دموکراسی دروغین آمریکا در خاورمیانه
سران کاخ سفید با تکیه بر نگاه ساموئل هانتینگتون به خاورمیانه که همان جنگ با تمدن اسلامی است جنگ تمامعیاری را علیه دموکراسی در این منطقه آغاز کردهاند.
یکی از الزامات ارزشهای آمریکایی احترام به رأی مردم و به عبارت دیگر، التزام به دموکراسی است. اما رفتار واشنگتن در خاورمیانه نه التزام به دموکراسی که برعکس، نادیده گرفتن رأی مردم و حمایت از حکومتهای خودکامه مرتجع است.
اگر پس از 11 سپتامبر، مبارزه با تروریسم به یکی از جوانب واضح ارزشهای آمریکایی در افکار عمومی بدل شده بود، پس از بیداری اسلامی افکار عمومی جهان به وضوح شاهد اتحاد و ائتلاف کاخ سفید با همان تروریستهایی بودکه ایالات متحده، افغانستان را به بهانه نابودی آنان به اشغال خود درآورد.
* سرنوشت اولین رئیسجمهور منتخب
انقلاب مصر که حسنی مبارک، حافظ منافع غرب در شمال آفریقا را از قدرت برکنار کرد، خیلی زود به یک «انتخابات» منجر و «محمد مرسی»، عضو سابق اخوانالمسلمین به عنوان اولین رئیسجمهور منتخب مصر برگزیده شد. به عملکرد مرسی در دوران کوتاه یکساله ریاست جمهوریاش انتقاد وارد است اما این نکته را هم نمیتوان از نظر دور داشت که وی به عنوان یک رئیس جمهور منتخب، با شبه کودتای نظامیان مصری از قدرت برکنار شد.
***
دولت برآمده از کودتا اگرچه با انتقادات کماثر مقامات آمریکایی مواجه شد اما دیری نپایید که کودتا از یاد سران کاخسفید رفت. آمریکا حتی حاضر نشد آنچه در مصر رخ داده را کودتا بخواند تا مبادا مجبور به قطع کمکهای نظامی به ارتش مصر شود. آمریکا حتی حاضر نشد در قبال کشتار یکباره 2000 عضو اخوانالمسلمین در خیابانهای مصر موضعگیری کند.
اکنون در مصر با حضور زیر 50درصدی مردم در انتخاباتی که نتیجه آن از قبل روشن بود، عبدالفتاح السیسی به ریاست جمهوری رسیده و حرکت نظامیان را بار دیگر احیا کرده است. اینها تعارضی با ارزشهای آمریکایی ندارد چرا که منافع ایالات متحده را تأمین کرده است.
***
آنچه از ارزشهای آمریکایی در مصر دیده شد، چیزی جز منفعتگرایی صرف نبود. نباید فراموش کرد که در دوران جنگ سرد و تنها در آمریکای لاتین، ایالات متحده بیش از 20 کودتا علیه دولتهای مردمی در آمریکای لاتین ترتیب داد و نباید از یاد برد که تا سالگرد کودتای آمریکایی 28مرداد در ایران زمان زیادی باقی نمانده است. از اینرو، حمایت واشنگتن از کودتا نباید آنقدرها هم عجیب به نظر برسد.
* سوریه، حمایت از تروریسم تا نفی انتخابات
پس از بحران سوریه که در سه سال گذشته به مرگ حدود 200هزار نفر و آواره شدن میلیونها نفر دیگر، تخریب شهرها، زیرساختها و منازل مردم و توسعه توان تروریستها در خاورمیانه انجامید، تقریبا هیچ تردیدی باقی نماند که ایالات متحده در خاورمیانه هرگاه لازم ببیند، با تروریستهای تکفیری همکاری میکند.
