kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۵۱۹
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۹۳ - ۲۰:۴۲
چیستی فرهنگ و جایگاه آن در زندگی انسان(3)

مقایسه فرهنگ دینی و غیردینی(زلال بصیرت)


 در مقام ریشه‌‌یابی فرهنگ‌هاي مختلف مانند چهارشنبه سوري، سيزده به در، بد بودن انجام برخی کار‌ها در روزی خاص و ... به این نتیجه می‌‌توان دست یافت که اين کار‌ها نتايج بهتري دارد، زیرا لذت‌ بيشتري دارد؛ روز طبيعت را  بايد گرامي داشت. خوب است يک روز مردم خوش باشند. طبيعت را باید تميز نگه داشت تا مردم بیشتر از آن استفاده کرده و لذت ببرند. زيربنايي‌ترين انديشه‌اي که فرهنگ‌هاي مختلف بصورت نانوشته بر آن‌ مبتني هستند اين است که انسان بايد لذت ببرد و تمام فعالیت‌‌های وی در راستای لذت بيشتر باشد، حتي وقتي مي‌گويند فلان کار را نکنيد براي اين است که نهايتا لذت‌‌ها را کم مي‌کند؛ نباید دزدي کرد، زیرا با دزدی امنيت مردم سلب شده و باعث ناراحتی آنها می‌‌شود؛ عموم مردم مي‌خواهند راحت باشند، شب راحت و با آرامش خاطر بخوابند و از زندگی‌‌شان بیشتر لذت ببرند. بهره‌‌مندی از امنیت، نوعی لذت به حساب می‌‌آید. راستگويي نیز اینگونه است؛ راستگویی خوب و دروغ گفتن بد است، زیرا با شایع شدنِ دروغگويي، نمی‌‌توان به هيچ کس اعتماد کرد؛ همه اطلاعاتي که ما از ديگران به دست می‌‌آوريم براي اين‌ است که به ما خبر مي‌دهند و اگر اطمينان نکنيم که اينها راست مي‌گويند انگار هيچ استفاده‌اي از آنها نکرده‌‌ایم. پس، روح چنین فرهنگ‌‌هایی به اين برمي‌گردد ‌که چه کنيم در زندگي خوش باشيم. اين اصل نانوشته‌اي است که عموم فرهنگ‌هاي دنيا بر آن مبتني است؛ آنچه در اصطلاح علمي اصالت لذت نامیده می‌‌شود. بر این اساس، خوب، چيزی است که در نتيجه براي فرد يا براي همه، لذت بيشتري داشته باشد و بد چيزی است که ناراحتي، نگراني، ناامني، درد و مشقت بیشتری داشته باشد. طبعا چنین لذت یا ناراحتی تا دم مرگ است و پس از آن دیگر ادامه پیدا نمی‌‌کند. پس، چاره‌‌ای نیست که در جوانی و پس از آن، در دوره سالمندي‌ خوش بگذرانيم. احترام پدر و مادرخوب است. وقتی پدر و مادر مي‌بينند روزي پير می‌‌شوند و نمي‌توانند روزگارشان را تأمين کنند، فرهنگ احترام به پدر و مادر را رايج مي‌کنند تا موقع پيري‌شان کمک کار داشته باشند. اینگونه خدمت به پدر و مادر خوب و ارزشمند می‌‌شود و ريشه‌اش احتیاج پدر و مادر سالمند و لزوم تأمین راحتی آنها است.
پس، در زندگي باید بگونه‌‌ای رفتار کرد که قبل از مردن هر چه بيشتر از زندگي لذت برد. بر این اساس، فرهنگي خوب است که لذت بيشتری براي انسان تأمين کند و آداب و رسومي که با چنین فرهنگی مزاحم باشد، بد است؛ اوامر و نواهی متعدد با زندگیِ راحت و لذت بیشتر ناسازگار است و بر اساس این طرز تفکر، بد تلقی می‌‌شود. پس، بايد سراغ فرهنگي رفت که بيشترين لذت را برای انسان تأمين ‌کند. نتیجه همه فرهنگ‌هاي دنيا - غير از فرهنگ اديان- همین است.
