حرف خوبی که خوب دیده نشد(نگاه)
محسن صالحی
رئیسجمهور در نشست خبری روز شنبه گفت «مطلبی را برای اولینبار میخواهد بگوید» و بعد توضیح داد که به وزرای اقتصادی دستور داده است که باید طوری برنامهریزی کنند که بهبود شاخصها در همین شرایط تحریم انجام شود: «این دولت ضمن اینکه در مذاکرات بسیار جدی است، اما برای هر شرایطی پیشبینی لازم را کرده است. ما جلسات فراوان داریم. اینکه میگوییم تورم را تا پایان سال به 25 میرسانیم، - البته بسیاری از کارشناسان به من میگویند کمتر از 25 درصد هم میشود... و امسال سال رونق خواهد بود، این را برای اولین بار میگویم که با تمام کارشناسان و مسئولان اقتصادی نشستیم بحث کردیم که با وجود شرایط تحریم باید اینها انجام بگیرد، ما راه را باز کردیم و رونق اقتصاد کشور امسال از همین حالا شروع شده است، بیکاری از 12 و خردهای به 10 و خردهای رسیده، و در همین شرایط انجام شده در حالی که هنوز مذاکرات به نتیجه نرسیده است. تورم نقطه به نقطه ما 42، 43درصد بود ولی امروز به 16 رسیده است. یعنی 26 واحد پایین آمده، فکر نمیکنم در تاریخ دولت ایران سابقه داشته باشد.»
دکتر روحانی در یک بخش دیگر از مصاحبه هم همین مضمون را با قوت و صراحت تکرار کرد.
این خبر، یعنی خبر دستور رئیسجمهور مبنی بر «لزوم برنامهریزی برای بهبود شاخصهای اقتصادی تا سطح وعده داده شده به مردم آن هم در شرایط تحریم» خبر مهمی بود، اما متأسفانه کمتر رسانهای آن را برجسته کرد و این پیام راهبردی در میان بخشهای دیگر سخنان رئیسجمهور گم شد.
اهمیت ماجرا از این قرار است که در شرایطی که در طول یک سال گذشته بارها راهبرد «تکیه بر توان داخلی» برای حل مسائل و مشکلات مختلف از جمله مسائل اقتصادی کشور توسط رهبر انقلاب مطرح شده بود، در مقابل، برخی از پالسهای دریافتی از گفتار و رفتار تعدادی از اعضای دولت، این طور تبادر میکرد که گویا برعکس قرار است همهچیز به نتیجه مذاکرات موکول شود. اما اکنون و در آستانه دور جدید و حساس مذاکرات، رئیسجمهور (به هر دلیلی؛ شاید واقعنگری ناشی از آشنایی نزدیک با استعدادها و ظرفیتهای پرشمار کشور و یا محتمل دانستن کارشکنی طرفهای مذاکره در مسیر دستیابی به یک توافق خوب...) خبر از راهبردی میدهد که در محاسبات طرف مقابل میتواند تأثیر اساسی بگذارد.
این نکته- یعنی اثرگذاری بر محاسبات حریف، زمانی اهمیت مضاعف پیدا میکند که دانسته شود، همه تمرکز حریف نیز بر جنگ روانی معطوف به تغییر محاسبات در میان مردم و مسئولین جمهوری اسلامی است: «در جنگ نرم و جنگ روانی... هدف دشمن این است که محاسبات طرف مقابل را عوض کند... در جنگ نرم، هدف آن چیزی است که در دل شماست، در ذهن شماست، در مغز شماست؛ یعنی اراده شما. دشمن میخواهد اراده شما را عوض کند. البته اینها حرفهای پنهان نیست. اوایل این حرفها را نمیگفتند، اما حالا مدتهایی است که دشمنان ما این حرفها را میگویند و به زبان میآورند. میگویند میخواهیم ملت ایران - حالا آنها میگویند مسئولین، اما در واقع ملت ایران مورد نظرشان است... محاسباتش عوض شود... برای او تنها راه، منحصر در این است که ملت ایران و مسئولین ایران در نهایت به یک محاسبهای برسند که احساس کنند ادامه این راه به صرفشان نیست.» (رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان 1391/6/15)
در موضوع مورد بحث نیز جنگ روانی و تبلیغاتی به منظور تزریق باور انحرافی و ایجاد محاسبهای غلط از این قرار است که: حل مشکلات کشور صرفا در گروی حل موضوع هستهای و رفع تحریمها (سازش) است و در نگاهی کلانتر اساسا تنها راه پیشرفت کشور، «نفی استقلال» است (وابستهگرایی).