تردیدی نیست که بخش اعظم تجهیزات، تسلیحات و کمکهای مالی اعطایی به مخالفان سوریه یا مستقیما از سوی ایالات متحده و یا با هماهنگی این کشور در اختیار تروریستها قرار میگیرد. پایگاه تحلیلی گلوبال ریسرچ در فروردین ماه سال جاری در گزارشی اذعان کرد که شورشیان افراطی سوریه سلاحهای خود را از آمریکا دریافت میکنند.
***
پس از سالها بحران، در انتخاباتی با مشارکت بیش از 70درصد، بشاراسد که این روزها به نماد مبارزه با تروریسم در سوریه بدل شده است، با 88درصد آرا بار دیگر به عنوان رئیسجمهور سوریه انتخاب شد. اما واکنش مقامات آمریکایی به این نماد دموکراسی یعنی انتخابات چه بود؟ سخنگوی کاخسفید چند روز پیش از انتخابات سوریه رسما اعلام کرد که واشنگتن نتایج آن را به رسمیت نخواهد شناخت. پس از انتخابات نیز سوزان رایس، مشاور امنیت ملی کاخ سفید از افزایش کمکها به تروریستهای سوری سخن گفت. وی همچنین از تحویل سلاحهای مرگبار به تروریستها خبر داد.
ارزشهای آمریکایی در سوریه نیز ماهیت خود را به نمایش گذاردند و نشان دادند که آمریکا و متحدانش از دموکراسی چه برداشتی دارند.
* بحرین، اکثریت محروم
انقلاب فراموش شده بحرین یکی از نمادهای ماهیت دموکراسیخواهی ایالات متحده در خاورمیانه است. به نوشته «پهپه اسکوبار»، روزنامهنگار آسیا تایمز، بحرین قربانی یک معامله کثیف بین ایالات متحده و عربستان سعودی شده است. وقتی ایالات متحده و متحدانش در حال برنامهریزی برای حمله لیبی بودند، نیاز داشتند تا اتحادیه عرب هم از آنها حمایت کند. این حمایت را سعودیها فراهم آوردند و در مقابل اجازه یافتند تا به بحرین لشکرکشی کرده و انقلاب این کشور را سرکوب کنند.
بحرین، مقر ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکاست، بنابراین مقامات آمریکایی به دقت شرایط سیاسی این کشور را زیرنظر دارند. حتماً این مقامات آمریکایی به خوبی میدانند که پای یک وزیر شیعه تاکنون به برخی از وزارتخانههای بحرین نرسیده است و حال آنکه قریب به 70درصد جمعیت بحرین را شیعیان تشکیل میدهند.
ایالات متحده در بحرین سکوت کرده تا خاندانی حکومت کند که حافظ منافع واشنگتن باشد.
* عراق، بیاعتنایی به رأی مردم
از انتخابات عراق زمان زیادی نمیگذرد. در این انتخابات ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری مالکی، حائز اکثریت نسبی شد، هرچند که برای تشکیل دولت نیازمند ائتلاف با برخی احزاب دیگر است. البته در عراق پس از اشغال، تشکیل دولت ائتلافی امر غریبی نبوده و نیست.
با این حال، اندکی پس از انتخابات و پیش از تشکیل دولت جدید، عراق دچار بحرانی شد که قطعاً سرنوشت دولت آینده را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد. این بحران که هنوز هم ادامه دارد، باعث شده که استان نینوا تقریباً از کنترل دولت مرکزی خارج شود و استان صلاحالدین و بخشهای دیگری از عراق هم به صحنه زد و خوردهای کمسابقهای تبدیل شود.
نکته دیگر آنکه عامل این بحران، بخشی از تروریسمی بود که در سوریه تقویت شده است. گروهک تروریستی دولت اسلامی عراق و شام در عراق تشکیل شد اما درپی آغاز بحران سوریه تمرکز خود را بر این کشور نهاد و به لطف کمکهای مالی و تسلیحاتی متحدان ایالات متحده به شدت تقویت شد.
