خسارت های آمریکا در تحریم علیه جمهوری اسلامی ایران چقدر بوده است؟ (بخش نخست)
شکست پرستیژ آمریکایی در نمایش جهان تک قطبی (گزارش روز)
یکی از حقایقی که آمریکایی ها در پژوهشها و آمار اقتصادی شان به آن اذعان داشته اند این است که تحریم های این کشور علیه جمهوری اسلامی ایران نه تنها برایشان سودمند نبوده بلکه میلیاردها دلار به صادراتشان ضرر زده است.
گالیا توانگر
اخیرا آمریکایی ها در آماری اعلام کرده اند که تحریم های اعمال شده علیه ایران بالغ بر 175 میلیارد دلار برای آمریکا هزینه در بر داشته که باعث از دست دادن فرصت های صادراتی در طول هیجده سال گذشته شده است.
به نقل از روزنامه وال استریت ژورنال، در واقع در این آمار نشان داده شده است که به چه اندازه تجارت مورد انتظار میان ایران و آمریکا میتوانست برای آمریکا سودمند باشد.
بر اساس بررسیهای صورت گرفته، تحریمهایی که سال ۱۹۹۵ به بعد از سوی آمریکا علیه ایران وضع شده، اقتصاد آمریکا را نیز با خسارات هنگفت مواجه کرده است.
این مسئله در واقع به مسئله ای تبدیل شده که کنگره آمریکا از آن طفره می رود. سخنگوی وزارت خزانهداری آمریکا درباره هزینه ناشی از تحریم ایران میگوید که 175 میلیارد دلار کمتر از یک درصد از صادرات آمریکا در این زمان بوده و چندان اهمیت نداشته است! اما دامنه خسارت های آمریکا طی تحریم ها در سخنان کارشناسان اقتصادی این کشور به خوبی مشهود است هرچند که دولتمردان آمریکایی بکوشند بر آن سر پوش بگذارند.
کیم برلی الیوت، کارشناس سیاست تجارت در مرکز جهانی توسعه که مطالعاتی درباره هزینه تحریمها در دهه 1990 داشته است، میگوید:«از آنجایی که هزینه از دست دادن تجارت با ایران به صورت مستقیم مانند اقدام نظامی قابل مشاهده نیست به همین خاطر متاسفانه چندان محاسبه نمیشود.»
این گزارش با عنوان "میلیاردها دلاری که اقتصاد آمریکا در نتیجه تحریم ایرانیها متضرر شده است”، در تاریخ 14 جولای 2014 منتشر شد.
با این حال کاملا روشن نیست که در صورت توافق نهایی احتمالی، با لغو تحریمها در کنار سایر محدودیتهایی که به احتمال زیاد باقی خواهند ماند، کسب و کارهای آمریکایی به چه میزان و سرعتی از مزایای لغو تحریمها بهرهمند خواهند شد. با اینکه کاخ سفید و کنگره آمریکا همواره ادعا میکند که تحریمهای شدید اقتصادی، عامل اصلی متقاعد کردن ایران برای آمدن به میز مذاکره بوده است، اما مسئله این جاست که هزینهای که این تحریمها بر اقتصاد آمریکا و متحدانش در پی داشته، به ندرت در کنگره آمریکا مورد بحث قرار گرفته است.
اُفت پرستیژآمریکایی در عرصه بین المللی
گزارشی که در بالا توصیفش را خواندیم
-خسارتهایی که آمریکا طی تحریم ایران متحمل شده است- برآورد میکند که در طول دوره تحریمهای ایران از سال 1995 تا سال 2012، آمریکا سالانه بین 51000 تا 66000 فرصت شغلی را از دست داده است.
