اخبار ویژه
درس دموکراسی نامزدهای اصولگرا
به آشوبگران لیبرال
نامزدهای اصولگرا با پذیرفتن دعوت رئیسجمهور، درس دموکراسی به لیبرالهایی دادند که 5 سال پیش در برابر رأی مردم تمکین نکردند و به جای تبریک، اقدام به آشوب خیابانی کردند.
روز شنبه و در حالی که علیاکبر ولایتی در سفر خارجی بود، 6 نامزد انتخابات 92 (قالیباف، جلیلی، حداد عادل، رضایی، غرضی و عارف) دعوت رئیسجمهور را پذیرفته و در جلسه همدلی شرکت کردند و سپس نمازجماعت را به همراه روحانی برگزار کردند.
درباره این اتفاق، وبسایت «فردا» ضمن تحلیلی نوشت: در سالروز برگزاری انتخابات یازدهم ریاستجمهوری نامزدهای انتخاباتی میهمان رئیسجمهور بودند؛ ضیافتی که بوی وفاق سیاسی و بلوغ دموکراسی در کشور را میداد. موضوعی که فقدان آن در سال88 سبب ایجاد اغتشاش در کشور شد که طی آن در حدود هشت ماه کشور درگیر شعلهافروزیهای عوامل افراطی لیبرالها بود. اگر به دیروز و امروز نگاهی بیندازیم این تفاوت از زمین تا آسمان است. آن روز نامزدهای رقیب بعد از انتخابات ریاستجمهوری نه تنها به فرد پیروز انتخابات تبریک نگفتند بلکه انتخابات را مردود شمرده و مسئله تقلب در انتخابات را مطرح کردند. موضوعی که دستاویزی برای دخالتهای بیگانگان در کشورمان شد.
فردا مینویسد: نامزدهای لیبرال در این جریان نتوانستند شکستشان از رقیب را تحمل کنند و این عدم تحمل و بلوغ سیاسی سبب شد تا آتشافراط و کینهورزی شعلهور شود و برنامهریزی برای ایجاد اغتشاش و اردوکشیهای خیابانی صورت گیرد. در واقع رقبای شکستخورده، شکستشان در انتخابات را نه تنها قبول نکردند بلکه سعی کردند دموکراسی را از صندوقهای رای به خیابانها بکشانند و با تاکتیک «فشار از پایین چانهزنی از بالا» اهدافشان را پیش ببرند و همین امر سبب شد تا کشور دچار ناامنی شود. به این جهت اینکه عدم بلوغ سیاسی نامزدهای لیبرال در جریان سال 88 سبب ایجاد اغتشاش و بینظمی در کشور شد سخنی به گزافه نیست.
در ادامه این تحلیل آمده است: جالب اینجاست که رقبای حسن روحانی بیشتر از جریان اصولگرا هستند و کمتر داعیه مباحث آزادی و دموکراسی و... که لیبرالها خود را در این عرصه مدعی میدانند، دارند اما درک و شعور بالایشان از دموکراسی و رعایت قواعد بازی را به نمایش میگذارند.
در همین زمینه محمدکاظم انبارلویی سردبیر روزنامه رسالت در تحلیلی خاطر نشان کرد: برخی روزنامههای دومخردادی عکس مصاحبه رئیسجمهور با خبرنگاران داخلی و خارجی را به همراه عکس یادگاری آقای روحانی با رقبای خود که در صفحه اول خود به چاپ رساندند و با تیتر درشت از قول رئیس دولت نوشتند «رای مردم در 24 خرداد نه بزرگ به تندروها بود». برخی هم نوشتند پیام انتخابات 24 خرداد نه به افراطیون داخل و خارج بود. راستی کدام یک از نامزدهای هشتگانه انتخابات سال 92 تندرو و افراطی بودند؟ کدام یک تندروی و افراطیگری را نمایندگی میکردند؟ اگر از آقای روحانی سوال شود، قاعدتا خواهد گفت هیچ یک! چرا که او حاضر نیست عکس خود را در یک قاب با تندروها و افراطیون داشته باشد.