آتشافروزی این گروهک تروریستی در عراق از سال گذشته و در استان الانبار آغاز شد. ارتش عراق از همان زمان با تروریستهای داعش در الانبار درگیر شد اما وقتی این گروهک تروریستی از گرفتن نتیجه در سوریه ناامید شد، بار دیگر بر عراق تمرکز کرد. توحش خاص این گروه و آموزشهایی که نیروهای بعثی آن در دوران صدام حسین دیدهاند، باعث شد تا به سرعت بتواند در مراحل اولیه پیشروی کند.بحران کنونی در واقع ریشه در اشغالگری آمریکا در عراق دارد. تا پیش از اشغال عراق توسط ایالات متحده و انگلیس، حتی یک جنایت از سوی گروههای تکفیری در عراق ثبت نشده بود. پس از سال2003 بود که این گروهها به بهانه جهاد علیه اشغالگران جای پای خود را در عراق باز کردند. آمریکاییها تا زمانی که در عراق بودند، درگیریهای شدیدی با گروههای تکفیری داشتند و پس از خروج خود از عراق، تروریسم تکفیری را برای ارتشی نوپا و ناآشنا با الزامات جنگ به میراث گذاشتند.در شرایط فعلی، واشنگتن نهتنها هیچ مسئولیتی را در قبال این تروریسم در عراق نمیپذیرد، بلکه از راهحل سیاسی در این کشور سخن میگوید؛ حال آنکه تروریستهایی که سلاح در دست گرفتند تا به زعم خود دولت اسلامی تأسیس کنند، هرگز حاضر به مذاکره نمیشوند.جان کری، وزیر خارجه و باراک اوباما، رئیسجمهور از دولت فراگیر در عراق سخن گفتهاند. منظور این افراد از دولت فراگیر کاملاً مشخص نیست؛ اگر منظور تشکیل دولت توسط احزابی است که رأی بیشتری آوردهاند، طبعاً قابل پذیرش است اما اگر منظور دخالت کسانی در دولت آینده عراق است که ملت عراق در انتخابات دست رد به سینه آنها زده، بدیهی است که قابل پذیرش نیست.به هرحال در خاورمیانه، دموکراسیخواهی آمریکاییها سرابی بیش نیست؛ هدف از استقرار دموکراسی از نوع آمریکایی به آشوب کشیدن کشورهای منطقه است. اگر نتیجه دموکراسی درجهت منافع کاخ سفید نباشد، آمریکاییها آن کشور را به آتش میکشند.
خبرگزاری فارس
اگر پس از 11 سپتامبر، مبارزه با تروریسم به یکی از جوانب واضح ارزشهای آمریکایی در افکار عمومی بدل شده بود، پس از بیداری اسلامی افکار عمومی جهان به وضوح شاهد اتحاد و ائتلاف کاخ سفید با همان تروریستهایی بودکه ایالات متحده، افغانستان را به بهانه نابودی آنان به اشغال خود درآورد.
* سرنوشت اولین رئیسجمهور منتخب
انقلاب مصر که حسنی مبارک، حافظ منافع غرب در شمال آفریقا را از قدرت برکنار کرد، خیلی زود به یک «انتخابات» منجر و «محمد مرسی»، عضو سابق اخوانالمسلمین به عنوان اولین رئیسجمهور منتخب مصر برگزیده شد. به عملکرد مرسی در دوران کوتاه یکساله ریاست جمهوریاش انتقاد وارد است اما این نکته را هم نمیتوان از نظر دور داشت که وی به عنوان یک رئیس جمهور منتخب، با شبه کودتای نظامیان مصری از قدرت برکنار شد.
***
دولت برآمده از کودتا اگرچه با انتقادات کماثر مقامات آمریکایی مواجه شد اما دیری نپایید که کودتا از یاد سران کاخسفید رفت. آمریکا حتی حاضر نشد آنچه در مصر رخ داده را کودتا بخواند تا مبادا مجبور به قطع کمکهای نظامی به ارتش مصر شود. آمریکا حتی حاضر نشد در قبال کشتار یکباره 2000 عضو اخوانالمسلمین در خیابانهای مصر موضعگیری کند.