سعدالله زارعی کارشناس وتحلیل گرمسائل سیاسی در گفت و گو با گزارشگر کیهان در باب خسارت هایی که امپریالیسم آمریکا طی تحریم های چندین ساله ایران متحمل شده می گوید:«دراین مدت به اعتبار آمریکا به شدت ضربه وارد شد. تا آنجا که جهان تک قطبی ساخته و پرداخته ذهنیت آمریکایی را زیر سوال برد.اساسا وقتی یک کشور قدرتمند در مواجهه با کشور کوچکتر از روش تحریم استفاده می کند نشان دهنده این است که آن به اصطلاح ابرقدرت نتوانسته از روش های طبیعی و رایج به هدفش دست پیدا کند و مشکلات خود را با کشور روبهرویش حل و فصل نماید.این در حقیقت به این معناست که دارد اعلام می کند:«از طریق عادی قادر به حل آن مسئله نیستم!»از همین منظر بعد ازشکست هایی که آمریکاییها در مواجهه با جمهوری اسلامی خوردند در دنیا متهم شدند به اینکه آمریکا دیگر قادر نیست مسائلش را حل و فصل کند و با شیوه هایی که در پیش می گیرد تنها به مسائل موجود دامن می زند.همین انتقادها و تحلیل ها به توانایی های آمریکا در سطح بین المللی آسیب های شدیدی وارد ساخت.»
وی ادامه می دهد:«الان شرایط برای آمریکایی ها در پی اعمال سیاست های بی نتیجه شان در عرصه بینالمللی به گونه ای رقم خورده که هیچ کس در جهان امروز این انتظار را ندارد که آمریکا در مدت زمان کوتاهی به حل پرونده ای برسد و تنها مسائل را پیچیده تر خواهد کرد.»
زارعی روی خوش نشان ندادن بازار کشورهای اسلامی به کالاهای آمریکایی را اولین ضربه متوجه اقتصاد امریکا د انسته و می گوید:«بدگمانی های زیادی در بین کشورهای اسلامی نسبت به تجارت با آمریکا ایجاد شده و مسلمانان ترجیح می دهند که پول خود را صرف خرید کالا از کشورهای دیگر کنند.اگر چه در برخی موارد کالاهای آمریکایی یک برتری نسبی هم نسبت به کالاهای کشور رقیب داشتند،اما با وجود این باز هم کالاهای آمریکایی از اقبال کمتری در بازار مسلمانان برخوردار بودهاند.این مسئله بحران زیادی برای آمریکاییها در پی داشته و کوله بار مشکلاتشان را سنگین ترکرده است.به وضوح قابل لمس است که در بازارهای مسلمانان به طورنسبی حجم کالای آمریکایی کمتر شده اند و در عوض کالاهای کشورهایی چون چین،فرانسه،آلمان و برخی کشورهای دیگر فراوان تر یافت می شوند.»
این کارشناس مسائل سیاسی با تعجب می گوید:«همه این اتفاقات-کم شدن حجم کالاهای آمریکایی در بازار مسلمانان- در حالی رخ می دهد که برخی دولتهای کشورهای اسلامی نظیر عربستان کاملا به سیاست های آمریکایی وابسته اند اما تجار،کسبه و مردم مسلمان این کشورها از خرید و فروش کالاهای آمریکایی اکراه دارند.این واقعیت ها نشان می دهند که سیاست تحریمی آمریکایی ها مناسبات اقتصادی آمریکا را با جهان اسلام دچار خدشه کرده است و سطح معاملات آمریکا در تجارت و صنعت با این کشورها کاهش چشمگیری داشته است.تنها در بخش معاملات جنگ افزاری همچنان رویه گذشته حفظ شده که آن هم به دلیل این است که بیشتر معاملات درشت تسلیحات در عرصه بین المللی در دست آمریکایی هاست.»
استقلال طلبی ایران
در برابر تک قطبی نگری آمریکا
شرکتهای اروپایی که هنگام تضعیف روابط اقتصادی آمریکا، روابط مستحکمی با ایران ایجاد کرده بودند، بسیار بیشتر از شرکتهای آمریکایی، البته به استثنای احتمالی شرکتهای نفتی و تولیدکنندگان هواپیما، مشتاق بهرهمند شدن از مزایای گسترش روابط تجاری و اقتصادی خود با ایران هستند.
متحدان آمریکا از هزینه تحریمها بر اقتصادشان آگاه هستند. علاوه براین، تحقیق جدید که در 14 جولای منتشر شد، به زیانهای اقتصادی انگلیس در نتیجه تحریمها اشاره میکند.