«یکی از ترفندها و خلافگوییها این است که اینجور القا کنند به افکار عمومی مردم که اگر ما در قضیه هستهای، تسلیم طرف مقابل شدیم، همه مشکلات اقتصادی و معیشتی و غیره حل خواهد شد؛ این را دارند تبلیغ میکنند. البته تبلیغاتچیهای خارجی با شیوههای کاملا ماهرانه تبلیغاتی خط میدهند، در داخل هم بعضی از روی سادهلوحی و بدون اینکه نیت سوئی داشته باشند، بعضی هم واقعا از روی غرض همین را دارند تبلیغ میکنند...» (رهبر انقلاب در دیدار دانشآموزان 1392/08/12)
«اینجور تبلیغ میکنند که استقلال سیاسی کشورها با استقلال فرهنگی و اقتصادی کشورها، با پیشرفت کشورها منافات دارد. میشنوید این حرفها را، آن کسانی که با تبلیغات جهانی آشنایی دارند، میشنوند؛ در دنیا به عنوان اتاقهای فکر، به عنوان حرفهای فیلسوفانه، این مطالب را پخش میکنند، کسانی هم در داخل کشورها از جمله داخل کشور ما- همین حرفها را از طرف آنها منتشر میکنند، که یک کشوری اگر بخواهد در مجموعه کشورهای پیشرفته دنیا قرار بگیرد، چارهای ندارد جز اینکه از میل استقلالخواهی فرو بکاهد، میل به استقلال را در خود کم کند؛ والا با هم نمیسازد که یک کشوری بخواهد مستقل باشد، بخواهد صرفاً بر روی منافع خود تکیه بکند، و در عین حال جزو منظومه پیشرفت جهانی هم قرار بگیرد.» (رهبر انقلاب در دیدار پرسنل نیروی هوایی 1392/11/19)
اما در مقابل این جنگ روانی چه باید کرد؟
در مقابل این جنگ روانی که نقطه هدف آن، محاسبات و اراده و رفتار مسئولان است، جمهوری اسلامی باید این پیام را به صورت پر قدرت ارسال میکرد که: دولت نه تنها حیات و ممات کشور را به مذاکره و تحریم گره نزده است، بلکه حتی پیه تحریم را برای حداقل 20 سال به تن مالیده و اتفاقاً میخواهد از این توفیق اجباری، برای شکوفا کردن استعدادهای داخلی و رهایی از بیماری مزمن اقتصاد متکی به نفت و خام فروشی استفاده کند. این پیام در ماههای گذشته بارها با لحنی صریح و قدرتمند از رهبر معظم انقلاب صادر شد. از جمله: «در اقتصاد هم اگر عزممان را جزم کنیم و دست به دست هم بدهیم، میتوانیم اقتصاد را شکوفا کنیم. چشممان به دست دشمن نباشد که کی این تحریم را بر میدارد، کی فلان نقطه را موافقت میکند؛ به درک! نگاه کنیم ببینیم خودمان چه کار میتوانیم بکنیم.» (بیانات در حرم مطهر رضوی 1393/1/1)
«من همواره طرفدار ابتکار در سیاست خارجی و مذاکره بوده و هستم و توصیه همیشگی من به مسئولان این بوده که در سیاست خارجی و مبادلات بینالمللی هرچه تلاش و ابتکار وجود دارد به کار بندند اما نباید نیازمندیهای کشور و برخی مسایل همچون تحریمها، به مذاکره گره زده شود. مسئولان باید موضوع تحریم را به طریق دیگری حل کنند.» (بیانات در بازدید از نمایشگاه نیروی هوا فضای سپاه 1393/2/21)
با این وجود و به رغم تصریحات و تأکیدات رهبر انقلاب و اگرچه دولت و رئیس جمهور با استقبال از سیاستهای اقتصاد مقاومتی، به نوعی این دستور را لفظاً تجاوب کرده بودند اما همچنان برخی سیاستها و همچنین برخی اظهارات مغالطهگونه (نظیر اینکه گویا برخی افراد از تحریم خوششان میآید) و از همه مهمتر عدم اعلام صریح این مسئله، اسباب نگرانی دلسوزان را فراهم آورده بود.
اکنون اما با تصریح امیدوار کننده رئیس جمهور، هم پشت گرمی و ذخیره مضاعفی برای مذاکره کنندگان کشورمان در روزهای آینده و گفتوگوهای سخت پیشرو ایجاد خواهد شد و هم در سالگرد انتخابات، رئیس جمهور ترجمه منطقی و شفافی از شعار انتخاباتی خود یعنی «هم چرخ زندگی مردم باید بچرخد هم چرخ سانتریفیوژها» ارائه داده است و بر همین اساس نیز به مردم پاسخگو خواهد بود.
(در حاشیه: مصاحبه آقای روحانی محورهای قابل نقدی نیز داشت که خارج از بحث این نوشته است مانند بخشی که وی تلویحاً به منتقدان جریان فتنه تاخت و آنها را افرادی خواند که دست از گذشته برنمیدارند و عقبعقب راه میروند. این نظر البته با معیار قرآنی توجه و عبرت گرفتن از گذشته و چراغ قرار دادن آن برای آینده، منافات کامل دارد.)