اکنون در مصر با حضور زیر 50درصدی مردم در انتخاباتی که نتیجه آن از قبل روشن بود، عبدالفتاح السیسی به ریاست جمهوری رسیده و حرکت نظامیان را بار دیگر احیا کرده است. اینها تعارضی با ارزشهای آمریکایی ندارد چرا که منافع ایالات متحده را تأمین کرده است.
***
آنچه از ارزشهای آمریکایی در مصر دیده شد، چیزی جز منفعتگرایی صرف نبود. نباید فراموش کرد که در دوران جنگ سرد و تنها در آمریکای لاتین، ایالات متحده بیش از 20 کودتا علیه دولتهای مردمی در آمریکای لاتین ترتیب داد و نباید از یاد برد که تا سالگرد کودتای آمریکایی 28مرداد در ایران زمان زیادی باقی نمانده است. از اینرو، حمایت واشنگتن از کودتا نباید آنقدرها هم عجیب به نظر برسد.
* سوریه، حمایت از تروریسم تا نفی انتخابات
پس از بحران سوریه که در سه سال گذشته به مرگ حدود 200هزار نفر و آواره شدن میلیونها نفر دیگر، تخریب شهرها، زیرساختها و منازل مردم و توسعه توان تروریستها در خاورمیانه انجامید، تقریبا هیچ تردیدی باقی نماند که ایالات متحده در خاورمیانه هرگاه لازم ببیند، با تروریستهای تکفیری همکاری میکند.
تردیدی نیست که بخش اعظم تجهیزات، تسلیحات و کمکهای مالی اعطایی به مخالفان سوریه یا مستقیما از سوی ایالات متحده و یا با هماهنگی این کشور در اختیار تروریستها قرار میگیرد. پایگاه تحلیلی گلوبال ریسرچ در فروردین ماه سال جاری در گزارشی اذعان کرد که شورشیان افراطی سوریه سلاحهای خود را از آمریکا دریافت میکنند.
***
پس از سالها بحران، در انتخاباتی با مشارکت بیش از 70درصد، بشاراسد که این روزها به نماد مبارزه با تروریسم در سوریه بدل شده است، با 88درصد آرا بار دیگر به عنوان رئیسجمهور سوریه انتخاب شد. اما واکنش مقامات آمریکایی به این نماد دموکراسی یعنی انتخابات چه بود؟ سخنگوی کاخسفید چند روز پیش از انتخابات سوریه رسما اعلام کرد که واشنگتن نتایج آن را به رسمیت نخواهد شناخت. پس از انتخابات نیز سوزان رایس، مشاور امنیت ملی کاخ سفید از افزایش کمکها به تروریستهای سوری سخن گفت. وی همچنین از تحویل سلاحهای مرگبار به تروریستها خبر داد.
ارزشهای آمریکایی در سوریه نیز ماهیت خود را به نمایش گذاردند و نشان دادند که آمریکا و متحدانش از دموکراسی چه برداشتی دارند.
* بحرین، اکثریت محروم
انقلاب فراموش شده بحرین یکی از نمادهای ماهیت دموکراسیخواهی ایالات متحده در خاورمیانه است. به نوشته «پهپه اسکوبار»، روزنامهنگار آسیا تایمز، بحرین قربانی یک معامله کثیف بین ایالات متحده و عربستان سعودی شده است. وقتی ایالات متحده و متحدانش در حال برنامهریزی برای حمله لیبی بودند، نیاز داشتند تا اتحادیه عرب هم از آنها حمایت کند. این حمایت را سعودیها فراهم آوردند و در مقابل اجازه یافتند تا به بحرین لشکرکشی کرده و انقلاب این کشور را سرکوب کنند.
بحرین، مقر ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکاست، بنابراین مقامات آمریکایی به دقت شرایط سیاسی این کشور را زیرنظر دارند. حتماً این مقامات آمریکایی به خوبی میدانند که پای یک وزیر شیعه تاکنون به برخی از وزارتخانههای بحرین نرسیده است و حال آنکه قریب به 70درصد جمعیت بحرین را شیعیان تشکیل میدهند.