در حقیقت، صادرات انگلیس به ایران از 464 میلیون یورو [794 میلیون دلار] در سال 2005 به 83 میلیون یورو [142 میلیون دلار] در سال 2011 و حتی کمتر از 80 میلیون یورو [137 میلیون دلار] در سال 2013 کاهش یافته است.
عباس سلیمی نمین یک کارشناس مسائل سیاسی در گفت و گو با گزارشگر کیهان درباره مهمترین خسارتهایی که آمریکا طی تحریم دولت جمهوری اسلامی با آن مواجه شده است،می گوید:«اولین و جدیترین خسارت آمریکا این بود که موقعیت سوپر پاور-ابرقدرتی اش-تضعیف شد.تاریخ به ما نشان می دهد که هر کشوری که در گذشته دشمن آمریکا به حساب میآمده به هر طریق ممکن اعم از نقشه ها و توطئه های اقتصادی، فرهنکی ،سیاسی و ...از صحنه به در شده است الا دولت جمهوری اسلامی ایران.»
وی با ورق زدن صفحات تاریخ معاصر کشورمان توضیح می دهد:«زمانی شدت مخاصمات ایران و آمریکا بالا گرفت که رقیب سر سخت آمریکا اتحاد جماهیر شوروی در عرصه بین المللی کاملا از بین رفته بود و آمریکایی ها به خیال خام خودشان می توانستند یک جهان تک قطبی به سود صد در صدی نقشه های امپریالیستی خود بنا نهند. اما جمهوری اسلامی ایران تنها دولت و ملتی بود که روبروی این خواب و خیالات آمریکایی قد علم کرد.در این زمان ایران استقلال طلب بزرگترین خطر برای آمال آمریکا به حساب می آمد.جمهوری اسلامی ایران تا آنجا در برابر توطئه های آمریکا ایستادگی داشت که کم کم به الگویی برای ملتهای استقلال طلب دنیا تبدیل شد. نتیجه قهری همه این تغییرات این بود که اُفت پرستیژ آمریکا از موقعیت ابرقدرتی اش را در پی داشت.»
سبد شرکت های چند ملیتی
در صف سرمایهگذاری در ایران
اشتباه بزرگ آمریکا این بود که خیال می کرد اگر از ابزار تحریم اقتصادی کمک بگیرد پیروز میدان خواهد شد اما غافل از این که اتفاقا نه تنها نمی تواند رقیب خود را به زانو در آورد بلکه در چنین شرایطی- تحریم اقتصادی- استعدادهای کشور رقیب به خوبی شکوفا خواهد شد.
الان معدل تولید علم در کشورمان به حد بیشینه خود رسیده،این در حالی است که در همین زمان بیشترین فشارهای اقتصادی را از سوی آمریکا متحمل شده ایم.
عباس سلیمی نمین کارشناس مسائل سیاسی با بیان مطالب بالا در ادامه می گوید:«مورد دوم اینکه اتفاقا آنها در از دست دادن بازار نفت و گاز و سایرمنابع زیر زمینی ایران ضررکرده اند. از یک سو بازار فروش محصولات آمریکایی کاهش یافته و از سوی دیگر کمرنگ شدن معاملات متحدان آمریکا با ایران سبب شده که در آمریکا نیز شکاف اقتصادی ایجاد شود. اقتصاد کاپیتالیستی متکی به نظام سرمایه داری آمریکا و نیز حضور پررونق شرکتهای چند ملیتی درعرصه اقتصادی این کشور سبب شده که در پی تحریم های ایران و رکود معاملات شکافهای اقتصادی پدیدار شوند. بیشترین لطمات را شرکت های چند ملیتی آمریکایی متحمل شده اند تا آنجا که در دور جدید مذاکرات ایران وآمریکا این قبیل شرکت های چند ملیتی آمریکایی بیشترین اشتیاق و رغبت را برای در دست گرفتن بازار سرمایه گذاری در ایران نشان داده اند.به قول معروف زودتر از همه،آنها سبدشان را در صف گذاشته اند که بگویند ما در نوبت بوده ایم.»