وی ادامه میدهد: اگر در میان نامزدها و رقبای آقای روحانی، افراطی و تندرو وجود ندارد، او با چه کسی از افراطیون و تندروها در انتخابات سال 92 رقابت کرده که پیروز میدان بوده است؟ به نظر میرسد به لحاظ اخلاقی این درست نباشد که یک پهلوان با حریفی که در وسط تشک کشتی نبوده و دست و پنجه با او نرم نکرده، خود را پیروز میدان بداند و یک تنه دستش را خودش به علامت پیروزی بالا ببرد. اگر هم گفته شود یکی از رقبا یا همه رقبای آقای روحانی تندرو بودند، اساسا نشست همدلی و وحدت سالبه به انتفاعی موضوع خواهد بود. آیا آقای روحانی با این نشست و نماز جماعتی که به امامت ایشان برگزار شد، میخواست این پیام را برساند که آنها هم سر به راه شدهاند و از تندروی و افراط دوری کردهاند و به راه اعتدال آمدهاند! اگر چنین باشد این مشمئزکنندهترین نوع تبلیغات و غیراخلاقیترین برخورد است.
انبارلویی این را هم گفته که اگر کسی به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر عمل کرد و به نقد دولت پرداخت، نباید برچسب تندرو، افراطی، بیسواد، زندگیکننده در عصر حجر، بیکار، متوهم و... و بالاخره اپوزیسیون دولت بر آن زد. تفوه به این مفهوم آن هم در شرایطی که حتی رقبای آقای روحانی با او عکس یادگاری به علامت همدلی، همکاری و وحدت میگیرند، چه معنایی دارد؟
وقتی وزیر مسکن
گزارش انتخاباتی میدهد
وزیر راه و شهرسازی درباره علت چرخش اصلاحطلبان به سمت ناطقنوری گفت این یک یارگیری است و ناطق نوری تغییرات جدی کرده است.
عباس آخوندی باجناق ناطقنوری در مصاحبه با روزنامه زنجیرهای شرق که به مرور ناامیدی اصلاحطلبان و نحوه تدارک آنان برای انتخابات ریاستجمهوری سال 92 اختصاص داشت، گفت: من ]در جلسات اصلاحطلبان[ معتقد بودم که باید از نیروهای جوان استفاده شود و موافق با حضور آقایان هاشمی و خاتمی و حتی ناطق هم نبودم. در واقع دو پیام روشن داشتم یکی شرکت در انتخابات و دوم اینکه این افراد شاخص نباید وارد انتخابات شوند. دلیلش این است که اگر جامعه روشنفکری معتقد به چرخش نخبگان است نمیتوان حول محور افرادی ثابت فعالیت کند. تقریبا آن بحث اول جا افتاد یعنی شرکت در انتخابات اما بحث دوم این بود که نمیتوانیم در انتخابات ریسک کنیم.
وی با بیان اینکه در حلقه اصلاحطلبان «بیشترین اجماع روی آقای ناطق نوری بود» افزود: اما خودشان مخالف بودند. وزیر راه و شهرسازی در پاسخ این سوال که علت این چرخش اصلاحطلبها که در سال 76 ناطقنوری رقیب آنها محسوب میشود، چیست؟ گفت: این یک یارگیری اجتماعی است در هر صورت صحنه سیاسی تغییر میکند در واقع انتخابات 92 نشان داد در بین تمام نیروها اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل همه یک یارگیری اجتماعی داشتند.
خبرنگار شرق دوباره میگوید «اما انتخاب ناطقنوری یعنی یک راست به جای یک راست، چه تغییری در ناطق به وجود آمده بود که میتوانست نامزد اصلاحطلبان هم باشد؟» و آخوندی پاسخ میدهد: البته که آقای ناطق تغییرات جدی کرده بودند از مواضع نحوه اداره مملکت گرفته تا نگاه سیاسی ایشان. در سال 88 و در سال 84 مواضع خودشان را روشن کرده بودند و بارها اعلام کردند که موافق با آن روند افراطی و رویکرد پوپولیستی که دولت گذشته داشت، نیستند در واقع آقای ناطق در سال 91 یک کارنامه روشن و درخشانی داشتند.
