزان و دشمنان نشان دهند و بگویند که اگر امام حسین(علیه السلام) در عاشورای61 هجری تنها شد و لبیک فرزند رسول خدا (صلی ا... علیه و آله و سلم) بیپاسخ ماند، ملت ما ولی امر زمان خود را تنها نخواهند گذاشت و علیه یزیدیان همواره میخروشند.
9 دی در تهران و همه شهرستانها یک صدا «فریاد» بود، فریاد بر سر کسانی که جرأت جسارت به ساحت مقدس حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) را، آن هم در ظهر عاشورا به خود دادند. آیا واقعا لقب «سبز اموی» به این جماعت بیمقدار نمیچسبد؟!
9 دی تمام ایران آکنده از«خشم» بود، خشم مقدس مردمی که مظلومیت مولای خود ابا عبدا... الحسین (علیه السلام) را بعد از هزار و اندی سال در سرزمین علویشان دیدند، امتی که روح و جانشان را فدای مولایشان میکنند.
علاوه بر حضور گسترده امت اسلامی ایران، این راهپیمایی از چنان عظمت، اقتدار و حضور خروشنده برخوردار بود که در تاریخ انقلاب نمونهاش به ثبت نرسیده است. از دیگر خصوصیات حماسه حضور 9دی این بود که مردم برخلاف دفعات قبل که به شعارهای کلی «مرگ بر منافق» و «مرگ بر ضد ولایت فقیه» بسنده میکردند، این بار شعارهای خود را صریح کرده و خواستار محاکمه فتنهگران شدند.
در این تجمع حتی صدا و سیما هم شوکزده بود، فیلمبرداران رسانهها در ابتدا، میدان فردوسی را به عنوان محل آغاز راهپیمایی برای پوشش خبــری انتخاب کرده بودند اما جمعیت میلیونی از سویی تا میــدان امام حسین(علیه السلام) و از سوی دیگر تا میدان آزادی و خیابانهای اطراف آن ادامه داشت و فوق تصور بود. حماسه9 دی از چنان عظمتی برخوردار بود که حتی سران فتنه هم سر درگم شده بودند و تا چند روز جرئت هیچ عکسالعملی را نداشتند، در تعریف این حادثه باید در یک جمله گفت: «حماسه 9 دی تا سالها، نظام اسلامی را بیمه ساخت، همان طور که خون حسین(علیه السلام) در کربلا تا ابد اسلام پیامبر خاتم (صلی ا... علیه و آله و سلم) را بیمه کرد.»
آری حماسه میلیونی 9دی و مشت گره کرده و شعارهای کوبنده آنان در محکومیت فتنهگران به روشنی این واقعیت را نشان میدهد که محاکمه و مجازات عوامل اصلی فتنه نزد مردم یک مطالبه و «خواسته عمومی» است.
پنج سال از آن حماسه بينظير عاشورايي ميگذرد. امروز شاهد حركتهاي خزنده و هدفدار رهبران اين جريان برای دستيابي به دو هدف عمده هستيم. «تطهير جريان متبوع خود» و پس از آن « مظلومنمايي حصرشدگان فتنه و تلاش براي آزادي آنان». اما رهبران اين جريان فكري بدانند اولا گذشت زمان موجب نخواهد شد كه خواستههاي به حق ملت ايران در مجازات عوامل و دستاندركاران اين هشت ماه فتنه و در راس آن سران فتنه به دست فراموشي سپرده شود. ثانيا بدون شك حصر سران فتنه، بزرگترين لطفي است كه نظام در حق آنان اعمال كرده است، چرا كه طبق روال عادي آنان بايد دادگاهي و محاكمه شده و قطع به يقين محكوم به اعدام ميشدند.