ایالات متحده در بحرین سکوت کرده تا خاندانی حکومت کند که حافظ منافع واشنگتن باشد.
* عراق، بیاعتنایی به رأی مردم
از انتخابات عراق زمان زیادی نمیگذرد. در این انتخابات ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری مالکی، حائز اکثریت نسبی شد، هرچند که برای تشکیل دولت نیازمند ائتلاف با برخی احزاب دیگر است. البته در عراق پس از اشغال، تشکیل دولت ائتلافی امر غریبی نبوده و نیست.
با این حال، اندکی پس از انتخابات و پیش از تشکیل دولت جدید، عراق دچار بحرانی شد که قطعاً سرنوشت دولت آینده را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد. این بحران که هنوز هم ادامه دارد، باعث شده که استان نینوا تقریباً از کنترل دولت مرکزی خارج شود و استان صلاحالدین و بخشهای دیگری از عراق هم به صحنه زد و خوردهای کمسابقهای تبدیل شود.
نکته دیگر آنکه عامل این بحران، بخشی از تروریسمی بود که در سوریه تقویت شده است. گروهک تروریستی دولت اسلامی عراق و شام در عراق تشکیل شد اما درپی آغاز بحران سوریه تمرکز خود را بر این کشور نهاد و به لطف کمکهای مالی و تسلیحاتی متحدان ایالات متحده به شدت تقویت شد.
آتشافروزی این گروهک تروریستی در عراق از سال گذشته و در استان الانبار آغاز شد. ارتش عراق از همان زمان با تروریستهای داعش در الانبار درگیر شد اما وقتی این گروهک تروریستی از گرفتن نتیجه در سوریه ناامید شد، بار دیگر بر عراق تمرکز کرد. توحش خاص این گروه و آموزشهایی که نیروهای بعثی آن در دوران صدام حسین دیدهاند، باعث شد تا به سرعت بتواند در مراحل اولیه پیشروی کند.بحران کنونی در واقع ریشه در اشغالگری آمریکا در عراق دارد. تا پیش از اشغال عراق توسط ایالات متحده و انگلیس، حتی یک جنایت از سوی گروههای تکفیری در عراق ثبت نشده بود. پس از سال2003 بود که این گروهها به بهانه جهاد علیه اشغالگران جای پای خود را در عراق باز کردند. آمریکاییها تا زمانی که در عراق بودند، درگیریهای شدیدی با گروههای تکفیری داشتند و پس از خروج خود از عراق، تروریسم تکفیری را برای ارتشی نوپا و ناآشنا با الزامات جنگ به میراث گذاشتند.در شرایط فعلی، واشنگتن نهتنها هیچ مسئولیتی را در قبال این تروریسم در عراق نمیپذیرد، بلکه از راهحل سیاسی در این کشور سخن میگوید؛ حال آنکه تروریستهایی که سلاح در دست گرفتند تا به زعم خود دولت اسلامی تأسیس کنند، هرگز حاضر به مذاکره نمیشوند.جان کری، وزیر خارجه و باراک اوباما، رئیسجمهور از دولت فراگیر در عراق سخن گفتهاند. منظور این افراد از دولت فراگیر کاملاً مشخص نیست؛ اگر منظور تشکیل دولت توسط احزابی است که رأی بیشتری آوردهاند، طبعاً قابل پذیرش است اما اگر منظور دخالت کسانی در دولت آینده عراق است که ملت عراق در انتخابات دست رد به سینه آنها زده، بدیهی است که قابل پذیرش نیست.به هرحال در خاورمیانه، دموکراسیخواهی آمریکاییها سرابی بیش نیست؛ هدف از استقرار دموکراسی از نوع آمریکایی به آشوب کشیدن کشورهای منطقه است. اگر نتیجه دموکراسی درجهت منافع کاخ سفید نباشد، آمریکاییها آن کشور را به آتش میکشند.
خبرگزاری فارس