وی درباره چگونگی رسیدن به حمایت از حسن روحانی اظهار داشت: بعد از داستان ]رد صلاحیت[ آقای هاشمی یک سرگشتگی ایجاد شد. من به همراه تعدادی از دوستان از جمله آقای مهندس زنگنه به این نتیجه رسیدیم که در هر صورت باید در انتخابات شرکت کنیم و از بین گزینههای باقیمانده استفاده کنیم. با آمدن آقای هاشمی گزینههای احتمالی مانند آقای نجفی و یا جهانگیری کنار رفته بودند. بنابراین کسانی که در صحنه باقی مانده بودند، دو نفر بودند. یعنی آقای روحانی و آقای عارف.
وی با بیان اینکه سه روز مانده به انتخابات نظرسنجی کردیم و در پاسخ این سوال که روحانی چند درصد جلوتر از عارف بود؟ اظهار داشت: آن زمان آقای روحانی یک و نیم برابر بیشتر از آقای عارف رای آوردند. البته این نظرسنجی میان همه نامزدها بود اما آن چیزی که برای ما مهم بود آرای این دو نفر بود.
«موضوعی که پس از پیروزی روحانی مطرح شد این بود که چرا از عارف در دولت استفاده نشد؟» آخوندی در پاسخ میگوید: این سوال را نباید از من بپرسید. (به هر حال شما از اعضای تاثیرگذار کابینه هستید؟) من مأموریت خودم را در 24 خرداد پایان یافته میدانستم و بقیه جزو اضافه کاری است. شاید اگر واقعنگر باشیم این موضوع خیلی هم عملیاتی نبود چون ما کابینه ائتلافی نداشتیم اینکه بعضیها میگویند «چرا فلانی نیامد؟» زمانی درست بود که کابینه ائتلافی میداشتیم و دیگر نیاز به نظرسنجی نبود و باید بعد از 24 خرداد بلافاصله انجام میشد.
نکته عجیب در کل این مصاحبه، خارج نشدن حال و هوای انتخابات از سر کسی است که اکنون وزیر مسئول و نه عضو ستاد انتخاباتی است.
قاتلان امیرکبیر
امروز از چه کسانی حمایت میکنند؟!
فائزه هاشمی گفت استفاده از مدیران ناموفق نشان از اعتدال و تدبیر نیست.
به گزارش ایلنا وی که در کاشان و به بهانه سالگرد انتخابات ریاستجمهوری سخن میگفت، به فضای خاطرهانگیز باغ تاریخی فین کاشان محل قتلگاه امیرکبیر اشاره کرد و افزود: مشاهده میکنیم فین کاشان قتلگاه امیرکبیر محل ناکام کردن ملت ایران است. وقتی در مقابل بزرگیها، تدبیرها، ابتکارات و توانمندیهای امیرکبیر، او را میکشند، در جامعه هیچ اتفاقی نمیافتد و خیلی راحت در دوران خودش فراموش میشود، ولی دهها سال بعد کمکم ملت ایران متوجه میشوند مردم چه فردی را از دست دادهاند.
وی با بیان اینکه متاسفانه این شیوه گاهی اوقات در بین ما نیز اتفاق میافتد که قدر بزرگانمان را در موقع خودش نمیدانیم، گفت: با توجه به همه ظرفیتها، پتانسیلها، منابع ثروت، نیروی انسانی و هوش خدادادی که در کشور داریم به خاطر اینکه همیشه اسطورهکش بودیم هنوز در مسیر توسعه در جا میزنیم.
وی تصریح کرد: گاهی اوقات به علت توجه نکردن به چنین ظرفیتهایی متوجه میشویم چه گوهرهای گرانبهایی را از دست دادهایم و در زمان خودش قدرش را ندانستیم و شرایط را فراهم نکردیم که آنها بتوانند به کار سازندگی خودشان ادامه دهند و کشور را به سمت توسعه پیش ببرند.
اظهار ناخرسندی فائزه هاشمی از برخی مدیران دولت تدبیر و اعتدال در حالی است که چندی پیش با گلایه گفته بود برخی از افراد معرفی شده از سوی وی برای تصدی مدیریت، به کار گماشته نشدهاند.
