دانشجوی شهید مجتبی مداح(دانشگاه در جبهه- 82)
شهید عالیمقام «مجتبی مداح» در دهمین روز از مردادماه سال 1342 در قريه امامزاده علي اكبر گرمسار چشم به جهان گشود. وی تحصيلات ابتدايي خود را در مدرسه ديانت به پايان رساند و سپس براي تحصيلات دوره راهنمايي به داورآباد نقل مکان نمود.
سپس دو سال در دانشسراي كشاورزي تحصيل نمود و از آنجا براي ادامه تحصيل به مركز آموزش كشاورزي كرج رفت و دوره علمي و عملي خويش را نيز با سربلندي و موفقيت به پايان رساند.
چون روستايي بود و با کمبودهای روستایيان و همچنين ظلم هايي كه در حق اين مردم روا داشته می شد، آشنا بود؛ از همان ابتدای شروع نهضت به صف انقلابيون پيوست.با پیروزی انقلاب اسلامی و در هنگامه آغاز جنگ تحمیلی، شهيد از اولين كساني بود كه به نداي امام(ره) لبيك گفت و به سوي جبهه های نبرد حق علیه باطل روانه گرديد.
بعد از چند بار رفتن و برگشتن از جبهه در كنكور دانشگاه شركت کرد. دانشجوي سال دوم رشته امور دام بود كه حس كرد جبهه بيشتر به لو نياز دارد؛ فلذا کتاب و جزوات درسش را بوسيد و كنار گذاشت چون ديد خونش ثمربخش تر است عاشقانه خونش را نثار كرد. وی سرانجام در شامگاه 21 بهمن 1364 و در منطقه عملیاتی اروندرود به آرزوي قلبي خود كه شهادت بود، رسيد.
در بخشهایی از وصیتنامه شهید دانشجو «مجتبی مداح» میخوانیم:
خدايا بنده گناهكارت مي خواهد به سوي تو بيايد آغوش خود را باز كن كه اين بنده حقيرت سراپا از گناه و معصيت است، رو سياه و سرافكنده است، ولي پشيمان از كرده هاي خود.خدايا اگر مرا نپذيري و گناهان مرا نبخشي پيش چه كسي بروم و از چه كسي كمك بگيرم. خدايا اگر مرا نپذيري و بسوي خود نخواهي آنقدر در مقابلت مي ايستم تا استخوان هاي بدنم خرد شود، آنقدر گريه مي كنم تا كور شوم، آنقدر مي نالم و آنقدر سجده مي كنم تا عضلات بدنم از هم جدا شود.خدايا به حقانیتت قسم مي خورم كه اگر نبخشي گناهم را فرداي قيامت نمي توانم سرم را در مقابل شهيدان بلند كنم چون من همين الان هم مي دانم كه شهيدان ما نظاره گر كارهاي ما هستند.
همسنگرانم بودند و رفتند ولي من ماندم و خطا كردم، خدايا وقتي كه بياد دوستان و همسنگرانم كه شهيد شدند مي افتم بدنم مي لرزد و مي گويم خدا نكند كه به خطا بروم و برادران شهيدم آهنگ جدايي را سر بدهند و من به قهقراي تاريخ كشيده شوم و ديگر جاي توبه برايم باقي نماند.
خدايا به فرق شكافته علي(ع) و پهلوي شكسته فاطمه زهرا(س) سر از پيكر جداي اباعبدالله الحسين(ع) قسمت مي دهم كه از گناهم درگذر و مرا به فيض شهادت كه بزرگترين آرزوي من است برسان.