این صاحب نظر مسائل ایران و آمریکا در تکمیل صحبت هایش می گوید:«یکی از فلسفه های وجودی انقلاب بیداری ملت ها بود که در دهه 60 از آن تحت عنوان صدور انقلاب یاد می شد.باید از هر طریق ممکن پیام استقلال طلبی و عزت مداری ایران به گوش ملت ها رسانده شود.چنانچه دیپلماسی عمومی دولت های 9 و 10 در این باب کاملا موثر بود و منشأ تحولات بزرگی در منطقه شد. آمریکا چاره ای ندارد جز اینکه قدرت ایران را بپذیرد،چرا که به جرات می توان گفت جمهوری اسلامی ایران تنها دولت مستقل منطقه خاورمیانه محسوب میشود. اگر چه ممکن است مردم ما انتقاداتی نسبت به برخی سیاست های داخلی و اقتصادی داشته باشند اما همواره پشتیبان نظامشان بوده و از سیاست های استقلالطلبی کشورشان حمایت کرده اند.»
ارزیابی نتایج تحریم،دشوارترین تحلیل برای آمریکا
حامیان تحریمها علیه ایران ادعا میکنند که ضرر و زیانی که به آنها وارد شده، بسیار کمتر از هزینهای است که میتوانست در صورت اتخاذ اقدام نظامی علیه ایران در پی داشته باشد.
"تریتا پارسی” رئیس شورای ملی ایرانیان آمریکا (وابسته به بنیاد راکفلر) و یکی از نویسندگان این گزارش، در مصاحبه با "المانیتور” می گوید: «این گزارش -14 جولای 2014- به این موضوع که آیا تحریمها ارزش آن را داشته است یا خیر، اشارهای نمیکند اما از آنجایی که تاکنون هیچ توافق هستهای صورت نگرفته، نقش تحریمها به شدت مبهم بوده است.»
"پارسی” در ادامه میگوید: «در حقیقت این گزارش،از جنبهای که تاکنون به طور کامل نادیده گرفته شده است، یعنی هزینه این تحریمها بر اقتصاد آمریکا، پرده برمیدارد. بحث در خصوص اینکه این تحریمها ارزش داشته است یا خیر؟ بدون حتی دانستن میزان ضرر و زیانی که این سیاست بر اقتصاد آمریکا وارد کرده است، بسیار دشوار است.»
اخیرا آمریکایی ها در آماری اعلام کرده اند که تحریم های اعمال شده علیه ایران بالغ بر 175 میلیارد دلار برای آمریکا هزینه در بر داشته که باعث از دست دادن فرصت های صادراتی در طول هیجده سال گذشته شده است.
به نقل از روزنامه وال استریت ژورنال، در واقع در این آمار نشان داده شده است که به چه اندازه تجارت مورد انتظار میان ایران و آمریکا میتوانست برای آمریکا سودمند باشد.
بر اساس بررسیهای صورت گرفته، تحریمهایی که سال ۱۹۹۵ به بعد از سوی آمریکا علیه ایران وضع شده، اقتصاد آمریکا را نیز با خسارات هنگفت مواجه کرده است.
این مسئله در واقع به مسئله ای تبدیل شده که کنگره آمریکا از آن طفره می رود. سخنگوی وزارت خزانهداری آمریکا درباره هزینه ناشی از تحریم ایران میگوید که 175 میلیارد دلار کمتر از یک درصد از صادرات آمریکا در این زمان بوده و چندان اهمیت نداشته است! اما دامنه خسارت های آمریکا طی تحریم ها در سخنان کارشناسان اقتصادی این کشور به خوبی مشهود است هرچند که دولتمردان آمریکایی بکوشند بر آن سر پوش بگذارند.
کیم برلی الیوت، کارشناس سیاست تجارت در مرکز جهانی توسعه که مطالعاتی درباره هزینه تحریمها در دهه 1990 داشته است، میگوید:«از آنجایی که هزینه از دست دادن تجارت با ایران به صورت مستقیم مانند اقدام نظامی قابل مشاهده نیست به همین خاطر متاسفانه چندان محاسبه نمیشود.»