اما درباره بخش دوم سخنان فائزه هاشمی شایان ذکر است که امیرکبیر(ره) را عوامل و سرسپردگان رژیم انگلیس و به دستور انگلیس به شهادت رساندند. با این وصف باید پرسید رژیم منفور انگلیس و همتایان آمریکایی صهیونیستی آنان امروز از چه کسانی در ایران و در مقابل نظام اسلامی حمایت میکنند؟ آیا در حالی که خانم فائزه هاشمی در سال 88 و به بهانه ساندویچخوری مشغول فحاشی و تحریک آشوبطلبان بود،همین انگلیسیهای خبیث در کنار سران آمریکایی و اسرائیل از فتنهگران سبز حمایت صریح نکردند و آیا شبکه دولتی انگلیس بیبیسی حامی همیشگی اصلاحطلبان نیست؟ و آیا اگر انگلیسیها رضاخان بیسواد و پسر هرزه او را با کودتا سرکار آورده و بالغ بر 50 سال به غارت ایران پرداختند، روزنامه فائزه هاشمی(زن) نبود که ضمن مصاحبه با همسر محمدرضا پهلوی، اقدام به مظلومنمایی به نفع گماشتههای انگلیس و آمریکا کرد؟ آیا برخی از عوامل امروز انگلیس، جز در انجمن موسوم به دفاع از آزادی مطبوعات عضویت دارند که فائزه هاشمی رئیس آن است؟! بنابراین باید پرسید آیا عوامل اسطورهکش انگلیس و شعبان بیمخهای امروزی، جز در طیفی قابل رصد هستند که فائزه هاشمی جزو آنهاست؟و بالاخره باید پرسید آیا همین خانم نبود که بازداشتیهای گروهک بهائیت- به عنوان حزب انگلیسی ساخته- را در کنار اعضای سازمان مجاهدین ]منافقین[ دوستان خوب در زندان نامید؟!
از دستمان در رفت
باید انتخابات 84 را مدیریت میکردیم!
معاون خاتمی در دولت اصلاحات میگوید دولت اصلاحات باید انتخابات سال 84 را به نحوی مدیریت میکرد که احمدینژاد رئیس جمهور نمیشد!
محمدعلی ابطحی که سابقه «معاونت حقوقی و پارلمانی» و «ریاست دفتر رئیس جمهور» در دولت خاتمی را در کارنامه خود دارد، در مصاحبه با نامه نیوز و با برشمردن اشتباهات دولت اصلاحات گفت: یکی از این اشتباهات اینکه در انتخابات 84 باید دولت اصلاحات وارد میشد و مدیریت میکرد تا آقای احمدینژاد نتوانند پیروز شوند.
وی درباره عدم اجماع اصلاحطلبان در آن سال گفته است: استدلال من این است که اگر آقای موسوی و کروبی و من و آدمهای معروف دیگری در انتخابات 84 وارد میشدند، باز هم شرایط سختی به وجود میآمد. به ویژه اینکه در آن سال قرار بود برای بار اول کار کنیم که یک رئیس جمهور تنها چهار سال در دولت باشد. تصور ما بر این بود که اگر بتوانیم از نیروهایی که درصدی از آراء آقای احمدینژاد را به خود اختصاص دهند استفاده کنیم، راحتتر میتوان انتخابات را به دور دوم کشاند.
وی در پاسخ این سؤال که «آقای کروبی با کلیت اصلاحات در سال 88 هماهنگ بودند؟» میگوید: بله همه تلاش داشتند که آقای احمدینژاد پیروز نشوند و انتخابات به دور دوم کشیده شود.
ابطحی همچنین درباره انتخابات 84 اظهار داشت: آن سال اعضای مجمع روحانیون متفرق شدند و کسی حمایت مستقیمی از شخص خاصی نکرد. بخشی طرفدار هاشمی بودند، بخشی طرفدار معین و بخش کمی طرفدار آقای کروبی. ولی آقای کروبی نامزد رسمی مجموعه بودند چون در مجموعه اصلاحات رأیگیری صورت گرفت ولی در ادامه همه از آقای هاشمی حمایت کردند. آن زمان هر دو طرف رکب خوردند، هیچ کس در مجمع فکر نمیکرد و حدس نمیزد که آقای کروبی رأی بیاورد اما آقای کروبی رأی خوبی آوردند.
اظهارات صریح ابطحی مبنی بر لزوم مدیریت انتخابات سال 84 برای پیروز نشدن یک نامزد در حالی است که وی اخیراً در مصاحبهای درباره معاون اول نشدن عارف در دولت روحانی گفته بود اشکال ما این بود که قبل از انتخابات به درستی از روحانی سهم خواهی نکردیم!