kayhan.ir

کد خبر: ۱۸۸۱۹
تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱۳۹۳ - ۲۲:۰۶

یک دغدغه و یک پرسش!(نگاه)

فرهنگ برآمده از عناصری چون «دین» است.از آنجا که انقلاب اسلامی ایران برکشیده‌ای از دین مبین اسلام است، رخدادی به ذات فرهنگی به شمار می‌آید.
اساسا هم وجه بارز و روشن تمایز انقلاب 57 مردم ایران با دیگر انقلاب‌های بزرگ جهان مانند انقلاب  فرانسه در سال 1789 یا انقلاب روسیه در سال 1917در وجه عمده فرهنگی معنا می‌شود.
انقلاب اسلامی واکنشی بود به فساد اخلاقی طبقه حاکم و کلیت جامعه، واکنشی بود به استعمار فرهنگی و به دنبال آن استعمار سیاسی و اقتصادی و ...که وابستگی ذهنی و فکری ملت ایران را سبب‌ساز شده بود!
انقلاب اسلامی پاسخی در خور بود به مسئولیت‌نشناسی  حاکمیت خودکامه نسبت به سرنوشت انسان‌ها و بی‌اعتنایی به رستگاری دنیوی و اخروی ملت ایران!
انقلاب اسلامی تلاشی جانانه بود برای صیانت از مکارم اخلاقی  به عنوان ضامن رستگاری فرد و جامعه انسانی، بدون نگاه به حدود جغرافیایی!
از این رو؛ تخریب بعد فرهنگی نظام جمهوری اسلامی؛ ساختاری که برآمده انقلاب اسلامی است، به معنای هدم آرمان‌‌ها و دستاوردهای   کل انقلاب و نظام و فرد و جامعه ارزش‌گرا، تلقی می‌شود.
چنین است که دغدغه‌مندی نخبگان جامعه و در راس آنها و پیشتر از همگان رهبری نظام - امام خامنه‌ای - نسبت به مقوله فرهنگ - فرهنگ والای اسلامی- کاملا حساب شده، درست و بجا و طبیعی و از روی تعهد دینی و انسانی ارزیابی می‌شود.
معظم له، در دیدار روز دوشنبه خود با هیئت دولت، ضمن بازگویی نگرانی فرهنگی خود، تاکید کردندکه؛ «اشتباهات فرهنگی به راحتی قابل جبران نیستند.»
ارزش‌های فرهنگی  همان‌گونه که در مدت کوتاه و به سادگی رخ نمی‌نمایند و در ذهن و جان فرد و جامعه نهادینه نمی‌شوند؛ با اشتباه در نوع ترویج و یا با بی‌اعتنایی بدانها، به سرعت در نگاه‌‌ها رنگ می‌بازند و در اذهان تبدیل به ضد‌ارزش می‌شوند!
علمای دین و سیاست و تاریخ، همواره در تحلیل سقوط  نظام و جامعه اسلامی اندلس در قرن 15 میلادی، به مقوله فرهنگ اشاره می‌کنند.
در آن دیار، دشمن از سلاح سرد بهره نگرفت، پرچم نبرد فرهنگی برافراشت و با ترویج ضد‌ارزش‌ها، ارزش‌ها را در قاب نگاه‌‌ها کمرنگ و ضد‌ارزش جلوه داد تا آنجا که براندازی فرهنگی کاملا میسر شد. اکنون از آن روزگار اسلامی، آیا نشانه‌ای در اندلس به جا مانده است؟!
با تاسف باید گفت و اعتراف کرد تاکنون از حیث گستراندن فرهنگ (اسلامی) چنان که باید موفق عمل نکرده‌ایم؛ به پنج دلیل بزرگ:
یک: ناآگاهی، کارنابلدی و مرعوبیت برخی از کارگزاران فرهنگی کشور،
دو: کمبود صاحبان بصیرت فعال در حوزه فرهنگ، کسانی که اعتماد به نفس دارند، به انقلاب و نظام علاقه‌مندند، آگاهند، هنرمند و نظریه‌پرداز حرفه‌ای و خلاق‌اند و با اطلاعات به روز، ضرورت‌های بهنگام را می‌شناسند،
سه: سترون بودن دستگاه‌های اجرایی در عرصه فرهنگ،
چهار: هجوم بی‌امان بدخواهان داخلی و خارجی به ساحت فرهنگ،
پنج: فتح برخی رسانه‌های داخلی به دست بدخواهان و مجال‌دهی به عناصر ضد‌فرهنگی و حمایت برخی سیاستمداران متنفذ از چنین رسانه‌‌ها و اذناب‌شان،
از این روست که صیانت فرهنگی و شناسایی و تربیت نخبگان و سربازان عرصه فرهنگی و ایجاد رسانه‌های متعهد «باید» به شمار می‌آید. حال پرسش این است که دستگاه فرهنگی کنونی کشور تا چه اندازه شایسته پرداخت به «باید» هدف اشاره است؟!
رویداد‌هایی مانند برپایی جشنواره شعر فجر که هجومی به ساحت ادبیات متعهد کشور و مبانی نظام به دست بخشی از دولت تلقی شد، اهتمام دستگاه یاد شده به حمایت از رسانه‌های معاند داخلی و برخورد با رسانه‌های متعهد به اصول انقلاب و... مصادیق دیگر، نمی‌تواند مایه امیدی برای دلواپسان فرهنگ به شمار آید!
پژمان کریمی