این گزارش با عنوان "میلیاردها دلاری که اقتصاد آمریکا در نتیجه تحریم ایرانیها متضرر شده است”، در تاریخ 14 جولای 2014 منتشر شد.
با این حال کاملا روشن نیست که در صورت توافق نهایی احتمالی، با لغو تحریمها در کنار سایر محدودیتهایی که به احتمال زیاد باقی خواهند ماند، کسب و کارهای آمریکایی به چه میزان و سرعتی از مزایای لغو تحریمها بهرهمند خواهند شد. با اینکه کاخ سفید و کنگره آمریکا همواره ادعا میکند که تحریمهای شدید اقتصادی، عامل اصلی متقاعد کردن ایران برای آمدن به میز مذاکره بوده است، اما مسئله این جاست که هزینهای که این تحریمها بر اقتصاد آمریکا و متحدانش در پی داشته، به ندرت در کنگره آمریکا مورد بحث قرار گرفته است.
اُفت پرستیژآمریکایی در عرصه بین المللی
گزارشی که در بالا توصیفش را خواندیم
-خسارتهایی که آمریکا طی تحریم ایران متحمل شده است- برآورد میکند که در طول دوره تحریمهای ایران از سال 1995 تا سال 2012، آمریکا سالانه بین 51000 تا 66000 فرصت شغلی را از دست داده است.
سعدالله زارعی کارشناس وتحلیل گرمسائل سیاسی در گفت و گو با گزارشگر کیهان در باب خسارت هایی که امپریالیسم آمریکا طی تحریم های چندین ساله ایران متحمل شده می گوید:«دراین مدت به اعتبار آمریکا به شدت ضربه وارد شد. تا آنجا که جهان تک قطبی ساخته و پرداخته ذهنیت آمریکایی را زیر سوال برد.اساسا وقتی یک کشور قدرتمند در مواجهه با کشور کوچکتر از روش تحریم استفاده می کند نشان دهنده این است که آن به اصطلاح ابرقدرت نتوانسته از روش های طبیعی و رایج به هدفش دست پیدا کند و مشکلات خود را با کشور روبهرویش حل و فصل نماید.این در حقیقت به این معناست که دارد اعلام می کند:«از طریق عادی قادر به حل آن مسئله نیستم!»از همین منظر بعد ازشکست هایی که آمریکاییها در مواجهه با جمهوری اسلامی خوردند در دنیا متهم شدند به اینکه آمریکا دیگر قادر نیست مسائلش را حل و فصل کند و با شیوه هایی که در پیش می گیرد تنها به مسائل موجود دامن می زند.همین انتقادها و تحلیل ها به توانایی های آمریکا در سطح بین المللی آسیب های شدیدی وارد ساخت.»
وی ادامه می دهد:«الان شرایط برای آمریکایی ها در پی اعمال سیاست های بی نتیجه شان در عرصه بینالمللی به گونه ای رقم خورده که هیچ کس در جهان امروز این انتظار را ندارد که آمریکا در مدت زمان کوتاهی به حل پرونده ای برسد و تنها مسائل را پیچیده تر خواهد کرد.»
زارعی روی خوش نشان ندادن بازار کشورهای اسلامی به کالاهای آمریکایی را اولین ضربه متوجه اقتصاد امریکا د انسته و می گوید:«بدگمانی های زیادی در بین کشورهای اسلامی نسبت به تجارت با آمریکا ایجاد شده و مسلمانان ترجیح می دهند که پول خود را صرف خرید کالا از کشورهای دیگر کنند.اگر چه در برخی موارد کالاهای آمریکایی یک برتری نسبی هم نسبت به کالاهای کشور رقیب داشتند،اما با وجود این باز هم کالاهای آمریکایی از اقبال کمتری در بازار مسلمانان برخوردار بودهاند.این مسئله بحران زیادی برای آمریکاییها در پی داشته و کوله بار مشکلاتشان را سنگین ترکرده است.به وضوح قابل لمس است که در بازارهای مسلمانان به طورنسبی حجم کالای آمریکایی کمتر شده اند و در عوض کالاهای کشورهایی چون چین،فرانسه،آلمان و برخی کشورهای دیگر فراوان تر یافت می شوند.»