دین، منشا پیدایش باید و نباید
در اين ميان به گواهیِ تاریخ، کساني پيدا شدند که گفتند ما پيغمبريم و از طرف خدا آمده‌ايم که به بشر بگوييم اين کار را بايد کرد و آن کار را نبايد کرد. در مقابلِ فرهنگ جهاني، فرهنگ ديني مطرح شد که بر اساس آن، خدا و دین است که به انسان می‌‌گوید چه کار را باید انجام داد و چه کارهایی باید ترک شود. به عبارت دیگر، منشأ پیدایش باید و نباید دین است، به خلاف فرهنگ‌‌های دیگر که منشأ ارزش‌‌‌ها و آداب و رسوم را امور خانوادگي، قوميت، نژاد، شرايط محيط زندگي و ... دانسته‌‌اند. اما در فرهنگ دینی اینگونه نیست. خداوند به اولين انسان هم که پیغمبر بود، امر و نهی کرده است. بنابراین، اصل فرهنگ از وحي الهي و براي راهنمايي بشر است. درست است که خدا  خوشيِ انسان را می‌‌خواهد، اما به خلاف فرهنگ غیر دینی که این لذت را تا لحظه مرگ می‌‌داند، در فرهنگ دینی، زندگی دنیا سفری به سوی منزل ابدیت است و پس از مرگ زندگیِ تازه‌‌ای شروع مي‌شود. اندیشه زندگي انسان تا ابديت و بي‌نهايت فکری جديد است. ارزش‌هاي مادي در فرهنگ غرب بر باور و اندیشه مادی و طبیعی مبتني است، اما ارزش‌هاي معنويِ ديني بر این باور الهي مبتنی است که زندگي دنیوی مقدمه‌اي برای زندگی اخروی است. همانگونه که زندگي بچه در شکم مادر يک دوران جنيني است، زندگی او در اين دنيا و بعد از تولد هم دوران جنيني طولاني است. در این مدت به انسان مهلت داده می‌‌شود که خودش را برای زندگی جدید دیگر بسازد. پس این دوران هم خودش اصالت ندارد. بايد‌ها و نبايدهاي این دوران را چه چيزي تعيين مي‌کند؟ پاسخ آن است که بذر آنچه براي زندگي ابدی اخروی مفيد است بايد در این دوران کاشته شده تا به موقع درو شود. این بينشی جديد با ارزش‌‌ها و باورهای متفاوت است. این بینش نظام‌‌مند و قابل تبيين است؛ مشخص است که از کجا شروع مي‌شود، به کجا ختم مي‌شود، چه نتايجي دارد، چه عرصه‌هايي را دربر مي‌گيرد. تبیین فلسفیِ چنین بینشی این است که خداوند انسان را براي يک زندگي سعادتمندانه خلق کرده است و راه رسیدن به آن زندگی اين است که انسان خودش را در اين دوران بسازد. بینش فرهنگ ديني اینگونه است که خداوند از لطف، کرم و رحمت خودش انسان را آفريد و به او اين امتياز را داد که سرنوشت خودش را بسازد. اين بالاترين افتخاري بود که خدا به مخلوقي داد؛ دوران زندگی دنیوی را براي خودسازي تعيين کرد، اما اصل هدف، بعد از اين دوران شروع مي‌شود. در مقابل، فرهنگ غیردینی هيچ تبييني ندارد، چرا که بر اساسِ آن، زندگی، جز زندگی دنیا نیست؛ یک روز متولد می‌‌شود و یک روز هم می‌‌میرد: مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ(1)؛ «غير از زندگانى دنياى ما [چيز ديگرى‏] نيست؛ مى‏ميريم و زنده مى‏شويم، و ما را جز طبيعت هلاك نمى‏كند». بر اساس اين فرهنگ همه چيز پوچ است و انسان مطابق میل و خواسته خویش عمل می‌‌کند.
مقتضای فرهنگ دینی این است که انسان برنامه‌‌ای کاملا منظم و دقيق داشته باشد و هر چه بيشتر دقت کند، براي هدف اصلي - سعادت ابدي‌- مؤثرتر است، حتي يک کلمه حرف – مانند گفتن یا الله- در زندگي‌‌ انسان اثر دارد. انتخاب یکی از این دو فرهنگ اهمیت زیادی دارد و نباید اینگونه تلقی شود که تفاوت چندانی بین این دو راه وجود ندارد، زیرا امر داير بین موت و حيات است، آن هم حيات بي‌نهايت. یک راه، زندگیِ محدود همراه با رنج‌ها، بيماري‌ها، ظلم‌‌ها و اموری از این قبیل است و در مقابل، زندگی نامحدودی است که هيچ ناراحتي در آن وجود ندارد: لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ(2)؛ «در اينجا رنجى به ما نمى‏رسد و در اينجا درماندگى به ما دست نمى‏دهد.» در زندگی اخروی حتي خستگي چیدن میوه بهشتی هم وجود ندارد.
اهمیت انتخاب فرهنگ دینی و یا غیر دینی
در قدم اول باید بين اين دو راه يکي را انتخاب کنيم. انسان در اين مسئله که مهمترين مسئله زندگي است مسامحه مي‌کند. آیا واقعا اينگونه نیست؟ مي‌گويد امشب عروسي داريم بايد شرکت کنیم، فردا شب پاتختي داريم، باید حضور داشته باشیم، و ... به هر حال، فعلا باید زندگی روزمره را جلو برد تا بعد ببينيم چه مي‌شود!؛ آیا قيامتي هست يا نيست، امام حسيني بود يا نبود؟ اگر همیشه دغدغه این مسائل را داشته باشیم که نمی‌‌توانیم زندگي کنیم! آیا واقعا زندگي مي‌کنيم تا از همين چند روزه قبل از مرگ لذت ببريم يا اینکه براي زندگي ارزش ديگري قائليم و حیات اخروی را می‌‌پذیریم؟
سخنرانی آيت‌الله مصباح يزدى(دامت بركاته) در جمع تعدادي از بانوان شركت‌كننده در دوره‌هاي آموزشي مباني اسلامي ـ 4/2/1393
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1). جاثیه، 24.           (2). فاطر، 35.
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر می‌شود.