این کارشناس مسائل سیاسی با تعجب می گوید:«همه این اتفاقات-کم شدن حجم کالاهای آمریکایی در بازار مسلمانان- در حالی رخ می دهد که برخی دولتهای کشورهای اسلامی نظیر عربستان کاملا به سیاست های آمریکایی وابسته اند اما تجار،کسبه و مردم مسلمان این کشورها از خرید و فروش کالاهای آمریکایی اکراه دارند.این واقعیت ها نشان می دهند که سیاست تحریمی آمریکایی ها مناسبات اقتصادی آمریکا را با جهان اسلام دچار خدشه کرده است و سطح معاملات آمریکا در تجارت و صنعت با این کشورها کاهش چشمگیری داشته است.تنها در بخش معاملات جنگ افزاری همچنان رویه گذشته حفظ شده که آن هم به دلیل این است که بیشتر معاملات درشت تسلیحات در عرصه بین المللی در دست آمریکایی هاست.»
استقلال طلبی ایران
در برابر تک قطبی نگری آمریکا
شرکتهای اروپایی که هنگام تضعیف روابط اقتصادی آمریکا، روابط مستحکمی با ایران ایجاد کرده بودند، بسیار بیشتر از شرکتهای آمریکایی، البته به استثنای احتمالی شرکتهای نفتی و تولیدکنندگان هواپیما، مشتاق بهرهمند شدن از مزایای گسترش روابط تجاری و اقتصادی خود با ایران هستند.
متحدان آمریکا از هزینه تحریمها بر اقتصادشان آگاه هستند. علاوه براین، تحقیق جدید که در 14 جولای منتشر شد، به زیانهای اقتصادی انگلیس در نتیجه تحریمها اشاره میکند.
در حقیقت، صادرات انگلیس به ایران از 464 میلیون یورو [794 میلیون دلار] در سال 2005 به 83 میلیون یورو [142 میلیون دلار] در سال 2011 و حتی کمتر از 80 میلیون یورو [137 میلیون دلار] در سال 2013 کاهش یافته است.
عباس سلیمی نمین یک کارشناس مسائل سیاسی در گفت و گو با گزارشگر کیهان درباره مهمترین خسارتهایی که آمریکا طی تحریم دولت جمهوری اسلامی با آن مواجه شده است،می گوید:«اولین و جدیترین خسارت آمریکا این بود که موقعیت سوپر پاور-ابرقدرتی اش-تضعیف شد.تاریخ به ما نشان می دهد که هر کشوری که در گذشته دشمن آمریکا به حساب میآمده به هر طریق ممکن اعم از نقشه ها و توطئه های اقتصادی، فرهنکی ،سیاسی و ...از صحنه به در شده است الا دولت جمهوری اسلامی ایران.»
وی با ورق زدن صفحات تاریخ معاصر کشورمان توضیح می دهد:«زمانی شدت مخاصمات ایران و آمریکا بالا گرفت که رقیب سر سخت آمریکا اتحاد جماهیر شوروی در عرصه بین المللی کاملا از بین رفته بود و آمریکایی ها به خیال خام خودشان می توانستند یک جهان تک قطبی به سود صد در صدی نقشه های امپریالیستی خود بنا نهند. اما جمهوری اسلامی ایران تنها دولت و ملتی بود که روبروی این خواب و خیالات آمریکایی قد علم کرد.در این زمان ایران استقلال طلب بزرگترین خطر برای آمال آمریکا به حساب می آمد.جمهوری اسلامی ایران تا آنجا در برابر توطئه های آمریکا ایستادگی داشت که کم کم به الگویی برای ملتهای استقلال طلب دنیا تبدیل شد. نتیجه قهری همه این تغییرات این بود که اُفت پرستیژ آمریکا از موقعیت ابرقدرتی اش را در پی داشت.»
سبد شرکت های چند ملیتی
در صف سرمایهگذاری در ایران
اشتباه بزرگ آمریکا این بود که خیال می کرد اگر از ابزار تحریم اقتصادی کمک بگیرد پیروز میدان خواهد شد اما غافل از این که اتفاقا نه تنها نمی تواند رقیب خود را به زانو در آورد بلکه در چنین شرایطی- تحریم اقتصادی- استعدادهای کشور رقیب به خوبی شکوفا خواهد شد.
الان معدل تولید علم در کشورمان به حد بیشینه خود رسیده،این در حالی است که در همین زمان بیشترین فشارهای اقتصادی را از سوی آمریکا متحمل شده ایم.
عباس سلیمی نمین کارشناس مسائل سیاسی با بیان مطالب بالا در ادامه می گوید:«مورد دوم اینکه اتفاقا آنها در از دست دادن بازار نفت و گاز و سایرمنابع زیر زمینی ایران ضررکرده اند. از یک سو بازار فروش محصولات آمریکایی کاهش یافته و از سوی دیگر کمرنگ شدن معاملات متحدان آمریکا با ایران سبب شده که در آمریکا نیز شکاف اقتصادی ایجاد شود. اقتصاد کاپیتالیستی متکی به نظام سرمایه داری آمریکا و نیز حضور پررونق شرکتهای چند ملیتی درعرصه اقتصادی این کشور سبب شده که در پی تحریم های ایران و رکود معاملات شکافهای اقتصادی پدیدار شوند. بیشترین لطمات را شرکت های چند ملیتی آمریکایی متحمل شده اند تا آنجا که در دور جدید مذاکرات ایران وآمریکا این قبیل شرکت های چند ملیتی آمریکایی بیشترین اشتیاق و رغبت را برای در دست گرفتن بازار سرمایه گذاری در ایران نشان داده اند.به قول معروف زودتر از همه،آنها سبدشان را در صف گذاشته اند که بگویند ما در نوبت بوده ایم.»
این صاحب نظر مسائل ایران و آمریکا در تکمیل صحبت هایش می گوید:«یکی از فلسفه های وجودی انقلاب بیداری ملت ها بود که در دهه 60 از آن تحت عنوان صدور انقلاب یاد می شد.باید از هر طریق ممکن پیام استقلال طلبی و عزت مداری ایران به گوش ملت ها رسانده شود.چنانچه دیپلماسی عمومی دولت های 9 و 10 در این باب کاملا موثر بود و منشأ تحولات بزرگی در منطقه شد. آمریکا چاره ای ندارد جز اینکه قدرت ایران را بپذیرد،چرا که به جرات می توان گفت جمهوری اسلامی ایران تنها دولت مستقل منطقه خاورمیانه محسوب میشود. اگر چه ممکن است مردم ما انتقاداتی نسبت به برخی سیاست های داخلی و اقتصادی داشته باشند اما همواره پشتیبان نظامشان بوده و از سیاست های استقلالطلبی کشورشان حمایت کرده اند.»
ارزیابی نتایج تحریم،دشوارترین تحلیل برای آمریکا
حامیان تحریمها علیه ایران ادعا میکنند که ضرر و زیانی که به آنها وارد شده، بسیار کمتر از هزینهای است که میتوانست در صورت اتخاذ اقدام نظامی علیه ایران در پی داشته باشد.
"تریتا پارسی” رئیس شورای ملی ایرانیان آمریکا (وابسته به بنیاد راکفلر) و یکی از نویسندگان این گزارش، در مصاحبه با "المانیتور” می گوید: «این گزارش -14 جولای 2014- به این موضوع که آیا تحریمها ارزش آن را داشته است یا خیر، اشارهای نمیکند اما از آنجایی که تاکنون هیچ توافق هستهای صورت نگرفته، نقش تحریمها به شدت مبهم بوده است.»
"پارسی” در ادامه میگوید: «در حقیقت این گزارش،از جنبهای که تاکنون به طور کامل نادیده گرفته شده است، یعنی هزینه این تحریمها بر اقتصاد آمریکا، پرده برمیدارد. بحث در خصوص اینکه این تحریمها ارزش داشته است یا خیر؟ بدون حتی دانستن میزان ضرر و زیانی که این سیاست بر اقتصاد آمریکا وارد کرده است، بسیار دشوار است.»